سرمقالههای روزنامههای صبح تهران معمولا دارای نکاتی است که کمتر در رسانههای به چشم میآید. گفتارنو به صورت روزانه سرمقالههای روزنامههای صبح را به صورت خلاصه منتشر خواهد کرد. تحلیل سخنان اخیر مقام معظم رهبری مهمترین نکتهای بود که در سرمقالههای امروز به آن پرداخته شده است.
افشاگری پدیده مارکسیستی بود که متأسفانه وارد ادبیات جریانات انقلابی ما شد
علی ربیعی دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت در سرمقاله روزنامه ایران با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری درباره عدم توهین به رئیس جمهور نوشت: ...از منظر جامعهشناسی سیاسی، اخلاق و رفتار و کنشهای مسئولان در میان مدت بر گروههای سیاسی میانی و کارگزاران عرصه سیاست تأثیر میگذارد و اینگونه هنجارها به آنها تسری مییابد و در درازمدت نه تنها بر رفتار سیاسی بلکه رفتار اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز اثر خواهد گذاشت. در ایران در غیاب احزاب قدرتمند، این رفتار سیاسی به گروههای ثانویه و میانی سرایت کرده و رقابت سیاسی به بیاخلاقی اجتماعی و فرهنگی منتهی میشود.
متأسفانه این روزها توهینها و برخی محاورههایی که در سطح سیاسی از کنشگران سیاسی با نام و بینام بهطور آشکار یا در فضای مجازی شنیده میشود، از متوسط سطح اخلاقی جامعه بسیار پایینتر است و گاهی به گروههای ناهنجار اجتماعی نزدیک میشود.
از مدتها قبل با پدیده افشاگری و تفسیرهای شخصی در ورود به حریمهای خصوصی شاهد نوعی حرمتشکنی بودیم که متأسفانه این امر ابتدا از ساحت سیاسی آغاز و این روزها در میان همه گروههای اجتماعی رایج و قابل مشاهده است.
اساساً افشاگری پدیده مارکسیستی بود که متأسفانه وارد ادبیات جریانات انقلابی ما شد. بردن آبروی دیگران به عنوان اقدام انقلابی تلقی شد در حالی که همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند: «انتقاد متفاوت از اهانت است»، این نقدهای راهگشا میتواند همواره موجب پویایی نظامهای سیاسی و پیشگیرنده از انحرافات سیاسی و اقتصادی نیز باشد. در بهترین حالت یک بیماری نهادینه شده در میان نخبگان سیاسی و بعضاً نخبگان اجتماعی کاملاً پیداست. صحبتهای شالودهشکنانه و نقدهای غیرراهگشا امری رایج در ادبیات سیاسی این روزهاست. بیان نارساییها بدون ارائه دیدگاه و برنامههای عملی و راهگشا بویژه زمانی که با تهمت و توهین نیز همراه باشد نتیجهای جز ناامید کردن جامعه نخواهد داشت.
برخی صحنه سیاسی درون کشور را صحنه حق و باطل میبینند
عبدالله گنجی در سرمقاله امروز روزنامه اصولگرای جوان نیز با اشاره به سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب نوشت: ... برخی، جملات بیرحمانه و توهینآلود را معادل آزادگی و انقلابیگری میدانند. اصلاً برخی درکشور ما انقلابیگری را حصر در زبان کردهاند. در فضای مجازی چه نوع مطالب و کلیپهایی بیشتر ارسال میشود؟ هر چه تندتر باشد بیشتر، هرقدر مستقیم اسم رئیسجمهور را آورده باشند، بیشتر، کدام پیجها پرمخاطبتر است؟ هرکدام تندتر باشد. کدام پیجها خلوتتر است؟ علما و کسانی که تبیینی مینویسند و قصدشان دادن بینش و نگرش است. بنابراین، تا انقلابیگری را از زبان به سوی کار و عمل سوق ندهیم این داستان ادامه دارد. حتی جواب دشمن خارجی را با آداب میدهند. تدبیر میکنند، چه بگوییم و چه کسی بگوید بهتر است؟ اما در داخل چنین نیست. بدون تردید انقلابی بودن یعنی پاک بودن شخص از همه آلودگیهای دنیوی و تلاش برای بندگان خدا که گرفتار مشکلات هستند. شعار دادن را باید تغییر دهیم.
