در حالیکه دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در سخنانی اعلام کرد که به سیاسیون امیدی ندارد و نسبت به رویکرد تحریم انتخابات انتقاد وارد کرد، روزنامه کیهان و جوان با برجستهسازی بخشهای دیگری از این مصاحبه که پیرامون ملیگرایی بود واکنشهای تندی نشان دادند.
واکنش کیهان و جوان در حالی است که در ماجراهای پائیز 1401 و تحرکات اپوزیسیون خارج از کشور، برخی رسانهها سعی داشتند تا از این موضع به انتقاد از براندازان بپردازند که این افراد نه تنها به جمهوری اسلامی، بلکه با ایران مشکل دارند.
اکنون که یک فعال سیاسی خواستار متحد کردن مردم حول محور ایران شده است، توپخانه خود را به سمت او نشانه رفتهاند.
حقیقت آن است که نوع موضعگیری کیهان و جوان حکایت از این دارد که این جراید منافع جناحی را به منافع ملی ترجیح میدهند، و الا میبایست از موضع مرعشی حمایت کنند.
روزنامه کیهان در این زمینه نوشت: دبیر کل حزب اشرافی و غربگرای کارگزاران میگوید کشور به ملیگرایی به جای اسلامگرایی افراطی نیاز دارد.
روزنامه سازندگی با اشاره به گفتوگوی حسین مرعشی با خبرگزاری ایلنا نوشت: در حالی که شرایط داخلی و خارجی کشور در سالهای اخیر تحت تاثیر فعالیت و ظهور جریانهای سیاسی رادیکال و تمامیتخواه، بحرانهای اساسی در حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را از سر گذرانده و همچنان تداوم دارد، اکنـون جریان اصلاحات بزرگترین دغدغهای که دارد، دستیابی به اجماع عقیدتی و سیاسی برای برونرفت از بحرانهایی است که دامنگیر کشور و مردم شده است. دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران معتقد است که «کشور به یک گرایش کاملا ملیگرایانه- بهعنوان یک ایدئولوژی- نیاز دارد.»
به باور مرعشی «ملیگرایی باید جایگزین نگاههای افراطی اسلامگرایانه شـود» تا «دوباره ملت را دور هم جمع کنیم و این حرکت، قبل از هر چیز دفاع از اسلام، امام، انقلاب اسلامی ۵۷ و جمهوری اسلامی است.»
او معتقد است که در ایران امروز «امیدی به سیاسیون ایران نمیرود بلکه این نخبگاناند که در سطح وسیع در جامعه پخش هستند و باید محکم به صحنه بیایند، حرفشان را بزنند، کارشان را انجام دهند و نقشآفرینی کنند.»
مرعشی در ادامه به نهادهای حاکمیتی و نظارتی اشاره کرد که بهدنبال دولت و حکومت یکپارچه بودهاند و در این راستا گفت: «از نظر من، در دو انتخابات اخیر مجلس ۹۸ و ریاستجمهوری و شوراهای ۱۴۰۰ اصلاحطلبان در همان زمینی بازی کردند که شورای نگهبان، نهادهای حاکمیتی و نظام میپسندید. یعنی آنها علاقهمند بودند تا اصلاحطلبان در نهادهای قدرت نباشند و بهدنبال دولت و حکومت یکپارچه و یکدست بودند. اصلاح طلبان هم از این موضوع استقبال کردند. به نظرم ما اصلاحطلبان هم با آنها همراهی کردیم یعنی در همان زمینی بازی کردیم که آنها میخواستند، گفت: روی سخنم با مردم است که آیا میخواهیم به یک راهکاری برسیم یا خیر؟ اینکه فکر کنیم نقش سیاستورزی و سیاست در اداره کشور کم شده، واقعیت ندارد. در نبودن نیروهای کارآمد، باتجربه و جریانهایی که دلسوز ایران و مردم هستند، ممکن است کار به دست افرادی بیفتد که به مردم فشار بیشتری وارد کنند. این فعال اصلاحطلب گفت: «الان هم به مردم ایران میگویم در سیاست هم خودتان به داد خود برسید. با سیاستهای غلط، تورم کنترل نمیشـود. برای پنج میلیون فارغالتحصیل بیکار ایرانی شغل درست نمیشود. ایران توسعه پیدا نمیکند. این تحقیری که در منطقه میشویم و میبینیم ترکیه، امارات، عربستان و عراق با چه سرعتی رشد میکنند، حل نمیشـود. این بسیار ساده است. یعنی چه که سیاست برای ما مهم نیست؟ ما جاخالی بدهیم تا یک اقلیت بیاید بر ما حکومت کنند؟
مرعشی افزود: «کشور به یک گرایش کاملا ملیگرایانه نیاز دارد. یعنی ایدئولوژی امروز کشور باید ملیگرایی باشد؛ ملیگرایی باید جایگزین نگاههای افراطی اسلامگرایانه شود، دوباره ملت را دور هم جمع کنیم و این حرکت، قبل از هر چیز دفاع از اسلام، امام(ره)، انقلاب اسلامی ۵۷ و جمهوری اسلامی است، مگر میشود در کشوری، اکثریت مردم ناراضی باشند و آن کشور در آرامش زندگی کند؟ ما به سرعت بـه چرخش نیاز داریم و این چرخش را باید مدیریت کنیم و برویم به سمت آنکه کاری کنیم تا ملت به صحنه برگشته و تاثیرگذار باشند.
