کد خبر: ۹۵۱۷
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۸
ارسال به دوستان
ذخیره
شيشه آن چنان به دست و پاي پدرم غل و زنجير شده بود كه اگر يك شب مصرف نمي كرد يا به قول خودش جنسش جور نبود ،فردا اميدي به باز شدن چشمان خمارش را نداشتم .
چهار روز گذشت و از شدت عذاب وجدان خواب به چشمانم حرام شده است ديگر تاب تحمل اين زندگي را ندارم ، بريدم و تصميم به آشكار كردن راز نهفته در سينه ام گرفتم ...  
 
گفتارنو: پيمان 22 سال دارد . او مي بايست همچون همسالانش ، دوران تحصيلات دانشگاهي را سپري مي كرد ، كه شرايط اقتصادي بد خانواده به او اجازه چنين كاري را نداد .

پيمان مي گويد روزگار خوشي در كنار خانواده داشتيم هرچند شرايط بد مالي به ما اجازه خيلي از تفريحات كه يك فرد معمولي مي توانست داشته با شد را نداشتيم ، اما با همان اوصاف رابطه گرم و صميمي داشتيم .

من براي اينكه بتوانم باري از دوش خانواده بردارم و گوشه اي از كار را بگيرم مجبور به ترك تحصيل و مشغول به كار در يك ساندويچي شدم ، درآمد دندانگيري نداشت اما التيام بخش برخي از زخم هاي زندگي ما بود .

هر روز كه به چهره در هم شكسته مادرم و چشمان پر حسرت خواهرم و برادرانم مي نگريستم آزرده خاطر مي شدم و قلبم به درد مي آمد ، ولي نمي دانستم كه روزگار براي من آبستن اتفاقي نه تنها قلبم ، بلكه كمر خانواده من را خواهد شكست .

آري درست فكر مي كنيد پدرم به دام اعتياد گرفتار شده بود آن هم از نوع مواد اعتياد آور شيشه ؛وقتي متوجه اين موضوع شدم آب سردي بر پيكر وجودم ريختند زانو هايم از شدت شكست ناباورانه سست شدند ،گويي وزن تمام دنيا بر دوش من است تازه داشت اوضاع اقتصادي ما هر روز بهتر و بهتر مي شد كه آن رفت و آمد هاي مشكوك پدرم با افراد مختلف و ناخلف آن اتفاق لعنتي را رقم زد و زندگي من و خانواده ام را به طور نزولي دگرگون ساخت.

پدرم به واسطه شرايط بد مالي و فقر و به سخره گرفته شدنش توسط اطرافيان منزوي شده بود و براي رهايي هر چند لحظه اي كوتاه و گذرا به دام اعتياد آن هم به بدترين نوعش دچار شده بود ، از طرفي از اينكه من و مادرم درآمدي اندكي داريم اطمينان خاطر داشت و تعهدي را كه نسبت به من خانواده ام داشت را از دست داده بود.

آزادانه و بي دغدغه هرچه را درآمد داشت به مصرف مواد خودش مي رساند .

اوايل مادرم جانانه صبوري كرد و او را نصيحت نمود و به خاطر فرزندانش بخاطر شرايط بدي كه داشتيم به كسي گلايه نمي كرد و اميد داشت درست مي شود انشاا.. كه نشد.

شيشه آن چنان به دست و پاي پدرم غل و زنجير شده بود كه اگر يك شب مصرف نمي كرد يا به قول خودش جنسش جور نبود ،فردا اميدي به باز شدن چشمان خمارش را نداشتم .

اوضاع ما روز به روز وخيم تر مي شد تا آن جايي كه پدرم ،مادرم را به واسطه تاثير و توهمات شيشه اي به شدت كتك مي زد.

او كارش را هم از دست داده بود ، براي تهيه مواد از ما پول مطالبه مي كرد ،اگر به خواسته اش تن نمي داديم به شدت پرخاشگر مي شد من و مادرم را تا سر حد مرگ به باد كتك مي گرفت.

اين قصه ادامه داشت تا بدان جايي كه مادرم ديگر تحمل اين وضعيت را نداشت و از ترس دست در دستان خواهر و برادرم گذاشت و راه خانه عمه را پيش گرفت .اما من ماندم و پدر هميشه خمار ......

ديگر طاقتم طاق شده بود ، به گذشته كه فكر مي كردم كه زندگيمان داشت سر و ساماني مي گرفت به يكباره به فنا رفت اعصابم را به هم مي ريخت ، پدرم ، هر آنچه را كه در خانه داشتيم به حراج گذاشته بود ، ديگر وسايلي براي زندگي نداشتيم.

در يكي از روزها سرد زمستاني پس از برگشت از سر كار خسته در قهقه مستانه سرما فرو رفته بودم كه ناگهان پدرم را ديدم كه ديوانه وار به دور حيات مي چرخد و با خود حرف مي زند آري او توهم زده بود مرا كه ديد به يكبار ميخكوب شد ناگهان به سمت من آمد و فرياد ، دزد ، دزد سر داد؛او گمان مي كرد من دزدم و قصد دزدي دارم .

