سمیرا عالمپناه در همدلی نوشت:
چندماه به انتخابات سال96 مانده و هر روز یک اسم به عنوان کاندیدا از سوی جناحهای سیاسی موجود در کشور مطرح میشود.
اصلاحطلبان بارها اعلام کردهاند که از «حسن روحانی» با وجود آن دسته از وعدههای روحانی که هنوز محقق نشده، روحانی گزینه آنهاست؛ چرا که به زعم آنها رئیس جمهور در سه ساله گذشته عملکرد موفقتآمیزی داشته و کشور را از تنگناهای بسیار نجات داده است. با این حال اختلاف نظر در بین اصولگرایان مانند گذشته به پایان نرسیده؛ آنان که تا کنون به ائتلافی دست پیدا نکردهاند تاکنون در کمتر از 6ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری نتوانستهاند یک نامزد واحد از سوی خود معرفی کنند.
اصولگرایان سالهاست که با کاندیداهای سنتی خود، محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، غلامعلی حدادعادل، علیاکبر ولایتی وارد میدان انتخابات ریاست جمهوری میشوند، آنها در پی آن هستند تا فردی را در قامت یک نامزد تمامعیار برای میدان 96 پیدا کنند، به همین علت به تازگی نامهایی مانند پرویز فتاح و عزتالله ضرغامی را به لیست خود اضافه کردهاند.
رویای چندین ساله جناب سرهنگ
در سال 84 شاید کسی فکر نمیکرد شهردار کمتر شناخته شده تهران رئیس جمهور شود و قدم به ساختمان خیابان پاستور بگذارد. به نظر میرسد همین خوشاقبالی احمدینژاد بود که قالیباف را به فکر انداخت رخت سرهنگی را کنار بگذارد و قبای شهرداری بر تن کند. شاید او گمان میکرد که پلههای شهرداری به پلههای ساختمان پاستور میرسد.
شهردار دیروز و امروز تهران وجه اشتراکات بسیاری دارند. منتقدانشان میگویند هر دوی این افراد در استخدامهای بیحساب و کتاب در سازمان شهرداری و دولت ید طولایی دارند؛ احمدینژاد، چه در زمانی که شهردار بود و چه زمانی که رئیس دولتهای نهم و دهم بود، استخدام بیرویهای را انجام داد که علاوه بر داد جناح مقابلش، داد دوستانش را نیز درآورد؛ همین ورود و به خدمت گرفتن افراد بدون کار کارشناسی امروز تبدیل به یکی از معضلات دولت یازدهم شده است.
آنگونه که مخالفان قالیباف میگویند: شهردار تهران نیز احمدینژاد را سرمشق خود قرار داده و این روزها استخدامهایی را در شهرداری انجام میدهد که بدون در نظر گرفتن سابقه افراد صورت میگیرد و رابطه جای تخصص را، گرفته است.
قالیباف این روزها به منتقد اول دولت یازدهم تبدیل شده است، او در بین دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی در روز دانشجو از روحانی و کابینهاش سخت انتقاد کرد و گفت: «میز مذاکره را میز مبارزه فرض نکردیم و به دشمنان اطمینان کردیم نتیجه را امروز میبینیم که نه چرخ هستهای و نه چرخ زندگی نمیچرخد؛ این بابت خوشباوری به آمریکا است. این هم سادهلوحی است که آب و نان و زندگی مردم و اقتصاد و آلودگی هوا و همه چیز را به برجام گره بزنیم. اگر این کار را انجام دهیم معلوم است، الفبای حکومتداری را بلد نیستیم و دنیا و استکبار را نشناختهایم.»
به نظر میرسد قالیباف میخواهد با طرح چنین مسائلی افکار عمومی را از پرونده واگذاری املاک نجومی در شهرداری که چند وقتی به دغدغه افکار عمومی تبدیل شده است، منحرف کند و با چنین رفتارهایی خود را دلسوز و همراه مردم نشان دهد.
شرط آقای شهردار!
قالیباف از تعدد کاندیدا در انتخابات سال 92 درس بزرگی گرفته، او برای اصولگرایان شرط گذاشته است که باید بر سر کاندیداتوری وی به توافق برسند و تمامقد از او دفاع کنند، در غیر اینصورت روی نامزدیاش حسابی باز نکنند؛ به گفته قالیباف تعدد نامزدها در انتخابات پیشین باعث شد که او رای نیاورد و اگر اصولگرایان در سال 92 به جای چندین نامزد یک نفر به میدان میفرستادند و همه بر سر آن به توافق میرسیدند، شهردار تهران زودتر از اینها قدم در ساختمان پاستور گذاشته بود و امروز این او بود که کشور را اداره میکرد.
