کد خبر: ۳۸۶۷۵
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۷
ارسال به دوستان
ذخیره
اختصاصی| روایت جلال گل محمدی رزمنده سیرجانی از دفاع مقدس
گفتارنو/ محبوبه فیروزآبادی: مرد جنگ است اما ضد جنگ. دقیق‌تر که بخواهم بگویم او مرد دفاع است. می گوید نه تنها از گذشته ام پشیمان نیستم که اگر همین امروز هم ایران از سوی کشوری خارجی مورد هجمه قرار گیرد سلاح بر می دارم. مردی که خاطره جداشدن از گروهان غواص در کربلای 4حی و حاضر مقابل چشمانش است تا به عنوان یکی از لحظات سخت جنگ صدایش را بغض‌آلود کند، از رشادت‌ها و ایثارگری های فرزندان این خاک می‌گوید. نوجوان ۱۵ ساله دیروز می گوید: شب عملیات کربلای ۵ وقتی زیر نور مهتاب، ستون به آب زد می‌دانست که دارد می‌رود و برنمی‌گردد و برنگشت! این‌ها شاید به زبان آوردنش آسان باشد اما درکش خیلی سخت است.

از گذشته خود پشیمان نیستم/ از جمع ۲۵ نفره  ما ۱۹ نفر شهید شدند/ در صورت بروز اختلاف حاج قاسم فصل الخطاب بود/ شهید مغفوری الگویم است

تصویر جلال گل محمدی در کنار شهید رضا دانشی از جیرفت

گفتارنو/ محبوبه فیروزآبادی: مرد جنگ است اما ضد جنگ. دقیق‌تر که بخواهم بگویم او مرد دفاع است. می گوید نه تنها از گذشته ام پشیمان نیستم که اگر همین امروز هم ایران از سوی کشوری خارجی مورد هجمه قرار گیرد سلاح بر می دارم. مردی که خاطره جداشدن از گروهان غواص در کربلای چهار حی و حاضر مقابل چشمانش است تا به عنوان یکی از لحظات سخت جنگ صدایش را بغض‌آلود کند، از رشادت‌ها و ایثارگری های فرزندان این خاک می‌گوید. نوجوان ۱۵ ساله دیروز می گوید: شب عملیات کربلای 4 وقتی زیر نور مهتاب، ستون به آب زد می‌دانست که دارد می‌رود و برنمی‌گردد و برنگشت! این‌ها شاید به زبان آوردنش آسان باشد اما درکش خیلی سخت است.
جلال گل محمدی مانند بسیاری از همرزمانش به عرصه‌ی سیاست آمده است. او پس از بازنشستگی اینک مسئول حوزه سیرجان جمعیت توسعه و آزادی استان کرمان است. با هم این گفت وگو را می خوانیم.

آقای گل محمدی! چه چیز باعث شد که شما به‌عنوان یک نوجوان احساس کنید که مرد جنگ هستید؟
جوی که حاکم بر مملکت و ایران بود احساس تجاوز به کشور به خاک همه دست‌به‌دست هم داد. من هم آن موقع ۱۵ ساله بودم قطعاً آن جو، روی تصمیمی که من گرفتم بی‌تأثیر نبود. از همان بچگی علاقه و عشق به وطن هم در وجودم بود. علاقه شدید به ایران از بچگی در وجودم بود. به کشورم به خاکش, تجاوز شده بود.

اولین مواجهه جدی‌تان با جنگ کی بود؟
من اولین حضورم در خط مقدم در سال ۶۰ در عملیات طریق‌القدس و آزادسازی بستان بود. من برای اولین بار بعد از یک آموزش ۲۰ روزه مقدماتی در کرمان در عملیات طریق‌القدس شرکت کردم.

