جماران نوشت: کارشناسان رسانه معتقدند که احکام سنگین برای روزنامهنگاران موجب خروج مرجعیت رسانهای از داخل کشور میشود و رسانههای داخلی که اتفاقا عملکرد آنها به آرامش اوضاع کمک میکند، رقابت رسانهای را به رقبای خود واگذار میکنند.
در جریان اعتراضات اخیر اگرچه عمده شرکت کنندگان در تجمعات را جوانان و نوجوانان تشکیل میدادند، اما شاهد دستگیری شمار زیادی از خبرنگاران، روزنامهنگاران و فعالان مدنی نیز بودیم که بعضا صدور احکام سنگینی را در دادگاه بدوی در پی داشته است.
این احکام عملا کار روزنامه نگاری در کشور را پرمخاطرهتر نشان میدهد و میتواند به روند گردش اطلاعات در کشور آسیب بزند. در این خصوص با عباس عبدی، روزنامهنگار و کارشناس مسائل اجتماعی و کامبیز نوروزی حقوقدان رسانه گفت و گوهایی را داشتیم.
مشروح گفت و گو با عباس عبدی در پی میآید:
بازداشت وسیع روزنامه نگاران و احکام سنگین تعدادی از فعالین مدنی، مستندسازان و... را در حالی که این گروه در اعتراضات خیابانی و اقدامات رادیکال نقشی نداشتهاند، چگونه ارزیابی میکنید و آن را ناشی از چه چیزی می دانید؟
همیشه فکر میکنم که اگر با این حد بسیار محدود از فعالیتهای حرفهای روزنامهنگاری این نوع مواجهه صورت میگیرد، برای مواجهه با دو، سه ماهواره خارجی باید بمب اتم بر سر آنها بیندازند، تا یک نوع مجازات متناسبی از نظر اینها باشد. به نظر من روزنامهنگاران داخلی دارند هزینه عملکرد رسانههایی را میدهند که تحت کنترل این سیستم نیستند؛ و مطالبی که در رسانههای داخلی منتشر میشود تأثیری در وقوع اعتراضات ندارد؛ اتفاقا به آرامش اوضاع بیشتر کمک میکند تا تشدید آن. در نتیجه من فکر میکنم که یک نوع بدبینی مزمن و نادرستی که نسبت به رسانهها و فعالان این حرفه وجود دارد، موجب این نوع برخوردها شده است.
فکر می کنید آیا در مرحله تجدیدنظر امکان تغییر این احکام هست؟
البته به طور عادی در تجدیدنظر یک مقداری از احکام میشکند. ولی واقعیت این است که چه بدوی و چه تجدید نظر، محصول اراده رسمی است. اگر دادگاه بدوی دقیق عمل کند نباید در تجدیدنظر حکم بشکند؛ تجدیدنظر هم حکم را تأیید میکند. اما هنگامی که دادگاه بدوی احکام شدید میدهد و تجدیدنظر نیز اغلب آنها را میشکند، به معنای این است که در بدوی سوگیری وجود دارد. اگر این سوگیری سیاسی میتواند در دادگاه بدوی اثر بگذارد، به طریق اولی در دادگاه تجدیدنظر هم اثر میگذارد؛ فقط اراده منجر به سوگیری این بوده که در تجدیدنظر حکم قطعی را خفیفتر صادر کند تا رضایت محکومین جلب شود که مثلا به جای ۱۰ سال، حکم آنها چهار یا پنج سال شده است.
