جو باید برای ایران و نفت ایران بهتر است اما معجزه نخواهد کرد
روزنامه آفتاب یزد به فرض های احتمالی درباره رفع تحریم های نفتی ایران در دوره بایدن پرداخت و نوشت: ... برای لغو تحریمها باید در انتظار بازگشت آمریکا به برجام باشیم که حتی اگر خوشبینانه هم نگاه کنیم، بعید است زودتر از بهار سال آینده رخ دهد. هرچند به طور منطقی، شاید تا پس از انتخابات ایران هم به تعویق بیفتد.
حالا مقطع زمانی دوم را در نظر بگیریم و فرض کنیم تحریم نفتی ایران لغو شود. آن وقت چه اتفاقی میافتد؟
۱- دو سال تحریم شدید نفتی، موجب کاهش تولید اغلب چاههای نفت ایران شده و از آنجا که این مخازن غالبا در نیمه دوم عمر خود هستند، توان بازیابی پایینی دارند. توان ذخیرهسازی ایران هم محدود است و این یعنی عملا برخی از چاههای نفت ایران در دو سال و نیم گذشته، یکی یکی از چرخه تولید خارج شدهاند. رسیدن دوباره به مرز تولید چهار میلیون بشکه در روز، به این زودی امکانپذیر نیست.
۲-اگر در سال ۹۴ با لغو تحریم ها، نفت ایران خیلی زود به بازارها بازگشت، بخشی از آن به خاطر وضعیت متناسب بازار جهانی نفت از لحاظ عرضه و تقاضا بود. اما امروز به دلیل رکود اقتصادی حاصل از پاندمی کرونا، میزان عرضه در بازار نفت از تقاضا پیشی گرفته است. اگرچه ایران از توافق کاهش تولید اوپک مستثنی است، اما بازگشت صادرات نفت ایران به نزدیک دو میلیون بشکه نفت در روز، به معنای لبریز شدن هر چه بیشتر بازار نفت است که زمینه ساز کاهش قیمت جهانی نفت و مقاومت سایر تولیدکنندگان میشود.
۳- تحریمهای مکرر، یک بدبینی درازمدت در مورد نفت ایران ایجاد کرده که نمیتوان آن را به راحتی از ذهن خریداران پاک کرد. آنها پس از برجام، دوباره مشتری نفت ایران شدند، اما خیلی زود با بازگشت تحریم، مجبور شدند از خرید نفت ایران انصراف دهند. آنها دیگر به راحتی حاضر به ریسک و خرید نفت از ایران نمیشوند.
۴- شاید مهمترین اثر لغو تحریم نفتی ایران، جذب مجدد فناوری و سرمایهگذاری خارجی برای توسعه پروژههای نفتی باشد که عموما تشنه پول و فناوری مدرن هستند. اما علاوه بر وجود موانع قراردادی داخلی، معلوم نیست شرکتهای بزرگ نفتی که تجربه رفت و برگشت مکرر تحریمهای ضد ایرانی را دارند، به راحتی به سرمایهگذاری در ایران رضایت دهند.
خلاصه اینکه جو بایدن برای ایران و نفت ایران اگرچه بهتر از دونالد ترامپ است، اما باید بپذیریم که حضور او در کوتاه مدت و حتی در میان مدت، برای نفت ایران معجزه نخواهد کرد.
نحوه دشمنی کردن ترامپ و بایدن با ایران متفاوت است
روزنامه کیهان در سرمقاله خود نوشت: «آیا بایدن با ترامپ فرق دارد؟». شواهد و قرائن نشان میدهد، «این»، همان مسئلهای است که برخی در کشور قرار است با «آن» ذهن مردم را تا انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ مشغول نگه دارند. با قدرت، ثروت، نفوذ و ارتباطات گسترده داخلی و خارجی هم که دارند، احتمالا تلاش خواهند کرد، این موضوع، در این ۷ الی ۸ ماه باقیمانده تا انتخابات تبدیل به «مسئله اول مردم و کشور» شود. اما چرا این مسئله برای آنها اینقدر مهم و حیاتی است؟ ذوقزدگی عجیب آنها پس از اعلام نتایج انتخابات آمریکا را ببینید! چهبسا از خود بایدن خوشحالترند! آنها، اما خود، دلیل این خوشحالی را اینطور اعلام میکنند: «با پیروزی بایدن، میشود با او مذاکره کرد». راستی! اگر ترامپ در این انتخابات برنده میشد، آنها مگر قید مذاکره را میزدند؟ پاسخ این سؤال را هم قبلا خودشان دادهاند: «خیر»! آنها یکی دو روز پس از ترور ناجوانمردانه سردار دلها هم اعلام کردند، حاضرند مذاکره کنند. ...
