جو بايدن، روسيه به رهبري پوتين و چيني که همه جا با کارت ايران بازي ميکنند را آنچنان عليه ما بسيج کرد
نعمت احمدی در سرمقاله روزنامه آرمان نوشت: ...ترامپ به جاي اينکه برنامههاي حزب جمهوريخواه را پيش ببرد و اجرا کند، دنبال اين بود که حزب جمهوريخواه را دنبالهرو خود کند و سابقه اين حزب را هزينه برنامههاي خويش کند. ...لذا ما اکنون با يک حزب روبهرو هستيم و نه با يک شخص به اين معنا که حزب دموکرات توانست بيبرنامگيهاي ترامپ که تحت عنوان برنامه حزب جمهوريخواه انجام ميداد را شکست دهد. ...حزبي که در طول تاريخ با ايران و اصولا جايگاه ايران سر سازگاري نداشته و اکثر تغييراتي که در ايران صورت گرفته در دوره دموکراتها بوده است. نظير حوادثي که در دهه 40 و سال 57 در ايران رخ داد و حوادثي که در دوره کلينتون و اوباما بهوقوع پيوست.
تحريمها در زمان کارتر، کلينتون و اوباما شکل گرفت و در زمان جمهوريخواهان مثل دوره ريگان، مک فارلين و کمکهاي تسليحاتي آمريکا در اوج جنگ ايران و عراق را داشتيم. با اينکه بوش پسر بهعنوان يک جمهوريخواه، ايران را محور شرارت معرفي کرد اما در قضيه طالبان افغانستان و عراق با ما همسويي داشت و با برنامههايشان مخالفتي نداشتيم و اين حزب دموکرات است که برنامه درازمدتي از دوران کنديها تا الان با ايران داشته است.
در دوران باراک اوباما با وجود نگاه مثبت به قضاياي خاص، اما شش قطعنامه ذيل فصل هفتم منشور ملل عليه ايران صادر شد و اجماع جهاني عليه ايران شکل گرفت که معمار سياست خارجي اوباما، جو بايدن در سمت معاون اول بود.
اوباما بعد از سه سال سناتوري به رياستجمهوري آمريکا رسيد و همان موقع با نقدهايي مبني بر اينکه سياست خارجي را نميشناسد، مواجه بود و البته خودش با اذعان به اينکه در سياست خارجي تجربه و تبحر ندارد از جو بايدن به عنوان معاون اول بهره جست که به شش قطعنامه و اجماع جهاني عليه ايران انجاميد.
جو بايدن، روسيه به رهبري پوتين و چيني که همه جا با کارت ايران بازي ميکنند را آنچنان عليه ما بسيج کرد که شش قطعنامه در شوراي امنيت سازمان ملل را امضا کردند.
ولي ترامپ نتوانست هيچ اجماعي عليه ايران شکل دهد و با در پيش گرفتن سياست تکبعدي که با سياست جهاني همسو نبود، نتوانست عليه ايران اقدامي انجام دهد.
دموکراتها پیشگام تحریم اقتصادی بودهاند؛ اما شدت عمل جمهوریخواهان بیشتر است
احمد عظیمیبلوریان استاد پیشین مریلند در روزنامه شرق نوشت: انتخابات آمریکا و نتایج آن، همه را در سراسر جهان به خود مشغول کرده است. ...گاهی در ایران گفته میشود که انتخابات آمریکا به خودشان مربوط است و ایران اهمیتی برای آن قائل نیست و تفاوتی میان جمهوریخواهان و دموکراتها وجود ندارد. این نوعی سادهانگاری است. جمهوریخواهان بیشتر از دموکراتها علاقهمند به کنترل جهان با ضوابط اقتصادی و سیاسی آمریکا هستند. دموکراتها نرمخوتر از جمهوریخواهاناند و بسیاری از حرکتهای آزادیخواهی در آمریکا از سوی آنها پشتیبانی شده است. این را در کلیات به چپگرایی دموکراتها و راستگرایی جمهوریخواهان نسبت میدهند.
میتوان گرایش روزانه در کار انتخاباتی میان دو حزب جمهوریخواه و دموکرات را در گرایش نوسانات بهای طلا و ارز در بازار ایران مشاهده کرد. تا در تبلیغات انتخاباتی از پیشرفت جمهوریخواهان سخن به میان میآید، نرخ ارز و طلا سریعا افزایش مییابند. فردای آن روز اگر خبر از پیشرفت دموکراتها در انتخابات باشد، همان نرخها کاهش مییابند و حالا با اعلام نتایج، دو روز است بازار کاملا نزولی شده است. اگرچهدموکراتها پیشگام در محاصره اقتصادی ایران بودند اما شدت عمل جمهوریخواهان بهطورکلی متفاوت از دموکراتها بوده است.
