اعتمادنوشت: اصولگرايان منتقد دولت دو سوداي بزرگ در سر دارند؛ بازگرداندن لاريجاني به جمع خويش و زنده كردن خطكشي سنتي اصولگرا – اصلاحطلب در مجلس دهم. اين سياستي است كه نقوي حسيني، سخنگوي كميته هفت نفره اصولگرايان به عنوان حلقه اصلي تصميمگيري منتقدان دولت براي مجلس دهم آن را اعلام كرده است. سياستي كه دو سوال در پي آن مطرح ميشود؛ اول اينكه آيا امكاني براي پيوستن دوباره علي لاريجاني به اين جمع بعد از چندين سال جدايي و خصوصا در شرايطي كه منتقدان دولت موقعيت خود را نيز از دست دادهاند، وجود دارد؟ دوم هم اينكه سوي ديگر ميدان، يعني هواداران دولت امكان دارد تا ائتلاف انتخاباتي هفتم اسفند را با سوداي بازگشت به دو قطبي اصلاحطلب - اصولگرا به فراموشي بسپارند؟ بهروز نعمتي از نزديكان علي لاريجاني و نمايندگان منتخب ليست اميد براي مجلس دهم در پاسخ به سوالاتي ناظر به همين بحث از يك سو اطمينان ميدهد كه ائتلاف هفتم اسفند به راحتي قابل شكستن نيست و از سوي ديگر ميگويد كه علي لاريجاني در مجلس دهم همان خصوصيات مجلس نهم را خواهد داشت. ضمن اينكه تاكيد او بر اين است كه هواداران دولت بعد از دور دوم انتخابات پروسه انتخاب رييس بعدي مجلس را آغاز خواهند كرد.
تصميمي كه كميته هفت نفره اصولگرايان براي تشكيل دو فراكسيون اصلاحطلب و اصولگرا در مجلس دهم گرفته را چقدر قابل اجرا ارزيابي ميكنيد؟ آيا در اين سمت ميدان در ميان چهرههاي اصلاحطلب چنين تمايلي عنوان شده است؟
اينكه چه فراكسيونهايي بخواهند در مجلس بعدي تشكيل شوند به حرف بنده يا كس ديگري نيست. بايد نيروها بيايند و يك ارزيابي اوليه بين خودشان داشته باشند و ببينند چه وضعيتي پيش ميآيد و برآيند آن وضعيت است كه تركيببندي فراكسيونها را مشخص خواهد كرد. الزاما اين طور هم نيست كه دو فراكسيون به شكل سنتي فضاي سياسي ايران يعني همان اصولگرايي و اصلاحطلبي تشكيل شوند. شايد تعداد فراكسيونها بيشتر از دو فراكسيون باشد و من هم طبق چيزي كه از فضا ديدهام پيشبيني ميكنم كه به احتمال بسيار زياد تعداد فراكسيونهاي سياسي مجلس دهم بيشتر از دو تا باشد و فارغ از صفبندي اصلاحطلب و اصولگرا هم تشكيل شوند. درباره قسمت دوم سوال شما بايد بگويم كه ما در انتخابات ائتلافي داشتيم شامل اصلاحطلبان و اعتداليون و اصولگرايان معتدل. من نميدانم دوستان ما در كميته اصولگرايان بر چه اساسي ميگويند كه اصلاحطلبان تمايل به تشكيل فراكسيون اصلاحات دارند. به هر حال اگر ما با اين دوستان اصلاحطلب تا اينجا هم مسير بودهايم كه نه تنها چيزي در اين باره نشنيدهايم بلكه مدام تاكيد همه ما و از جمله اصلاحطلبان بر حفظ انسجام در مجلس آينده و حراست از پيكره ائتلاف ايجاد شده با نام «اميد» بوده است كه به جز اصلاحطلبان گرايشهاي ديگري را هم شامل ميشود. ضمن اينكه اگر چنين چيزي هم بود قطعا اصلاحطلبان آن را به ما ميگفتند، نه به دوستان اصولگرايي كه عمدتا از منتقدان و مخالفان جدي دولت مورد حمايت اصلاحطلبان هستند و رقيب اصلي آنها به شمار ميروند. پس قطعا چنين بحثي نيست.