... برگردیم به سؤالهای ابتدای این نوشتار. پاسخ سؤال اول: «بله»، بایدن و ترامپ با هم فرق دارند. ... بایدن قرار است به برخی توافقات با اروپا، روسیه و یا حتی چین بازگردد و در زمینه مبارزه با کرونا هم روش دیگری را در پیش بگیرد. اما مسئله اینجاست که آیا این دو که به شدت تحت نفوذ لابیهای صهیونیستیاند، وقتی به ایران میرسند هم با هم فرق دارند؟ پاسخ این سؤال هم «بلی» است. منتهی این تفاوت نه در دشمنی بلکه در «نحوه دشمنی» با ایران است که این هم کاملا طبیعی است. اما اینطور نیست که یکی مخالف دشمنی با ایران و دیگری موافق دشمنی با ایران باشد.
اسرائیل و عربستان متحد شده اند در دوره پساترامپ باید در این اتحاد شکاف ایجاد کرد
جاوید قرباناوغلی. دیپلمات بازنشسته در سرمقاله شرق نوشت: ... مردی رفت و مرد دیگری آمد، رویدادی که برخی از دلواپسان دوره مذاکرات هستهای، امروز با منطق «سگ زرد برادر شغال است» درصدد القای این نکتهاند که هیچ اتفاقی نیفتاده و ترامپ و بایدن و اوباما و جورج بوش همه از یک قماشاند. آیا واقعیت چنین است و واقعا هیچ اتفاقی نیفتاده و بایدن عکسبرگردان ترامپ است؟ از خودمان، نخبگان سیاسی و همچنین تحول در بازار سکه و طلا بگذریم، واکنش جهان به این رخداد از روی دیگر این سکه حکایت میکند.
نگارنده بر این باور است که در «خلاصی از ترامپ» شاهد نوعی اجماع جهانی بودیم و تنها اسرائیل، روسیه، عربستان و امارات استثناهای این اجماع نانوشته بودند. این پیام روشنی برای کشوری و ملتی است که بیشترین آسیب را از سیاستهای خصمانه ترامپ دید و شاهد ظالمانهترین تحریمهای ضدانسانی حتی در دوره انتشار ویروس کرونا و نیازمندی به تهیه دارو و تجهیزات مقابله با این بیماری مهلک بود.
... بدون هیچ شک و تردیدی میتوان حدس زد که از هماکنون لابیهای اسرائیلی و عربی مخالف توافق هستهای دور جدیدی از فعالیت فشرده نزد تیم بایدن را آغاز خواهند کرد. علاوه بر مخالفتهای صریح نتانیاهو و دهانکفکرده او در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و نمایش مضحک برنامه هستهای ایران، از یاد نبردهایم که شاهزاده سعود الفیصل، وزیر خارجه وقت عربستان، با عجله به وین رفت و با جان کری در هواپیمای خود ملاقات کرد تا به نظر خود مانع توافق با ایران شود.
سیاست امروز اسرائیل و عربستان در مقابل ایران به مراتب شرورانهتر و ضدیت با ایران صریحتر شده و شاهد اتحادی بین اسرائیل و تعدادی از رژیمهای عربی حول محور ایران هستیم. طرفه آنکه نقطه وصل این اتحاد نامیمون ایرانهراسی برخاسته از طرف اسرائیل و تیم ترامپ و البته در یک نگرش واقعبینانه برخی از اقدامات از طرف ما بود.
به نظر میرسد ایجاد شکاف در این اتحاد، باید از اولویتهای سیاست خارجی ایران در دوره پساترامپ باشد. برای تحقق این امر پیشنهاد میکنم:
اول، با توجه به سیاست اعلامشده بایدن در بازگشت برجام، ایران از بهکارگیری ادبیاتی که میتواند فرصت برای لابی مخالفان عربی، اسرائیلی باشد، پرهیز کند. اینکه بایدن با چه شرایطی به برجام بازمیگردد و شرط ما چیست، بیش از آنکه سیاست توییتی و بیان مواضع رسانهای باشد، میتواند از طریق گفتگو قبل از ورود بایدن به کاخ سفید صورت گیرد. تجربه موفق مذاکرات دوجانبه در خلال مذاکرات قبل، چه در عمان یا ژنو و وین، مدل خوبی برای این مهم است.