.. برخی صحنه سیاسی درون کشور را صحنه حق و باطل میبینند و با این فهم بسیاری از سخنان را برای خود مباح میکنند. حق و باطلی که در قرآن است این نیست، آنجا مرز کفر و ایمان و ایمان و نفاق است، بنابراین ترفیع سلایق به صحنه حق و باطل تندگویی را تقویت میکند، زیرا مواجهه با باطل، مرز نمیشناسد. حضرت امام درباره کسی که دنبال براندازی دستگاه فاسد شاه بود میگفت «آقای شاه» و ادب و نزاکت را رعایت میکرد. برای جابهجایی قدرت در درون نظام نمیتوان از جاء الحق و زهق الباطل استفاده کرد. این سطحیگرایی است و دو قطبیای که میسازد، توأم با تنفر و ناسزاگویی خواهد بود.
...برخی با تندگویی، پرخاش و اهانت احساس پیشکش خوشایند میکنند، عدهای به آنان احسنت میگویند، عدهای میگویند حرف دل ما را زدی، عدهای میگویند فقط تو چنین جسارت و شهامتی را داری، اصلاً «ترکاندی» طرف را و اینچنین تشویق تندگویی و درشتگویی طرف را به سمت تکرار میبرد. صراحت بسیار ارزشمند است، اما خلط آن با بددهانی متفاوت است. فرض کنید نماینده جمعی از عملکرد وزیری ناراضی است. در تریبون مجلس میگوید: آقای رئیسجمهور اگر رسیدگی نکنید مجلس به سمت استیضاح و عزل میرود. اما فرض کنید همین عبارت را اینگونه بگوید: آقای رئیسجمهور اگر رسیدگی نکنید مجلس توی دهان این وزیر میزند و... این دو بسیار متفاوت است؛ یکی صراحت دارد و دیگری اهانت.
... برخی با تندگویی میخواهند شدت و حدت مسئله مورد نظر را برجسته کنند. گویی کاسه صبر لبریز شده و بحران همه جا را گرفته است و مسئول مربوطه بدون هیچ مانعی صرفاً خوشش نمیآید مسئله را حل کند. کشور ما بحمدالله هیچ بنبستی ندارد، برای همه مسیرها قانون وجود دارد. میتوان بدون سر و صدا کار را دنبال کرد، اهرمهای قانونی را به کار گرفت و احساسات را کنترل کرد. برخی نه تصوری از وحدت شیعه و سنی دارند و نه اعتقادی به وحدت مسئولان کشور در مقابل دشمنی که پوتینش را تا گلوی ما آورده است. امروز منتقدان وضع موجود باید حکم مادر نسبت به فرزندی را که قرار است دو نیم شود، داشته باشند. اگر راهحل و راهکاری دارند که دولت ندارد یا بلد نیست یا اعتقاد ندارد در اختیارش قرار دهند. دهها نقد جدی به دولتیان وارد است، اما اجازه بدهیم اگر حداقل کاری هم میکنند ذهنشان را به حاشیه نکشانیم و البته رئیس دولت در دوری از حاشیهسازی باید نفر اول کشور باشد، نه اینکه چیزی را وسط بیندازد و همه را درگیر و سپس صحبت از وحدت و ایستادن مقابل دشمن کند. اگر همه مراعات کنند اندک هتاکان خود منزوی خواهند شد.
هتاکی به مقامات کشور مانند شلیک به خودی در بحبوحه نبرد است
روزنامه کیهان نیز در سرمقاله امروز خود به سخنان رهبر معظم انقلاب در خصوص ضرورت عدم توهین به رئیس جمهور نوشت و با اشاره به سیره مقام معظم رهبری در این زمینه نوشت: ... هتاکی و بداخلاقی از سوی هرکسی و نسبت به هر شخصیتی غیرقابل قبول است اما اگر این عمل خلاف از کسانی سر بزند که در طیف انقلابیون و حزباللهیها حضور دارند، بیشک ناپسندتر است. جریان انقلابی و حزباللهی باید نسبت به این قضیه بیش از دیگران حساس باشد. ...