يك موضوع مهم ديگر هم درخواست جلسه مشترك كميته هفت نفره از آقاي لاريجاني است. چقدر اين ظرفيت در دو طرف وجود دارد تا يك دوره همكاري جديد را در مجلس دهم داشته باشند؟ مخصوصا با آن سابقه تحولات سياسي در مجلس نهم كه آقاي لاريجاني را از اين جريان قدري دور كرد.
درباره موضوع آقاي لاريجاني هم بايد بگويم كه آقاي لاريجاني مجلس دهم همان لاريجاني مجلس نهم خواهد بود. در واقع آقاي لاريجاني از كساني بود كه فكر جديدي را در فضاي سياسي كشور تقويت كرد و پاي تعامل با تفكرات سياسي مختلف آمد و به راه تكفير رقباي سياسي نرفت. شما در همين فراكسيون رهروان ببينيد وقتي كه تشكيل شد تا همين روزهاي آخر مجلس نهم مدام مورد كنايه دوستان بوديم كه شما چرا با اصلاحطلبان و اهل سنت و اقليتهاي ديني نشستهايد؟ اينها بحثهايي بود كه هميشه وجود داشت اما ما اين را به جان خريديم كه بايد از همه تفكرات موجود در كشور در چارچوب قانون اساسي استفاده كنيم. ما معتقديم كه نبايد فكري را به زور بر افكار ديگر غالب كرد و آقاي لاريجاني هم حرفش همين است. اينكه يك عدهاي بپذيرند آقاي لاريجاني با همين نوع تفكر در دايره اصولگرايي قرار دارد و ميتوانند با او همكاري كنند به نظر من خوب است. ما هم دنبال همين فضا بوده و هستيم. اميدوار هم هستيم از همين منظر همافزايي دوستان اصولگراي ما وارد فاز گفتوگو با آقاي لاريجاني شده باشند و بحث ديگري در كار نباشد كه مثلا بخواهند تفرقهاي ايجاد كنند يا اختلاف جديدي را بيافرينند.
اين تمايل در كميته هفت نفره تا الان دو ارزيابي در پي داشته است؛ يكي تلاش براي حل بحران رهبري سياسي آنها در مجلس و ديگري هم ايجاد يك نوع انشقاق در طيفي كه نتيجه ائتلاف اميد در مجلس دهم بود. ارزيابي شما به عنوان يكي از نيروهاي نزديك به آقاي لاريجاني از اين تلاشها چيست؟
ما سعي ميكنيم فعلا با عينك مثبت مسائل را ببينيم. بله ما نسبت به رفتارهاي سابق همكاران اصولگراي خود انتقادات بسيار جدي و وسيعي داريم اما اميدواريم كه نتيجه انتخابات هفتم اسفند اين عزيزان را به اين نتيجه رسانده باشد كه تبديل كردن جريانهاي سياسي به خودي و غيرخودي و تقسيم كردن اصولگرايان به خوب و بد نهايتا چه حاصلي داشته و اين جريان را به كجا كشانده است. اگر دوستان ما اين بحث را پذيرفته باشند كه اميدواريم اينگونه باشد، ما هم خوشحال ميشويم كه همافزاييها در مجلس دهم افزايش پيدا كند و سمت فضاي جديدي برويم اما اگر اين را نپذيرفته باشند شرايط قطعا فرق ميكند. چون به هر حال نه آقاي لاريجاني آدمي است كه در چنين بازياي گير بيفتد و نه بقيه ما تمايل داريم وارد چنين معادلهاي شويم. ما يك ائتلافي در انتخابات داشتيم و اين ائتلاف يك همكاري يك شبه و يك هفتهاي و محدود به زمان مشخصي نبوده است. براي پا برجا ماندن اين ائتلاف فعلا اينقدر دليل و زمينه سياسي داريم كه به راحتي آن را قرباني بازيهاي مقطعي نكنيم.