اولین مواجهه شما با خشونت جنگ کی رقم خورد؟ کی برای شما در جنگ سخت گذشت؟
اولین صحنه عملیات فتح المبین عید ۶۱ بود. چون برای اولین بار بود که من می‌دیدم هم‌رزمان و دوستانم کنار خودم شهید شدند. آنجا یک آتش سنگین را تجربه کردیم.
در آن عملیات بود که من برای اولین بار فهمیدم که جنگ صحنه‌های خشنی خواهد داشت. جنگ صحنه‌های دل‌خراشی خواهد داشت. اسمش همراهش است جنگ است و شوخی‌بردار هم نیست!

آن لحظات از رفتن به جنگ پشیمان شده بودید؟
بنده از روز اولی که به جنگ رفتم تا زمانی که جنگ تمام شد به‌هیچ‌عنوان و هیچ جا و هیچ‌گاه ‍‍پشیمان نشدم. الآن هم به‌هیچ‌عنوان از گذشته خود پشیمان نیستم. چون به ایران تجاوز شده بود و عرق ملی‌گرایی ما نخواهد گذاشت که بی‌تفاوت باشیم. اگر هم دوباره خدای‌نکرده به این کشور از خارج تجاوز شود قطعاً جلال گل محمدی در شمار اولین کسانی است که تفنگ برمی‌دارد و به جنگ می‌رود.

شما جنگ را دوست دارید؟
من جنگ را اصلاً دوست ندارم اما دفاع را بسیار تا بسیار دوست دارم.

از گذشته خود پشیمان نیستم/ از جمع ۲۵ نفره  ما ۱۹ نفر شهید شدند/ در صورت بروز اختلاف حاج قاسم فصل الخطاب بود/ شهید مغفوری الگویم است

آقای گل‌محمدی! به چه کسانی کاسبان جنگ می‌گویند؟
قطعاً وجود دارند. قطعاً ‍پشت هر جنگ دست‌هایی وجود دارد که صحنه‌گردانی می‌کنند من اصلاً این را انکار نمی‌کنم؛ اما این‌که عرض کردم روی اصل قضیه دفاع نمی‌تواند تأثیر بگذارد.
قطعاً برخی افراد و برخی دیدگاه ها هستند که از جنگ کاسبی می‌کنند چه از جهت فروش تسلیحات نظامی و چه برخی درآمدهای پنهان دیگر اما این نکته ازنظر من اصل قضیه دفاع را نمی‌تواند تحت شعاع قرار دهد.

شما بیست روز آموزش مقدماتی در کرمان دیدید. این آموزش‌ها را چه کس یا کسانی به شما می‌دادند؟
آن زمان ستاد منطقه ۶ سپاه در کرمان بود که سیستان و بلوچستان، هرمزگان و یزد را تحت ‍پوشش داشت. ستاد منطقه ۶ سپاه یک واحد آموزش نظامی داشت که خود بچه‌های سپاه که خودشان قبلاً آموزش‌دیده بودند، تجربیات خودشان را به دوستانی که می‌خواستند برای اولین بار به جبهه بروند منتقل می‌کردند.

آموزش‌ها صرفا تجربی بود؟
مربیان رفته بودند از قبل آموزش‌های لازم را دیده بودند. دانش را داشتند؛ یعنی دانش را در کنار تجربه داشتند . خود سردار سلیمانی یکی از مربیان آموزش نظامی بود. دوره قبل از ما که به منطقه اعزام‌شده بودند توسط خود سردار سلیمانی آموزش‌دیده بودند.

وقتی شما جبهه رفتید دوستان نزدیک‌تان را گروه هم سالانتان تشکیل می‌دادند...
نه! تعداد کسانی که کم سن سال بودند در جنگ خیلی کم بود. ‍در گردان‌ها و گروهان‌های مختلف پخش بودند.

یعنی حلقه دوستی شکل نگرفت؟
چرا ما حلقه دوستی‌مان شکل‌گرفته بود. مخصوصاً از سال ۶۲ به بعد که دو سه سال هم از حضورمان در جنگ گذشته بود. از جمع ۲۵ نفره ۱۹ نفر از بچه‌های ما شهید شدند؛ اما این‌طور نبود که فقط هم سن و سال‌ها باهم باشند.