... متاسفانه امروزه فضای مجازی بستری برای اینگونه برخوردهای ناروا شده و بخشی از بدنه جریان انقلابی نیز گرفتار این آفت شدهاند. از ضدانقلاب و معاند و سکولار و لائیک انتظاری نبوده و نیست که در مواجهه با مخالف خود، اخلاق را رعایت کنند -که نمیکنند- اما بیشک از جریان انقلابی این انتظار میرود که در دام عصبیسازی و چرخه توهین و هتاکی نیفتاده و با متانت و حفظ اصول پیش رود.
... چرا هتک حرمت خلاف عقل سیاسی است؟ به سه دلیل؛ اولاً مسائل مردم و کشور را به حاشیه میراند. انرژی و توانی که باید مصروف بررسی مشکلات و راهحلها شود، وارد بیراهه جدالهای بیپایان شده و تنها نتیجه آن دلسردی و ناامیدی مردم خواهد بود. نکته دوم آنکه حتی از منظر سیاسی صرف نیز این برخورد غلط است، چرا که دولت و فرد مورد توهین قرارگرفته را در موضع مظلوم مینشاند.
... نکته سوم و البته مهمتر آنکه اگر از دایره رقابتها و اختلافات درونی کشور بیرون آمده و از منظری بالاتر به صحنه بنگریم، امروز کشور درگیر یک جنگ چندوجهی، تمامعیار، پیچیده و تحمیلی است. بدون شک در چنین شرایطی بیش از همیشه نیاز به اتحاد و انسجام داریم. توهین و هتاکی به مقامات کشور را میتوان به شلیک در سنگر خودی در بحبوحه نبرد تشبیه کرد. شلیکی که همسنگران عاقل را نگران و آشفته و دشمن را خرسند و امیدوار میکند.
...بیشک هتاکی به رئیسجمهور و دیگر مسئولان کشور مذموم است اما بد نیست جناب رئیسجمهور هم نگاهی به ادبیات خود طی این سالها نسبت به منتقدان داشته باشند.
سخنان اخیر رهبری انقلاب برای دولت حتما راهگشا و کارگشا خواهد بود
سید حسین مرعشی- سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی در سرمقاله روزنامه همشهری نوشت: توصیههای اخیر مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای ستاد ملی کرونا نشانهای بارز از نقش رهبری و هدایتگری ایشان در نظام جمهوری اسلامی ایران بود. براساس این نقش، هرگاه پارهای از اشخاص، نهادها و شخصیتها از ریل همراهی، تعادل و انصاف خارج میشوند، رهبری با ورودشان همه را به میانهروی، اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط دعوت میکنند. این منش و روند بارها و بارها در حوادث و برهههای زمانی گوناگون از سوی مقام معظم رهبری بروز یافته و بیانات اخیرشان نیز در همین میدان و چارچوب قابل توجه و ارزیابی است.
1- نکته اولی که از اظهارات و سبک موضعگیری رهبر معظم انقلاب برداشت میشود، بحث تسلط بر جایگاه رهبری و شناخت واقعیتهای جامعه و آگاهی بر سختی کار مسئولان است. ایشان در فضایی که تحریمهای حداکثری آمریکا بر ایران و اثری که پاندمی کرونا بر اقتصاد جهان و اقتصاد غیرنفتی ایران گذاشته و دشواریهای دولت در تامین نیازهای درمانی و دارویی کشور، شرایط ویژهای را برای کشور فراهم آورده است، به میدان آمدند و نظر همه نهادها و مسئولان را به توجه به این شرایط جلب کردند.