چقدر اين زمينه وجود دارد كه ائتلاف هفتم اسفند تضعيف شود يا در راديكالترين شكل ممكن، از بين برود؟
به نظرم براي ديدن آينده اين ائتلاف حداقل در ميانمدت بايد برگرديم به تجربه مجلس نهم و اتفاقاتي كه از روزهاي اول اين مجلس در فراكسيونها شروع شد. آنجا ما آمديم و در فراكسيون رهروان هم در عمل و هم در كلام بحث اعتدال در سياستورزي را مطرح كرديم و بسيار هم خشنود شديم كه در ادامه راه آقاي دكتر روحاني با همين شعار و گفتمان آمد و رييسجمهور شد. يعني همگرايي كه اين روزها بين برخي سياسيون از اصلاحطلبان و اعتداليونگرفته تا اصولگرايان معتدل اتفاق افتاده الزاما يك اتفاق ناظر به نتيجه انتخابات سال ٩٢ نيست بلكه ضرورتي است كه مجموعهاي از نيروهاي سياسي و از جمله عدهاي از نمايندگان مجلس نهم كه بيشتر اطراف آقاي لاريجاني بودند، از بيش از يك سال قبل از آن انتخابات در سال ٩٢ حس كرده بودند و قدم به قدم پاي عملي كردن آن رفتند. بر همين اساس اين ائتلاف طبيعي كه الان بيش از سه سال از عمر آن ميگذرد به همين سادگي قابل به هم زدن نيست. مضافا اينكه ما در مجموعه نيروهاي حاضر در اين ائتلاف احساس ميكنيم نه تنها كارمان تمام نشده بلكه تازه توانستهايم شالوده جريانسازي جديدي در فضاي سياسي كشور را پايهريزي كنيم. پس چه دليلي دارد كه در اين موقعيت كار را رها كنيم؟ اين احساس عمومي بين ما قطعا از عمده عواملي است كه ميتواند ادامه حركت را تضمين كند. ما در تصوير عمومي خود به دنبال افزايش مشاركت تفكرات و جريانها و ايدههاي مختلف براي اداره جامعه و كشور هستيم و تازه در قدمهاي اول تحقق اين كار قرار داريم. تجربه سه دهه اخير اين ضرورت را به ما نشان داده و الان آن را قبول كردهايم. خلاصه اينكه ميخواهم بگويم ائتلاف انتخاباتي سال ٩٤ ريشهدارتر از آن است كه ايجاد يك تصور براي زنده كردن دوقطبي اصلاحطلب – اصولگرا بتواند آن را از بين ببرد.
براي بحث رياست مجلس دو پتانسيل اصلي در ميان نيروهاي اين ائتلاف هستند يعني آقايان لاريجاني و عارف. نهايتا هم بايد يك نفر از اين جمع دو نفره انتخاب شود. برنامه شما و همراهانتان در اين جريان براي انتخاب رييس مجلس چيست؟
تا الان هيچ بحثي مطلقا در اين باره صورت نگرفته است. ما در اين مدت هم جلساتي با آقاي دكتر لاريجاني داشتيم و هم با آقاي دكتر عارف و در اين جلسات اصلا اين بحث در دستور كار نيست. نه اينكه هيچگاه پاي اين بحث نخواهيم رفت. اما آن همزمان خودش را دارد و ما تمام تلاشمان معطوف به اين است كه كارها را در زمان خودش انجام دهيم. به هر حال تركيب مجلس بايد تكميل شود و هنوز ٦٩ نفر قرار است در دور دوم انتخابات مشخص شوند. از يك سو بايد منتظ باشيم تا ببينيم كه تركيب اين ٦٩ نفر باقيمانده چگونه خواهد بود و از طرفي هم آنها نيز حق دارند در اينباره نظر دهند. الان بهشدت زود است تا بر سر بحث انتخاب رييس مجلس برويم هر چند ميدانيم كه آقايان لاريجاني و عارف در نهايت دو ظرفيت بالقوه رياست مجلس هستند. ولي خود اين عزيزان هم در ديدارهايي كه داشتهايم تمايل نداشتهاند كه در شرايط قبل از برگزاري دور دوم انتخابات اين بحث آغاز شود. ما قطعا بعد از دور دوم انتخابات رايزنيهاي اوليه و ارزيابيهاي ابتدايي خود را براي تعيين رييس مجلس بعدي آغاز ميكنيم و بالاخره از بين اين دو بزرگوار يك نفر را انتخاب خواهيم كرد.
