کد خبر: ۱۵۲۵۸
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۱
ارسال به دوستان
ذخیره
اوایل هیچ علاقه ای به منصور نداشتم و حتی از او متنفر هم بودم چون باعث شده بود پدرم فقط تا دیپلم اجازه درس خواندن را به من بدهد. با اجازه پدرم بین من و منصور صیغه عقد موقت جاری شد، تا منصور برای رفت و آمد به خانه ما مشکلی نداشته باشد.

گفتارنو/ مهدیه هاشمی:

دختر لرزان و نگران وارد اتاق شد و آرام روی صندلی نشست زیرچشمی اتاق را برانداز می کرد و کسانی که به اتاق وارد می شدند زیرنظر می گرفت تک تک قیافه ها را خوب نگاه می کرد. چند تا پرونده داشتم که داشتم آماده می کردم تا به همراه شاکیان به دادگاه بفرستم ولی هراز گاهی نیم نگاهی به دختر که حالا دیگر آرامتر به نظر می رسید می انداختم.

کارم که به اتمام رسید و اتاق خلوت شد . آمدم کنار دختر با لبخند نشستم و اسمش را پرسیدم. نگاهی به صورتم انداخت احساس کردم کمی تردید دارد دستش را فشردم و او را به آرامش دعوت کردم و گفتم عزیزم هر مشکلی داری بگو حرف هایی که می زنی همینجا می ماند و کسی از آنها اطلاعی پیدا نمی کند.

خودش را لاله معرفی کرد و گفت سال دوم دبیرستان هستم پارسال منصور به خواستگاریم آمد و خانواده ام با این ازدواج موافقت کردند ولی مراسم را به بعد از اتمام درسم موکول کردند. منصور یک بار ازدواج کرده بود و مطلقه بود اما بسیار خوش چهره و جذاب بود منصور روابط عمومی خوبی داشت و همین باعث شده بود پدرم را که در رابطه با ازدواج من حساس بود قانع کند.

اوایل هیچ علاقه ای به منصور نداشتم و حتی از او متنفر هم بودم چون باعث شده بود پدرم فقط تا دیپلم اجازه درس خواندن را به من بدهد.
با اجازه پدرم بین من و منصور صیغه عقد موقت جاری شد، تا منصور برای رفت و آمد به خانه ما مشکلی نداشته باشد.

پدرم آدم سختگیری بود و قوانین خشکی داشت و باعث شده بود به شدت از او بترسم و روی حرفش سخنی به میان نیاورم. اوایل، دیدار من و منصور به حیاط با حضور خواهر کوچکترم خلاصه می شد. حرف هایی که بینمان رد و بدل می شد به آب و هوا و درس خواندن من خلاصه می شد. اما کم کم منصور از پدرم خواهش کرد مرا به مدرسه برساند و به دنبال آن اجازه بیرون رفتن را به تنهایی با منصور صادر شد و این مقدمه رفت وامدهای ما شد.

گردش به همراه منصور خیلی خوب بود و به تدریج به او علاقمند شدم تا جایی که دیگر اگر صدایش را دور می شنیدم یا دیرتر برای دیدارم می آمد عصبی می شدم و پرخاش می کردم. به شدت به منصور وابسته شده بودم تا جایی که هر کار از من می خواست بدون لحظه ای تامل انجام می دادم.

یک روز منصور به پدرم گفت یک مهمانی شبانه هست اگر اجازه می دهید لاله را صحیح و سالم می برم و بر می گردانم پدر در این چند ماه به منصور اعتماد پیدا کرده بود به همین خاطر موافقت کرد و من به همراه منصور رفتم اما ما به مهمانی نرفتیم منصور من را به خانه ای برد و گفت می خوام امشب با هم حرف بزنیم و تنها باشیم من هم به منصور اعتماد داشتم و قبول کردم.  حرف زدیم و فیلم تماشا کردیم راجع به آینده حرف زدیم اینکه منصور بگذارد من ادامه تحصیل بدم و...

ساعت از نیمه گذشته بود مشغول تماشای فیلم بودم که منصور به طرفم آمد حال خوبی نداشت ترسیده بودم هر چه به او التماس کردم فایده نداشت و او به زور من را مورد اذیت و آزار قرار داد. آینده ام را بر باد رفته می دیدم و ترسیده بودم به پدر چه می گفتم من هم برای رفتن به مهمانی خیلی به پدر اصرار کرده بودم و حالا چطور به پدرم موضوع را می گفتم. قطعا از نظر او من مقصر بودم و من را زنده نمی گذاشت.

صبح به خانه برگشتم و موضوع را برای مادرم تعریف کردم بعد ازشنیدن این موضوع مادرم من را به شدت سرزنش کرد و گفت که به پدرم چیزی نگویم. دیگر از منصور می ترسیدم اما حالا او حریص تر شده بود و چون می دانست از پدرم می ترسم من را با تهدید با خودش می برد و آزارم می داد. سه ماه گذشت و منصور ساز مخالف می زد.