2-سخنان هشدارگونه و صریح مقام معظم رهبری عیان کرد که ایشان کاملا متوجه حساسیتهای زمان و شرایط سخت دولت در این برهه زمانی هستند و همگان را به این مهم توجه دادند که مرز بین نقد و تخریب دولت، بسیار باریک است. محصول نقد سازندگی است و محصول تخریب، ویرانی و پیچیدهتر شدن شرایط خواهد بود. از همین رو هم بود که ایشان تخریب را حرام اعلام و تأکید کردند برای بهبود شرایط و پیشروی امور نیازمند نقد دلسوزان هستیم.
3-سخنان اخیر رهبری انقلاب برای دولت حتما راهگشا و کارگشا خواهد بود؛ چراکه تخریبگران دولت را به سکوت و دعوت به اعتدال فراخواندند و دولت را بهکار قاطع و اهتمام به حل مشکلات مردم.
البته تأکیدات ایشان به مفهوم چشم بستن بر نقاط ضعف دولت نبود و الزام دولت به حل مشکلات مردم تأکیدی بود که ایشان آن را بهصورت مشخص ابراز کردند.
4- مهمترین توصیه مقام معظم رهبری حل مشکلات مردم در لوای وحدت قوای سهگانه و تحت رهبری ایشان بود. همکاری و همراهی قوای سهگانه برای حل مشکلات مردم و کشور و متحد بودن در برابر دشمن خارجی موضوعی مهم بود که رهبری بر آن تأکید کردند. همانطور که مقام معظم رهبری تأکید کردند، در شرایط فعلی کشور از هر موضوعی که سیاست داخلی و سیاست خارجی را به هم پیوند بزند و سبب تضعیف کشور و مردم در قبال بدخواهان خارجی شود باید اجتناب کرد؛ بهویژه اینکه در روزهای اخیر که سیاست خارجی بجد تحتتأثیر انتخابات ریاستجمهوری آمریکاست باید از پیوند خوردن مسائل سیاست داخلی با سیاست خارجی بر حذر بود. در این شرایط ویژه باید اهتمام همه مسئولان این باشد که صدای اتحاد و وحدت ایران در سیاست خارجی منعکس شود؛ نه اینکه ما شاهد چندصدایی و حتی تضعیف یکدیگر در عرصه بینالملل باشیم.
برجام بايدن با برجام اوباما متفاوت است
علی بیگدلی در روزنامه آرمان ملی نوشت: انتخابات آمريکا بهخاطر پيچيدگيها و روند پرفراز و نشيبي که دارد، غيرقابل پيشبيني است و تا روز آخر نميتوان در مورد پيروزي هر کدام از نامزدها اظهارنظر قطعي کرد چون ممکن است حتي يک روز مانده به انتخابات آمريکا حادثهاي اتفاق بيفتد که راي مردم آمريکا را تغيير دهد.
... اما در ارتباط با ايران الان خيلي مشخص نيست که سياست بايدن به چه سمتوسويي خواهد رفت؛ هرچند در صورت پيروزي به برجام برميگردد اما برجام بايدن با برجام اوباما متفاوت است. برجام اوباما فقط بر سر موضوعات هستهاي بود ولي بايدن غير از مسائل هستهاي به موضوعات پيراموني نظير حقوق بشر و... هم خواهد پرداخت که پيشنهادهاي سنگيني براي ايران است و پاسخ دادن به اين انتظارات کار سختي به نظر ميرسد. اما از آنجا که تحريمهاي ترامپ نوبت به نوبت است، براي مذاکره در همان ماههاي اول پيروزي اعلام آمادگي کرده که البته قابليت مذاکره و انعطافپذيري بيشتري نسبت به دموکراتها دارد.
ولي از طرف ديگر هر کدام از آنها، هر انتظاري داشته باشند، ايران در موقعيت بسيار حساسي است و به دليل مشکلات اقتصادي و تنگي معيشت که براي مردم تحملش سخت شده است و تحريمها حتي روي نان و دارو هم تاثيرگذار بوده، لذا به نظر ميرسد در صورت پيروزي هر کدام از دو نامزد، ايران استراتژي مذاکره دوضلعي را در پيش بگيرد که يک ضلع با پيشبينيهايي که ميتواند در ارتباط با مذاکره با ترامپ و ضلع ديگر مذاکره با بايدن باشد. بنابراين بايد مصالح و منافع ملي مبناي سياست خارجي قرار گيرد. تئوري «مصالح ايدئولوژي در داخل و منافع ملي در خارج»، ميتواند ما را به موقعيت مناسبتري رهنمون کند. موقعيت فعلي ما، موقعيتي نيست که بتواند مخصوصا در شرايط کرونايي ادامه پيدا کند و بايد به درستي برنامهريزي کرد.
