محمدرضا نژادحیدری:
چند روز قبل در جلسه شورای شهر کرمان یکی از اعضای شورا از شهرداری به درستی انتقاد کرده که چرا در خصوص پاسداشت جنگل قائم به عنوان یکی از بزرگترین جنگلهای دست کاشت انسان در جنوب شرق ایران کاری نمیکند و دست روی دست گذاشته است.
جنگل قائم جزو یکی از معدود تفرجگاههای کرمان که شاهد حضور روزانه مردم است. اگرچه مکانیابی نامناسب قبرستان کرمان در دهههای گذشته بهرهگیری از این ظرفیت بالای گردشگری شهری این جنگل را با چالشهایی روبرو کرده است، اما همجواری با اهالی قبور نیز نتوانسته از جذابیتهای جنگل قائم بکاهد.
شاید برای بسیاری جالب باشد که جنگل قائم ابداع یکی از چهرههای سیاسی موثر کشور در دوره نهضت ملی یعنی مظفر بقایی کرمانی و دبیرکل حزب زحمتکشان ایران است. شخصیتی مرموز، چند لایه ولی نقش آفرین؛ هرچند آن نقش مورد انتقاد است. کسی که روزگاری در کنار مصدق بود و روزی در برابر او. روزی از کودتا علیه مصدق خرسند بود و روزگاری دیگر با حکم دولت زاهدی که با کودتا جایگزین مصدق شده بود فعالیت حزبش ممنوع و خودش نیز تبعید شد. بقائی در عصر جمهوری اسلامی نیز سعی کرد خود را در صف انقلابیها بگنجاند اما دیری نپائید که به تلاش برای کودتا متهم و دستگیر شد.
بگذریم که سخن گفتن درباره کارنامه مظفر بقائی مجالی طولانی میطلبد که البته پیش از این در یک شماره مجله عصرانه – که خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود- درباره آن کار ارزشمندی صورت گرفت که فایل آن ضمیمه است. برای دریافت فایل پی دی اف آن اینجا کلیک کنید
ظاهرا در روزگاری که فعالیت حزب زحمتکشان ممنوع میشود بقائی تصمیم میگیرد پروژه جنگل را تسریع کند تا برای دور هم جمع کردن رفقا و اعضای حزب خود که عمدتا کرمانی بودند از این پوشش استفاده کند.
لذا از دل توقیف حزب زحمتشکان و ممنوعیت فعالیت حزبی جنگل قائم سر بر میآورد که حالا یکی از جذابیتهای شهر کرمان است.
چهرههای سیاسی در کنار خطاها و خیانتهای تاریخی ممکن است حتی به صورت اتفاقی خدماتی نیز داشته باشند.
بیشک شخصیتی مثل بقائی که با دخالت در ماجرای کودتای 28 مرداد برخلاف آرمانهای ملت ایران حرکت کرد و از کودتا و دخالت نیروهای خارجی حمایت کرد و در خصوص ارتباطش با دولتهای خارجی حرف و سخن فراوانی در میان است؛ در کارنامه سیاه خود تاسیس جنگل قائم را دارد.
جنگلی که حالا حکم ریههای شهر کرمان را دارد و در عصر جمهوری اسلامی شورای شهر نگران نابودی آن است.
غرض اینکه اهل سیاست حتی اگر برای اهداف سیاسی خود نیز دست به یک سری اقدامات عام المنفعه بزنند هم امری پسندیده و نیکو است. اما اگر هر فعال سیاسی با اهداف انسان دوستانه خدمتی به کشور، استان، شهر، روستا و حتی محله خود بکند هم کشور ساخته میشود هم کارنامه بهتری برای ارائه به مردم خواهند داشت.