الان بحث جلسات مشترك شما بيشتر معطوف به چه موضوعاتي است؟
الان بحثها بيشتر معطوف به شناخت همديگر و البته تعاملاتي كه نياز است در مجلس داشته باشيم، است. ضمن اينكه داريم مسائل كشور را رصد ميكنيم و نظر همديگر را درباره اوضاع كشور براي تعيين اولويتهاي كاري مجلس بعدي ميسنجيم تا با آغاز كار مجلس بتوانيم با يك تصوير دقيقتر و يك برنامه منسجمتر وارد كار شويم.
تضمين عملي و سياسي كه جريان انتخاب رييس مجلس بعدي زمينه انشقاق در اين ائتلاف و پديدار شدن اختلاف نظر عمده ميان آقايان لاريجاني و عارف را ايجاد نكند، چيست؟
تمام تلاش ما معطوف به حفظ انسجام ائتلاف انتخاباتي هفتم اسفند است و انصافا همه گرايشهاي حاضر در اين ائتلاف، يعني چه اصلاحطلبان، چه اعتداليون و چه اصولگرايان معتدل همين را مد نظر دارند و آن را اولويت كار سياسي اين مجموعه ميدانند. ما غافل از اين نيستيم كه نميتوانيم محدود به اين مجلس و موضوع رياست آن باشيم. ما سال آينده انتخابات رياستجمهوري و شوراهاي اسلامي را در پيش رو داريم و الان دغدغه ما اين است كه با حفظ انسجام ائتلاف بتوانيم انتخابات سال ٩٦ را چه در سطح رياستجمهوري و چه شوراهاي اسلامي مديريت كنيم. ما آنجا يك بزنگاه مهم پيش روي خود داريم كه هم بدنه ائتلاف به اهميت و حساسيت آن كاملا واقف هستند و هم دو بزرگوار ما يعني آقايان لاريجاني و عارف هم بهتر از هر كسي حساسيت حفظ اين همگرايي را براي اتفاقات آينده ميدانند. در چنين بزنگاههايي هم آقاي لاريجاني ازخودگذشتگيهايي داشته و هم آقاي عارف. هيچكس قطعا نميتواند انتخابات سال ٩٢ را بدون اقدامي كه آقاي دكتر عارف انجام داد يادآوري كند. ضمن اينكه آقاي لاريجاني هم در خيلي جاها مثل موضوع برجام نشان داد كه چقدر حاضر است روي مسائل كلان و مهم سپر بلا باشد و تا حدودي از عافيت خود بگذرد. به هر حال برجام هم براي ايشان اصلا بدون هزينه نبود. با اين پيشينه ما هيچ نگراني نداريم كه بحث رياست مجلس را ميتوانيم در يك روند دموكراتيك و با يك توافق آرام به سرانجام برسانيم، بدون آنكه ضربهاي به پيكره ائتلاف هفتم اسفند وارد شود. ما شك نداريم كه اين دو بزرگوار جريان انتخاب رييس مجلس را با تمانينه و متانت سياسي پشت سر ميگذارند، فارغ از اينكه گزينه نهايي چه كسي بشود.