اولویت ما آنچيزي است كه در منطقه رخ میدهد و باید درباره اتفاقات منطقه با همه طرفهای منطقهای به تفاهم برسیم. اصرار دارم بگویم مدل « برجام» نگرشی اصلاحطلبانه است و میشود با اين مدل مشکلات منطقه را حل کرد.
محمدعلی سبحانی، مشاور ارشد وزير خارجه ايران است. تحليلهاي ديپلماتيكش به هيچ دولتي منتسب نيست، بلكه از تفكر اصلاحطلبي حمايت ميكند و جهان اسلام را نيازمند ترويج اين تفكر ميداند. سابقه او در سفارتهاي لبنان و اردن و مديركلي خاورميانه در دهه گذشته او را به سطحي از اشراف به موضوعات رسانده كه تأكيد دارد مشكلات بين ايران و عربستان و برخي ديگر از كشورهاي منطقه، يك مسئله پروتكلي نيست، بلكه مسائلی است كه از نبود گفتوگو و سوءتفاهم به وجود آمده است. او در انديشه بسط تفكر اصلاحطلبي در جهان اسلام و گسترش انديشه گفتوگو است؛ گفتوگو با همه آنهايي كه در منافعي مثل امنيت منطقه ما را ذينفع ميكند. سبحاني معتقد است كه خاورميانه و ريشههاي مشترك آن، موجب ميشود كه هيچ كشوري نميتواند بهتنهايي به توسعه و امنيت خود بينديشد؛ بلكه سرنوشت كشورها با هم گره خورده است.
اگرچه اغلب تحليلگران، ديپلماسي دولت يازدهم را موفق ميدانند، اما هنوز ما در منطقه با برخي كشورها، مشكلاتي داريم. رابطه ايران با برخي از کشورهای منطقه در دو سال دولت یازدهم تغییری پيدا نكرده یا اینکه اگر بخواهيم واقعبينانه بنگريم، وضعیت بدتر شده است. در حوزه منطقهاي چرا نتوانستيم كاملا موفق باشيم؟
ما در منطقه گرفتار یک وضعیت بحرانی هستیم و نمیتوانیم خیلی انتظار داشته باشیم پیشرفت ایران در سطح بینالمللی، همانقدر که در اروپا و آسیا دست ما را بازتر کرده، به همان اندازه هم در خاورمیانه تأثيرگذار باشد. در تحليل اين شرايط بايد دقت كرد كه بعد از تحولات بهار عربی و بهدنبال پاییزیشدن این بهار و پاسخنگرفتن مردم از آن نهضت، جنگهایی در درون کشورها رخ داد كه در پشتپرده این جنگها هم مسائل زیادی وجود دارد. بنابراین نمیتوانیم توقع داشته باشیم سطح رابطه ما با کشورهاي منطقه به اندازه سایر مناطق رشد کند.واقعیت این است که خاورمیانه و کشورهایی از جمله سوریه، بحرین، یمن، عراق و لبنان درگیر واقعیات تلخی هستند؛ واقعيتهايي تحت عنوان جنگ فرقهای، تروریسم، جنگ نیابتی، متوقفشدن کامل توسعه و همچنین امکان عملیات نظامی بینالمللی در این کشورها. ورود کشورهای بزرگ به اين منطقه و رقابت تسلیحاتی منجر به تغییراتی در اين جغرافيا میشود که نتیجه آن به کل منطقه، حتی به ایران رسیده است. در رقابت تسلیحاتی اتفاقات مهمی ممکن است بیفتد و باید مراقبت کرد تا یک دستاورد تاکتیکی، يعني «استراتژی نه شرقی - نه غربی انقلاب اسلامی» و سیاست موازنه منفی که یک شیوه دوستداشتنی برای ایرانیها بوده را از دست ندهیم.
در چنین شرایطی رابطه کشورها نمیتواند رابطهاي عادی باشد. همه احتمال میدهند اتفاقاتی در حال وقوع است و میخواهند کلاه خود را از دست ندهند. بدونشک اگر ما در برجام به نتیجه نرسیده بودیم این احتمالات در ذهن همسایگان ما کمتر بود. برجام چشمانداز منطقه و همچنین ذهنیت دیگران را درباره ایران تغییر داده است. وقتي يك کشور ضعیف میشود، کشورهای دیگر به آن طمع میکنند، زماني هم كه يك کشور تقویت ميشود، کشورها نگران ميشوند که ممکن است سهم آنها از ظرفیتهای موجود در منطقه کاهش یابد و جایگاهشان تغییر کند. الان باید با این دید نگاه کنیم و در این شرایط منطقه، بهدنبال وضعیت بهتر باشیم. براي وضعيت بهتر ما بايد وضعیت خود را بهگونهای تثبیت کنیم که دیگر طمعی نباشد و با تلاشهاي ديگران وضع ما بههم نخورد.
