محمد لطیف کار در استقامت نوشت:
محسن جلالپور چهرهای است که نیاز به معرفی ندارد. او یک کارشناس زبده و فعال اقتصادی است که چند ماه قبل به دلیل بیماری قلب از تمامی سمتهای مهم اقتصادی خود در مدیریت تشکلهای اقتصادی از جمله ریاست اتاق بازرگانی ایران، ریاست اتاق کرمان و ریاست انجمن پسته ایران کنارهگیری کرد. جلالپور اما همچنان مسائل مهم اقتصادی کشور و استان را دنبال میکند و در اندیشه پیدا کردن راه حل برای مسائل کلان اقتصادی اندیشههایش را با کارشناسان ذیربط به اشتراک میگذارد. به بهانهی همایش روز ملی صادرات که پنجشنبه همین هفته در اتاق بازرگانی برگزار میشود؛ از او خواستم تا در بارهی چالشهای صادرات در کرمان و دیدگاههایش برای برون رفت از تنگناهای موجود با فردای کرمان گفتوگو کند؛ که حاصل آن را در ادامه میخوانید. از ایشان سپاسگزارم که این وقت را در اختیار ما قرار داد.
آقای جلالپور جایگاه صادراتیِ استان کرمان، هماکنون به چه صورتی است؟
مطلع هستید که ما تقریبا بیش از ۹۵ درصد، یا به عبارتی ۹۳ درصد از صادراتمان در استان به محصول پسته وصل است؛ با توجه به اینکه پسته یک محصول کشاورزی و با سابقهی دیرینهای است؛ در سالهای گذشته فعالیتها و بازار صادراتیمان عمدتا روی این محصول رقم خورده است. اینکه در دهه ۵۰ و ۶۰، گذشتگانِ ما در این زمینه سرمایهگذاری کردهاند؛ و با یک ایده و کارِ جدی باغهایی را در استان پایهگذاری کردند که امروز ما صادراتش را داریم، خودش درس بزرگی به ما میدهد، که ما بعد از دو تا سه دهه توانستیم به نقطهای برسیم که عملا نقطهی قابل قبولی در صادرات غیرنفتی است.
اگر ما امروز بخواهیم فکری بکنیم، حتما بایستی برای دهههای آینده کاری بکنیم؛ چون با توجه به شرایط کمبودآب و بحرانهایی که در این زمینه با آن مواجه هستیم صادرات پسته با مشکلات مواجه خواهد شد. در واقع پیشبینی کار صادرات را باید از امروز برای آینده انجام داد. من فکر میکنم همهی ما پذیرفتیم که صادرات، محور توسعه پایدار است و همه هم قبول داریم که صادرات یک امر درازمدت است. بنابراین نمیشود یک کار کوچک و کوتاهمدت را در صادرات راهاندازی کنیم.
من در همان سالهای ابتدای دههی ۸۰، که مسوولیت اتاق کرمان را پذیرفتم، روی این امر که به هرحال آیندهی این استان نمیتواند آیندهی کشاورزی باشد، پافشاری کردم و جایگزینِ آن را هم با توجه به بررسیهایی که در استان انجام دادیم، کار معدنی دیدیم. به همین جهت طی ۱۵ سال گذشته، در استان کرمان بیش از ۵۰، ۶۰ هزار میلیارد تومان که با قیمت ارز امروز بالای ۱۰۰ هزار میلیارد تومان شاید بتوانیم برآورد کنیم، سرمایهگذاری در بخش معادن کرمان اتفاق افتاده است. این سرمایه گذاری نشان دهندهی این است که انشاءالله برای آینده ما میتوانیم بر صادرات محصولات معدنی و در واقع جایگزین کردنِ بخشی از این میزان صادراتی که در پسته داریم فکری بکنیم.
اما این به تنهایی کافی نیست؛ باید در آینده در بخشهای دیگری از محصولات استان از جمله محصولات صنعتی، صنایع دستی و شاید تا اندازه زیادی روی محصولاتی که ناشی از سرمایهگذاری و فعالیتهای دانشبنیان است استفاده کنیم. امروز شما میبینید که عمدهی بخشِ سرمایهگذاری در خدمات و صادرات کشورهایی مثل هند، روی آیتی است؛ و آنها توانستهاند با نرمافزارهای متفاوت در بازارهای جهانی نظر قابل توجهی را جذب کنند.