هیچ‌کس مانع شما برای رفتن به جنگ نشد ؟
نه اصلاً من هیچ مانعی سر راهم نبود. البته روزهای اول خانواده احساس می‌کردند که سن من هنوز برای دفاع کم است؛ اما یک‌بار که به جبهه رفتم و برگشتم برای خانواده هم دیگر عادی بود.

فرماندهان چی؟ به شما توصیه‌ای نمی‌کردند؟
اولین روزهای اعزام که برای عملیات طریق‌القدس رفتیم در گردانی که قرار بود گردان خط‌شکن باشند من را نگذاشتند. درواقع به خاطر کم سن و سالی قدری رعایت می‌کردند؛ اما برای عملیات بعد که فتح‌المبین بود جزو نیروهای سابقه‌دار بودیم بین من باکسانی که سه یا چهار سال از من بزرگ‌تر بودند فرق نمی‌گذاشتند.

شما دقیقاً وظیفه‌تان در جنگ چه بود؟
من اول به‌عنوان نیروی گردان و معمولی در جبهه حضور داشتم. بعد به‌عنوان تک‌تیرانداز دریکی از گروهان های گردان در عملیات طریق‌القدس و فتح المبین بودم. در عملیات بعدی که منجر به آزادی خرمشهر شد حاج اکبر خوشی که خدا حفظشان کند فرمانده گردان ما بود البته ایشان اواخر جنگ جانشین لشکر شد. آن زمان تیپ ثارالله بود اما لشکر ثارالله نبود. عملیات بیت‌المقدس که با ارتش هم ادغام‌شده بودیم بنده ‍پیک گروهان بودم. فرمانده گردان با فرمانده گروهان ارتباط مکاتباتی‌شان از طریق من انجام می‌شد.

آقای گل محمدی! شما هیچ‌وقت شاهد اختلاف فرماندهان بودید. اخیراً مصاحبه‌هایی در خصوص این اختلافات منتشرشده است!
قطعاً درصحنه نبرد و در رویایی با دشمن قطعاً اختلاف دیدگاه و اختلاف‌نظر وجود داشت. ولی چون سلسله‌مراتب در نظام برقرار بود نهایتاً هر کس از فرمانده بالادستش تبعیت می‌کرد. هر فرمانده و هرکسی نظر خودش را البته راحت مطرح می‌کرد.

جدی‌ترین اختلافی که شاهدش بودید چه بود؟
نمی‌شود گفت کدام اختلاف جدی‌تر بود؛ اما مثلاً در زمان عقب‌نشینی‌ها و یا در نحوه پیش روی ها اختلاف بود؛ اما درنهایت فرمانده بالاتر مداخله می‌کرد و قضیه سریع جمع می‌شد. ما که در لشکر ثارالله بودیم حاج قاسم از همان اول تا آخر فرماندهمان بود اگر اختلافی هم پیش می‌آمد درنهایت خود حاج قاسم مداخله می‌کرد و همه اطاعت می‌کردند.

شخصیت‌هایی که در دوران دفاع مقدس روی شما خیلی تأثیر گذاشتند که بودند و چرا؟
من با خیلی‌ها در دوران دفاع مقدس دوست شدم و این دوستی‌ها هنوز ادامه دارد. دوستی‌هایی که زیر آتش و خون شکل‌گرفته شاید در همان موقعیت می‌تواند از بین برود وگرنه پایدار است و به این راحتی از بین نمی‌رود.
شخصیت‌های بسیار دوست‌داشتنی من تجربه کردم. شخصیت شهید مغفوری که من بسیار تا بسیار با ایشان دوست بودم؛ همیشه به‌عنوان یک الگو برای من بود و خواهد بود. در سیرجان شهید حمیدرضا سلطانی از بچه‌های اطلاعات عملیات بود؛ برای شخص من الگو و دوستی بهتر از شهید سلطانی وجود ندارد. تمام حرکات و رفتار و گذشته شهید سلطانی را من سعی می‌کنم همیشه مدنظر قرار می‌دهم. البته زمان اولی که رفتم جنگ، دایی‌ام شهید احمدعلی آباده‌ای هم در جنگ بود و شهید شدند. ایشان هم یکی از الگوهای من بود. ازنظر اخلاص، وطن‌دوستی، تقوا و مراعات حلال و حرام همیشه برای من الگو بوده است.

