سرمقالههای روزنامههای صبح تهران معمولا دارای نکاتی است که کمتر در رسانههای به چشم میآید. گفتارنو به صورت روزانه سرمقالههای مهمترین روزنامههای صبح را به صورت خلاصه منتشر خواهد کرد. تمرکز عمده امروز روزنامهها روی نتایج انتخابات آمریکا بود.
بایدن برخلاف ترامپ تکرو قدرت اجماعسازی علیه ایران را دارد
مجتبي حسيني در سرمقاله روزنامه اعتماد پس از مرور مواضع کشورهای مختلف درباره انتخابات آمریکا به موضع رهبری و رئیس جمهور ایران اشاره کرد و پس از آن نوشت: ...هر چند براساس تحليلهاي برخي از اكتيويستهاي رسانهاي- سياسي جناح راست انقلابي، ورود بايدن به كاخ سفيد آرايش انتخابات 1400 را به نفع جريان حاكم در دولت و اصلاحطلبان تغيير خواهد داد و اين مساله باعث شده تا عناصر اين جريان نتوانند نارضايتي خود را از آن پنهان كنند.
به هر ترتيب همانطوركه ملاحظه كرديد، سرشت و صحنه سياسي جهان به انتخابات امريكا گره خورده است. همه دولتهاي قدرتمند بر اساس منافع و نيازهاي ملي خود نسبت به تحولات امريكا تعيين راهبرد كردهاند. حتما شما هم موافقيد كه دوستي و دشمني در روابط بينالملل شبيه روابط آدمها با يكديگر نيست كه اگر بود، در تحليل مناسبات ريز و درشت كشورها بايد مدام بگوييم فلان كشور در قبال فلان قضيه مردانگي كرد و فلان كشور چقدر نامرد است!
روابط بينالملل در عصر حاضر، پيچيدهتر از هر زمان ديگريست؛ گويا جهان در برزخ انتخاب است و اين برزخ را ميشود در مدل رفتاري قدرتهاي موثر جهاني در ماجراي انتخابات امريكا ديد. از همين رو با توجه به تحولات جديد در امريكا بايد دانست كه فرصتها و تهديدهاي منافع ملي ايران بيش از همه به تصميمات و رويكردهاي كلان داخلي وابسته است.
خيليها معتقدند خروج ترامپ از كاخ سفيد و بازگشت امريكا به برجام شرايط را براي ايران بهتر خواهد كرد. اما اين فرصت قطعا در صورت عدم كنش و واكنش سريع ميتواند منجر به تهديدي جديدتر و جديتر شود. چرا؟ به اين دليل كه ترامپ سياستمداري تكرو بود كه با قلدري اراده خود را بر همه تحميل ميكرد كه شايد يكي از دلايل همراهي نكردن جمهوري خواهان امريكايي با او در كارزار انتخابات و چالشهاي موجود همين تكروي او بوده باشد.
پرزيدنت ترامپ اما درست در همين لحظات، در حال پرداخت هزينههاي عدم دستيابي به اجماع داخلي در طبقات گوناگون و متعارض جامعه امريكا، با تلخترين و پرهزينهترين شكل ممكن است و به همه رهبران سياسي دنيا نشان ميدهد كه در صورت عدم مفاهمه ملي بين نخبگان ومردم، برج عاج آرزوهاي راهبردي در چند ساعت فرو ميريزد.
اما بايدن قاعده سياست را خوب بلد است. او برخلاف ترامپ كه همه قدرتهاي جهاني را از خود عصباني كرد و سياستهاي خود را بدون توجه به نقش و سهم اين قدرتها پيش ميبرد، اين قابليت را دارد كه در صورت تصميم به سرشاخ شدن امريكا با ايران، اجماع سازي جهاني بيافريند. از همين رو كارگزاران و سياستمداران ايران بايد با تحليل دقيق تغييرات جهاني، بهترين سناريوهاي ممكن را براي تامين امنيت و منافع ملي در جهان امروز در نظر داشته باشند. فرصتها در جهان امروز دوبار تكرار نخواهد شد. آيا قدر اين فرصتها را خواهيم دانست؟
آنهایی که مدعی تفاوت دموکراتها و جمهوریخواهان هستند چشم خود را باز کنند
روزنامه کیهان در سرمقاله امروز خود نوشت: انتظار برای مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا برای صدها میلیون انسان روی زمین مانند آن است که بخواهید بدانید قرار است از سوی مار گزیده شوید یا عقرب! واقعیت ماجرا برای شهروند اهل تهران، بغداد، کابل، دمشق، اسلامآباد و صنعا چیزی جز این نیست و تمام آنچه درباره تفاوت ترامپ و بایدن گفته میشود، حقهبازی و شامورتیبازی عدهای است که یا متوهماند و یا نان راهانداختن چنین سیاهبازیهایی را میخورند.