درباره این دوگانهسازیهای جعلی امثال آقای مرعشی باید پرسید: شما چه ملیگرایانی هستید که دشمنان تاریخی ملت ایران (آمریکا و انگلیس) را دوست جا زدید و حتی در فتنههایی مانند فتنه 1388 و 1401 حاضر شدید در نقشههای آشوبافکنی آنها نقش عمدهای ایفا کنید؟ آیا با نابودی انتخابات و معارضه با جمهوریت و رأی اکثریت مردم در سال 1388 میخواستید ملیگرایی خود را به مردم نشان بدهید؟ آیا ملیگرایی بود که هرگاه دشمن فشار آورد و امتیاز و باج خواست، بلافاصله شما با او همخوانی کردید و گفتید بدهید و برود»؟! آیا ملیگرایی بود که پس از شکست در فتنه 1388، آدرس تحریمهای فلجکننده را به دشمن دادید (مهدی هاشمی و دیگر نمایندگان فتنه سبز) و سپس تحریمهای ظالمانه دشمن را سکوی پرش انتخاباتی قرار دادید و از همه بدتر، تحریمها را بهانه کردید و گفتید برای رفع تحریمها باید مقابل آمریکا کوتاه آمد؟!
هنگامی که نیروهای انقلابی، شر تروریستهای وحشی و گسیل شده داعش (مزدوران نیابتی آمریکا و غرب) را در کنار مرزهای ایران منکوب میکردند و شهید میدادند، شما چه ملیگرایانی بودید که دبیرکل وقت حزب شما به تخطئه این مدافعان امنیت ملی پرداخت و مدعی شد جوانان مردم را به کشتن میدهیم؟! آقای مرعشی تازه رفته ته صفی ایستاده که گروهکهای منافقی چون جبهه سازمان مجاهدین خلق و نهضت آزادی و... در ابتدای آن حضور داشتند اما به اسم خلق و مردم و میهن و ملت و وطن، بیشترین خیانتها را به کشور کردند.
در موضوع انتخابات هم روشن است که طیف غربگرا و اشرافیتزده، نه نگاه متوازن به انتخابات دارد و نه حقوق ملت پس از آن را محرم میشمارد. آنها فقط انتخاباتی را انتخابات میدانند که پیروز شده باشند، وگرنه علیه آن آشوب میکنند یا منتخبان را ترور شخصیت میکنند. آقای مرعشی میداند اما کتمان میکند که در انتخابات ریاستجمهوری 2 نامزد و در انتخابات مجلس سه فهرست (به جای یک نامزد و یک فهرست) داشتند اما نتوانستند اعتماد مردم را جلب کنند؛ به این علت که مردم تا پای صندوق رای محترمند و پس از آن مانند دولت روحانی و هاشمی و خاتمی، حقوقشان مورد بیاعتنایی دهنکجی سیاستبازان مدعی اصلاحات و اعتدال قرار میگیرد.