دستيابي به توافق هستهاي دراينبين نقشي دارد؟
برجام برای ایران موقعیت متفاوتی ایجاد کرده است. در سالهای تحریم؛ صنعت، موقعیت استراتژیک، امنیت و همهچیز ما تحتتأثیر قرار داشت. درحاليكه کشورهای همسایه و بزرگ، رقیب ما هستند. جنگ نیابتی مبنایش رقابت است و این رقابت شما را به جنگ میکشاند. ما باید این نگاه را ترویج کنیم و به مردم بگوییم که اگر بهدنبال تغییر دولت در سطح منطقهاي اختلافات کاهش نیافته، علتش این است که این دولت در سطح جهانی و منطقهای برای بازسازی وضعیت ایران تلاش ميكند، همين موضوع علت مخالفت اسرائیل و عربستانسعودی با برجام است. آنها حتی پس از تثبیت توافق هم راههای دیگری را برای فاصلهانداختن بین ایران و طرفهایی که باید در طول ١٠ سال برجام را اجرا کنند آزمودند. وقتی چنین شرایطی داریم، نمیتوانیم انتظار شرایط تثبیتشده را داشته باشیم. تنشزدایی در شرایط کنونی با شرایط قبل از برجام بسیار متفاوت است.
يعني شما معتقدید تغیير رابطه ما با غرب و کشورهای دیگر، راحتتر از تغییر رابطه ما با کشورهای منطقه بود؟
ما تا حد قابلتوجهی یک نوع تنشزدایی را با غرب و مجموعهای که داخل ١+٥ بودند به وجود آوردیم. روسیه و چین در زمان تحریم با ما همکاری میکردند اما الان وضعیتشان تغییر میکند. بهويژه چینيها نمیتوانند مثل قبل كه به اختیار خود، کالا به مصرفکننده ایرانی میدادند عمل كنند. در آینده چنین چیزی نخواهیم داشت. حتما بخشهای اقتصادی چین، چندان خشنود نیستند. ما بر اساس موازنه منفی مایل نیستیم کسی از ایران حذف شود و مایلیم براساس عدالت و مبتنیبر شرایط عادی، با همه رابطه سیاسی و اقتصادی داشته باشیم.
نشانه این نيست كه تغيير وضعیت سوریه در چنين شرايطي برای ما حساستر از قبل شده است؟
ما نباید دریافتهای تاکتیکی را به سمت ازدستدادن امکانهاي استراتژیک پیش ببریم. مبنای موازنه منفی همین است كه کسی به خاک ایران طمع نکند و بايد بدانند ایران جای هیچکس نیست و این استراتژی پاسخ داده و برای مردم ایران خیلی دوستداشتنی است. در سال ٥٧ هم همه متوجه شدند که مردم برای استقلال خیلی اهمیت قائل هستند. ما نباید در جهتی حرکت کنیم كه خدشهای به استقلال ما وارد شود. میدان، میدان شوخیهای اینچنینی نیست. بههرصورت امروز در خاورمیانه، تروریسم، فرقهگرایی، جنگ نیابتی، امکان عملیات نظامی و رقابت تسلیحاتی و ... نگرانیهای ماست.
کسانی میگویند كه چرا اصرار داریم حتما با عربستان گفتوگو کنیم. من اصرار دارم آقای روحانی و ظریف تأكيد بر گفتوگو را بگويند. الان وضع منطقه به سمت جنگ میرود و عربستان به سمت جنگ میرود و در اين صورت ما طلبكاريم.
