گفتارنو/ گروه اقتصاد:
اقتصاد کلان این روزها با مباحث متنوعی روبرو است که هر یک به نحوی بازار داغی دارند. در همین زمینه با محمد حسین کریمیپور رییس پیشین کمیسیون کشاورزی اتاق ایران به گفتوگو نشستیم.
آقای کریمیپور! افت قيمت نفت و تحريم چه تاثيري بر بودجه ٩٤ دارد؟ به نظر شما دولت قادر خواهد بود تعهدات جاري خود را ادا كند؟
هردو عاملي كه شمرديد، بر درآمد دولت اثر كاهنده دارند. تحريم سبب شده فروش نفت نصف شود، مقداري از اندوختههاي ارزي بلوكه شود و انتقال پول ايران دشوار و پرهزينه شود. ميزان فشار بر ستون درآمد دفاتر دولت بستگي به اين دارد كه اولا قيمت متوسط نفت در سال آتي و متوسط حجم صادرات روزانه نفت، چقدر باشد. ثانيا چه مقدار از ذخاير ارزي بلوكه شده در روند مذاكرات آزاد شود . اگر مجموع اين دو رقم به حدود ٣٥ ميليارد دلار برسد و وصولي مالياتي هم بالاي ٦٠ هزار ميليارد تومان باشد، دولت قادر ميشود فقط حقوق ٤ ميليون نفر كارمندان حاكميت، كسري مستمري بازنشستگان و يارانه ماهيانه مردم را پرداخت كند. اين سه فقره تعهدات حدود ١٥٠ هزار ميليارد تومان است.
چقدر ممكن است اين اعداد در آمد محقق شود ؟
در صورتي كه ١٢ ميليارد دلار آزاد شود، روزي يك ميليون و 400 هزار بشكه متوسط ٥٠ دلاري بفروشيم و روي ماليات هم فشار غير معقول نياوريم و به ٦٠ هزار ميليارد تومان بجاي هدف ٨٠ هزار ميليارد تومان دولت قناعت كنيم ، باز هم شدني است.
نگراني مالياتي را در جلسه هيات نمايندگان اتاق با معاون اول و وزراي اقتصادي هم طرح كرديد. نگران چه هستيد؟
من نگران آنم دولت براي افزايش درآمد به وسوسه رشد شديد اخذ ماليات تن دهد. اين به معني تعميق ركود خواهد بود. در سيستم معیوب، هجمه مالياتي، با تاثير تشديد شده مضاعف به واحدهاي توليدي دم دست و شفاف منتقل شده سبب ميشود سرمايهها از توليد بگريزند. تصور انتقال سريع اين فشار مالياتي به اقتصاد پنهان، دلالي و كسب و كار بنيادي و نهادي واقع بينانه نيست.
خوب بودجه عمراني چه سرنوشتي خواهد داشت؟
بودجه عمراني قابل توجهي نخواهيم داشت. دوران نفت گران به پايان رسيده و بايد مفهوم "دولت كارفرماي طرحهاي عمراني" را فراموش كرد. ديگر بودجه دولت، موتور توسعه ملي نخواهد بود.
يعني بودجه عمراني صفر ميشود؟
اگر جمع جبري وصولي ارزي و اخذ ماليات بيش از ٣٥ ميليارد دلار و ٦٠ هزار ميليارد تومان مذكور بشود، اين مازاد مي تواند در قالب بودجه عمراني، صرف طرحها شود... البته با همان متد بهم ريخته غير بهرهور و گرانقيمت پروژههاي دولتي كه ميشناسيم كه ٣ تومان بدهي كه يك تومان كاربشود!
يعني ديگر دولت طرحهاي عمراني زيربنايي و صنعتي را تعريف و كارفرمايي نمي كند و صرفا مسول پرداخت حقوق كارمندان و بازنشستگان و يارانه است ؟
با وضع موجود، عملكرد حاكميت ايران در اقتصاد ملي بيشتر شبيه به يك بنگاه تامين اجتماعي غول آساي اولتراسوسياليستي خواهد شد. اولا با ديد ايجاد اشتغال در قياس با استاندارد دنيا چند برابر كارمند مازاد استخدام كرده و از محل ماليات نانشان ميدهد. ثانيا چون صندوقهاي بازنشستگياش به علت رفتار غير مسوولانه دولتهاي قبلي ورشكستهاند، قسمتي از بار مستمري بازنشتگان ٤/٥ ميليون نفري هم به دوش در امد دولت است. ثالثا غير هوشمندانه ترين سيستم حمايت اجتماعي جهان را دارد كه در آن پولدارترها علاوه بر بهره وري حداكثري از انرژي مجاني، حتي يارانه مستقيم ماهيانه دريافت ميكنند. يك سيستم عجيب فرادستي اقتصادي تعريف كرده ايم كه دولت مجبوراست سرمايه بين نسلي نفت و ماليات مردم را صرف تداوم اين "بنگاه خيريه فربه و بي خاصيت" كند! البته بخش كوچكتر ستون فربه هزينه دولت در قالب خدمات دفاعي، آموزشي و بهداشتي مفيد فايده است. بهر حال پس از پرداخت حقوق و مزايا و ريخت و پاش لشكر كارمندان و بازنشستگان ديگر چيزي نمي ماند كه سنگي روي سنگ بگذاريم. البته اي كاش حداقل اين جمعيت در رفاه بودند. در حالي كه كارمندان دولت كه غالبشان سالمند و درآمد فساد ندارند مجبورند با حداقل بسازند. سيستم اقتصادي ما برندگان كم و بازندگان زياد دارد.
موفقيت مذاكرات هسته اي ، مشكلات اقتصاد ما را برطرف نمي كند؟
توفيق مذاكرات، ميتواند با بالا بردن موقت وصوليهاي ارزي ناشي از ازادسازي پولهاي بلوكه شده، راه نفسي به ستون درامد دولت بدهد كه دو سه سالي تداوم اين تعادل اقتصادي را ممكن سازد. ولي مشكل نهادين اقتصاد ايران بلوكه شدن صدميليارد دلار موجودي خارجي يا كاهش قيمت نفت نيست. مشكل اساسي تعريف رابطه حاكميت با اقتصاد است. از حاكميت اقتصادي "ابر كميته امدادي" ، توسعه و اقتصاد شكوفا و رفاه در نميايد .
يعني توافق در مذاکرات هستهای اهميت ندارد؟
من چنين چيزي نگفتم. توافق هستهاي، رفع تحريمها، عادي شدن ارتباط و مبادلات بين المللي بالاخص در بخش بانكي و نفتي و ازاد شدن اموال بلوكه شده، فشار زيادي را از روي اقتصاد بيمار ايران بر ميدارد و زمينه درمان را تسهيل مي كند. اما بيماري مزمن و اصلي اقتصاد ما اينها نبوده و نيست. قبلا هم اين مثال را زدهام كه وقتي بيمارتان ذات الريه دارد، بايد اورا از كوران سرما دور كرد، نوشيدني گرم و بستر گرم و استراحت مطلق به او داد، اما همه اينها بدون يك درمان آنتي بيوتيكال ريشهاي ، فقط مرگ را به تاخير مي اندازد. پس بوضوح پاسخ ميدهم كه رفع تحريم و تهديد نظامي از ايران در كوتاه مدت، مهمترين وظيفه حاكميت است و در ميان مدت بقاي كشور منوط به خود اصلاحي ژرف و باز مهندسي حكمراني اقتصادي و باز تعريف نقش حاكميت در اقتصادست. ما تا امروز رفتار توسعه اي نداشته ايم .