کد خبر: ۹۶۴۰
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۲
ارسال به دوستان
ذخیره
نرگس آبیار می‌گوید در فیلم «نفس» تنها به دنبال روایت زندگی آدم‌های ساده‌ای بوده که باورپذیرند و خوب و بدشان بی‌واسطه مشخص است.
خبرآنلاین: همین که نرگس آبیار بعد از موفقیت‌های فیلم «شیار ۱۴۳» سعی کرده به سراغ موضوع و دنیای متفاوتی برود که ربط چندانی به فیلم اولش نداشته باشد، نشان از هوش و البته جسارتش می‌دهد. فیلم «نفس» که امسال در جشنواره سی و چهارم حضور دارد دنیای کودکانه دخترکی را تعریف می‌کند که در معرض اتفاقات معاصر قرار گرفته است. دختری که مخاطب را در تخیلات و دنیای کودکانه‌اش غرق می‌کند، اما مخاطب با غرق شدن در دنیای این کودک قرار است چه چیزی دستگیرش شود؟ این پرسشی بود که در این گفت‌وگو از نرگس ابیار پرسیدیم: 

خانم آبیار، بعد از شیار ۱۴۳ به سراغ موضوعی کاملا متفاوت رفتید. موضوعی که گرچه دغدغه‌های پیشین شما را دنبال می‌کرد اما فضا و ساخت متفاوتی داشت. چرا نخواستید همان راه را ادامه بدهید؟

چون فکر می‌کردم باید یک فیلم متفاوت بسازم. فیلمی که انتظارات مخاطبی که دنبال شیار ۱۴۳ است را برآورده نکند و حرف خودش را بزند به همین خاطر به سراغ ساختار متفاوتی رفتم و در نتیجه حالا هم با نظرات موافق و مخالف بسیاری روبرو هستیم. 

این تفاوت را به چه قیمتی دنبال کردید؟ 

فکر می‌کنم وقتی یک فیلمم موفق شده قرار نیست که همان را به شکل دیگری تکرار کنم. این برایم خیلی مهم بود که به دنبال موضوع و سوژه‌ای بروم که حرف زمانه‌اش است. فیلم «نفس» بر اساس رمانی ساخته شده که خودم آن را نوشته بودم. فیلمی درباره حقوق بشر و در ستایش صلح. الان زمانی بود که باید به این موضوعات می‌پرداختم. می‌خواستم یک زندگی را همان طور که هست روایت کنم، بدون آن که دنبال داستان‌های عجیب و گره‌های خاص بروم. برای همین به یک روایت معصومانه و ساده یک کودک از جهان اطرافش احتیاج داشتم و برای تصویر کردن تخیلاتش به سراغ انیمیشن رفتم. خیلی‌ها اعتقاد داشتند که این فیلم یک اثر منحصر به فرد در تاریخ سینمای ایران است و خیلی‌ها می‌گفتند این فیلم نه داستان دارد و نه درام. به نظرم این تلقی خیلی بستگی به تلقی آدم‌ها از درام و داستان دارد. 

بله، این که هیچ اتفاق خاصی در زندگی این دختربچه نمی‌افتد و تنها تاثیر اتفاقات پیرامونی و تاریخی مثل انقلاب و جنگ بر روی زندگی او دیده می‌شود نکته عجیبی بود. به خصوص این که هیچ گره‌ای هم در داستان نبود.

من یک مقدار بر خلاف جریان مخاطب رفتار کردم. در واقع مخاطبی که شاید انتظار دارد شاهد یک عشق کودکانه باشد، متوجه می‌شود عشق در حاشیه قرار دارد. مخاطبی که انتظار دارد از کتک خوردن پدر به نتیجه خاصی برسد، می‌بیند که در نهایت هیچ نتیجه‌گیری صورت نمی‌گیرد. شاید مخاطب بر اساس انتظاری که از فیلم‌های دیگران داشته در مورد فیلم «نفس» هم انتظار داشته با گرهی در داستان مواجه شود. فیلم «نفس» فیلم جزئیات است. من به دنبال روایت جزئیات بودم، چیزهایی که در جهان کودک پر از اهمیت است. مثلا دوستی دختربچه با کنده‌کاری‌های گچی روی دیوار یا درک معصومانه از کتابی که دارد می‌خواند و البته درکی که از داستان‌های پدرش دارد. مثلا این که مدام به گوهر شب‌چراغ فکر می‌کند و این که لابد غربتی‌ها از فروش اشک‌های آن اسب پولدار شده‌اند. ممکن است خیلی از بیننده‌ها انتظار یک داستان پر افت و خیز با گره‌افکنی‌های آنچنانی داشته باشند در حالی‌که من این نگاه را واقعا نداشتم. فقط می‌خواستم از دریچه خود زندگی به تاریخ و اتفاقات بزرگ معاصر مثل انقلاب و جنگ بپردازم. 