دیگر جواب تلفن هایم را نمی داد و کمتر به خانه ما می آمد تا چند روز پیش که آمد و به پدرم گفت من و دخترت به درد هم نمی خوریم. دنیا مقابل چشمانم تیره و تار شده حالا من ماندم و حرفی که در دلم مانده بود و آینده ای سیاه و تاریک...

سه ماه از تعرض منصور به لاله گذشته بود و دیگر نمی توانستیم مدرکی قانع کننده برای دادگاه ارسال کنیم. از لاله خواستم با مادرش به دفتر کارم بیاید.

مادر لاله زنی میانسال بود که از نگاه اول می شد فهمید بسیار محافظه کار است. از او خواستم بنشیند بعد از اینکه فهمید لاله ماجرا را برای من تعریف کرده چشم غره ای به لاله رفت و گفت خانم اصلا نمی شود با پدر لاله صحبت کرد اگر بفهمد لاله را زنده نمی گذارد.آبرویمان می رود. 

حالا لاله با شانزده سال سن مانده بود و آینده ای نامعلوم که به دست مردی شیطان صفت برباد رفته بود و پدری تعصبی که جرات بیان حقیقت را برای او نداشت و مادری که ترس از آبرو را به قیمت تباهی فرزندش به جان خریده بود.

«پدر» نقش مهمی در شکل دهی باورها و اعتقادات دختر دارد. کیفیت رابطه پدر با مادر و عشق یا نفرت خاموشی که میان آن دو در جریان است، دیدگاه دختر را نسبت به مرد شکل می دهد و روابط اجتماعی و عاطفی او را به مسیرهای مختلف هدایت می کند.

 پدر، اولین مرد زندگی یک دختر است، پس رفتار و کردار او الگوی اولیه یک مرد از نگاه دختر خردسال یا دختر جوان است. تجربه های روان کاوی نشان می دهد، گرایش های مردستیزانه در بسیاری از زنان ریشه در ابتدایی ترین تجربه های کودکی دارد. بنابراین «خانه پدری» می تواند پناهگاه خطرآفرینی باشد. نکته قابل توجه در این میان، رابطه تیره یا مطلوبی است که میان پدر و مادر برقرار است. 

نگاه انتقادکننده و نکته بین دختر بیش از آنکه بر رفتار پدر با خودش متمرکز باشد، متوجه خرده رفتارهای پسندیده یا ناپسند پدر با مادر است. گفتگوها و بده بستان های مسالمت آمیز زن و مرد در یک خانواده علاوه بر تأثیری که بر زندگی عاطفی خودشان می گذارد، سبب ساز سعادت عاطفی فرزندان نیز هست.

اما خانواده فقط منحصر به زن و شوهر نیست و سایر اعضای آن مانند فرزندان دختر و پسر هم از بُعد تربیت فردی و اجتماعی، بسیار تحت تأثیر روابط حاکم بر اعضای خانواده مخصوصا پدران با دختران و پسران با مادر خود هستند. این رابطه که به نوعی از آن تحت عنوان "علاقه شدید دختر به پدر" یا "علاقه شدید پسر به مادر" یاد می ‌شود، تکمیل یا بهتر است بگوییم دفتر مشق و تمرین دختران و پسران برای شناخت متقابل جنس مخالف و نحوه برخورد با آنان در جامعه است. 

تارا وحیدی کارشناس ارشد روانشناسی و مشاوره خانواده با اشاره به اهمیت روابط بین والدین و فرزندان در خصوص جایگاه ویژه رابطه پدر با فرزند پسر و دختر، گفت: رابطه صمیمی پدر با فرزند پسر در کاهش مشکلات رفتاری پسران و همچنین رابطه درست پدر با فرزند دختر در کاهش مشکلات روانی دختران بسیار تأثیرگذار است.


وی در ادامه با اشاره به اهمیت نقش پدر برای دختر به عنوان الگوی شناخت جنس مخالف افزود: مخدوش شدن این رابطه و طرد شدن یا آسیب دیدن از جانب پدر، ابر‌قهرمان دوران کودکی، الگوی جنس مخالف را در نظر دختر خانواده مخدوش می‌ کند، تا جایی که این امر تأثیر بسزایی در بدبینی دختران به مردان و فرار از تشکیل خانواده محسوب می‌ شود.