عربستان بیش از یکسال است که حتی در ایران سفیر ندارد، تلاشهای دستگاه دیپلماسی برای انجام سفرهای دیپلماتیک ناکام مانده. در ماههاي گذشته، این موضوع با مسئله یمن گره خورده و وضعيت تیرهتر شده است. درحاليكه ميدانيم رابطه ایران و عربستان در منطقه بسیار مهم است، دورنمای این وضعیت را چگونه میبینید؟ چگونه باید این گره کور باز شود؟
اولویت ما آنچيزي است كه در منطقه رخ میدهد و باید درباره اتفاقات منطقه با همه طرفهای منطقهای به تفاهم برسیم. اصرار دارم بگویم مدل « برجام» نگرشی اصلاحطلبانه است و میشود با اين مدل مشکلات منطقه را حل کرد. ما باید مدل برجام را با عربستان و ترکیه و همه کشورهایی که در منطقه درگیر و مؤثرند، پيش ببريم؛ البته کشورهای دیگری هم هستند که بینقش نیستند كه اگر با هم بر سر مسائل داخلی و منطقهای بتوانند، تعامل و توافق کنند، مشکلات در سطح منطقه، قابلتحمل میشود و میتوان در مسیر حل آن حرکت کرد. الان خوشبختانه نسبت به گذشته خیلی پیشرفت کردهایم و باز این نتیجه تغییر دولت و اصراری است که ما برای گفتوگو با عربستان داریم. برخی در فضای رسانهای فکر میکنند کسی به اين كشورها التماس ميکند. نه اينطور نيست. ايران از موضع قدرت میگوید که منطقه و کشورهای اسلامی در حال ازبینرفتن هستند. مسلمانان به جان هم افتادهاند و اینها نیازمند تعقل و تحول است. باید با یکدیگر حرف بزنیم تا بتوانیم به جایی برسیم. هرجا لازم است باید حضور داشته باشیم و نباید قهر کنیم، این یک نگاه اصلاحطلبانه است و براساس این نگاه، اشکالی ندارد ما در مقابل سرسختیهای عربستان اصرار کنیم. اینگونه ذهنیت کشورهای مهم دنیا اصلاح ميشود که ما آمادگی گفتوگو داریم؛ اما عربستان آمادگی ندارد. الان عربستان آمادگی گفتوگو ندارد؛ درحاليكه ترکیه، روسیه، ایران، اتحادیه اروپا و آمریکا همه اصرار دارند بايد گفتوگوها با حضور ایران و عربستان انجام شود. امروز اختلاف درباره مرز یا توهین نيست، مسئله خیلی بزرگتر شده، یک جنگ فرقهای در کل منطقه شكل گرفته. باید تلاش کنیم نگاههای آرمانی حتما مطرح شود و باید به سمت صلح و ثبات برویم و امکان توسعه در خاورمیانه را فراهم کنیم. در خاورميانه حتي امکانات گذشته هم از بین رفته است.
خوشبختانه اتحادیه اروپا در جلسات نماینده دارد و وقتی نمایندهشان در جلسهاي تعهدی میدهد همه کشورها با هم متعهد ميشوند؛ اما در کشورهای عربی یا اسلامی هیچ کاری را نمیبینیم که بتوانند به توافقی برسند و نمايندهاي آن را اعلام کند. انواع تفکر از حسنین هیکل تا البغدادی وجود دارد؛ از اصلاحطلبانهترین نگاهها تا نگاه آنها که فقط لوله تفنگ را میشناسند، متأسفانه همه سخنگوی خاورمیانه شدهاند.
پيش از جنگ، سوریه کشوری بود که با آب، زمینهای کشاورزی و صنعت نساجی و مختصر نفتی که داشت، زندگی مردمش در شرایطی ميگذشت که با بقیه کشورهای عربی فاصله چندانی نداشت. امروز بیش از نیمی از مردم سوریه آواره شدهاند و ميبينيد چه فجایعی در سوریه رخ میدهد. همه نیروهای بالندهای که قرار بود در دفاع از سرزمینهای اسلامی و عربی نقش ایفا کنند، در نابودکردن یکدیگر به کار گرفته میشوند؛ بنابراین ما باید نگاه آرمانی را ترویج کنیم و نگاه کسانی را مطرح کنیم که ذهن اعتدالی و رویکرد اصلاحطلبانه در منطقه دارند.
الان کسانی برجام را که جلوي جنگ را گرفته است، خیانت میدانند، اما با شش قطعنامهای که علیه ما صادر شده بود، در سطح بینالمللی راهی جز جنگ نداشتیم.
نقش عربستان در جريان گفتوگوهاي منطقهاي را چطور ميبينيد؟
نقش عربستان محوری است و گفتوگوهاي منطقهاي بدون ايران و عربستان، موفق نخواهد بود. رياض بايد سرسختی خود را کنار بگذارد و به گفتوگوی جهانی و منطقهای بپیوندد، ما هم باید بر حضور عربستان اصرار داشته باشیم. در کنار این، کشورهای حاشیه خلیجفارس با هم، پیمانهای امنیتی دارند، قرابتها و دغدغههای مشترکی دارند، متأسفانه مقداری از ایران میترسند و ایرانهراسی هم ریشه در داخل و هم خارج دارد.
