روزنامه شرق در گزارشی با اشاره به سخنان اخیر سعید حجاریان و پاسخ سیدحسین مرعشی {پاسخ مرعشی را اینجا بخوانید} به وی نوشت: دو طیف چپ و راست اصلاحات همواره بر سر این موضوع که چگونه باید با مقوله سیاست روبهرو شد، مشکل داشتهاند. اصلاحطلبان چپگرا مانند سعید حجاریان باور دارند باید محور اصلی فعالیت سیاسی، جامعه باشد و از طریق جامعه وارد سیاست شد و راستگرایان هدف از فعالیت تشکیلاتی و حزبی را کسب قدرت رسمی میدانند؛ البته برخلاف برخی اتهاماتی که نیروهای چپ به کارگزاران میزنند، هدف از طرح این موضوع، یعنی کسب قدرت سیاسی، بهمنزله قدرتطلببودن راستگرایان نیست، بلکه به گفته نیروهای کارگزاران، اصلاحطلبان زمانی میتوانند منشأ اثر باشند که در قدرت حضور داشته باشند و هنگامی که از قدرت دور شوند، آرامآرام منزوی و در نهایت حذف میشوند. علاوه بر این، ایشان هدف از کار حزبی را ورود به سیاست میدانند. در مقابل نیروهای چپ باور دارند که اگر اصلاحطلبان خود را با هر شرایطی وفق دهند و با هر کیفیتی در انتخابات حاضر شوند، حتی اگر سهمی در قدرت هم داشته باشند، پایگاه اجتماعی خود را از دست میدهند. مشخصا شخصیتهایی مانند سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده، علویتبار، تاجیک و... میگویند در شرایطی که اصلاحطلبان مورد نقد جامعه قرار گرفتهاند، باید به جامعه برگردند و از سیاست رسمی فاصله بگیرند تا بتوانند زمانی وارد سیاست بشوند که سرمایه اجتماعیشان حمایتشان کند.
علاوه بر این، تفاوت دیدگاه کارگزاران با طیف چپ با محوریت حزب مشارکت، در میانه دهه 70 بر سر نقش اکبر هاشمیرفسنجانی هم عاملی برای اختلاف بود. مشارکتیها در آن سالها به تندی علیه هاشمی میتاختند و او را نماینده وضع موجود میدانستند و کارگزاران که هاشمی را بهعنوان رهبر معنوی خود میدانست از عملکرد دو دولت هاشمی دفاع میکرد. این تقابل بعد از پیروزی خاتمی و تشکیل حزب مشارکت و البته در جریان انتخابات مجلس ششم به بالاترین شکل ممکن رخ نمود؛ بهنحویکه هاشمی نفر آخر تهران شد و در نهایت به دلیل آنکه صدایش در مجلس سراسر اصلاحطلب ششم بازتاب درخور توجهی نداشت، به توصیه نزدیکانش در کارگزاران از نمایندگی مجلس انصراف داد.
البته اصلاحطلبان از دور دوم انتخابات ریاستجمهوری سال84 به کارگزاران و هاشمی نزدیک شدند و وقتی در پی سیاست نادرست اصلاحطلبان مبنی بر ارائه چند نامزد در دور اول و شکستهشدن آرای جبهه اصلاحات محمود احمدینژاد به دور دوم رسید، اصلاحطلبان در تقابل احمدینژاد - هاشمی، از هاشمیرفسنجانی حمایت کردند که البته تمام بدنه اجتماعی اصلاحطلبان قانع به رأیدادن به هاشمی نشدند و آن شد که دیدیم و محمود احمدینژاد به ریاستجمهوری رسید. پس از آن اصلاحطلبان به هاشمی و بالطبع هاشمی به کارگزاران نزدیکتر از گذشته شدند که در انتخابات سال 88 شاهد یکدستی آنها بودیم. پس از حوادث انتخابات سال 88 و بهوجودآمدن انزوای سیاسی اصلاحطلبان، هاشمی، کارگزاران و اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدند که در انتخابات سال 92 با سیاستی منسجم وارد انتخابات شوند که همین انسجام باعث شد با اصرار هاشمی، روحانی نامزد نهایی اصلاحطلبان شود. ...
...البته این اختلافها هیچگاه باعث ایجاد انشقاق میان دو طیف راست و چپ اصلاحات نشد و در حد تفاوت دیدگاه باقی ماند؛ چنانچه وقتی در انتخابات مجلس در اسفند سال 98 اغلب اصلاحطلبان تحت عنوان شورای عالی سیاستگذاری اعلام کردند که اصلاحطلبان لیست انتخاباتی نمیدهند، اما احزاب بدون استفاده از نام اصلاحات مجاز به ارائه لیست هستند، حزب کارگزاران لیست «یاران هاشمی» را عرضه کرد که البته نتوانست رأی بیاورد.
در مقطع کنونی هم درباره انتخابات ریاستجمهوری 1400 شاهد اختلافاتی میان راست و چپ هستیم؛ به نحوی که نیروهای چپ باور دارند باید صرفا با نامزد کاملا اصلاحطلب وارد انتخابات شد و دیگر بههیچوجه سیاست ائتلافی نباید در دستور کار باشد و حتی اگر همه نامزدهای اصلاحطلب ردصلاحیت شدند، اصلاحطلبان نباید از فردی حمایت کنند. در مقابل راستگرایان و مشخصا کارگزاران بازهم قائل به استفاده از ظرفیتهای سیاسی هستند؛ آنها میگویند اولویت حمایت از نامزد اصلاحطلب است، به این معنا که این احتمال وجود دارد که کارگزاران در شرایطی خاص بازهم به سمت سیاست ائتلاف برود. بااینحال، تا این لحظه هیچ نشانهای از حمایت کارگزاران از نامزدهای نظامی به چشم نمیخورد و مشخص نیست سعید حجاریان این گزاره را که عقد کارگزاران و نامزدهای نظامی در آسمانها بسته شده، با استناد به چه نشانهای بیان کرده است.