محسن آرمین گفت: « شعار راهبردی اصلاحطلبان در شرایط کنونی میتواند حل نهادینه مشکلات اقتصادی کشور با تأکید به تحول در سیاست خارجی باشد. با توجه به درک ملموس جامعه از مشکلات اقتصادی و حساسیتی که مقوله برجام و سیاست خارجی در جامعه برانگیخته است، به نظر میرسد این شعار راهبردی از ظرفیت لازم برای جلب توجه و همراهی افکار عمومی برخوردار است».
به نوشته روزنامه شرق این فعال سیاسی در مجمع عمومی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران گفت: «جریان اصلاحطلب در درون خود طیفهای مختلفی را شامل میشود. از جمله این طیفها عبارتاند از: بهبودخواهان حکومتی از نظر این گرایش از اصلاحطلبان، پیشبرد جریان اصلاحات و انجام اصلاح در ساخت و نهادهای حکومت، صرفا با ورود نیروهای اصلاحطلب به درون نهادهای حاکمیتی میسر است؛ بنابراین نهاد انتخابات و صندوق رأی بهعنوان تنها یا حداقل مهمترین مجرای ورود در حاکمیت از جایگاه والا و اجتنابناپذیری برخوردار است. رویکرد این طیف به مقوله انتخابات البته با تفاوتهایی که چندان تعیینکننده نیست، شرکت بیقیدوشرط در هر انتخاباتی است. دوم: گرایش جامعهمحور و قائل به جنبش اجتماعی: از نگاه طرفداران این گرایش از اصلاحطلبان، راه پیشبرد اصلاحات در ایران ایجاد سازماندهی و راهبری جنبشهای گوناگون اجتماعی است که بر محور مطالبات جامعه و برپایه ایجاد شبکههایی وسیع از افراد، محافل و گروههای رسمی و غیررسمی شکل میگیرد. بنابراین دل خوشکردن به اصلاح از طریق رقابت ناعادلانه، نتیجهای جز استحاله و تبدیل جنبش اصلاحی به نیرویی با سهم اندک و نمایشی در لابیهای قدرت نیست، سوم، گرایش صبر و انتظار. طرفداران این گرایش با استناد به تجارت گذشته امیدی به فرایند بهبودخواهی حکومتی ندارد. از نظر ایشان توفیق برنامههای اصلاحی در گرو وجود ارادهای در سطح حاکمیت و وجود جامعه مدنی قدرتمند و مطالبهگر است. مسئله چهارم گرایش بهبودخواهی حکومتی و جنبش اجتماعی با پیگیری اصلاحات ساختاری است؛ معتقدان به این گرایش از سویی ورود در حکومت و تلاش بهبودخواهانه از درون را میپذیرند اما توفیق این راهبرد را در تحقق اصلاحات ساختاری در حاکمیت بدون اتکا به نیروهای اجتماعی ممکن نمیدانند، بنابراین به پیوند کنشهای سیاسی اصلاحطلبانه با جنبشهای اجتماعی حول محور مطالبات واقعی جامعه تأکید دارند. در نتیجه در نظر این بخش از اصلاحطلبان انتخابات فرصتی مهم برای پیگیری مطالبات اجتماعی است و نباید آن را بهسادگی از دست داد. دراینحال از نظر این طیف استفاده از فرصت انتخابات لزوما بهمعنای شرکت در انتخابات نیست بلکه شرکت در انتخابات منوط به وجود حداقلی از استانداردهای لازم برای یک رقابت عادلانه و قانونی است؛ بهگونهای که بتواند در قالب کاندیداها و برنامههای آنها حداقلی از مطالبات جامعه را به نحوی واقعی و نه نمایشی نمایندگی کند. به نظر میرسد گرایش اخیر با منطق اصلاحات سازگارتر باشد. نتیجه آنکه اصلاحطلبان براساس منطق اصلاحطلبانه نمیتوانند به انتخابات به مثابه بهار سیاست بیتفاوت باشند. درعینحال متأسفانه شواهد و قرائن موجود حاکی از آن است که قرار است انتخابات ریاستجمهوری آینده براساس الگوی مشارکت کمتر نتیجه مطمئنتر برگزار شود. اما این واقعیت نمیتواند موجب شود اصلاحطلبان به انتظار برگزاری انتخاباتی رقابتی دست روی دست بگذارند بلکه وظیفه ملی و التزام آنان به منافع کشور و مردم ایجاب میکند از تمامی امکانات برای قانعکردن و وادارکردن حاکمیت به برگزاری چنین انتخابات استفاده کنند».
وی در پایان خاطرنشان کرد: «واقعیت دیگری که نباید آن را از نظر دور داشت، این است که شرایط اجتماعی و سیاسی در آستانه انتخابات 1400 با شرایط اجتماعی و سیاسی در انتخابات 92 و 96 به کلی متفاوت است و اصلاحطلبان نمیتوانند همچنان رقابت نیابتی را برگزینند. بنابراین تنها گزینه اصلاحطلبان برای مشارکت در انتخابات، ورود به رقابت با کاندیدای اختصاصی است؛ کاندیدایی که صلاحیتهای سیاسی و اجرائی لازم را برای دنبالکردن مطالبات اجتماعی در چارچوب برنامههای اصلاحطلبانه و راهبرد مرحلهای برای حل مشکلات اقتصادی با تأکید بر اصلاح سیاست خارجی به شرحی که گذشت، داشته باشد. اگر روند برگزاری انتخابات بهگونهای طراحی شد که اصلاحطلبان از چنین گزینهای محروم شدند، لزومی به شرکت آنها در انتخابات نیست. از نظر اصلاحطلبان بهعنوان یک جریان سیاسی دیرپا و صاحب تجربه، عالم سیاسی با عدم مشارکت در یک انتخابات به پایان نمیرسد. در عرصه پرتحول و پرفرازونشیب سیاست ایران باید نگاهی راهبردی و معطوف به آینده داشت و مصالح عالی را بر منافع مقطعی و زودگذر ترجیح داد. چنین رویکردی موجب حفظ و افزایش اعتبار اجتماعی اصلاحطلبان برای نقشآفرینی مؤثر در آینده خواهد شد».