روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: براساس آخرین آماری که از ایرانیان مقیم آمریکا در اختیار داریم، حداقل 15000 پزشک ایرانی فقط در آمریکا مشغول کار هستند.
براساس همین آمار، 12000 استاد تمام ایرانی در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی آمریکا مشغول تحقیق و تدریس هستند و 75 درصد اساتید ایرانی در 200 دانشگاه برتر آمریکا تدریس میکنند.
در بخش صنایع، ورزش، هنر، ادبیات و سایر رشتههای علوم انسانی نیز استعدادهای فراوانی را از دست دادهایم و آنها را ناچار به مهاجرت کردهایم و اکنون این روند خسارتبار شتاب نگران کنندهای دارد.
یک نگاه به این موضوع همانست که اخیراً کسی در یکی از شبکههای تلویزیونی داخلی گفته است بگذارید بروند تا کشور تطهیر شود و نگاه دیگر اینست که ما باید فکرها و مغزهای افراطی را تطهیر کنیم تا زمینهساز فرار مغزها نباشیم. متاسفانه نگاه اول، روش جاری امروز کشور است و تا زمانی که این نگاه بر کشور حاکم باشد، ما شاهد فرار مغزها خواهیم بود و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند به زودی کشوری خواهیم داشت فاقد ویژگیهای یک جامعه نام و نشاندار که بتواند با جهان امروز تعامل کند و همچون کره شمالی منزوی نباشد.
ایران، کشوری پهناور و با تنوع آب و هوائی و صاحب ثروتهای عظیم طبیعی و زیرزمینی است که اگر از آنها به درستی بهره برداری شود، میتواند در رده مهمترین کشورهائی که تمام کشورها و ملتها به آن احساس نیاز کنند قرار گیرد. مهمترین ثروت ایران، استعدادهای فوقالعاده قدرتمندی هستند که نیروی انسانی آن را تشکیل میدهند. ما متاسفانه با روشهای غلط برخورد با این ثروت عظیم و کمنظیر انسانی، آن را رایگان در اختیار بیگانگان قرار میدهیم.
تاسف بالاتر اینکه عدهای را میداندار عرصههای تصمیم سازی و تصمیم گیری کردهایم که به دفع نیروهای مستعد و خلاق افتخار میکنند و با سیاست جذب بطور مطلق بیگانهاند. این، یعنی 180 درجه در مقابل سیاست بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی قرار داشتن، همان که شهید مظلوم آیتالله بهشتی میگفت: جاذبه در حد اعلا و دافعه در حد ضرورت، از ویژگیهای خط امام است.
چاره کار در اینست که تصمیم سازی از سلطه افراطیون خارج شود و سیاست جذب در تمام ارکان نظام جاری گردد. اجرای بیکم و کاست قانون اساسی میتواند این سیاست را تضمین کند و مانع فرار مغزها به خارج شود و از منزوی شدن آنها در داخل جلوگیری نماید.