فرهنگ> مدیریت فرهنگ: عباس سالاری در گفتوگویی مفصل با ویژهنامه نوروزی پاسارگاد به بیان نکاتی از دوره فعالیت در دولت محمود احمدینژاد اشاره کرده است.
بخش خلاصه شدهای از این گفتو گو در پی میآید:
* همیشه تلاش کردم خط فکری و سیاسی من در کارم تاثیر نداشته باشد.
* در طول سالیان طولانی استانداران متعددی از جناحهای مختلف سیاسی آمدهاند و رفتهاند. ولی الحمدالله همیشه ما کار خودمان کردهایم. شما بروید تحقیق کنید ببینید با تغییر دولتها آیا سیاستهای حوزه هنری کرمان تغییر کرده یا نه. محال است ردپایی از این تغییر پیدا کنید.
* با توجه به اینکه حوزه هنری به نوعی زیر نظر مقام معظم رهبری است، در دورههایی مسوولان ارشاد گفته بودند اگر برای برخی آثار دفتر مرکزی حوزه مجوز دهد کفایت میکند. ما با همان نگاه داشتیم پیش میرفتیم اما دوستان در کرمان نامهنگاری میکردند و گلایه میکردند که چرا مجوز نگرفتهایم. این برای ما سنگین بود. خاطرم هست برای کتابهایی مثل دولخ این اتفاق افتاد.
* عرصه در کرمان برای ما تنگ گرفته شد وگرنه در کشور هماهنگ بودیم. فرض کنید ممکن بود یکی دو شعر درباره یکی از شخصیتها خوانده شده باشد ما شعر را هم برای آن فرد میفرستادیم.
[ س: شعری که درباره آقای مشایی خوانده شد چه سالی بود؟]
شب شعر دولخ در سال ۸۹ بود.
[ س: همان شعر باعث شد که ارشاد با شب شعرها مخالفت کند؟]
بله. همان زمان ما شعر را برای کمیسیون فرهنگی دولت و دفتر ریاستجمهوری فرستادیم. ما که با نظام مشکل نداشتیم و نداریم. یک هنرمند و شاعر شاید نکاتی را ببیند که خود مسوول به دلیل مشغلههای کاری به آنها توجه نکند. ادبیات و هنر باعث میشود ناهنجاریها برطرف شود.
[سوال در خصوص اینکه مسوولان وقت ارشاد شما را اصلاح طلب میدانستند؟]
بله. این بحث به جلسههای کارگروهها هم کشیده شده بود.
* متاسفانه موفق نشدیم. یک تجربه تلخ از چهارساله اول دارم. من به آقای محبان سه طرح دادم. یکیشان را که مذهبیتر بود قبول کردند.
* به هر حال بگذریم دوستان از سوگواره تعزیه استقبال کردند و گفتند یک میلیون تومان هم میدهند. خب شنیدن عدد یک میلیون برای این سوگواره برایم سنگین بود.
* فکر می کنم سال ۸۵ بود. در اختتامیه هم وقتی داشتیم جایزه میدادیم به برگزیدگان حواله داده بودیم که بعدا برای دریافت جایزهشان مراجعه کنند. همانجا به مدیرکل ارشاد گفتم که لطف کنید سریعتر پولی را که قول دادهاید پرداخت کنید تا جوایز تامین شود. اینقدر امروز و فردا کردند که هنوز این قول بعد از ۱۰ سال عملی نشده است.
* فقط بهانه آورده شد و مثلا گیر دادند که چرا ما برای انتشار ویژهنامه طنز از ارشاد مجوز نگرفتهایم و این حرفها. گفتیم این دو موضوع به هم مربوط نیست اما پاسخ روشنی ندادند.
* در دوره آقای سعیدی شب قبل از افتتاح نمایشگاه دهه فجر به مدیران ارشاد گفتم من احساس میکنم حتی به خاطر افکار عمومی هم که شده باید ارشاد و حوزه هنری با هم همکاری کنند. اما ایشان پاسخ روشنی ندادند و گفتند فعلا سرمان شلوغ است.