این نوع برخوردها موجب شده که مرجعیت رسانهای به خارج رفته است
چنین برخوردهایی با روزنامه نگاران و فعالین مدنی به سود و ضرر چه گروههایی تمام میشود؟
این نوع برخوردها موجب شده که مرجعیت رسانهای به خارج رفته است. من تعجب میکنم، وقتی که شما هم اکنون دارید از مرجعیت رسانهای که به خارج رفته ضربه میخورید، چرا دوباره دارید همان فرآیند را تشدید میکنید؟ مثل این است که یک نفر به دلیل خوردن چربی و قند چاق شده و قلب و عروقش گرفته باشد و در معرض سکته قرار بگیرد اما باز هم شروع به خوردن چربی و شیرینی کند تا مشکل گرفتگی عروق حل شود، در حالی که این سبک تغذیه منشأ آن مشکل بوده است. برخوردهای قبلی با روزنامهنگاران و مطبوعات موجب خروج مرجعیت رسانهای از کشور شده و معلوم است که این برخوردها دوباره آن را تقویت میکند؛ این یک چیز ساده است و من نمیدانم چرا کسی در این مملکت به آن توجه نمیکند؟
روزنامه نگار باید در تظاهرات، اعتراضات و اعتصابات باشد و خبر دهد؛ یکی از آنها جرأت نمی کنند نزدیک آنجا بروند
توصیهتان به دستگاه قضایی در این خصوص چیست؟
ما هیچ توصیهای به دستگاه قضایی جز «استقلال»، «پاسخگویی» و «اجرای قانون» نداریم. با همین قوانین هیچ مسأله و مشکل حادی برای روزنامهنگاران وجود ندارد. یک صدم ظرفیت حقوق اطلاعرسانی هم الآن اجرا نمیشود. روزنامهنگار باید در تظاهرات، اعتراضات و اعتصابات باشد و خبر دهد؛ یکی از آنها جرأت نمیکنند نزدیک آنجا بروند. بعد هم وسایلشان را میبرند تا ببینند با چه کسی سلام علیک داشته و یقهاش را بگیرند. هیچ چیزی غیر از «اجرای قانون» و «استقلال نهاد قضایی» نمیخواهیم. ارجاع بدهند به چهار شعبه مستقل اعم از بازپرسی، دادگاه بدوی یا تجدیدنظر، تا ببینیم کدام اینها را میتوانند بازداشت و زندان کنند؟
مشروح گفت و گو با کامبیز نوروزی، سخنگوی کمیته پیگیری وضعیت روزنامهنگاران در پی میآید:
ارزیابی شما از بازداشت وسیع روزنامهنگاران و احکام سنگین صادر شده برای برخی از آنها چیست و آن را ناشی از چه چیزی میدانید؟
برای تحلیل این وضعیت دچار یک مشکل هستیم و تقریبا اطلاعاتی از سیر پرونده نداریم و چیزی منتشر نمیشود. مواردی که پرونده هنوز در مرحله تحقیقات مقدماتی است، حتی خانواده روزنامهنگار بازداشتی اطلاع دقیقی ندارند از اینکه چرا، چگونه و با چه دلایل و مستنداتی این فرد در بازداشت است. اگر وکیل هم داشته باشد، وکیل در جریان تحقیقات نمیتواند مداخله پیدا کند و او هم بیاطلاع است. در مواردی هم که دادگاه برگزار و رأی صادر شده، ضوابط و مقررات مربوط به محاکمات علنی رعایت نشده و اگرچه دادگاه رسما غیرعلنی اعلام نمیشود، ولی عملا علنی نیست. کما اینکه خود ما اطلاع چندانی از اغلب این پروندهها نداریم. در این موارد اقناع افکار عمومی هم به دشواری ممکن میشود.
چرا یک روزنامه نگار که کارش منحصر در فعالیتهای روزنامهنگاری است، باید به چندین سال حبس محکوم شود؟
در خصوص احکام سنگین صادر شده برای روزنامهنگارانی که در کف خیابان و شعار دادنها نقش نداشتهاند، نظر شما چیست؟
اصل بر بی گناهی افراد است و گناهکاری آنها باید در دادگاه به شکل مستدل و مستند اثبات شود. اما ویژگی دادگاه در تمام جوامع این است که رأی نهایی موجب اقناع افکار عمومی نیست و «روند محاکمه» موجب اقناع افکار عمومی است؛ که عمدتا شامل کیفرخواست و دفاعیات متهم میشود. ما از اینها هیچ اطلاعی نداریم و بنابر این برای ما قانع کننده نیست که چرا یک روزنامهنگار که کارش منحصر در فعالیتهای روزنامهنگاری است، باید در جریان محاکمه به یک محکومیت سنگین مثل چندین سال حبس محکوم شود.
