وقایع اتفاقیه: آخرین دور ماراتن انتخابات مجلس، گویا قرار است در صحن بهارستان نهایی شود، جایی که رقابت برای کرسی ریاست حالا میان دو منتخبی برگزار میشود که هر دو از فهرست امید، خودشان را به مجلس دهم رساندند اما مخالفان دیروز حالا چترشان را بر سر لاریجانی گرفتند تا رئیس مجلس نهم ناخواسته زیر سایه تندروها برود. از سوی دیگر فراکسیون امید بدون شک اکثریت مجلس دهم را به خود اختصاص داده و نامزد این فراکسیون شانس بیشتری برای ریاست مجلس در خود میبیند که کسی جز محمدرضا عارف نیست اما این اکثریت حالا در روزهای باقیمانده با چالشهایی مواجه شده است؛ چالشهایی از این دست که معدود چهرههای اصلاحطلب در اظهارنظرهایی، صلاح را بر ریاست لاریجانی عنوان کردند و برخی از منتخبان هم از تهدیدهایی پرده برداشتند که در جهت ریاست لاریجانی به آنها وارد میشود. علی صوفی، عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در گفتوگویی با ما و با تأیید این تهدیدها که خارج از مجلس به منتخبان وارد میشود، میگوید برخی از گروهها دست به دست هم دادند تا همان پروژه حذف کامل رقیب را محقق کنند. صوفی البته معتقد است که پیام مردم در هفتم اسفند، پیام قاطعی به «تغییر» بود و حالا باید منتظر تصمیم نمایندگان در تعیین ریاست مجلس باشیم. هر چند او باب تعامل با لاریجانی را هم بسته نمیداند اما میگوید هیچ نشانهای مبنی بر تمایل به این تعامل از سوی علی لاریجانی دیده نشده است.
* در روزهای باقیمانده تا آغاز به کار مجلس دهم، حالا گمانهزنیها در مورد ریاست بیشتر شده است اما فارغ از اینکه سرانجام نمایندگان در صحن مجلس چه تصمیمی بگیرند، فکر میکنید پایبندی منتخبان فهرست امید به تصمیم فراکسیونی و میثاقنامه چقدر اهمیت دارد؟
این مسئله از یک طرف، یک تعهد اخلاقی است و از طرف دیگر در راستای سیاستهای شورایعالی سیاستگذاری، کسانی در لیست قرار میگرفتند که این میثاقنامه را امضا کنند و این تعهد وجود دارد. همچنین از سوی دیگر با توجه به رد صلاحیت چهرههای شناخته شده، مردم به یک لیست یعنی به یک جریان رأی دادند، بنابراین کسانی که در این لیست قرار گرفتند در مقابل مردم تعهد دارند که به این جریان وابسته باشند و همانطور که در میثاقنامه آمده است، عضو فراکسیون امید باشند و عضویت در فراکسیون امید یعنی اینکه تابع خرد جمعی فراکسیون هستند.
* بنابراین تعهد کافی برای پایبندی به تصمیم فراکسیون وجود دارد؟
به هر حال این تعهدات وجود دارد اما نمیشود این مسئله را تضمینی برای افرادی تلقی کرد که نخواهند به تعهدات پایبند باشند و نمیشود آنها را به یک تصمیم مجبور کرد. البته باید تبعات آن را هم در نظر گرفت. ما در شورای شهر تهران بالاخره یکی دو نفر را داشتیم که از این نظر شناخته شده هستند و ممکن است چهار سال، باری بر دوش کسانی بگذارند که به این تعهدات پایبندی داشتند.
* در مورد برخی اصولگرایان چطور؟ به هر حال ما در انتخابات هفتم اسفند شاهد بودیم که مثلا علی لاریجانی به دلیل اختلافش با تندروها، حتی در فهرست اصولگرایان هم جایی نداشت و در نهایت فهرست امید از او حمایت کرد اما حالا در مسئله ریاست مجلس به نظر میرسد ساز دیگری کوک کرده است.
آقای لاریجانی همانطور که شما اشاره کردید در فهرست امید قرار گرفتند و در مقابل با برخوردهای حذفی از جناح تندروی مجلس، ایشان در فهرست اصولگرایان جای نگرفت. البته این مسئله به معنای این نبود که آقای لاریجانی یا دیگر اصولگرایانی که در لیست ما قرار گرفتند، اصولگرایی خود را حفظ نکنند و ما هم توقعی نداشتیم که خاستگاه جناحی خودشان را تغییر بدهند اما انتظار این بود که در مقابل، آنهایی که کمر به حذفشان بسته بودند، موضعشان را حفظ کنند و گرایشی از سمت آقای لاریجانی به سمت آنها دیده نشود اما متأسفانه خبرهایی که در رسانهها پخش شده، حکایت از آن دارد که آقای لاریجانی برای آن که بتواند در انتخابات ریاست رأی بیاورد، از ائتلاف با آن افراد هم ابایی ندارند.
