جام جم نوشت:الهام غفوری همسر سیروس مقدم است. آنها حدود 20 سال پیش با هم ازدواج کردهاند که حاصل زندگی مشترک آنها پسری به نام سهیل است که 15سال را تمام کرده و وارد 16 سالگی شده است.
غفوری تاکنون تهیهکننده سریالهایی چون پایتخت، تاثریا، دیوار، میکائیل و ... بوده است؛ سریالهایی که مقدم آنها را کارگردانی کرده و جزو بهترین آثارش نیز هستند. غفوری روزی هزاران بار خدا را به خاطر زندگی که دارد شکر میکند.
از آشناییتان با آقای مقدم بگویید و اینکه چگونه این آشنایی به ازدواج منجر شد؟
در سریال شیخ مفید منشی صحنه بودم. در ابتدا کارگردان کار یک نفر دیگر بود، اما بعد از مدتی کارگردانی به آقای مقدم سپرده شد. سر همین کار بود که با هم آشنا شدیم. بعد از آن هم در سریالهایی مانند روزهای افتخار، روزهای زندگی و... با آقای مقدم همکاری کردم و تاکنون در حدود 40 فیلم و سریال در کنار هم بودهایم. من از ابتدا به کار تولید علاقهمند بودم. با حرفه منشی صحنه شروع کردم، اما در ادامه دستیاری کارگردان، مشاور کارگردان، برنامهریزی و... را تجربه کردم.علاقهام از ابتدا حوزه تولید بود و هیچوقت دوست نداشتم بازیگر یا کارگردان شوم. تجربه زیادی کسب کردم تا اینکه تهیهکننده شدم.
از زمانیکه با آقای مقدم آشنا شدید تا ازدواجتان چقدر زمان بُرد؟
تقریبا یک سال و نیم.
پس شما هم معتقدید در ازدواج نباید عجله کرد؟
بله دقیقا! باید زمانی باشد تا آدمها یکدیگر را بشناسند. این شناخت برای شروع زندگی مشترک لازم است. زن و مرد باید آستانه تحمل یکدیگر را محک بزنند و ببینند آیا میتوانند با یکدیگر کنار بیایند یا نه. بخصوص در حرفه ما که کاری شبانهروزی است. ازدواج من و آقای مقدم حرفهای بود. ما از همان ابتدا پذیرفتیم مسائل کاری را با مسائل زندگی قاطی نکنیم. به گونهای برنامهریزی کردیم که در زندگی مشترک با مشکل روبهرو نشویم.
واقعا وقتی از سرکار به خانه میآیید درباره کار صحبت نمیکنید؟
نه اینکه اصلا صحبت نکنیم، اما وظایفمان تفکیک شده است. سعی میکنیم این دو را با هم قاطی نکنیم.
با حجم بالای کار وقت میکنید کار خانه هم انجام دهید؟ وقتی مثلا تصویربرداری یک سریال حدود شش ماه طول میکشد؟
مگر میشود یک خانم کار خانه انجام ندهد! خیلی سعی کردهام حرفهام به زندگی خانوادگیام لطمه نزند. مثلا من در همه جلسات مدرسه پسرم حضور یافته و به درسش رسیدگی میکنم. همه کارهایی که یک مادر باید برای فرزندش انجام بدهد را انجام میدهم. بعضی روزها که کارم زیاد است، روز را زودتر شروع میکنم تا به همه کارهایم برسم. دلیل اینکه توانستهام حرفهام را ادامه بدهم این است که هیچوقت زندگی را فدای کار نکردهام و برعکس. همیشه تلاش میکنم بین کار و زندگی تعادل برقرار باشد. تهیهکنندگی حرفه پرمشغلهای است و باید تمام وقت در اختیار کار باشی، اما خوشبختانه پسرم همکاری خوبی با من دارد زمانی که کارم زیاد است سعی میکند کارهایش را خودش انجام دهد در عوض زمانی که من کارم کم است بیشتر برایش وقت میگذارم.
شما از خانمهایی هستید که از همسرشان حمایت کامل میکنند. آقای مقدم حتی تلفن همراه ندارد و شما جوابگوی تلفنهای او هستید! این حجم کار برایتان سخت نیست؟
آقای مقدم نه از تلفن همراه خوشش میآید و نه با تلفن صحبت کردن را دوست دارد. کلا از تلفن فراری است برای همین تلفن همراه ندارد، اما آدمی است که مردم زیادی با او کار دارند، چه در رابطه با کارش و چه موارد دیگر. بنابراین یک نفر باید جوابگوی آنها باشد و من این کار را انجام میدهم.