روزنامه جوان نیز نوشت: مرعشی که گویی از تسلط حزب اتحاد ملت بر مناسبات جبهه اصلاحات دلخور است، اگرچه از رفتار اصلاحطلبان در تحریم دو انتخابات گذشته انتقاد میکند، اما باز هم به همان ریسمان همیشگی چنگ میزند و با موج سواری روی مطالبات مردم، اهداف قبیلگی خود را پیش میبرد: «میخواهم بگویم بالاخره به دنبال راهحل میخواهیم بگردیم یا خیر؟ اینکه میگویم بگردیم یعنی جمع را به کار میبرم مقصودم فقط سیاسیون اصلاحطلب نیست. بلکه مردم هم است که آیا میخواهیم به یک راهکاری برسیم یا خیر؟ اینکه فکر کنیم نقش سیاستورزی و سیاست در اداره کشور کم شده واقعیت ندارد. در نبودن نیروهای کارآمد، با تجربه و جریانهایی که دلسوز ایران و مردم هستند، ممکن است کار به دست افرادی بیفتد که به مردم فشار بیشتری وارد کنند. آیا در حال حاضر مردم این فشار را حس نمیکنند؟ آیا مردم متوجه یک تورم مستمر ۵۰ درصد و بالاتر نیستند که به چه شکلی زندگیشان را تاریک کرده است؟ آیا نمیبینیم که با حرکتهای بسیار قشری و سطحی، حتی مقدسترین مقدسات یک ملت، بازیچه دست بازیهای سیاسی سبک میشود؟ آیا نمیبینیم که به چه شکل، سرمایههای معنوی و مادی ما از بین میرود؟ آیا نمیبینیم که چطور نیروهای متخصص از ایران مهاجرت میکنند؟ آیا نمیبینیم پرستارها، پزشکان، دانشجوهای سطح بالای ما مهاجرت میکنند؟ این مهاجرتها حتی به کارگران فنی هم رسیده است. آیا این موارد را نمیبینیم؟ نمیخواهیم برای این مشکلات راهکار پیدا کنیم؟ بنابراین راهکار چیست؟»
مرعشی و همکیشان او در این تظاهرهای مهربانتر از مادر، این بار هم روی حافظه تاریخی مردم و فراموشی آنها حساب باز کردهاند. محصول سیاست ورزی جریان اصلاحات و مجلس ششم چه بود؟ تورم ۵۰ درصدی سالهای پایانی دولت هاشمی به عنوان پدر معنوی کارگزاران سازندگی که آثار و تبعات آن بعد از چند دهه جاری است، کی رقم خورد؟ عدالت در کدام دولت قربانی توسعه شد و رئیس آن در پرتو سیاستهای تعدیل اقتصادی معتقد بود: تمام همت را بر این میگذاریم که چرخهای اقتصادی به سرعت حرکت بکند و در این چرخهای توسعه اگر عدهای از مردم له شدند نگرانی زیادی ندارد؟!
مرعشی البته میکوشد، نوعی مرزبندی با اپوزیسیون خارجی و حتی برخی اصلاحطلبان افراطی هم ترسیم کند، اما کیست که نداند رفتارهای براندازانه جماعت مدعی اصلاحات دستکم طی یک سال گذشته تنه به تنه اپوزیسیون میزند؟ با این تفاوت که اپوزیسیون خارجی در مواضع خود صراحت دارد و این جماعت داخلی مدعی، اهداف براندازانه خود را با رنگ و لعاب اصلاحطلبی میپوشانند.
در قاموس دبیرکل حزب سازندگی، «مردم» تنها به کسانی اطلاق میشود که به جریان متبوع او رأی بدهند، در غیراینصورت اعتباری نزد آنها ندارند. از این روست که او خروجی دو انتخابات گذشته را (قالیباف و رئیسی) به رسمیت نمیشناسد! «جملهای در مورد آقای قالیباف گفته شده که به ایشان گفتند شما چندین بار در تهران کاندیدا شدید و تنها زمانی توانستید رأی بیاورید که مردم نیامدند.
این درست است که مردم نیایند آقای قالیباف رئیس مجلس شود؟ مردم نیایند آقای رئیسی رئیسجمهور شود؟ مردم نیایند آقای زاکانی شهردار تهران شود؟» این چکیده سیاست ورزی مدعیان اصلاحات است که انتخابات را مادامی به رسمیت میشناسند که خروجی آن، آنها باشند در غیراینصورت باطل است!
مرعشی، اما در این گفتوگوی تفصیلی از یک گرایش جدید که نسبتی با انقلاب اسلامی ندارد، رونمایی میکند، اما برای توجیه این گرایش، ابتدا ایدئولوژی انقلاب ۵۷ را زیر سؤال میبرد: «ما یک انقلاب ۵۷ داشتیم که ممکن است ۸۰ درصد مردم را پوشش دهد. امروز آنهایی که انقلابی هستند، حداکثر ۱۵درصد از جامعه با آنها همکاری میکنند. قبل از اینکه با افکار، اندیشهها، راهکارهای ایدئولوژیک و مذهبی نگاه کنیم و در کوره مذهبی کردن کشور، بدمیم که نتیجهاش میشود فاصله گرفتن مردم از مذهب، کشور به یک گرایش کاملا ملیگرایانه نیاز دارد. یعنی ایدئولوژی امروز کشور باید ملیگرایی باشد. ملیگرایی باید جایگزین نگاههای افراطی اسلامگرایانه شود.»
و اینگونه است که چرخ خود عقل کل پنداری اصلاحطلبان همچنان بر مدار تمامیت خواهی میچرخد. اگر مردم به آنها اقبال نشان دادند و به قدرت رساندند، عین سیاستورزی متمدنانه است و اگر دیگری خروجی رأی مردم بود، باید بی اعتبار شوند. آقای مرعشی سیاستورزی در ایران، به زمین سخت نخورده است، این قبیله شماست که با بی اعتنایی مردم به زمین سخت خورده است. مردم اگر سال ۵۷ به رهبری یک عالم دینی انقلاب کردند، برای استقرار حاکمیت اسلام بود، وگرنه رژیم گذشته که در ادعا ملیگراتر از همفکران شما بود.