اما اكنون به مسائل مابين ايران و عربستان، موضوع يمن هم افزوده شدهاست. با اين مسئله چگونه بايد مواجه شويم؟
ما در مسئله یمن نباید بیش از حدی که در آنجا حرف داریم و خیرخواهیای که داریم بزرگنمایی کنیم. ایران نه با یمن هم مرز است و نه دنبال آن است که در آنجا حکومت تشکیل دهد، بلکه دنبال این است در یمن دولتی تشکیل شود که پایدار باشد. این هم ممکن نيست مگر آنكه همه گروههای سیاسی که بخشی از جمعیت یمن هستند در آن حضور داشته باشند؛ از جمله حوثیها که به غلط آنها را به ایران نسبت ميدهند. عربستان هم این مسئله را بزرگنمایی میکند و تبلیغات داخلی خود ما هم به عربستان کمک میکند که بزرگنمایی کند. ما به دنبال دولتی دموکراتیک در یمن هستیم دولتی که مشارکتی باشد و این به نفع همه است. ما بیشازهمه، به امنیت نیاز داریم به خاطر اینکه تصمیم گرفتیم رابطه خود را با دنیا بهبود بخشیم و عقبافتادگیهایی که به خاطر قطعنامهها و دولت افراطی كه داشتیم و تصمیم گرفتیم که اینها را جبران کنیم و کشور را در مسیر توسعه قرار دهیم. امکان ندارد در اطراف شما ناامنی باشد و شما بهراحتی در مسیر توسعه باشید، حتما درگیر خواهید شد، همینطور که سوریه و عراق را درگیر کرده ما باید فرایندی را پیگیری کنیم که امنیت به کل منطقه برگردد.
سوريه اينروزها موضوع همه محافل ديپلماتيك است. استراتژي نتيجهبخش در سوريه چيست؟
اگر به دولت و مردم سوریه کمک شده بود که با هم گفتوگو کنند، چهبسا الان چنین شرایطی وجود نداشت؛ اما امروز که تروریستها وارد این کشور شدهاند. با این جریانات تروریستی فقط در یک فرایند منطقهای و بینالمللی میشود با اینها مقابله کرد. ایران بهتنهایی نمیتواند با تروریسم مبارزه کند. باید در یک فرایند اين مشكل رفع شود. روزی ایران را جزئی از مشکل میدانستند؛ اما امروز غیر از عربستانسعودی، همه پذیرفتهاند که ایران بخشی از راهحل است. اگر هزینهای میکنیم بايد بازخورد آن را داشته باشیم و چکهای خود را خودمان نقد کنیم. ما باید بهعنوان یک بازیگر مستقل، سیاست ایرانی داشته باشیم نه سیاست آمریکایی، نه سیاست روسی، نه سیاست ترکی. همه دنبال منافع خود هستند ما بايد منافع ایرانی را دنبال کنیم و امروز این حرف بین صاحبنظران و کارشناسان سیاسی کاملا فهمیده میشود.
به نظر شما با ترکها بهراحتی به نتیجه میرسیم؟
با وجود مسائلی که با این کشور همسایه داریم، میتوانیم با ترکها بهراحتی به نتیجه برسیم؛ زیرا ما با ترکها بههیچعنوان مشکل حاد و جدی نداریم. ما در چارچوب سیاستهایی که داریم و در چارچوب برجام، ميتوانيم با تركيه كار كنيم، بهنحويكه منافع ترکیه از بین نرود. با این کشور مرز مشترک داریم، ضمن اینکه سیاستهای ترکیه بازارمحور است و سیاستهای اردوغان با اتفاقاتی که در ترکیه رخ داده تا حدود قابلتوجهی رو به اصلاح میرود؛ البته سیاستهای ایران هم اصلاح شده و نگاه دولت تدبیروامید کاملا متفاوت است و مبنای آن گفتوگوست. ضمن اینکه کار مهمی کرده و گفتوگو با ١+٥ را به نتیجه رسانده. برای اولینبار است که شش کشور بزرگ، شش قطعنامه تحریمی را با یک قطعنامه کنار میزنند و بدهبستان میکنند. درهرصورت ترکها واقعیات را زودتر از عربستان درک میکنند که برجام و اتفاقاتی که در سایه آن رخ میدهد، قابلبازگشت نیست. آنها دنبال سهم خودشان هستند و راحت میتوانیم با آنها سر مسائل سوریه و مسائل منطقه حرف بزنیم. ممکن است اختلافنظرهایی هم داشته باشیم. ما باید با عربستان سر مسائل سوریه، یمن و عراق حرف بزنیم بسیاری از ذهنیتها و اختلافات از حرفنزدن و گفتوگونکردن است و باید در چارچوب منطقهای- بینالمللی به نتیجه خوب برسیم.
