روزنامه شرق نوشت: حوادث پس از رویكارآمدن دولت اصلاحات در بعضی از موارد هنوز مبهم است؛ بهویژه ترور سعید حجاریانكاشانی، نایبرئیس شورای شهر اول تهران كه در آن سالها سروصدای زیادی به راه انداخت. سعید حجاریان ملقب به سعید مظفری سابقه انقلابیگری مفصلی را در گذشته خود دارد، او از مؤسسان وزارت اطلاعات و نیروهای اطلاعات نخستوزیری بوده است و جامعه ایران حجاریان را با دو عنوان مغز متفكر اصلاحات و نیروی امنیتی میشناسد. او در دهه 60 توسط سازمان مجاهدین خلق ترور شد و جان سالم به در برد اما تجربه تلخ ترور برای حجاریان به سالهای دهه 60 ختم نشد و دوباره سراغ او آمد.
در ساعت 10:30 روز یكشنبه 22 اسفند 1378، سعید حجاریان توسط سعید عسگر جوان 20سالهای با اسلحه ماكاروف ترور شد. سعید حجاریان توسط احمد حكیمیپور، عضو دیگر شورای شهر تهران، به بیمارستان سینا رسانده شد و از خطر مرگ حتمی نجات یافت؛ اما پس از آن واقعه با لكنت زبان و قطع نخاع روبهرو شد. گفته میشود از فرهاد مهراد تا عسكراولادی، خاتمی و یونسی برای بهبود او دعا كردند و نگران حالش بودند. نكته جالب آنجاست كه یكی از ائمه جمعه در آن سال اعلام میكند فلانی را زدهاند که بمیرد، آن وقت شما به او آمپول چهار هزار تومانی تزریق میکنی تا زندهاش کنی؟ صحنه جراحی حجاریان در اتاق عمل نیز به گفته ظفرقندی صحنه جالبی بوده است؛ بهطوریكه تعدادی از عناصر تندروی محله نازیآباد تهران با کلت در اتاق عمل حاضر شدند و او را تهدید کردند که اگر حجاریان زیر عمل بمیرد، خودش نیز با گلوله به او خواهد پیوست. درعینحال تعدادی از بیرون ظفرقندی را تهدید میکردند اگر فلانی را نجات بدهی تو را از بین خواهیم برد.
پس از آن گمانهزنیها از سوی دو جناح سیاسی شروع شد؛ از اتهام به بسیج تا نهضت آزادی مبنی بر دخالت در ترور میان روزنامهها جریان داشت.
محسن رفیقدوست نیز در گفتوگویی گفته بود که او سعید عسگر را بهعنوان ضارب حجاریان معرفی کرده بود: «من سعید حجاریان را ضد انقلاب نمیدانم، حتی سعید عسگر را که قصد ترور سعید حجاریان را داشت، من به وزارت اطلاعات معرفی کردم و قبل از آن هیچکس خبر نداشت... در آن زمان من با آقای علی ربیعی تماس گرفتم و سعید عسگر را بهعنوان ضارب معرفی کردم. علی ربیعی هم تعجب کرد که چرا این کار را کردم. به برادر سعید حجاریان (مسعود حجاریان) که با من همکار بود، صراحتا گفتم من میدانم این کار سعید عسگر بوده است؛ چون چند روز قبل از آن نیز ابوالقاسم شفیعی را ترور کرده بود». پس از مدتی سعید عسگر و دو همدست او دستگیر و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی تنها به 15سال زندان محكوم، اما پس از یك سال آزاد شدند و به گفته حجاریان ترور او برای سعید عسگر حتی سابقه كیفری نیز بههمراه نداشت! سعید عسگر علت ترور را مبارزه با فساد اعلام كرد اما حجاریان معتقد است علت ترور، پیگیریهای او در روزنامه صبح امروز مبنی بر افشای قتلهای زنجیرهای بوده است. این ترور یك اتفاق جالب نیز برای مطبوعات داشت؛ ركورد فروش روزنامه صبح امروز كه در مقایسه با سایر مطبوعات تا آن زمان رتبه اول یعنی فروش یك میلیون نسخه در روز را تجربه كرد.