به نظرم بود و نبود یک چیزهایی در فیلم اصلا فرقی نمی‌کند. مثلا همین غربتی‌ها که حرفش را زدید. اگر در فیلم نباشند هم برای فیلم و جهانی که ساخته هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

شما هر قسمت از این فیلم را بردارید هیچ اتفاقی برای قسمت‌های دیگرش نمی‌افتد. «نفس» این مدلی است و استایل فیلم این طور است که حذفیات لطمه‌ای به آن نزند. آن سکانس افتادن بچه توی یخ یا رفتن خانواده به شوش و گاراژ هم همین طور است و نبودنش ضربه‌ای به اثر نمی‌زند. فیلم به دنبال ساختن فضا و اتمسفر است و قرار است فضایی خلق کند که در آن شخصیت‌ها باورپذیر باشد و تعامل آدم‌ها با این دختربچه‌ها و برعکس را به تصویر بکشد. می‌خواهد بگوید که این دختربچه جهان را این شکلی می‌بیند. 

اما خیلی از المان‌ها یا تصویرهایی که در داستان به کار گرفته‌اید، همان طور که گفتید به شخصیت‌پردازی و فضاسازی در فیلم کمک می‌کند.

غربتی‌ها هم در همین راستا هستند. آنها فضای عجیب و غریبی را رقم می‌زنند و موسیقی‌شان، شعرهایی که می‌خوانند تاثیر زیادی روی تخیلات و شخصیت این بچه می‌گذارند. 

نکته‌ای که در فیلم خیلی آزاردهنده بود رفتار خشنی بود که با این بچه می‌شد. واقعا لازم بود این بچه این همه کتک بخورد و مدام تحقیر شود؟

به هرحال این خشونت وجود داشته است. همین الان در یک بخشی از مملکت هست. در دوره خودش هم بوده. در مدارس ما، مکتب‌خانه‌ها و خانواده‌های ما این اتفاق مدام می‌افتاد و بچه‌ها در برابر این شرایط فقط با تخیلات خودشان و با پناه بردن به قصه‌ها و کتاب‌ها سعی می‌کردند این دنیای خشن را قابل تحمل کنند. اتفاقا می‌خواستم دل مخاطب به درد بیاید و سختی‌های این بچه‌ها را باور کند. 

بازی خانم پناهی‌ها یکی از نقاط قوت فیلم است و همین طور شبنم مقدمی که بسیار متفاوت از تصویر همیشگی ظاهر شده بود. 

خانم پناهی ها بازیگر خیلی خوبی هستند، چهره و صدای خیلی خوبی دارند که به درد نقش ننه آقا می خورد. درواقع گریم خور صورت‌شان خیلی خوب است  و آقای میرکیانی توانست صورتی دربیاورد که باورپذیر است. خودش هم خیلی تلاش کرد و مدت‌ها نشست و برخاست‌هایی با پیرزن‌هایی مثل ننه آقا داشت. در محله های مختلف می‌گشت و حرکات آنها را تمرین می‌کرد. خانم مقدمی هم بسیار عالی ظاهر شدند. خیلی از دوستان وقتی فیلم تمام شد از من می‌پرسیدند خانم مقدمی کجای فیلم بود؟ کلا بازی های خوبی داشتیم و به خصوص بچه‌ها عالی بازی کردند. مهران احمدی هم برای نقشش خیلی زحمت کشید. من به او گفتم تو پدری هستی که حتی یک داد کوچک هم نمی‌توانی سر بچه‌هایت بزنی چون این شخصیت تو نیست. شخصیت تو یک آدم قصه‌گوی خیال‌پرداز است و ایشان این ظرافت‌ها را خیلی خوب در نوع بازی و نگاهش درآورد. به خصوص در صحنه‌هایی که باید از بیماری آسم رنج می‌برد بسیار هنرمندانه ظاهر شد. 