این کارشناس مسائل خانواده ادامه داد: دختران از 13 سالگی خود را یک زن جوان می‌ بینند و بر اساس همین نگرش، همسالان خود را کودکانی بیش نمی ‌‌پندارند و کم کم تمایل خود را برای توجه و جلب توجه به مردان بین 15 تا 30 سال معطوف می‌ کنند و این سن درست زمانی است که پدر خانواده باید نقش خود را از یک حامی کودکانه که به فکر بازی، خورد و خوراک و... دختر است به یک رفیق شفیق و یار مهربان تغییر داده و با او مطابق یک زن جوان به گفتگو و مشورت بپردازد و حتی از گفتگو در خصوص تشکیل زندگی و... نیز پرهیز نکند.

وحیدی، به اهمیت ارتباط پدران با دختران در دوران بلوغ اشاره کرد و گفت: هر چه ارتباط دختر با پدر در دوران بلوغ صمیمی‌ تر باشد، با مشکلات کمتری مواجه و کمتر دچار خطا می ‌شود. به نوعی دیگر می‌ توان گفت که ارتباط درست پدر و دختر در دوران بلوغ، اثرات مطلوبی بر بهداشت روانی - اخلاقی فرد و به تبع آن جامعه می‌ گذارد. به نحوی که دخترانی که در سن بلوغ رابطه بهتری با پدرانشان دارند، در تحصیل و دوستیابی موفق ‌تر هستند، در تأمین نیاز عاطفی به بیراهه نرفته و تسلیم هیجانات عاطفی خود نمی‌ شوند. همچنین در زندگی زناشویی ضمن رابطه بهتر با همسرانشان، از سلامت روانی و جسمی بهتری برخوردارند.


برچسب ها: تعصب
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار

پیش‌بینی هواشناسی از وضعیت آب و هوای کرمان

زنگ خطر بروز کبد چرب در جامعه؛ داروی فیبرینوژن بیماران پیوند کبد موجود نیست

آفت برگخوار پاییزه در مزارع گندم کنترل شد

پیام تسلیت محمدعلی کریمی در پی درگذشت محمدعلی علومی

توقیف73 خودروی شوتی حامل سوخت قاچاق در کرمان

رهایی جوان کهنوجی از چنگال آدم ربایان

آغاز ثبت‌نام الکترونیکیِ کلاس‌اولی‌ها از امروز / ثبت‌نام هفتم و دهمی‌ها بعد از اعلام نتایج امتحانی انجام می‌شود

تشکیل کمیته جلوگیری از طغیان سرخک در رفسنجان با مشاهده سومین مبتلا به این بیماری

رفع تنش آبی ۳۹۸ روستای استان با افتتاح 20 حلقه چاه آب

جمعه ۲۱ اردیبهشت آخرین مهلت استفاده از کالابرگ الکترونیکی

پربازدید ها

هواشناسی برای کرمان هشدار زرد صادر کرد

امام جمعه شهر بلوک جیرفت در سانحه تصادف درگذشت

دستگیری اعضای باند فرا استانی سرقت از بانوان مسن در کرمان

پاسخ پژوهشگران به یک پرسش: دقیقا چند ساعت در شبانه‌روز بشینیم، بایستیم و بخوابیم؟

بررسی علت فوت کارگر معدن کوهبنان در دستور کار قضایی قرار گرفت

۳۱۰ هزار متر مربع از اراضی ملی شهرستان سیرجان رفع تصرف شد

رهایی جوان کهنوجی از چنگال آدم ربایان

پیش‌بینی هواشناسی از وضعیت آب و هوای کرمان

آغاز ثبت‌نام الکترونیکیِ کلاس‌اولی‌ها از امروز / ثبت‌نام هفتم و دهمی‌ها بعد از اعلام نتایج امتحانی انجام می‌شود

زنگ خطر بروز کبد چرب در جامعه؛ داروی فیبرینوژن بیماران پیوند کبد موجود نیست

پر بحث

10 روستای استان کرمان به عنوان روستای هدف گردشگری انتخاب شدند   (۲۴ نظر)

عیدوک بامری که بود و چه رابطه‌ای با حاج قاسم داشت/ احمد یوسف زاده توضیح داد   (۶ نظر)

مشکل تامین زمین در کرمان برای ساخت واحدهای نهضت ملی مسکن  وجود ندارد   (۴ نظر)

پیش بینی وضعیت آب و هوای کرمان   (۲ نظر)

ببینید| فیلم کامل سخنان سید حسین مرعشی در شبکه افق   (۲ نظر)

ببینید| گزارش تصویری گفتارنو از مراسم عزاداری منزل حاج ماشاءالله خدادادپور در کرمان   (۲ نظر)

امام جمعه سابق راور درگذشت   (۲ نظر)

صدور هشدار زرد هواشناسی؛ ورود سامانه بارشی نسبتا قوی به کرمان   (۱ نظر)

دو روستا و یک شهر استان کرمان به اینترنت پرسرعت متصل شدند   (۱ نظر)

بشنوید| نوحه خون گلوی حسین با صدای مداح کرمانی   (۱ نظر)