آقای جلالپور شما میگویید که ۹۳ درصد از صادرات ما از پسته است؛ همچنین به ظرفیتهای معدنی استان که با اتکاء به آن میتوان در آینده صادرات را تقویت کرد، اشاره نمودید؛ این در حالی است که کرمان دارای مزیتهای مهم دیگری نظیر فرش و صنایعدستی، خرما، و مرکبات نیز هست؛ با این همه شما معتقدید تمام ظرفیتهای صادراتی استان بجز پسته رویهم هفت درصد هم میشوند؟
شما اگر آمار را از گمرکات بگیرید، میبینید که تا سالهای گذشته همیشه میزان صادرات استان ۹۳ درصد متعلق به پسته بوده است. فرش اصلا از استان کرمان صادر نمیشود و اگر هم صادراتی داشته باشیم، از استانهای دیگر است. فرش استان کرمان سالهاست که حداقل از خود استان اصلا صادر نمیشود و به میزان کمی از استانهای دیگر صادر میشود.
شما امروز در نمایشگاههای جهانی که شرکت میکنید شاید ردهی پنجم و ششم، فرش کرمان را میبینید. فرش تبریز، فرش قم، فرشهای استانهای دیگر جایگزین شده است. متاسفانه در این زمینه، سالهاست که موقعیت خودمان را از دست دادهایم. کشور نیز موقعیت خودش را در دنیا دارد از دست میدهد و استان هم در کشور. همین میزان صادرات فرشی که از استان کرمان انجام میشود با نام کرمان نیست و عمدتا از گمرکات دیگر و از استانهای دیگر است.
سایر محصولات مثل خرما، مس و مرکبات چطور؟
در سالهای تحریم نتوانستیم چندان فعالیتی در صادرات مس داشته باشیم. هم اکنون هم بخشی از آن در داخل کشور تبدیل به محصولاتی میشود که آن محصولات به نام و عنوان آن کارخانهها اتفاق میافتد با همهی اینها میزان صادراتی را هم که در کشور دارد و ثبت شده، در کل کشور به اندازهی رقم پسته نمیشود و هنوز هم پسته به عنوان اولین صادرات در کشور و استان مطرح است. به نظر من مس را در دو بعد باید دید. یکی اینکه بخشی از آن از استانهای دیگر و به اصطلاح در فرآوریهایی که اتفاق میافتد و بخشی هم در بحث تحریمها در سالهای اخیر، متاسفانه بازار خودش را از دست داده بود که شما هم دیدید مشکلات جدیای در صنایع مس به وجود آمد.
در مورد خرما و مرکبات چطور؟
ببینید؛ فرق خرما و پسته این است که پسته بیش از ۸۵ درصد آن صادر میشود و بین ۱۵ تا ۲۰ درصد آن مصرف داخلی است. ولی در خرما در کل کشور بیش از ۸۰ درصد مصرف داخلی داریم و حداکثر ۱۵ تا ۲۰ درصد صادرات در کل کشور داریم. بنابراین عمدتا این محصول مصرف داخلی دارد. از طرفی خرمای ما در رقابت با محصولاتِ کشورهای خرماخیزی مثل کشورهای عربی که در بستهبندی، کیفیت و بازاریابی از ما جلوترند قرار دارد. امروز تونس، مراکش، عربستان، کشورهای حاشیه خلیجفارس، بعضی کشورهای آفریقایی در بحث خرما در دنیا بسیار پشرفتهتر با بستهبندیهای کاملتر و قیمتهای مناسبتر توانستهاند بازارها را در دنیا بگیرند. من خودم در سالهایی که در اتاق کرمان وقت میگذاشتم یک هیاتی را از کرمان هماهنگ کردم که با صادرکنندگان تونسی ملاقاتی داشته باشند که با توجه به اینکه آنها بازارهای زیادی را در دنیا گرفتهاند، ما هم بتوانیم پیرو آنها و بازار آنها یک مقدار از خرمای کرمان را صادر کنیم که متاسفانه شرایط بیثباتی و، وضعیت نامناسب اقتصادی در سالهای تحریم، مانع شد و عملا نتوانستیم چندان موفقیتی داشته باشیم.
