محمدرضا باهنر در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا عدم حضور احمدی نژاد به رای آوری روحانی کمک می کند یا خیر گفت: و اگر احمدی نژاد می آمد و می ماند حتما همه اصولگرایان روی وی تفاهم نمی کردند، نمی گویم حمایت نمی کردند شاید بخشی از اصولگرایان نیز از وی حمایت می کردند ولی حتما یک وحدت جدی در اصولگرایان ایجاد نمی شد بلکه یک تفرقه ایجاد می شد و الان که احمدی نژاد نیست احتمال وحدت بیشتر شده نه اینکه وحدت صددرصد باشد.
به گزارش گفتارنو دبیرکل جامعه مهندسین با نسیم گفتوگویی انجام داده که خلاصه آن در پی میآید:
** فکر میکنم اصلاحطلبان از روحانی عبور نمیکنند یعنی نه میتوانند عبور کنند و نه ارادهای برای این کاردارند و شاید درست هم تصمیم میگیرند ، اگر من نیز جای آنها بودم حتماً از گزینه روحانی عبور نمیکردم چراکه وی فردی است که فعلاً رئیسجمهور است و یک دوره دیگر نیز حق دارد که رئیسجمهور باشد و در اشتهار و میزان رأی از کاندیدهای جدیدی که میخواهند تازهوارد میدان شوند، چند قدم جلوتر خواهد بود و به همین دلیل معتقدم که اصلاحطلبان از روحانی عبور نمیکنند.
** [احتمال رد صلاحیت روحانی] تصورم این است که حرف زدنهایی از این جنس یک مقدار رفتن به استقبال مظلومیت است و یا یک نوع پیشگیری قبل از موعد است . تصورم این نیست که چنین اتفاقی رخ دهد و شاید هم این شایعه را برخی از اصلاحطلبهای تند و یا دوستان تند رئیسجمهور آغاز کردهاند تا هم مظلومنمایی کرده و هم آراء وی را بیشتر کنند و هم به قول علما دفع دخل مقدر کنند که اگر احتمال این مسئله (عدم تائید صلاحیت روحانی در انتخابات ریاست جمهوری)وجود دارد نیز از الآن درباره آن صحبت کنند ولی تصورم این نیست که چنین اتفاقی رخ دهد.
** اگر شکل فعالیتهای سیاسیمان تبدیل به یک شکل قانونمند حزبی شود آن زمان معلوم میشود چون اگر قرار باشد عدهای تنها بازیگر سیاسی باشند و فعال سیاسی نباشند، خطشان از فعالان سیاسی جدا میشود الآن چون این ظرف وجود ندارد اگر مظروفی هم وجود داشته باشد نمیداند در کدام ظرف باید قرار بگیرد.
** در حال حاضر بیش از 400 مجوز حزب توسط وزارت کشور صادرشده است که 80 درصد این مجوزها تنها روی کاغذ نوشتهشده است که شاید یک زمانی بتوان از آن استفاده کرد ولی امروزه هیچ آثار بیرونی ندارند، حدود 80 تشکیلات سیاسی هم هستند که مجوز گرفتند که شاید 10 تا 15 تای آنها فعالیت سیاسی و سایت و ارگان خبری داشته باشند و در ایام انتخابات و غیر انتخابات فعالیت کنند، مابقی یا زمان انتخابات فعال میشوند و یا اصلاً وجود ندارند؛ این رویه را نمیتوان سازمان حزبی تلقی کرد چراکه سازمان حزب زمانی است که 2 یا 3 حزب شناسنامهدار داشته باشیم.
** مردم درهرصورت همواره از هرکسی مطالباتی را دارند شاید این حرف خوبی نباشد ولی واقعیت دارد که انتخابات ریاست جمهوری ما عموماً در هیجانات شکل میگیرد نه در برنامهها، واقعیتها و مدیریتها و این نقطهضعفی است که واقعیت دارد.
** یکزمانی رییس دولت اصلاحات واژهای را به نام جامعه مدنی گفت جالب است که این جامعه مدنی تا 7 یا 8 سال بر سرش بحث بود، عدهای میگفتند جامعه مدنی یعنی مدینه النبی و عده دیگر میگفتند مدینه فاضله ارسطو و عدهای نیز میگفتند مدینه لائیک، درحالیکه جامعه مدنی خودش تنها یک واژه بود ولی برداشتهای متفاوت و بعضاً متضادی از آن میشد و تازه این واژه توسط کسی به کار گرفتهشده بود ولی تعریف جامعی از آن ارائه نمیشد.
** یا بهطور مثال کسی میگوید حزبالله، یکی حزباللهی را در اوج قانونشکنی تعریف میکند و دیگری در اوج قانونمداری، حزباللهی یک واژه است ولی هرکسی از ظن خودش تعریف میکند و گاهی همین واژهها رأی آور میشود و کسی که میگوید عدالت یک مقدار رأی میآورد و کسی که میگوید آزادی یکمیزان دیگری رأی میآورد درحالیکه نه کسی که میگوید آزادی محدوده آزادیهایی که در ذهنش هست را درست تعریف میکند و نه کسی که میگوید عدالت میتواند درست آن را تعریف کند به همین دلیل است که ما میبینیم برخی از این واژهها در همه دولتها وجود داشته است.