موقعی که ایران قطع‌نامه را پذیرفت چه احساسی داشتید؟ کجا بودید؟
اتفاقاً آخرین باری بود که مجروح شده بودم. چند روز قبل از پذیرش قطع‌نامه من عقب و پشت خط بودم و دوران نقاهت مجروحیت را می‌گذراندم. در ۲۴ ساعت اول که کاملاً شوکه شده بودیم. با خودم می‌گفتم چطور باید راحت این مسأله را بپذیریم! آن زمان حضرت امام فصل الخطاب بود. بنده هم مثل خیل عظیم رزمندگان به‌راحتی پذیرفتیم.

امروز که نگاه می‌کنید ازنظرتان پایان دادن به جنگ هوشمندانه بود؟
قطعاً هوشمندانه بود. شاید حتی اگر زودتر اتفاق می‌افتاد به نفع بود. قطعاً در آن زمان که ما خودمان شاهد بودیم که دارد چه اتفاقاتی می‌افتد هوشمندانه و بهترین تصمیم بود.

آقای گل محمدی! برخی معتقدند با چهره‌های دفاع مقدس آن‌قدر تقدس گرایانه برخورد می‌شود که از دسترس عموم جامعه دور انگاشته می‌شوند و این چهره های دفاع مقدس از موقعیت «الگو بودن» به «اسطوره بودن» بدل شده‌اند. نظر شما در این خصوص چیست؟ برخوردی که باشخصیت‌های جنگ می‌شود چقدر واقع‌گرایانه است؟
من همیشه در جمع دوستان که حاضر می‌شوم همیشه تأکید کردم شهدا با جوانانی که الآن در جامعه حضور دارند هیچ تفاوتی نداشتند. البته خود شهدا به‌جاهایی مثل شهید مغفوری، شهید تهامی، یا شهید سلطانی می‌رسیدند. آن‌ها روی خودشان ازنظر عرفانی کارکرده بودند و با شخص جلال گل محمدی تفاوت داشتند. ولی این‌که بخواهیم ادعا کنیم همه شهدا متفاوت بودند نه! همین جوانانی که الآن هستند اگر آن زمان بودند مثل شهدا برای دفاع از کشورشان بلند می‌شدند. جانبازانی که الآن حضور دارند ازنظر من با شهدای آن زمان تفاوتی نداشتند. از هر دیدگاهی که نگاه کنیم جانشان را فدا کرده‌اند و برای مردم و ایران عزیز خواهند بود. اگر اتفاقی الآن بیافتد همان جوانانی که ازنظر برخی مسئولان هم ممکن است تو خط نباشند، کسانی هستند که می‌تواند الگو باشند.

آقای گل محمدی! جنگ به شما چه اضافه کرد؟ جنگ چه به شما یاد داد؟
ما از جنگ خیلی چیزها یاد گرفتیم. البته من از واژه جنگ استفاده نمی‌کنم و کلمه دفاع را به کار می‌برم. شناختن بعضی از افرادی که برای دفاع خودشان را آماده کرده بودند. روحیات آن زمان، توسلات آن زمان، ارتباطی که بین افراد بود. گذشت ها و ایثارهایی که اتفاق افتاد. ما خودمان به چشم دیدیم کسی برایمان تعریف نکرد؛ چه جوان‌هایی ، چه غیورمردانی برای ایران و برای این خاک و برای سربلندی ایران فدا شدند تا امروز ایران باقی بماند و زیردست کسانی که چشم طمع به این خاک دوخته بودند نیفتد.
چه ازخودگذشتگی‌هایی اتفاق افتاد. شب عملیات کربلای 4 وقتی زیر نور مهتاب، ستون به آب زد می‌دانست که دارد می‌رود و برنمی‌گردد و برنگشت! این‌ها شاید به زبان آوردنش آسان باشد اما درکش خیلی سخت است.