مقایسه مصداقی ترامپ و اوباما نشان میدهد دموکراتها و جمهوریخواهان با هم فرق دارند
حشمت الله فلاحت پیشه در آفتاب یزد نوشت:... در مناسبات میان ایران و آمریکا برای نزدیک به چهار دهه دیوار بیاعتمادی شکل گرفته بود. این دیوار در توافق هستهای با وساطت سایر قدرتهای جهانی چند ترک برداشت. براساس برجام از 1248 تحریمی که علیه ایران وجود داشت 915 تحریم برداشته شد. به طور کلی چالش پیش از برجام میان تهران و واشنگتن بود و در دوره توافق نیز امضای این دو طرف برجستهتر از سایرین رخ نمایی میکرد. با چنین پیشینهای رویکار آمدن ترامپ تغییرات مهمی را رقم زد. نه تنها 915 تحریمی که برداشته شده بود بازگشت، بلکه او 700 تحریم جدید را نیز در اشکال گوناگون اعمال کرد و حتی فراتر از مجازاتهای اقتصادی تنشها و تهدیدهای نظامی نیز بین دو کشور رقم خورد تا جایی که میان دو طرف خون سردار ایران نیز به ناحق ریخته شد.
در واقع ترامپ و اطرافیان او سعی کردند حد خصم را به حدی افزایش دهند که حتی اگر دولتی دموکرات نیز بعد از آنها برسر کار آمد نتواند به سادگی معادلات متشنج را حل کند. با این وجود هم اکنون بایدن پیروز شده است و نخسیتن سیگنالهای این پیروزی نیز به شکلی مثبت در بازارهای اقتصادی ایران دیده شده است.
بنابراین برخلاف این تحلیل سنتی که میان جمهوری خواهان و دموکراتها تفاوتی وجود ندارد مقایسه مصداقی ترامپ با اوباما و در آینده بایدن و ترامپ نشان خواهد داد که برخی تفاوتها وجود دارد. با آمدن بایدن به نظر میرسد عقلانیت تا حدی در کاخ سفید دیده شود.
در واقع با توجه به اینکه دولت ترامپ سطح دشمنی و خصومت را به حدی بالاتر از روال معمول میان ایران و آمریکا رساند حتی اگر بایدن این سطح خصومت را به حد عرفی پیش از دولت ترامپ برساند نیز اقدامی قابل تامل خواهد بود. البته این موضوع نیازمند برداشتن گام عملی از سوی دولت بعدی آمریکا است. اگر این چنین شود و برای مثال او به ماموریت بیش از 500 نفر از کارمندان وزارت خزانه داری آمریکا که به تحریمهای ایران نظارت میکنند پایان دهد باید استقبال شود. هم اکنون اگر سیاست مداران ما که همه دخالتهای آنها در اقتصاد نتیجه معکوس داشته وضعیت را تغییر ندهند حتی فضای ذهنی پیروزی بایدن نیز کمک کرده که محتکران در هر بخشی از دلار و سکه تا خودرو و سایر اقلام کالای احتکار شده خود را وارد بازار کنند و این موجب سیگنال مثبت در بازار شده است. ذیل چنین شرایطی هرگونه تلاش برای این همانی میان بایدن و ترامپ به سود دشمنان منطقهای ایران و محاظفه کاران در آمریکا خواهد بود.
آمریکا را بزک میکنند
روزنامه کیهان در سرمقاله امروز خود نوشت: ... متاسفانه کسانی در داخل اصرار دارند عصا زیر بغل کدخدای گردن شکسته بگذارند، و درماندگی او را به عنوان نقطه قوت برای مردم ما فاکتور کنند! اینان در حالی آمریکا را بزک میکنند، که آدرس گشایش اقتصادی را به آمریکا حوالت دادند و ثمره فریبشان، رکود اقتصادی و هشت برابر شدن قیمت ارز و خودرو و سکه و سایر اقلام بود. آنها همین دو ماه قبل به خیال ماندگاری ترامپ، در نشریه حزب اتحاد ملت نوشتند «چه عیبی دارد مثل رئیسجمهور صربستان - مثل برّه در مذبح و برده در مسلخ - برویم با ترامپ مذاکره کنیم». حالا هم بایدن را می آرایند و حال آن که او معاون دولتی بود که قطعنامه تحریمی 1929 و تحریمهای موسوم به فلجکننده را به تصویب رساند؛ و پس از برجام نیز بر حجم تحریمها افزود. خبرگزاری بلومبرگ آبان 97 نوشت «از تحریمهای ترامپ به عنوان سختترین تحریمها یاد میشود، اما واقعیت این است که تحریمهای اوباما مخربتر بوده است».