آمریکاییهای ترسیده از ترامپ به دنبال حضور در انتخابات هستند
فریدون مجلسی در آفتاب یزد نوشت: انتخابات آمریکا درحالی یک هفته دیگر برگزار میشود که رای گیریهای زودهنگام نیز در برخی ایالتها در این کشور آغاز شده است.
همزمان گمانه زنیها حکایت از این دارد که رکورد میزان مشارکت 100 ساله در این انتخابات شکسته خواهد شد و اقبال مردم به صندوقهای رای در این دوره شگفتی ساز خواهد بود. این درحالی است که در دور گذشته انتخابات، دونالد ترامپ درحالی که در مجموع سه میلیون رای کمتر نسبت به هیلاری کلینتون به دست آورده بود اما به مدد سیستم الکترال توانست به کاخ سفید راه یابد.
...به عبارت بهتر پیشبینی بالاترین آمار مشارکت در انتخابات به نوعی حاکی از این واقعیت است که آمریکاییهای ترسیده از ترامپ به دنبال حضور در انتخابات هستند تا مانع از حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید شوند. پیروزی ترامپ آن چیزی نیست که آمریکاییها سالها تلاش کردند از خود در جهان ثبت کنند و به همین دلیل بخشهای مختلف جامعه آمریکایی امروز به مخالفت با رئیس جمهور درآمده است.
با آمدن بایدن وضعیت گل و بلبل نمیشود ولی ...
محمدعلی وکیلی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار به بررسی تاثیر انتخابات آمریکا بر وضعیت اصلاح طلبان و انتخابات در ایران پرداخت و نوشت: چند ماه آینده، کارزار انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم آغاز میشود. انتخاباتی که یخ آن هنوز باز نشده است.
...اگر ترامپ در انتخابات آمریکا پیروز شود بعید است یخ انتخابات و سیاست بشکند و بر حجم ناامیدی موجود افزوده خواهد شد.
درواقع با پیروزی ترامپ، اصلاحطلبان هیچ شانسی در انتخابات پیش رو نخواهند داشت چراکه یاس مردم دوچندان خواهد شد و میزان مشارکت به کمترین حد ممکن میرسد. البته در یک فرض خیلی بعید، اگر نظام فضای سیاسی را باز کند و به طور مثال در انتخابات به خاتمی و احمدی نژاد فرصت رقابت دهد شاید بتوان انتظار انتخابات پرمشارکت را داشت.
اما درصورت پیروزی بایدن (که دور از انتظار نیست) میتوان به سناریوهای جدی تر و بیشتری فکر کرد. طبیعتاً با آمدن بایدن وضعیت گل و بلبل نمیشود ولی میتوان با بازگشت آمریکا به برجام و برداشته شدن بخشی از فشارِ دستکم روانی، گشایش کوتاه مدتی را متصور بود. این واقعیت را باید پذیرفت که کفِ هدف تیم کنونی کاخ سفید براندازی جمهوری اسلامی است؛ لذا امکان توافق با این تیم تقریباً منتفی است. درواقع نه توان تحقق بخشیدن به هوس خود یعنی براندازی جمهوری اسلامی را دارند و نه گمان میکنم که سیاستشان را تغییر دهند. راهبرد کنونی ما راهبرد درستی است اما امکان شکوفایی اقتصادی و رهایی از مشکلات معیشتی در آن به جد محل تردید است.