برای نگاهی دوباره به این پرونده خونین گفتوگو كردیم با احمد حكیمیپور، عضو شورا شهر تهران در آن زمان و نگاهی داشتیم به خاطرات احمد زیدآبادی و صدیقه وسمقی كه در آن زمان از مطلعین این پرونده بودند. مشروح این پرونده را میخوانیم.
روایت احمد حكیمیپور
احمد حکیمیپور درباره روز ترور حجاریان به «شرق» گفت: «آن روز در شورا جلسه علنی و رسمی داشتیم و چون شورا تازه شكل گرفته بود، جلسات بهصورت عمومی و با حضور مردم برگزار میشد و محوطه شورا هم شلوغ میشد. بحث حفاظت اعضای شورا هم مطرح نبود و هركسی خودش به جلسات میآمد. آن روز به نظرم یكشنبه بود، در حال رفتن به سمت شورا بودم؛ جلوی در شورا جای پارك نبود و میان ساختمان شورا و شهرداری پارك كردم. پشت سر من هم آقای حجاریان آمده بود اما جلوی در شورا جای پارك پیدا كرده بود و در این فاصله من در حال پارككردن ماشین بودم كه آقای حجاریان به درِ ورودی شورا میرسد. من هنوز از ماشین پیاده نشده بودم و در حال نوشتن برنامه روزانهام بودم كه در این حین یكی از مراجعین (مقدمی) سریع به سمت من آمد و گفت حاجسعید را زدند! البته من صدای تیر را نشنیدم و ضاربان را هم ندیدم. سریع به سمت شورا رفتم و دیدم آقای حجاریان گلوله خورده و همه در بهت و حیرت دنبال آمبولانس میگردند. در آن صحنه آقای علیزادهطباطبایی و محمدحسین حقیقی از اعضای شورا هم حضور داشتند. در این حین من منتظر آمبولانس نماندم و ماشینم را سریع آوردم و سریع سعید را به صندلی عقب منتقل کردیم و به سمت بیمارستان سینا رفتیم. دو نفر هم همراه من به بیمارستان آمدند؛ آقایان موسوینسبت و مقدمی كه صحنه ترور را هم دیده بودند. در مسیر هم یكی از دوستان آقای میرزاابوطالبی تماسی با من گرفت كه به او گفتم ماجرا را به تاجزاده خبر بده. آن زمان تاجزاده معاون سیاسی وزیر کشور بود.
وقتی به اورژانس رسیدیم كادر درمانی هنوز متوجه ماجرا نبودند كه درگیری لفظی پیدا كردیم و گفتم ایشان فلانی است و ترور شده و در حال مرگ است و سریعا فكری برای او كنید. آن لحظهها دیگر آقای حجاریان در لحظه تمام كرده بود اما نیروهای اورژانس با سوراخكردن گلوی او، راه تنفسیاش را باز كردند. دكتر ظفرقندی و شكوریراد هم بعدا به جمع اضافه شدند و زمانی كه مطمئن شدم كادر درمان اورژانس متوجه ماجرا شده و با جدیت در تلاشاند، به سمت شورا حركت كردم و جریان را به دوستان که در صحن شورا همه در بهت و نگرانی بودند، توضیح دادم». او در پاسخ به این پرسش که بعد از این ترور آیا میان اصلاحطلبان ترسی از احتمال ترورهای بعدی وجود داشت، بیان کرد: «آن زمان از این بحثها وجود داشت و باید به مطبوعات و جو آن زمان برگردید. نواری هم منتشر شده بود كه بعدا مشخص شد تهدید به ترور نسبت به حجاریان است. آقای حجاریان هم شكایتی نكرد. حجاریان یک بار به طنز گفت: قاضی من آقای رازقندی، پزشكم آقای ظفرقندی است پس حتما عامل ترورم هم بزبزقندی بوده است!».