گاهی از حجم تلفنها کلافه میشوم، اما آقای مقدم تمایل دارد به همه تلفنها جواب داده شود. هم تلفنهایی که از طرف اهالی مطبوعات میشود و هم تلفنهایی که مثلا از طرف آدمهایی میشود که دوست دارند در کارهای آقای مقدم بازی کنند. تلاش میکنم با روی خوش و صبوری به همه این تلفنها پاسخ بدهم.
بین مطبوعاتیها شما به خانمی مهربان و صبور معروف هستید و خب شاید این از خوششانسی آقای مقدم است که همسری چون شما دارد.
(با خنده) من خوششانسترم. چون آقای مقدم خیلی مرد خوبی است؛ مهربان، صبور، با گذشت و... شاید اخلاق او باعث شده که من این روحیه را در طول سالها پیدا کنم. این را بدون تعارف میگویم که او خیلی خوب است. به آدمها اهمیت میدهد. مرا آزاد گذاشت تا هر چه را دوست دارم انتخاب کنم. هیچوقت با من مخالفت نکرد و این باعث شد تا زندگیمان پیشرفت کند.
به من اعتماد کرد و من تلاش کردم جواب این اعتماد را درست بدهم.
البته هر مردی دوست دارد که کارهایش را به همسرش بسپارد و خودش را راحت کند!
همیشه گفتهام که آقای مقدم فقط کارگردانی میکند و بقیه کارهای زندگی بهعهده من است. از خرید و تعمیر ماشین و تعمیرات خانه و... هر اتفاقی که در زندگی میافتد من باید به آن رسیدگی کنم. شرایط را طوری برایش مهیا میکنم که او فقط با اعصاب راحت کارگردانی کند و کارش طبق نظم پیش برود.
صحبتهای شما که چاپ شود خیلی از مردها آرزو میکنند همسری مثل شما داشته باشند!
اما خیلــی از خانمها هم از روش من خوششان نمیآید. اما من معتقدم که خیلی نباید بین وظایف زن و شوهری تفکیک شود. بزرگترین اتفاقی که باید بین زن و شوهر رخ دهد، اعتمادسازی است. اگر این اتفاق بیفتد خیلی از مسائل حل میشود. خیلی به وظیفه زن و مرد یا مردسالاری و زن سالاری اعتقاد ندارم. زندگی مشترک باید بر مبنای دوستی و اعتماد بنا شود.
برخی میگویند هما در سریال پایتخت خانم غفوری است. نقی معمولا زیر سایه هما زندگی میکند و بیشتر اوقات بیکار است، اما هما کار میکند.
اما آقای مقدم زیر سایه من نیست. او خیلی فعال است و برای زندگی خیلی تلاش میکند. بیشتر طول سال سرکار است. معمولا در یک سال دو سریال میسازد. اما من دوست دارم آقای مقدم در کنار پرکاری آثار موفقی هم بسازد. برای همین بهترین هزینه را برایش میکنم تا در زمان کار کم نداشته باشد. دوست دارم روبه جلو حرکت کند. موفقیت او باعث افتخار من و پسرم میشود.
همه زندگیام تلاش کردم پا به پای او حرکت کنم. معتقدم زن نباید از مرد عقب بماند. باید با هم حرکت کنند تا تعادل زندگی برقرار بماند.
شما مصداق کامل این گفته هستید: پشتسر هر مرد موفق یک زن ایستاده است.
ما یاد گرفتیم در کنار کار مشترک، زندگی مشترک داشته باشیم و یاد گرفتیم که هر کدام از ما چه سهمی از شکست یا موفقیت داریم و این را به رُخ یکدیگر نمیکشیم. من باعث موفقیت آقای مقدم نشدم، اما دوست دارم و تلاش میکنم که موفق باشد.
چقدر از زندگی احساس رضایت دارید؟
روزی صد هزار بار خدا را برای زندگی که دارم شکر میکنم. زندگیام را فوقالعاده دوست دارم و از آن احساس رضایت میکنم.