آقای گل محمدی! یک خاطره هم از جنگ برای ما بگویید.
از روز اولی که من به این وادی وارد شدم تا زمانی که قطعنامه ‍پذیرفته شد به نظر من هرلحظه‌اش خاطره بود. از دیدگاه من خاطراتش تلخ و شیرین است. خود من چون علاقه زیادی به شهید سلطانی داشتم باید بگویم شب کربلای 4 وقتی‌که گردان ۴۰۸ غواص به فرماندهی برادر عزیزمان آقای حمید شفیعی به آب زد. شهید سلطانی وقتی‌که ستون غواص‌ها پشت سرش بودند و داشتند می‌رفتند من تقریباً مطمئن بودم که دیگر برنمی‌گردد. برای من سخت‌ترین لحظه بود و من هیچ‌وقت از یادم نمی‌رود وقتی شهید سلطانی به آب زد و دیگر برنگشت.

از گذشته خود پشیمان نیستم/ از جمع ۲۵ نفره  ما ۱۹ نفر شهید شدند/ در صورت بروز اختلاف حاج قاسم فصل الخطاب بود/ شهید مغفوری الگویم است

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار

انسداد 10 راه روستایی در بم و آبگرفتگی برخی از منازل روستایی

جدیدترین قیمت طلا، سکه و ارز در بازار

کشف مواد مخدر و سلاح جنگي از قاچاقچیان مواد مخدر در ریگان

روستای چاه‌غلامعلی زرند مسدود شد  

رفع ۱۶ نقطه حادثه‌خیز و اجرای پل عابر پیاده در پنج نقطه حادثه‌خیز شهر کرمان

پیش‌بینی هواشناسی از وضعیت هوای کرمان طی امروز و فردا / روند افزایش دما از روز یکشنبه

نتایج اولیه کنکور ۱۴۰۳ نیمه مرداد اعلام می‌شود

سیل و بارندگی  ۱۳۳ میلیارد تومان به بخش کشاورزی عنبرآباد خسارت وارد کرد

باند سازمان يافته قاچاق سوخت در کرمان منهدم شد

رقابت بیش از ۱۲ هزار داوطلب کرمانی در نوبت اول کنکور

پر بحث

10 روستای استان کرمان به عنوان روستای هدف گردشگری انتخاب شدند   (۲۴ نظر)

عیدوک بامری که بود و چه رابطه‌ای با حاج قاسم داشت/ احمد یوسف زاده توضیح داد   (۶ نظر)

مشکل تامین زمین در کرمان برای ساخت واحدهای نهضت ملی مسکن  وجود ندارد   (۴ نظر)

پیش بینی وضعیت آب و هوای کرمان   (۲ نظر)

ببینید| فیلم کامل سخنان سید حسین مرعشی در شبکه افق   (۲ نظر)

ببینید| گزارش تصویری گفتارنو از مراسم عزاداری منزل حاج ماشاءالله خدادادپور در کرمان   (۲ نظر)

امام جمعه سابق راور درگذشت   (۲ نظر)

صدور هشدار زرد هواشناسی؛ ورود سامانه بارشی نسبتا قوی به کرمان   (۱ نظر)

ناصر فرشید به عنوان فرمانده انتظامی استان کرمان منصوب شد   (۱ نظر)

دو روستا و یک شهر استان کرمان به اینترنت پرسرعت متصل شدند   (۱ نظر)