حضور قالیباف در میدان انتخابات 96 را میتوان از دو جهت بررسی کرد، نخست آنکه اگر رای بیاورد رئیس جمهور خواهد شد، در غیر اینصورت تایید او از سوی شورای نگهبان میتواند دستان او را از واگذاری پرونده املاک نجومی پاک بیرون بکشد!
تمدید آیسا فرصتی برای جلیلی
وقتی برجام به فرجام رسید، نمایندگان تندروی مجلس پشت تریبون فریاد کشیدند که برجام ورق پارهای بیش نیست و باید پاره شود. در آن روزها دولت علاوه بر مشکلات خارجی با مصائب داخلی هم دست و پنجه نرم میکرد و تلاش میکرد درهای بسته دنیا را به روی کشور بگشاید.
به نظر میرسید برجام و توافق هستهای برگ برندهای برای روحانی باشد که در انتخابات 96 بتواند از عملکرد دولت خود دفاع کند، اما تمدید ISA گزک به دست مخالفانش داد تا بار دیگر فریاد وامصیبتا سر دهند و ختم برجام را برگزار کنند.
تمدید ISA باعث شد بار دیگر نام سعید جلیلی مطرح شود، با نگاهی به سخنرانیهای دو سال اخیر او میتوان پیبرد که وجه غالب مخالفتهای او با دولت، نقد برجام بوده است؛ جلیلی بهواسطه حضور چندین سالهاش در راس تیم مذاکرهکننده و دبیری شورای عالی امنیت ملی با در اختیار داشتن پرونده هستهای کشور، طبیعتا بر جزئیات آن اشراف و احاطه دارد و بیشتر از هر شخصی میداند که چگونه لب به انتقاد بگشاید
. جلیلی از همان روز انعقاد برجام، منتقد آن بود؛ حتی در روزهایی که همفکران و همقطاران وی، نگاه معتدلی به برجام داشتند و آن را راه چارهای برای خروج کشور از تنگناها میدانستند، جلیلی از برجام انتقادات تند و تیزی میکرد.
شهریور و مهرماه سال 94 جلیلی به همراه معاونش علی باقری و فریدون عباسی در کمیسیون برجام مجلس نهم به ریاست علیرضا زاکانی حاضر میشد تا مضامین فنی و سیاسی را با هم بیامیزد و بدین طریق برجام را دستمایه انتقاد به دولت کند. او در دو سال گذشته بارها از دولت و دستاوردش یعنی برجام آشکارا انتقاد کرده است.
اما به نظر میرسد جلیلی با این رفتارها هم نتواند نظر اصولگرایان را جلب کند، زیرا آنها به دو دلیل عمده از وی حمایت نخواهند کرد؛ نخست آنکه جلیلی از آرای بالایی برخوردار نیست و فقط رای همفکران خود را دارد و دیگر آنکه اصولگرایان بیم دارند با افکاری که در سر دارد تبدیل به احمدینژاد دوم شود و از روی آنها عبور کند!
از جام جم تا پاستور
اما گزینه دیگری که این روزها از سوی برخی از تفکرات اصولگرایان مطرح میشود، عزتالله ضرغامی رئیس سابق صدا و سیما رفیق گرمابه و گلستان محمود احمدینژاد است.
ضرغامی که در سال 88 در رفاقت برای احمدینژاد کم نگذاشت، ظاهرا این روزها قصد دارد جا پای رفیق قدیمی خود بگذارد و پشت میز ریاست جمهوری بنشیند.
او بهتازگی در شبکه اجتماعی فعال شده و خاطرات خود را از زمان گذشته منتشر میکند و غم مردم را غم خود میداند.
رئیس سابق صدا و سیما این روزها در پیادهروهای میدان ولیعصر قدم میزند و در بازار تجریش پای درد دل مردم مینشیند و شبها در اینستاگرامش درد مردم جامعه را منعکس و ابراز امیدواری میکند تا گرهگشای گره کور مشکلات آنان باشد.