... آرزواندیشی درباره انتخابات آمریکا برای کسانی که هفت سال تمام، مرتکب سوءمدیریت فاحش شدند، کارنامه نمیسازد. زمزمه دوباره رفتار التماسی، معنایی جز این ندارد که راسا هیچ هنر و کفایتی ندارند و نباید در این نُه ماه باقیمانده نیز، انتظار همت و تدبیر و تلاش از آنها داشت! آنها با وجود این که معیشت مردم را گروگان گرفته و خسارت زدهاند، طلبکاری هم میکنند.
اگر اصولگرايان خواهان بقاي جمعيت ايران و سربلندي آن هستند، راهي ندارند جز آنكه دست از لجبازيهاي موجود بردارند
عباس عبدي در روزنامه اعتماد نوشت: ... روي سخن با كساني است كه در گفتار و شعار دغدغه كاهش رشد جمعيت ايران را دارند. كاري كه اين جماعت ميكنند مثل كساني است كه خانهاي آتش گرفته و با حرارت تمام خواهان خاموش كردن آن هستند و در عين حال براي خاموش كردن آتش، نفت روي خانه ميريزند. آنان سادهانگارانه درصدد نوشتن طرح و قانون براي حل مشكل كاهش رشد جمعيت هستند، در حالي كه درك درستي از مسائل جمعيت ندارند و گريبان محققان را ميگيرند و گمان ميكنند تحقيق و اظهارنظر محققان موجب كاهش فرزندآوري!! ميشود كه اگر چنين بود با اين تحقيقات مشعشع اصولگرايانه و سفارشي بايد تا حالا رشد جمعيت به 3 درصد در سال ميرسيد!
قضيه اين است كه با وضعيت فعلي كرونا از يك سو مرگ و مير با سرعت زياد در حال افزايش است و از سوي ديگر ازدواج و زاد و ولد كاهش شديدي خواهد داشت. كاهش ازدواج سالهاست كه آغاز شده، كرونا نيز آن را تشديد ميكند، علت آن فقط بالا رفتن سن ازدواج نيست، بلكه مهمتر از آن بيكاري و ترس از تامين اقتصادي است. بهطور قطع زاد و ولد با سرعت خيلي بيشتري كاهش خواهد يافت. ترس از ابتلاي مادر، يا فرزند به كوويد۱۹، مشكلات رعايت فاصله فيزيكي و ارتباط اجتماعي در حاملگي و نگهداري فرزند و رفتن به بيمارستان، همه و همه موجب ميشود كه خانوارها در فرزندآوري احتياط كنند. ضمن اينكه هزينههاي سرسامآور نيز آنان را از اين كار برحذر ميدارد. كافي است كه هزينه پوشك كودك را محاسبه كنيد تا همهچيز به دست شما آيد. كاهش فرزندآوري ناشي از كرونا از اواخر ماه پاييز آثار خود را نشان خواهد داد و اگر كرونا در مسير حل هم قرار گيرد، حداقل تا دو سال آينده اين وضع ادامه خواهد يافت. پس از آن هم به سرعت به جاي پيشين بر نخواهد گشت. سال گذشته رشد خالص جمعيت شايد سالانه حدود 750 هزار نفر بود كه كمتر از يك درصد در سال است، اين رقم امسال احتمالا به كمتر از 500 هزار نفر خواهد رسيد و اگر مرگ و مير كرونا حل نشود، انتظار ميرود كه سال آينده (1400) به رقم بسيار پايينتري برسد و بعيد نيست كه رشد جمعيت به صفر برسد. آنچه اصولگرايان تبليغ ميكردند و انذار ميدادند كه ايها الناس خطر نزديك است و رشد جمعيت در سال 1425 به صفر خواهد رسيد، كرونا آن را دو دهه جلو انداخته است.
چه بايد كرد؟ وقت خود را با نوشتن قانون و تبليغات بيهوده هدر ندهيد. هر چه تبليغ در اين سالها كرديد نتيجه عكس داد. بدون حل مشكل اقتصادي ممكن نيست كوچكترين گامي در اين مسير برداشته شود. بدون ترديد ممكن نيست. گام اول تا دهم براي حل مشكل جمعيت بايد بهبود وضع اقتصاد كشور و خانوار و تقويت توان مبارزه با كرونا باشد. بيمايه فطير است. تا هنگامي كه پوشك مساله فرزندآوري است، دور حل اين مشكل را خط بكشيد. با تعدادي سخنپراكن كه هيچ دركي از مساله جامعه و جمعيت ندارند، نميتوان اين مشكل را حل كرد.
... بنابراين اگر اصولگرايان خواهان بقاي جمعيت ايران و آزادي و آبادي و سربلندي آن هستند، راهي ندارند جز آنكه دست از لجبازيهاي موجود بردارند و براي بهبود وضع اقتصاد كشور و اصلاح روابط خارجي و احترام به حقوق و مطالبات سياسي و اجتماعي مردم و زنده كردن اميد در جامعه گام بردارند. در غير اين صورت متهم رديف اول و شايد تنها متهم منفي شدن رشد جمعيت در ايران خودشان هستند.