باید توجه کنیم که این احکام عملا کار روزنامهنگاری در کشور را پرمخاطرهتر نشان میدهد و این به روند گردش اطلاعات در کشور آسیب میزند. حال آنکه ما الآن در یک جریان رقابتی سخت با رسانههای خارج از کشور هستیم و نیاز داریم که گردش اطلاعات در کشور توسعه پیدا کند.
این نوع رفتارها با روزنامه نگاران به زیان کل کشور است
شما بخشی از سؤال من را در سؤال قبل پاسخ دادید که این قضیه میتواند به نفع رسانههای رقیب رسانههای ما باشد. این موضوع را کمی بیشتر برای ما باز کنید که چنین برخوردهایی که از نظر فعالین مدنی سختگیرانه به حساب میآید، به سود و ضرر چه گروههایی تمام میشود؟
اولین نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که جهان امروز «جهان رسانه» است و ما جهان و حتی خودمان را از دید رسانه میبینیم. به همین دلیل رقابت رسانهای در جهان یک واقعیت بسیار بزرگ و چشمگیر است. ما نیز درگیر این رقابت رسانهای هستیم که از یک جهت شامل دو بخش رسانههای داخل کشور و رسانههای فارسی زبان خارج از کشور میشود. یک رقابت سخت بین این دو جریان رسانهای وجود دارد و هر رسانهای هم پروژه خودش را دنبال میکند.
رسانه های فارسی زبان خارج از کشور، به خصوص در طول چهار ماه اخیر، خط و جهتگیریای را پیش گرفتهاند که بر اساس آن به دنبال توسعه ناآرامیها در کشور هستند. حتی برخی از این رسانهها از اخلاق و اصول حرفهای روزنامهنگاری پا را فراتر گذاشتهاند و دارند به ترویج خشونت کمک میکنند. رقابت با این جریان نیاز دارد که رسانههای داخل کشور بتوانند فعالیت حرفهای خوب داشته باشند و لازمه یک فعالیت حرفهای روزنامهنگاری این است که روزنامهنگار در آزادی و امنیت بتواند وظایف حرفهای خود را انجام دهد. اگر روزنامهنگار احساس ناامنی کند و خودش را دائم در خطر ببیند، طبیعتا قادر نخواهد بود فعالیت حرفهای خود را درست انجام بدهد.
به اعتقاد بنده این نوع رفتارها با روزنامهنگاران به زیان کل کشور است؛ نه فقط روزنامهنگاران. چون در واقع به تضعیف بیشتر فضای رسانهای داخل کشور میانجامد و در این رقابت رسانهای، رسانههای فارسی زبان خارج کشور میدان عمل بیشتری پیدا میکنند. توضیح دادم که نوع نگاه و جهتگیری آنها چیست، و این به نفع جامعه ما نیست.
فکر میکنید در مرحله تجدیدنظر امکان تغییر این احکامی که برخی از آنها رسانهای شده، وجود دارد یا خیر؟
من امیدوار هستم که قضات تجدیدنظر دقیقتر به این پروندهها نگاه و در صورت امکان آراء را نقض کنند و یا محکومیتها را کاهش بدهند. دو، سه مورد هم مشاهده کردهام پرونده به دادگاه تجدیدنظر رسیده و رأی سبکتر شده است؛ امیدواریم این اتفاق در دادگاه تجدیدنظر بیفتد. دستگاه قضایی توجه بیشتری به فضای رسانهای کشور داشته باشد و به امنیت و آزادی عمل بیشتر روزنامهنگاران یاری برساند.