نفر سیام تهران در سودای ریاست جمهوری
نتایج انتخابات 7 اسفند 94 برای خیلیها از جمله حداد عادل رئیس فرهنگستان و ادب قابل تصور نبود، او که در دورههای گذشته رای اول تهران محسوب میشد، این بار باور نمیکرد صحنه را واگذار کرده باشد و باید با صندلی سبز مجلس خداحافظی کند. حدادعادل در حالی این روزها عزم خود را برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری جزم کرده است که در انتخابات مجلس حتی جزء 30 نفر اول شهر خود نشد.
این نماینده سابق مجلس اعلام کرده است، شخصا علاقهای به حضور در کارزار انتخابات ندارد، اما این بدان معنی نیست که شرکت نکند، اگر شرایط به سمتی برود که حضور وی لازم باشد، قطعا حاضر خواهد شد و در این دوره تلاش بیشتری خواهد.
عقد اخوت نانوشته ولایتی با روحانی
علی اکبر ولایتی در سال 92 نفر پنجم در انتخابات ریاست جمهوری شد، در آن سال ولایتی، حداد عادل و قالیباف ائتلاف 1+2 تشکیل دادند، سال 92 استراتژی کلی اصولگرایان با محوریت جامعه روحانیت مبارز و مجمع مدرسین حوزه علمیه قم این بود که چهار کاندیدای اصولگرا به نفع کسی که طبق نظرسنجیها بیشترین آرا را دارد کنارهگیری کنند و چون شواهد و قرائن نشان میداد که رای قالیباف نسبت به دیگر کاندیداها بیشتر است، حدادعادل به وعده مزبور عمل کرد اما ولایتی حاضر نشد به نفع قالیباف کنار برود.
به نظر میرسد با توجه به اینکه قرار بود کاندیدای پیروز از دیگر گزینهها در امور اجرایی استفاده کند و شاید سهم و جایگاه مورد نظر ولایتی را قانع نمیکرد و ریاست جمهوری را مستحق خود میدانست تا قالیباف؛ از سوی دیگر ممکن است ولایتی از نظر فکری با برنامهها و سیاستهای قالیباف موافق نبوده و در این مورد میتوان به بحث مذاکرات هستهای اشاره کرد که مواضع ولایتی بیشتر به روحانی نزدیک بود تا به مواضع اصولگرایان و شخص قالیباف. به هر صورت کنار نرفتن ولایتی از صحنه رقابت در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 عامل بسیار مهمی در پیروزی روحانی بود.
برخی از کارشناسان معتقدند این احتمال بسیار ضعیف است که ولایتی نامزد میدان 96 شود؛ چرا که با توجه به نزدیکی نظراتش با روحانی مخصوصا در بحث سیاست خارجی و رضایتش از مواضع دولت، بعید است وی خودش را رقیب روحانی بداند.
پرویز فتاح مرد مشکوک این روزها
در سال92 پرویز فتاح و سعید جلیلی دو کاندیدای مطرح شده از سوی جریان اصولگرایان بودند که قرعه به نام سعید جلیلی افتاد و وی وارد میدان رقابت شد و سعی کرد با آنچه در چنته دارد رای کسب کند که چنین نشد.
ظاهرا به نظر میرسد بعد از شکست جلیلی و اینکه دیگر تفکرات وی مورد تایید اصولگرایان نیست، اینبار آنان به سمت پرویز فتاح گام برداشتهاند و میخواهند از او حمایت کنند که تاکنون حرف و حدیثی زده نشده است، فتاح نیز اظهار نظر قطعی که نشان دهد در انتخابات سال 96 شرکت خواهد کرد یا خیر نکرده است.
آنچه این روزها از اردوگاه جناح راست برای دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری به نظر میرسد این است که اصولگرایان دچار سردرگمی شدهاند. آنان که در گذشته حداقل چهار نامزد در چنته خود داشتهاند و با آنها وارد میدان رقابت میشدند، امروز حتی یک نام معتبر هم ندارند که به عنوان گزینه خود مطرح کنند. بارها برخی از بزرگان این جریان و احزاب ریشهدارشان، مانند موتلفه اعلام کردهاند که باید اختلاف نظرها را کنار گذاشت و به ائتلاف دست یافت اما تا به امروز چنین اتفاقی نیفتاده است. با نگاهی به اسامی نامزدهای انتخاباتی احتمالی اصولگرایان میتوان پی برد امسال ظاهرا سال سختی برای پیروزی تفکر جریان اصلاحات نیست و آنچه در خرداد 92 اتفاق افتاد باز هم تکرار خواهد شد.