اوبامای دموکرات با شعار تغییر در سال 2008 روی کار آمد و در تبلیغات خود از جنگهای بیپایان بوش جمهوریخواه انتقاد کرد و وعده داد زندانهای مخوفی همچون گوانتانامو را خواهد بست. اوباما نه تنها حضور و مداخله نظامی آمریکا در غرب آسیا را کاهش نداد بلکه آن را تشدید هم کرد و دامنه ترورهای پهپادی را در منطقه بهشدت گسترش داد. ترورهایی که در آنها علاوه بر اهداف مورد نظر آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم، در اغلب موارد غیرنظامیان نیز کشته میشدند و رسانههای غربی برای کودکان و زنان و مردان بیگناه این حملات که تکهتکه میشدند، نام «تلفات جانبی» را انتخاب کردند تا مبادا خاطر شهروند لسآنجلس و آریزونا و دالاس مکدر شود و به این سؤال فکر کند که رئیسجمهور ما آن سوی دنیا چه غلطی میکند.
برای ملت ایران چه فرقی میکند که جمهوریخواهان چهار سال دیگر مستاجر کاخ سفید باشند یا دموکراتها جای آنها را بگیرند؟ آنهایی که مدعی تفاوت این دو هستند کافی است چشم خود را باز کنند و نگاهی به طرحهای ضدایرانی کنگره و سنا و نتایج این طرحها بیندازند. تمامی این طرحها با آرای قاطع و اغلب آنها با چیزی حدود 100 درصد آرا تصویب شدهاند. در یکی از موارد در سنا که تنها یک سناتور به طرحی رای منفی داده بود درباره چرایی مخالفت خود با آن طرح ضدایرانی گفته بود به نظرم این طرح به اندازه کافی قوی نیست!
سوسیالیسمهراسی در آمریکا کارکرد خود را از دست داده است
احمد غلامی در سرمقاله روزنامه شرق نوشت: ... بیتردید حالِ دموكراسی وخیم است و دست بر قضا در جوامع دموكراتیك بیش از هر جای دیگر نشانههای این بیماری بروز میکند. از اینروست كه حامیان دموكراسی ناگزیرند عصیان بهوجودآمده را نشانگر اقتدار دموكراسی بدانند.
بیدلیل نیست ما امروز بیش از هر زمان دیگر شاهد این هستیم كه حامیان دموكراسی از قانون و امکاناتِ قانونی در صیانت از آرای مردم و دموكراسی سخن میگویند. این حجم دفاع از دموكراسی بیش از آنكه دفاع از آن باشد، پنهانکردن عصیان جامعهای بحرانزده است كه دیگر دموكراسی تماموكمال در آن كار نمیكند. سرمایهداری این بار صرفا با بحرانِ سرمایه روبهرو نیست بلکه با بحرانهای دیگری ازجمله هویت هم روبهروست. مردمی كه احساس میكنند صورت ندارند و با خشم بازگشتهاند تا در قالب آرای خود صورت خود را بازیابند.
مردم آمریكا به دلیل زیستن در جامعه دموكراتیك، بیش از هر زمان دیگری پی بردهاند این دموكراسی راهی به رهایی نیست. آنان در پی رهاییاند، از همینرو برچسبهایی كه رقیبان به بایدن میچسبانند، بیش از آنكه زمینه اخلاقی و اقتصادی داشته باشد، برچسبهای سوسیالیستی است.
رقیبانِ بایدن با سوسیالیستهراسی هم قادر به شكست او نشدند و این مهم بیش از آنكه نشئتگرفته از این باشد كه بایدن باوری جدی به سوسیالیست ندارد یا دستکم مرام سیاسی او چیز دیگری است، نشانگر سوسیالیسمهراسی در جامعه آمریكاست كه هرروز بیش از پیش كاركرد خود را از دست میدهد.