دوم، از هماکنون میتوان نگرانی محمد بنسلمان را از خلال سیاستهای اعلامی بایدن در قبال ایران، مشاهده کرد. برای گرفتن بهانه از دست کسانی که سیاستهای منطقهای ایران را خطرناک میدانند، ضروری است دستگاه دیپلماسی تمرکز خود را بر اصلاح و بازسازی روابط با همسایگان بگذارد. با وجود دشواری این مهم بهویژه در پرتو رویکردهای عربستان در برابر ایران، توجه داشته باشیم که پیشرفت در بهبود روابط ایران با جهان، مشوق رژیمهای عربی برای کاهش خصومت و درپیشگرفتن سیاستی منطقی و براساس منافع مشترک خواهد بود.
سوم، سیاست خارجی کشورها، امری فراجناحی است. متأسفانه این مسئله در ایران به مناقشه بین جناحهای سیاسی و تسویهحساب بین گروههای مختلف تبدیل شده است. اینکه یک نفر از مجلس یا از تریبون نماز جمعه یا ... بدون درنظرگرفتن سیاست رسمی حرفی زده و مشکلی برای کشور ایجاد کند، نشانه آزادی عقیده و دموکراسی نیست. دوره دوماهه تا جلوس بایدن در کاخ سفید از حساسیت فوقالعادهای برخوردار است. مدیریت این بازه زمانی را جدی گرفته و با تدبیر فرصت را برای طرفهایی که نگرانی آنها از پیروزی بایدن مشهود است و درصدد استفاده از زمان باقیمانده ترامپ یا تأثیرگذاری بر تیم آینده بایدن هستند، فراهم نکنیم. با کناررفتن ترامپ راه برای دیپلماسی هموار است. از این فرصت برای تغییر شرایط در منطقه و روابط با جهان استفاده کنیم.
درک تغییر در صحنه تعامل با قدرتی که خوب یا بد همچنان از توان اراده تاثیرگذاری بر تحولات برخوردار است، هنر دیپلماسی است
جلال خوش چهره در سرمقاله روزنامه ابتکار نوشت: ...در این حال، اصرار بر تکرار ادبیاتی که با ترامپ سخن گفته میشد و قائل نبودن تفاوت میان او و بایدن به مثابه عدم درک تغییرات در صحنه تعاملات است. نادیده گرفتن تحولات، تفاوتها و اصرار بر تکرار گذشته، پافشاری کردن برای تکرار ترامپ در لباس جوبایدن خواهد بود. آنچه به ویژه برای تهران در حالحاضر اهمیت دارد، استفاده از فرصت تغییر در امریکا و در خدمت به ایجاد موقعیتی است که بتواند سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ را خنثی کند. ابراز بدبینی مطلق به اندازه خوشبینی مطلق به دولت آینده ایالات متحده ناکارآمد و حتی خسارتبار خواهد بود. مهم، داشتن طرحی نو برای تعامل با تغییرات تازه است. به رسمیت شناختن تغییر به معنای تسلیم شدن در برابر آن نیست؛ همانگونه که مذاکره به معنای توافق نیست. واقعگرایی ابزارخود را میطلبد. دوری کردن از واقعیات، عین تسلیم شدن در برابر وضعی است که میکوشد خود را تحمیل کند.
تهران اکنون در برابر تغییر در سپهر سیاسی کشوری قرار دارد که از یکسو ترامپیسم برآن همچنان سایه دارد. از سوی دیگر دولتی در حال استقرار است که بنیان رویکردهای داخلی و خارجی سلف خود را به چالش گرفته و با نگاه به دکترین کلان ایالات متحده میخواهد منافع راهبردیاش را تامین کند. مساله این است؛ تهران با نگاه به تغییرات جاری چگونه باید از مواضع اصولی خود دفاع کند؟ انجام این مهم با تکرار شعارها و بدگوییهای صرف از سیاستهای واشنگتن ممکن نیست. باید طرحی نو را پیش نظر داشت. انتخابات سوم نوامبر در ایالات متحده و نتایج آن نمیتواند بیرون از نگاه تهران به چگونگی تعامل آیندهاش با سختترین دشمن خود باشد. درک تغییر در صحنه تعامل با قدرتی که خوب یا بد همچنان از توان اراده تاثیرگذاری بر تحولات برخوردار است، هنر دیپلماسی است.