همانطورکه گفتم ایران بیش از هر کشور دیگری نیازمند امنیت و ثبات در منطقه است ما باید در ١٠ سال برجام را اجرا کنیم و هر جنگ و ناامنی میتواند در مسیر اجرای آن مشکل ایجاد کند. باید شرایط منطقه را به قبل از تحریم برسانیم و تصویر ایران را در افکار عمومی عربی و اسلامی بهبود بخشیم. مادامیکه جنگ در جریان است، چنین امری امکانپذیر نیست، وقتی جنگ هست همه مشکلات را گردن طرف مقابل میاندازند. نمیتوانیم بدون آتشبس و رسیدن به شرایط گفتوگو، خودمان را بازسازی کنیم، تمام مسائلی که داریم و نیازهای ما به این برمیگردد كه بتوانیم مشکلاتی را که در منطقه هست حل کنیم و رابطهمان را با کشورها بهبود بخشیم. این هم مستلزم این است این مشکلات را با گفتوگو و در فرایند بینالمللی حل کنیم؛ مانند همین راهی که میرویم و کاری که روحاني و ظریف با غرب میکنند. عربستان تا کی میتواند براي گفتوگونكردن مقاومت كند؟
در ماههای گذشته بحث مذاکره ایران و کشورهای حاشیه خلیجفارس مطرح شد که عمان و قطر پیشقدم شدند و کویت هم اظهارنظرهای مثبتی دراينباره داشت. نقش این کشورها چقدر میتواند در بهبود رابطه ایران و عربستان تأثیرگذار باشد؟
کشورهای حاشیه خلیج فارس بدون استثنا خواهان حل مشکل ایران و عربستان هستند، به دلیل اینکه این کشورها کشورهای کوچکی هستند و اگر مشکلی پیش بیاید اول آنها هستند که آسیب جدی میبینند و جبران آن غیرممکن میشود؛ بنابراین گرایشی که بهطور جدی بین این کشورها وجود دارد، این است که به شکلی مشکل ایران و عربستان حل شود.خصوصا الان که دموکراسیخواهی و بهار عربی هم فعلا خاموش شده و اینها میتوانند با خیال راحتتر گفتوگو کنند و مشکلات را حلوفصل کنند. این خواسته میان کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس جدی است؛ مانند عمان که حتی در پیشگامی برای حل مشکلات منطقه و ایجاد صلح سابقهای تاریخی دارد. با وجود اینکه آنها در ظاهر براساس پیمانهای امنیتیای که با عربستان دارند، همراهیهایی با عربستان میکنند مطمئن باشید بهدنبال این هستند که راهی برای حلوفصل مشکلات باز شود.
شما از گفتوگو و نقش شخصیتهای تأثیرگذار گفتید، آیا نهادهایی مذهبی مانند الازهر، مجمع تقریب مذاهب اسلامی و نیروهای دموکراسیخواه منفعل عمل میکنند؟
زمانی که لوله تفنگ حرف میزند، جایی برای گفتوگو پیدا نمیشود؛ یعنی وقتی بمبی منفجر میشود و دهها نفر جان خود را از دست میدهند فضایی احساسی ایجاد میشود که چه کسی این کار را کرد؛ میگویند القاعده كه متأسفانه به غلط گفته میشود نماد اهل سنت است. بدین ترتیب آتش احساسات بین طرفهای درگیر شعلهور میشود و اختلافهای فرقهای ایجاد میکند. گفتمانی که امروز در منطقه وجود دارد گفتمان فرقهای است و با این شرایط راهی برای حرفهای دیگر نمیماند. باید فرصتی ایجاد شود تا صدای اصلاحطلبی و اعتدالخواهی هم مطرح شود و جنگ پایان یابد و خواهید دید که به این فرایند کسان دیگری هم ملحق خواهند شد.
منبع: شرق