ترامپ میخواهد همه چیز را بشکند و سپس برود
محمدعلی وکیلی در سرمقاله روزنامه ابتکار نوشت: ... اکنون که این یادداشت را مینویسم طرفداران دو کاندیدا در کف خیابان مشغول اعمال فشار برای تامین مطلوبات خود در انتخابات هستند. یک عده شعار میدهند رای ما را بشمارید و عدهای دیگر میگویند زیر بارِ شمارش نمیرویم! از طرف دیگر شخص اول مملکت نیز میگوید من به این انتخابات اطمینان ندارم. قطعاً این به معنای یک شکست برای نهاد دموکراسی در آمریکا است. شاید به همین علت است که مواضع ترامپ نه تنها با واکنش شدید دموکراتها و رسانههای رسمی روبهرو شد، بلکه همراهان و همحزبیهایش نیز با سردی از کنار ادعایش عبور کردند و برخی از آنها نیز آن را مایوس کننده خواندند. آنان به درستی متوجه شدند ترامپ دارد دستاوردهای تاریخی و ملی آنان را لگد میکند.
گذشته از درستی و یا نادرستی ادعای ترامپ درباره تقلب، باید گفت این سلوک مالوف ترامپ است. پدیده ترامپ از ابتدا قیام علیه نهادهای رسمی بود. او هویتش را در تخریب نهادهای رسمی و قوائد بازی ساخته بود. البته ترامپ رسماً دارد سانسور میشود؛ این حکایت از سلطه عجیب قوائد و نهادهای رسمی بر جهان میکند. ترامپِ پوپولیست قطعاً به بایدنِ خشک و زمخت و نامحبوب نباخت؛ بلکه به نهادهای رسمی و قوائد بازی این نهادها باخت. او البته باگهای زیادی را در زمین رسمی سیاست جهانی نشان داد. او رسماً در این چهار سال قوائد و ساختارهای رسمی را به ریشخند گرفت و نشان داد تا چه پایه شکنندهاند. اکنون نیز بر عادت مالوف باید بشکند و برود. او اساساً برای شکستن آمده بود؛ شکستِ سیاست رسمی، شکستِ دیپلماسی رسمی، شکستِ قائده بازی. اکنون نیز او به طور طبیعی دارد به همه چیز لگد میزند. میخواهد همه را بشکند و برود!
قضات دیوان عالی اگرچه از طرف ترامپ منصوب شدهاند اما آبروی حقوقی خود را فدای ملاحظات حزبی نمیکنند
حسین بهشتی پور در روزنامه آرمان نوشت: دونالد ترامپ تا اول بهمن در کاخ سفيد است هرچند ممکن است بازي دربياورد، از اختيارات خود استفاده کند و شکايت کند ولي واقعا مصداق «ديدي آن قهقهه کبک خرامان حافظ ** که ز سرپنجه شاهين قضا غافل بود» حافظ شد که نقد حال ترامپ است و فکر نميکرد به اين روز بيفتد.
... دونالد ترامپ هم از سال 1789 که اولين دوره انتخابات برگزار شده، شانزدهمين رئيسجمهور تکدورهاي در مجموعه 45 رئيسجمهور آمريکا شد و جو بايدن هم دوازدهمين معاون رئيسجمهوري است که توانسته به رياستجمهوري ايالاتمتحده آمريکا دست پيدا کند؛ اگرچه وقفهاي افتاد و از خانم کلينتون در انتخابات درونحزبي دموکراتها شکست خورد که البته تمام اينها بر فرض پيروزي قطعي جو بايدن است. هرچند تقلاهاي ترامپ مارموز هم دور از انتظار نيست که از نظر حقوقي دست و پاهاي خود را بزند تا جلوي انتقال قدرت را بگيرد.
اين ويژگيها در انتخابات آمريکا وجود دارد و البته به نظر نميرسد سازوکار حقوقي بهگونهاي باشد که چون جمهوريخوانان اکثريت ديوان عالي را دارا هستند به ترامپ راي دهند، چون با اينکه از طرف رئيسجمهور منصوب ميشوند اما رئيسجمهور نميتواند آنها را برکنار کند و تا آخر عمر يا زماني که استعفا ميدهند، قابل برکناري نيستند. بنابراين آنها راي خود را خواهند داد و آبروي حقوقي خود را فداي ملاحظات حزبي نخواهند کرد. در جمعبندي انتخابات اين دوره آمريکا بايد بگويم که بينظير بود. دوازده دوره انتخابات آمريکا را از 1980 رصد کردهام و اين انتخابات وراي هر يازده انتخابات گذشته هم...