او در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه شما چرا دستگیر شدید، اظهار کرد: «آقای مقدمی كه خبر ترور را آورد و در جلوی شورا شاهد صحنه بود، یك نامه از من برای آقای حجاریان گرفته بود، چون روزهایی كه آقای حجاریان به شورا نمیآمد، در روزنامه صبح امروز حضور داشت، آقای مقدمی دنبال شغل در مجلس ششم میگشت و نامهای از من به میثم سعیدی و آقای حجاریان داده بود تا از طریق نیروهای جبهه مشارکت مشکلش حل شود، چون حجاریان را در روزنامه پیدا نكرده بود، میخواست نامه را در شورا به او بدهد. در این حین جریان ترور اتفاق میافتد و بعدا روزنامه كیهان و رسالت این اتفاق را به سناریوی پلیسی پیچیده و مسخرهای تبدیل كردند و خواستند ماجرا را به درون جریان اصلاحات ربط بدهند. من ایام محرم را به زنجان میرفتم كه در بعدازظهر تاسوعا من را در خانه مرحوم پدرم دستگیر كردند و این اتفاقات زمانی افتاد كه آقای حجاریان هنوز در كما بود و اگر خدای ناكرده ایشان فوت كرده بود، شاید من را به عنوان عامل معرفی میكردند! اما ایشان بعد از بههوشآمدن گفت كه با دستگیری حكیمیپور مسیر پرونده من دارد منحرف میشود. جالب است من خودم حجاریان را به بیمارستان رساندم، دكتر قاجار یکی از عوامل درمان سعید هم بعدا در جلسه شورا توضیح داد كه اگر چند ثانیه دیرتر به بیمارستان رسیده بود، از بین میرفت. خاطرم هست وقتی دستگیر شدم در اخبار گفتند حكیمیپور را به علت احتمال فرار و ازبینبردن اسناد و مدارك و بیم تبانی دستگیر كردهاند! در دادگاه نیز من را حتی به عنوان مطلع هم نخواستند و در نهایت حكم برائت صادر شد. نكته جالب برایم این است كه خبر رساندن حجاریان توسط من به بیمارستان در حال جعل بود و هرچه گفتم من این كار را كردم عدهای توجه نمیكردند؛ چون بردن حجاریان به بیمارستان سینا توسط من سناریوی آنها را خراب میكرد و از معجزات و الطاف الهی بود كه خودم در آن لحظه بودم و او را به بیمارستان رساندم.
این فعال سیاسی درباره داستان نوار تهدیدآمیز نسبت به حجاریان هم گفت: «یك نفر نواری به حجاریان داده بود اما بعدا مشخص شد شخصی بهصورت مستقل و سرخود الکی این كار را كرده است. خیلی از مسائل در آن زمان گفته شد و كمیته حقیقتیاب در شورا تشكیل شد اما كار شورا مختل شد. قبل از این واقعه نیز سه نفر از اعضای شورا برای شركت در انتخابات مجلس از شورا رفته بودند و شورا تضعیف شده بود».
او درخصوص تحولاتی که در شورای شهر بعد از این اتفاق رخ داد، ادامه داد: «شورا معتقد بود جریانی برای اصلاحطلبان در حال بحرانسازی است كه نتوانیم به كارمان برسیم و در نتیجه تلاش كردیم كه شورا وارد حواشی نشود اما در هر صورت فضا به شكلی بود كه شورا درگیر حاشیهها میشد و در نتیجه شورای شهر اول تهران دو ماه قبل از انتخابات توسط وزارت كشور دولت اصلاحات منحل شد كه یكی از طنزهای تلخ روزگار است. آن حوادث تأثیر خودش را در آن سالها گذاشت و جریان اصلاحات در تله رادیكالیسم افتاد».