..بنابراین معتقدم اگر راهبرد آمریکا در نتیجه انتخابات پیش رو تغییر کند، اصلاح طلبان بشرط رعایت شرائط زیر شانس جدی در انتخابات۱۴۰۰ خواهند داشت؛ اول اینکه انتخابات ریاست جمهوری موضوع ملی است پس نیازمند حضور چهره های ملی است. دوم اینکه انتخابات ریاست جمهوری مسئله جمعی است پس نیازمند اجماع جریانی است....
صلاح وضع كشور با آزادي و استقلال رسانهها
عباس عبدی روزنامه اعتماد نوشت: اگر بپرسند كه براي اصلاح وضع كشور از اصلاح كدام نهاد بايد آغاز كرد، همچنان تكرار ميكنم، اول رسانه رسمي، دوم رسانه رسمي، سوم رسانه رسمي و چهارم ساير نهادها! ولي نكته جالب و عجيب اين است كه رسانههاي رسمي به ويژه صدا و سيما به عنوان يك نهاد فراگير، نهتنها در مسير اصلاح مورد نظر و تطبيق دادن خود با نيازهاي جامعه قرار ندارند، سهل است كه نوعي عقبگرد را نيز شاهديم.
هر روز يك اتفاقي ميافتد و رسانههاي غيررسمي درست و نادرست چنان فضايي را ميسازند كه رسانه و نظام اطلاعرساني رسمي را به تكاپو مياندازد كه تا براي رفع و رجوع آن به فضاسازي متقابل بپردازند، غافل از اينكه به علت كماعتباري يا حتي بياعتمادي به اين رسانه، هر كاري كنند، نهتنها كه موفق نميشوند مساله را حل كنند، بلكه چه بسا مشكل را تشديد هم ميكنند و در برخي موارد چنان سطحي و غيرحرفهاي اقدام به رفوي سوراخهاي خبري ميكنند كه مخاطب در حيرت فرو ميرود.
آخرين نمونه آن اتفاق تاسفباري است كه براي يك خانم آباداني رخ داد. ابتدا و مهمتر از همه بايد براي نظام رسانهاي و سياسي روشن كرد كه به قول معروف آن سبو بشكست و آن پيمانه ريخت، دنبال جلوگيري از انتشار خبر و فيلم نباشيد. تن و روان خود را در مقابله با اين هدف دستنيافتني فرسوده و رنجور نكنيد. اينكه در پي شناسايي عوامل فيلمبردار و منتشركننده باشيد، اشتباه محض است و فقط وقت خود را هدر ميدهيد. بسياري از اين فيلمها نه از روي آگاهي و قصد قبلي كه به علل جذابيتهاي رسانهاي منتشر ميشوند. كافي است فيلم ميان چند نفر دوست بچرخد، پس از آن به صورت تصاعدي و لگاريتمي منتشر ميشود.
به احتمال زياد از اين پس نيز انتشار اينگونه اخبار و گزارشها بيشتر هم خواهد شد. نكته بعدي اينكه در نشان دادن واكنش قدري تامل كنيد. بهتر است بگوييم اصلا سعي نكنيد كه ماجرا را تغيير دهيد، چون حتما نتيجه بدتر خواهد شد.
... از نكات عجيب همه اين نوع برخوردها اين است كه نظام رسمي حتي در مواردي كه مورد حمايت خودش هم نيست بهگونهاي رفتار ميكند كه هزينه آن را ميپردازد.
در همين مورد خانم آباداني بعيد است كه سيستم خواهان حمايت از عمل و رفتار آن مردي باشد كه اين خانم براي اعتراض به او به آنجا رفته ولي در عمل به گونهاي برخورد شد كه گويي او مورد حمايت نهادهاي رسمي است. در ماجراي پليس و آن جوان هم همين مساله وجود دارد. راهحل چيست؟ آزادي و استقلال رسانه و حرفه روزنامهنگاري راهحل است. در غير اين صورت با وجود اين وضعيت هر اتفاق مشابهي هم كه بيفتد و از اين پس بيشتر بازتاب خواهد شد يك درجه بر بياعتمادي مردم افزوده خواهد شد.