* چند وقت بعد برای بحث قرآنسوزی در آمریکا دوستانمان یک نمایشگاه قرآن با رویکردهای هنری طراحی کردند. حامی مالی جذب شد. قرار بود نمایشگاه در محوطه باغ موزه هرندی برگزار شود. اما تلفنی گفتند این کار تعطیل شود و برگزار نشود.
* مدیرکل به خود من زنگ زد که شما دنبال این ماجرا نباشید. ما خودمان نمایشگاه داریم. منظورش این بود متولی این کارها ارشاد است و شما چه کارهاید!؟
* اگر میخواستم رسانهای کنم خیلی چیزها را باید رسانهای میکردم. در این دوران خیلی اتفاقها پیش آمد.
* آنهایی که قصد داشتند من نباشم با خیلی از مسوولان رایزنی کرده بودند. اکثر هنرمندها دوست دارند من باشم. تلاشها یکی دو تا نبودند. یک بخشیاش دولتی بود. مثلا میگفتند فلانی رفته آدمهای اصلاحطلب را دور هم جمع کرده است. در یک سال به این جا کشید که اعتبار حوزه هنری را هم کم کردند.
* ما امروز با ارشاد هیچ مشکلی نداریم. نه تنها مشکل نداریم بلکه اگر احساس کنیم در یک طرح میتوانیم مشارکت کنیم، کمک میکنیم. چون امروز همدلی را میبینم. من امروز هم مجوزهای مختلف را از دفتر مرکزی حوزه میگیرم.
[در خصوص بودجه 33 میلیارد که در دولت احمدینژاد برای ارتقای شاخصهای فرهنگی استان تخصیص یافت ]
* آن پول یا به سمت عرصههای سیاسی سوق داده شد و یا اینکه نتوانست در سر جای خودش هزینه شود و حیف و میل شد. نصیب حوزه هنری که نشد. از جمع دو دوره ردیف بودجه ارتقای شاخص های فرهنگی ۳۷۵ میلیون تومان سهم حوزه شد که تازه باید ۶۵ میلیونش را به یک دستگاه دیگر میدادیم.
بردن آبروی دیگران و هتک حرمت و اهانت به شخصیت سایر انسانها، حقّ النّاس است و اگر انسان نتواند جبران حقّ النّاس خویش را بكند، عاقبت سوئی در انتظار او خواهد بود.
با تأسف باید گفت، بسیاری از رسانههای گروهی، روزنامهها و سایتهای اینترنتی، امروزه تبدیل به تهمتنامه، غیبتنامه و فحشنامه شدهاند؛ مطلبی منتشر میكنند و خودشان هم میدانند كه تهمت است، ولی منتظر میمانند تا تكذیب شود. اما وقتی آبروی كسی رفت و شخصیّت او در اذهان عمومی خدشهدار شد، تكذیب مطلب سودی به حال وی نمیبخشد و جبران آبروی رفته را نمینماید.
اهانت به دیگران و بردن آبروی افراد، مثل جنگ با خداوند متعال است.
«مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ»
گناه كسانی كه تهمت می زنند و اهانت میكنند بسیار بزرگ است و افرادی كه آن تهمت و اهانت را می شنوند و از مظلوم دفاع نمیكنند نیز گناهكارند. اهمیّت این مطلب به قدری است كه چهار امام بزرگوار آن را بیان فرمودهاند و نیز در روز عاشورا، آخرین گفتوگوی دو انسان كامل، دو امام معصوم، در حساس ترین مواقع، راجع به پرهیز از ظلم به كسی است كه یاوری ندارد.
توانمندی آنها در همه عرصه هاست این را نه از باب گرایش سیاسی ام می گویم بلکه معیارها وشواهد این را نشان می دهد.خوانندگان می توانند تحقیق کنند ومن تعصبی بر این نظر خویش ندارم.
خدایا عزت وسربلندی ایران را روز افزون ومردان حوزه هنری استان کرمان را موفق گردان