با بر داشتن ميله اي شروع به كتك زدن من كرد مشاعيرش را از دست داده بود من در حياط خانه به اين ور آن ور فرار مي كردم ولي او همچنان دست بردار نبود ندانستم كه چه شد چشمم به كارد بزرگ آشپزخانه افتاد بلا فاصله آن را بر داشتم و ضرباتي پي در پي و ديوانه وار به پدر وارد كردم ،بهت زده بودم وقتي به خودم آمدم ، ديدم پدرم آغشته در خون در كف اتاق پهن شده ديگر نفس نمي كشد ترسيده بودم ، نمي دانستم چه كنم با خودم فكر كردم كسي از او خبر ندارد او را سر به نيست مي كنم و اگر كسي پرسيد مي گويم نمي دانم چند روزي است از او خبر ندارم آخه او سابقه چنين غيب شدن هايي را داشت .

وقت را تلف نكردم ، گودالي وسط حياط خاكي خانه كندم و پدرم را داخل آن قرار دادم ترسيدم كه شايد جسدش به واسطه تجزيه شدن بو بدهد و لو بروم ، پس تصميم به سوزاندن جسد گرفتم .

وقتي كه به خودم آمدم فكر كردم با جسد بي چان پدرم چه مي كنم فورا او را با پتو خاموش نمودم گودال را كمي عميق تر كرده و بر روي جسدش سيمان ريختم كه بو ندهد .

چهار روز گذشت ، از شدت عذاب وجدان خواب به چشمانم حرام شده بود ديگر بريده بودم نمي دانستم چه كنم تصميم به خودكشي گرفتم خواستم قبل از مرگ از اين راز سر از پرده بردارم تا شايد قدري دلم تسكين پيدا كند ، گوشيم را برداشته و با اولين مخاطب داخل گوشيم تماس گرفته و جريان را برايش بازگو كردم .

دقايقي بعد ماموران پليس را روبرويم ديدم كه مرا دستگير كردند ......
سروان محمدرضا ذاكري نژاد – معاون اجتماعي پليس سيرجان استان کرمان
برچسب ها: قتل ، شیشه ، موادمخدر
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار

ضرورت شناسه یکتا برای تمامی فعالان اقتصادی؛ کسب‌وکارهای بدون شناسه یکتا قانونی نیست

قیمت انواع سکه و طلا سه شنبه 4 اردیبهشت 1403

فردا 5 اردیبهشت آغاز ثبت سفارش کتاب‌های درسی سال تحصیلی جدید

بارش شدید باران برق شهر زرند را قطع کرد / بارندگی سیل‌آسا در زرند

معاون سازمان غذا و دارو: عطاری‌ها حق فروش دارو یا فرآورده دارویی را ندارند

کاهش حقوق کارگران با تعطیلی روز پنجشنبه تخلف است

بیشترین بارندگی برای روز چهارشنبه است / احتمال وقوع سیل و طغیان رودخانه‌های فصلی

خودروهای دارای چراغ نامناسب و نور خیره کننده توقیف می شوند

آخرین وضعیت آبی سدهای کرمان پس از بارندگی های اخیر

انتقاد از دفع لجن تصفیه خانه فاضلاب در شهر کرمان و بالازدگی فاضلاب در محدوده شهرک الهیه

پربازدید ها

صدور هشدار نارنجی با فعالیت سامانه بارشی در مناطقی از استان کرمان

شهادت یکی دیگر از مجروحان حادثه تروریستی کرمان

رئیس دانشگاه علوم‌پزشکی کرمان عنوان کرد: بی‌انگیزگی پزشکان متخصص برای حضور در شهرستان‌ها به دلیل کمبود زیرساخت‌های درمانی

بیشترین بارندگی برای روز چهارشنبه است / احتمال وقوع سیل و طغیان رودخانه‌های فصلی

کشف جسد دانشجوی دندانپزشکی رفسنجان در ارتفاعات کوه‌های سرچشمه

کمبود شدید تمامی گروه‌های خونی در بم / درخواست از شهروندان برای اهدای خون

تیراندازی با اسلحه در درگیری خانوادگی در منوجان 4 مصدوم بر جای گذاشت

بارش شدید باران برق شهر زرند را قطع کرد / بارندگی سیل‌آسا در زرند

مدیرکل منابع طبیعی استان کرمان: برداشت گیاهان دارویی ممنوع و با متخلفان برخورد قضایی می‌شود

افشای جزئیاتی جدید از حادثه تروریستی کرمان؛ ساچمه‌های جلیقه انفجاری آلوده بودند

پر بحث

10 روستای استان کرمان به عنوان روستای هدف گردشگری انتخاب شدند   (۲۴ نظر)

عیدوک بامری که بود و چه رابطه‌ای با حاج قاسم داشت/ احمد یوسف زاده توضیح داد   (۶ نظر)

مشکل تامین زمین در کرمان برای ساخت واحدهای نهضت ملی مسکن  وجود ندارد   (۴ نظر)

پیش بینی وضعیت آب و هوای کرمان   (۲ نظر)

ببینید| فیلم کامل سخنان سید حسین مرعشی در شبکه افق   (۲ نظر)

ببینید| گزارش تصویری گفتارنو از مراسم عزاداری منزل حاج ماشاءالله خدادادپور در کرمان   (۲ نظر)

امام جمعه سابق راور درگذشت   (۲ نظر)

صدور هشدار زرد هواشناسی؛ ورود سامانه بارشی نسبتا قوی به کرمان   (۱ نظر)

ناصر فرشید به عنوان فرمانده انتظامی استان کرمان منصوب شد   (۱ نظر)

دو روستا و یک شهر استان کرمان به اینترنت پرسرعت متصل شدند   (۱ نظر)