خودروسازان داخلی در تحریم ضرر میدهند در رونق اقتصادی هم ضرر میدهند
علیرضا خانی در سرمقاله روزنامه اطلاعات نوشت: اخبار رسیده نشان میدهد بر اساس صورتهای مالی شرکت ایران خودرو تا پایان شهریور ماه گذشته جمعاً ۲۴ هزار میلیارد تومان زیان انباشته دارد. پیشتر نیز سرپرست سابق وزارت صنایع اعلام کرده بود که دو شرکت ایرانخودرو و سایپا جمعاً ۴۰ هزار میلیارد تومان زیان انباشته دارند که این عدد گواه آن است که شرکت سایپا نیز در حدود ۱۶ هزار میلیارد تومان زیان در کارنامه مالی خود دارد.
...اگر بخواهیم با این اشاره موجز به بحث نخست این نوشتار برگردیم باید چنین تبیین کنیم که ساختار دو غول بزرگ خودروسازی دولتی ما، به شدت معیوب و ناکارآمد است. اصلاً نیازی نیست که مدیران کنونی این شرکتها از این سخن برنجند یا واکنش نشان دهند چرا که وقتی سخن از ساختار است، نقش عاملیت کمرنگتر میشود.
گواه معیوببودن این ساختارها در این نکته روشن است که وقتی چند سال پیش، این شرکتها در شرایط غیرتحریمی فعالیت میکردند هر سال زیان انباشته داشتند، وقتی در اعتراض به کیفیت نازل محصولات «کمپین خودرو داخلی نخریم» راه افتاد، باز هم زیان دادند، وقتی آن کمپین پایان یافت و واردات خودروهای خارجی عملاً متوقف شد و فضا برای تاختن خودروسازهای داخلی مهیاتر شد، باز هم زیان دادند، وقتی دولت یازدهم برای کمک به فروش محصولات پرتعداد انبار شده این شرکتها، تسهیلات بانکی به خریداران داد، باز هم زیان دادند، وقتی تحریم شروع شد زیان دادند، وقتی قیمتها چند برابر شد و خودروسازان تا آینده دور هم پیش فروش کردند (همین الان) باز هم زیان میدهند…!
با این حساب میتوان به آسانی چنین رأی داد که ساختار این شرکتهای دولتی به شکلی حیرتآور، معیوب و مغشوش است و چندان فرقی نمیکند که بازار در رونق باشد یا در رکود، تقاضا زیاد باشد یا کم، قیمتها بالا باشند یا پایین، در هر صورت این شرکتها هر ماه زیان میدهند و به زیانهای انباشتهشان افزوده میشود. وگرنه دلیلی ندارد غولهای خودروسازی که قریب ۶۰ سال قدمت دارند و در فضایی کاملاً بسته و غیررقابتی فعالیت میکنند، چنین زیانهای هولناکی دهند.
... ساختار معیوب یعنی طی سالها، آنقدر نیروی انسانی در شرکتهای خودروسازی دولتی استخدام شدهاند که شمار نیروهای انسانی آنها را بهطور متوسط بین ۱۰ تا ۱۳ برابر شرکتهای کرهای و فرانسوی بالا برده است. لابد، کسانی که طی دورههای قبل فوج فوج افراد و منتسبین را استخدام میکردند چنین توجیه میکردند که دارند اشتغال آفرینی میکنند! همین «توجیه» نیز در حوزه ساختار معیوب است. فرهنگ توجیه یکی از عوامل نقشآفرینی است که به ساختارهای معیوب در نهادها، سازمانها و سیستمهای اقتصادی و اجتماعی منتج میشود.
...ساختارهای معیوب را نمیتوان اصلاح کرد، باید دگرگون کرد. این دگرگونی با تغییر مدیریتها محال است رخ دهد. سازمانها، شرکتها، نهادها و گروههای اجتماعی بخشی از نظام اجتماعی ما هستند. نظام اجتماعی متشکل از اجزا و روابطی است که ساختارهای آن را شکل میدهد. هرشکل از تغییر بنیادین در آن ساختارها، مستلزم تغییر از جزء به کل و از پایین به بالاست، نه بالعکس٫