دیروز یک اتفاق جالب افتاد. دختری که شخصیت اصلی فیلم‌تان است بعد از تماشای فیلم به شدت گریه می‌کرد. ظاهرا به او نگفته بودید که در آخر فیلم چه اتفاقی برایش می‌افتد؟

من خودم فکر می‌کردم به خاطر پایان فیلم گریه می‌کند اما مادرش گفت که او می‌گوید چرا قایقم خراب شده؟ کار کردن با بچه‌ها خیلی سخت است. مخصوصا بچه‌های این فیلم که خیلی شیطان و باهوش بودند و مدام با هم دعوای‌شان می‌شد اما آنقدر انرژی خوبی از آنها گرفتم که نمی‌توانم توصیف کنم. پاکی و معصومیت آنها باعث شد همه همدل شوند و کمک کنند که بتوانیم فیلم را با حضور بچه ها به خوبی بسازیم. 

به نظرم توی فیلم «نفس» میخواهید دل همه را به دست بیاورید. هم کسانی که منتقد جنگ هستند و هم کسانی که دلواپس آن.

راستش من به هیچ کدام نظری نداشتم. خیلی غریزی رمان را نوشتم و بعد اثر تبدیل به فیلمنامه شد. از پیش برایش هیچ تصمیم خاصی نگرفته بودم. یک جمله معروفی هست که می‌گوید انقلاب ما انقلاب پابرهنه‌ها بود واقعا هم همین قشر فرودست بود که انقلاب کرد و من می‌خواستم این مفهوم را در فیلمم نشان دهم. دنبال آدم‌های منزه نبودم دنبال آدم‌های باورپذیری بودم که خاکستری باشند و خوب و بدشان را بی‌واسطه به مخاطب نشان دهند. 

فکر می‌کنید «نفس» امسال جایزه بگیرد و در اکران موفق فیلم قبلی را تکرار کند؟

اگر سیمرغ بگیرد که چه بهتر، اگر هم نگیرد مهم نیست چون اعتقاد دارم فیلم خوبی ساختم و فکر می‌کنم اکران نسبتا خوبی هم داشته باشم چون در سینماهای مردمی با استقبال خوبی مواجه شده است. امیدوارم که این اتفاقات بیفتد و مخاطب با آن ارتباط برقرار کند.
برچسب ها: نرگس آبیار
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار

آتش سوزی بیش از یک هکتار از اراضی منابع طبیعی راین

مرد میانسال مفقود شده بعد از 5 روز پیدا شد

سهمیه سوخت مناطق دارای انشعاب گاز قطع می‌شود

آخرین پیش بینی هواشناسی از وضعیت جوی کرمان

نجات معجزه‌آسای کودک ربوده شده بمی از دست آدم‌ربایان

زمان آغاز پیش فروش بلیت قطارهای مسافری اعلام شد

آزاد سازي بیش از 3 هزار و 500 مترمربع اراضي ملي در کرمان

اشتغال در شرکت‌های متوسط و کوچک باید تقویت شود

ساعت آغاز به کار ادارات کرمان در ماه رمضان تغییر کرد

خواب‌آلودگی و خستگی علت اصلی بروز تصادفات در ایام نوروز

پر بحث

10 روستای استان کرمان به عنوان روستای هدف گردشگری انتخاب شدند   (۲۴ نظر)

عیدوک بامری که بود و چه رابطه‌ای با حاج قاسم داشت/ احمد یوسف زاده توضیح داد   (۶ نظر)

مشکل تامین زمین در کرمان برای ساخت واحدهای نهضت ملی مسکن  وجود ندارد   (۴ نظر)

پیش بینی وضعیت آب و هوای کرمان   (۲ نظر)

ببینید| فیلم کامل سخنان سید حسین مرعشی در شبکه افق   (۲ نظر)

ببینید| گزارش تصویری گفتارنو از مراسم عزاداری منزل حاج ماشاءالله خدادادپور در کرمان   (۲ نظر)

امام جمعه سابق راور درگذشت   (۲ نظر)

صدور هشدار زرد هواشناسی؛ ورود سامانه بارشی نسبتا قوی به کرمان   (۱ نظر)

ناصر فرشید به عنوان فرمانده انتظامی استان کرمان منصوب شد   (۱ نظر)

دو روستا و یک شهر استان کرمان به اینترنت پرسرعت متصل شدند   (۱ نظر)