* آیا پیش از این تلاشی برای تعامل یا رایزنی با فراکسیون امید نشان نداده بود؟
تاکنون از طرف آقای لاریجانی تقاضای نشستی دیده نشده و به هر حال اگر قرار باشد تعاملی صورت بگیرد، اقتضا میکند که آقای لاریجانی این تمایل را نشان بدهد و ابراز کند و این مسئله، کار مشکلی هم نیست. کافی است که نشستی با آقای دکتر عارف داشته باشند و با هم صحبت کنند یا اینکه در جمعی، از رهبران اصلاحات بخواهند صحبت کنند اما پالسی از آن طرف ایجاد نشده است.
* البته در این طرف از سوی برخی از چهرههای اصلاحطلب، ما شاهد بودیم که در روزهای گذشته اظهاراتی در حمایت از ریاست لاریجانی مطرح شده که بنا به شرایط موجود، استدلال کردهاند بهتر است لاریجانی رئیس مجلس شود، نظرتان چیست؟
ما با این چالش با برخی از دوستانمان روبهرو هستیم ولی من منطق محکمی پشت این اظهارات نمیبینم، وقتی از نظر منطقی این مسئله را بررسی میکنم میبینم که این مسئله فاقد پشتوانه لازم است. در واقع این نگاه نوعی بیتفاوتی نسبت به خواست مردم که تغییر است، تلقی میشود و شاید هم نوعی معامله باشد.
* آیا این نگاه از سوی اصلاحطلبان عمومیت دارد؟
زمانی تبلور خرد جمعی اصلاحطلبان، شورای مشورتی آقای خاتمی بود، در آن زمان یعنی سال 92، این خرد جمعی به این تصمیم رسید که آقای عارف کنارهگیری کند و ایشان هم تصمیم خرد جمعی را پذیرفت، تبلور این خرد جمعی برای انتخابات 94 شورایعالی سیاستگذاری بود که به اتفاق آرا نظرشان بر ریاست آقای عارف است. بنابراین کسی که خودش را اصلاحطلب میداند باید تابع این خرد جمعی و عقلگرایی و اجماع باشد. نمیشود که انسان اصلاحطلب باشد اما زمانی که لازم است به اجماع اصلاحطلبان تمکین داشته باشد، این کار را نکند. البته اگر این رقابت بین اصلاحطلبان بود، میگفتیم باعث دو دستگی میشود اما در حال حاضر هیچ رقابتی بین اصلاحطلبان وجود ندارد و طرف مقابل هم کاندیدای خودش را دارد. جالب است که در جناح مقابل هیچ اظهارنظری از این دست دیده نمیشود که مثلا بگویند چون آقای لاریجانی هشت سال رئیس مجلس بوده؛ حالا بهتر است که آقای عارف رئیس باشد.
* استدلال آنها این است که شرایط کشور به گونهای پیش میرود که شاید لاریجانی بهتر بتواند با حاکمیت تعامل داشته باشد و بتواند برخی تحرکات تندروها را کنترل کند.
بله، برخی شرایطی ایجاد میکنند که نگرانکننده است و بعد فکر میکنند کسی هست که مقداری ملایمت نشان بدهد، این مسئله که منطقی نیست. مردم اصلا این شرایط را قبول ندارند. وقتی که نتایج انتخابات در تهران 30 بر صفر است، نشان میدهد که مردم اصلا تداوم روند گذشته را نمیخواهند. این خیلی سؤالبرانگیز است که عدهای تابع خردجمعی اصلاحطلبان نباشند، ضمن اینکه وقتی مانع حضور خانم خالقی میشوند، به نفع کدام جریان رفتار شده است؟ وقتی انتخابات بندرلنگه را ابطال میکنند این کار به نفع چه کسی تمام شده است؟ چرا دوستانی که خودشان را اصلاحطلبان میدانند و از نخبگان این جریان هستند کاملا خودشان را از جناح اصلاحطلبی کنار میکشند؟
* همچنین اظهاراتی از سوی یکی از منتخبان مجلس مبنی بر تهدید شنیده میشود تا تلاش کنند که عارف رئیس مجلس نشود، آیا این مسئله صحت دارد؟
در حال حاضر نه یک نفر بلکه عده زیادی را تهدید کردهاند، هنوز آن خطی که در انتخابات برای حذف کامل رقیب دنبال کردند، ادامه دارد و اصلا کوتاه نیامدهاند و تهدید، تطمیع و در نهایت استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارند برای کنار گذاشتن اصلاحطلبان مشهود است. در چنین شرایطی کاملا مشخص است که صحنه حق و باطل رخ داده است.
* این تهدیدها از سوی چه کسانی است و آیا این مسئله از سوی منتخبان تأیید شده است؟
یکی از نمایندگان فعلی مجلس عنوان کرده است که ما را تهدید کردهاند و گفتهاند که پروندههای زیادی از شما داریم و اگر نخواهید تغییر کنید ما میتوانیم با شما برخورد کنیم.