**بهطور مثال مفاسد اقتصادی در کشور ما در برخی جاها ساختاری شده است و مشکل قانون، مقررات، هوای نفس و ... دارد و موقعی هم که فساد اقتصادی بیرون میآید سیاسیون میخواهند آن را گردن رقیب خود بیندازند ولی وقتیکه دنبال میکنیم میبینیم که هم در آن جناح برخی از افرادشان فساد اقتصادی داشتهاند و هم در این جناح و اصولاً این مسئله را سیاسی کردهاند و زیر یک پرچم سیاسی مخفیشدهاند تا برای خود حاشیه امن درست کنند. درواقع این حاشیه امن را کسی که قصد تخلف دارد، میخواهد چراکه فردی که میخواهد بهطور قانونی کاری را انجام دهد به دنبال حاشیه امن نیست.
** ما عموماً به دوستان خود میگوییم که در یک مسئله که همان فساد اقتصادی است متحد شویم و با آن مبارزه کنیم و اصلاً تصور نکنیم که فساد اقتصادی برای ما یا رقیبمان است . نباید به دنبال این باشیم که تا یک فساد اقتصادی ایجاد میشود برچسب حزب رقیب به آن بزنیم اما متأسفانه این اتفاق همیشه میافتد.
** در بحث حقوقهای نجومی عدهای دنبال این بودند که این حقوقها در دولت نهم و دهم بوده یا در دولت یازدهم؛ در حالی که در هر سه دوره بوده و قطعاً کسانی که از این مسئله سوءاستفاده کردند نه علاقهای به دولت نهم و دهم دارند و نه علاقهای به دولت یازدهم بلکه علاقه آنها به حقوقهای نجومی بوده است.
** نسبت به بحث واگذاری املاک نجومی در شهرداری هم که البته واقعیت آن را هنوز نمیدانم و آن را دنبال نیز نکردم معتقدم هیچ فرقی نمیکند چه کسانی این املاک را گرفتهاند یعنی اگر فردی منتسب به جریان اصولگرایی این املاک را گرفته باید با آن برخورد شود و اگر فردی از جریان اصلاحطلبی نیز در این مسئله بوده باید با آن برخورد شود.
** قطعاً اصلاحطلبان کشور را مفسد اقتصادی نمیدانم، ظلم است اگر بگوییم آنها مفسد اقتصادی هستند آنها صرفاً رقیب ما هستند؛ پس ولی اگر در جریان اصولگرایی کسی به این نتیجه رسیده که کل اصلاحطلبان مفسد اقتصادی هستند ظلم بزرگی است و برعکس این مسئله نیز وجود دارد و اصلاحطلبان نیز نباید این تصور را داشته باشند.
** معتقدم افرادی که در گذشته کاندیداهای ریاست جمهوری شدند و موفق نشدند دیگر مردم توجهی به آن ها نمی کنند. در انتخابات مجلس نیز فردی که در دوره های اول تا هشتم مثلا رای کمی بیاورد ولی در دوره نهم نماینده شود، کم داریم ما اینگونه افراد را یا اصلا نداریم و یا اگر هم داریم بسیار اندک هستند.
** ممکن است امروز فردی در حوزه انتخابیه اش دوم شود ولی در دوره بعد مردم به وی رای دهند ولی اگر 6 بار در انتخابات شرکت کرد و دوم شد دفعه بعد دیگر مردم به آن فرد رای نمی دهند از این رو حس می کنم خیلی از کاندیداهایی که تا الان مطرح بوده اند نباید در انتخابات شرکت کنند، ضمن اینکه برای آنها احترام هم قائل هستم و بعضی از آنها را واقعا برای ریاست جمهوری لایق می دانم .
** در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس دو وجه وجود دارد یکی اینکه کاندیدا باید لیاقت داشته باشد و دومی اینکه در میان مردم از محبوبیت برخوردار باشند؛ ممکن است فردی لایق باشد ولی مردم دوستش نداشته باشند بنابراین قطعا اگر بشود از بین چهره جدیدی که قبلا در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکرده است، انتخاب کنیم، خوب است، البته چهره جدید به معنی چهره گمنامی که تا به حال در فعالیت های سیاسی اصلا حضور نداشته و ظرف 35 سال گذشته نه قهرمان جنگ بوده و نه قهرمان اقتصادی و فرهنگی و... نیست ولی فردی که در رقابتهای انتخاباتی تا به حال حضور نداشته اگر در انتخابات شرکت کند احتمال می دهم که شانس برنده شدنش بیشتر باشد.
** [نهی رهبری درباره احمدی نژاد به رای آوری روحانی کمک کرد؟] خیر. احمدی نژاد در بین اصولگرایان دو جبهه دارد. قبلا نیز گفتم هم مخالفان احمدی نژاد خیلی شاد نباشند و هم موافقان وی خیلی ناراحت نشوند بالاخره یک مصلحتی در کشور بوده و تشخیص هم داده شده و ما نیز کاملا حس می کنیم که ریشه های این مصلحت چیست و اگر احمدی نژاد می آمد و می ماند حتما همه اصولگرایان روی وی تفاهم نمی کردند، نمی گویم حمایت نمی کردند شاید بخشی از اصولگرایان نیز از وی حمایت می کردند ولی حتما یک وحدت جدی در اصولگرایان ایجاد نمی شد بلکه یک تفرقه ایجاد می شد و الان که احمدی نژاد نیست احتمال وحدت بیشتر شده نه اینکه وحدت صددرصد باشد خیر ولی اینکه کسی فکر کند با رفتن احمدی نژاد آرای روحانی بیشتر شد، اینگونه نیست چرا که کسانی که به احمدی نژآد رای میدادند قطعا در هیچ حالتی به روحانی رای نمیدهند ولی معتقدم جناح رقیب روحانی مستحکم تر میشود.