گفتار نو/محبوبه فیروزآبادی:
ارزانتر از هرجا، ارزانسرا و ... اینجا دنیای ارزانی است. این را سردر فروشگاهها میگوید. «مانتو 25 و 35 هزار تومان»، « کیف و کفش از تولید به مصرف»، « شال و روسری دههزار تومان» این تبلیغات هر مشتری را که برایش قیمت شاخص تعیین کننده است به خود جلب میکند. اما این ارزانی از کجا میآید؟ نام یک فروشگاه بزرگ درگهان است اما یکی از فروشندگان این راسته میگوید: اجناس ما دوخت تهران است.
ما انصاف داریم
وارد مانتو فروشی میشوم که اجناسش نه از درگهان میآیند نه کیفیت دوخت تهران را دارند. بانوی فروشنده که در قیاس با سایر مغازهها سرش خلوتتر است و به قول خودش بازارش کساد، با خوشرویی میگوید بفرمایید. خبرنگارم. خنده روی لبهایش میماسد.
مانتوها برچسب قیمت ندارند. قیمت چند مانتو را میپرسم. مناسبتر از هر جای دیگری است. علت را جویا میشوم، میگوید: ما انصاف داریم. همین مانتویی که ما 125هزار تومان میدهیم، خیابان شریعتی 250 هزار تومان است. در امتداد اشاره دستش مانتو را ورانداز میکنم نباید فروشگاههای خیابان شریعتی قیمتش 250هزار تومان باشد. اما او تاکید میکند:«همیشه دخترم میرود شریعتی و قیمتها را میپرسد و به من میگوید.»
از تب و تاب نمیافتد و میگوید: «تولیدات ما کار تهران است؛ بنجل نمیفروشیم.» البته بیراه هم نمیگوید. اگر کار تهران نباشند، در نوع خود کف قابل قبول کیفیت را دارند.
از اجاره مغازهها میپرسم، میگوید: «خیلی گران است. ما مالک هستیم اما اجاره مغازهها به 3 تا 4 میلیون تومان در ماه هم میرسد.»
پس تقاضا برای حضور در این منطقه حاشیهی شهر بالاست. فروشندهی مغازهی شلوار فروشی میگوید: «دو ماه گشتهام تا این مغازه را پیدا و اجاره کردهام. کل اجاره یک سال را هم صاحب ملک یکجا و اول کار گرفت.» لهجهاش کرمانی نیست. میگوید: «اهل سبزوارم اما در تهران تولیدی داریم. در کرمان هم دو نمایندگی؛ یکی خیابان شریعتی و یکی هم اینجا.» ظاهرا بولوار رسالت بازار پررونقتری است.
مورچههای بالدار که از بدو حضورم در این راسته، کلافهام کردهاند، رفته رفته تعدادشان زیادتر میشود. وارد پارچه فروشی میشوم. جیغ یکی از مشتریان در جا میخ کوبم میکند. همهی مشتریان و حتی فروشنده جوان پارچه فروشی هراسان از مغازه خارج میشوند. یک مارمولک نسبتا بزرگ روی طاقه پارچه عرض اندام می کند. سراسیمه از مغازه خارج میشوم.
«روسری و شال ده هزار تومان» برای باز شدن باب گفت وگو قیمت یک شال را میپرسم؛ سی هزار تومان. قبل از انکه چیزی بگویم به یک ردیف روسری بنجل اشاره میکند و میگوید: «فقط آن ها ده هزار توماناند.» این تابلو ارزان فروشی فقط حربهای است برای جلب مشتری.
حالا دیگر به مانتوفروشی رسیدهام که با 25 هزار تومان قرار است یک مانتو به مشتری بدهد. میگوید ما انصاف داریم. بازاریها ندارند. تا 800 درصد روی قیمت اجناسشان میکشند، ما به سود کم قانعیم. از قضا مغازه شلوغ هم هست.
رفته رفته به اواسط خیابان میرسم. سمت چپ بولوار یک باغ پسته خشک شده و لابد در انتظار تغییر کاربری نشسته است. احساس امنیت نمی کنم. مقصد بعدی فروشگاه کیف و کفش است که محصولات چینی عرضه میکند اما با خط درشت روی بنری نوشته «از تولید به مصرف»
عقربههای ساعت هشت شب را نشان میدهند. سریعا برمیگردم اما مغازهها در بازاری که از مرغ تا جان آدمیزاد در آن یافت می شود؛ و زغال فروشی، خرازی، سوپر مارکت و ... همزیستی مسالمت آمیز را تجربه می کنند، هنوز مشتری دارند.
فروشگاههای بزرگ جان میسپارند
وجود بازاردر حاشیه شهر همیشه حاشیه خاص خودش را دارد. معاون بازرگانی داخلی سازمان صنعت، معدن و تجارت استان کرمان به گفتار نو میگوید: «اگر بخواهیم در چارچوب قانون حرکت کنیم آنها که واحد صنفیشان پروانه دارد، ایرادی ندارد. اما دست فروشان و واحدهای فاقد مجوز باعث بینظمی در بازار میشوند.»
مصطفی زریسفی معتقد است: «در این بازار اگر چه ممکن است برخی اجناس ارزانتر باشند اما کیفیت و استاندارد لازم را ندارند. کسانی که در این بازار حضور دارند، عمدتا غیر مجاز هستند، کارشان شبیه دوره گردانی است که باعث رکود بیشتر بازار میشوند و در عین حال جنسشان کیفیت ندارد.»
زریسفی می گوید: «بولوار باقدرت کرمان، حکم کوچه برلن تهران را پیدا کرده است. انواع و اقسام کالای چینی و قاچاق در آنجا عرضه میشود و این کمکی به اقتصاد و بازار نمیکند. متاسفانه ما در استان در بخش پوشاک برند خاصی نداریم و در حالی که سیمان استاندارد دارد، پوشاک استاندارد ندارد.»
او با بیان اینکه متاسفانه فروشگاههای بزرگ ما علیرغم آنکه کار مدرنی بود دارند درخواست لغو مجوز میدهند؛ فروشگاههایی مثل رفاه، نگین، داریوش و ... میافزاید: «این اتفاق اصلا خوب نیست. »
زریسفی با تاکید بر اینکه ساماندهی دست فروشان در حیطه کار شهرداری است، میگوید: «ما در سراسر استان 2هزارو 600 واحد بیپروانه داشتیم. که به ان ها فرصت دادیم.»
تولیدی نداریم که مستقیما عرضه شود
رییس اتحادیه صنف کیف و کفش اما به گفتار نو میگوید: انجا (باقدرت) ارزان فروشی در کار نیست. انچه فروخته میشود، قیمت واقعی خود آن کالاست. رضوانی در ادامه میگوید: شعار از تولید به مصرف «ادعایی بیش نیست چون تولیدی در استان نداریم و در حد انجام کار به صورت سفارشی است و عرضه انبوهی نداریم.»
اوالبته می گوید:« واحدهای صنفی در بولوار باقدرت یا مجوز دارند و یا در حال اخذ مجوز هستند.»
رضوانی معتقد است فعالیت این واحدها تاثیری بر بازار ندارد چه اینکه هر واحدی مشتریان خاص خودش را دارد.