در مورد مرکبات چطور؟
در مورد مرکبات ما کلا صادراتی نداریم. قیمتهای امروز را داریم میبینیم. امروز نه تنها در مورد مرکبات صادرات نداریم، بلکه واردات هم داریم. به جهت اینکه قیمتهای تمامشدهی مرکبات ما قابل رقابت نیست. جنوب کشور که جای خود، در شمال کشور ببینید که ما نزدیک به کشورهای آسیای میانه و کشورهای CIF و کشورهای روسیه که کشورهای غربی هم هستند نمیتوانیم محصولمان را بفروشیم و روی درخت میماند.
من حتی یادم هست که رییس کمیسیون کشاورزی اتاق ایران هردفعه که در این سالها پشت تریبون میآمد، میگفت ما تنها کشوری در دنیا هستیم که وقتی محصولمان زیاد میشود باید غصه بخوریم! چون محصول زیاد، اولا فروش نمیرود ثانیا قیمت را پایین میآورد و به همان میزان که ما در محصولِ کم درآمد داریم در محصول زیاد درآمد نداریم. یعنی مرکباتی که در شمال تولید میکنند حتی وقتیکه زیاد میشود در داخل کشور که هیچ، در کشورهای همسایه هم قدرت رقابت ندارند و ما میبینیم کشورهای دیگر عملا بازارهای دنیا را گرفتهاند. شما هیچوقت در هیچجای دنیا نمیبینید که مرکبات ایرانی در بازارهای جهانی نقشی داشته باشند. حال در جنوب استان که بیش از پیش گرفتاریهای حمل و فسادپذیری و مشکلات بستهبندی هم به آن افزوده میشود.
شما به ۹۳ درصد محصول پسته اشاره کردید. با توجه به مشکلاتی که ما از نظر آب داریم و منطقه نیز وارد دههی سوم خشکسالی شده است؛ میدانیم که موقعیت پسته مرتبا تهدید میشود؛ بنابراین باید بدنبال راهکار دیگری باشیم و شما تاکید کردید که روی توسعهی بخشِ معدن کار بشود؛ به طور مشخص بفرمایید دارید به چه معادنی اشاره میکنید؟
من روی صنعتِ فولاد کرمان که خیلی سرمایهگذاری روی آن شده خوشبین هستم. در آینده اگر انشاءالله بتوانیم مقدمات، بناها، زیرساختها و نیازهای این صنعت را مثل آب، برق، انرژی و …. را حل کنیم، میتوانیم در بازارهای جهانی حضور داشته باشیم. زیرمجموعهی صنعت فولاد میتواند در کرمان با این سرمایهگذاریهای عظیمی که در حلقههای اول شده، اتفاق بیافتد. البته فکر میکنم ما هنوز گامهای زیادی در این زمینه به جهت رسیدن به محصول نهایی برنداشتیم.
در بحثِ محصولات مسی نیزهمین وضعیت را داریم. در کروم و فروکرومیت وضعیت مناسبی داریم. همین امروز در صادراتش جوابگو است. استان کرمان در تیتانیوم هم شرایط خوبی دارد. در سنگهای تزیینی ما میتوانیم بازارهای جنوب کشور و حاشیهی خلیجفارس را اگر کار خوب و مناسب و سرمایهگذاریِ خوب و مطمئن و منطقی اتفاق بیافتد بگیریم. همین امروز سنگی را که قطر و کشورهای خلیجفارس مصرف میکنند نسبت به ساختوسازها و کارهایی که دارد اتفاق میافتد، به میزان بسیار زیادی از ایتالیا، چین و کشورهای دیگر میآورند. ما هنوز رقابتی نیستیم؛ چون سرمایهگذاریهای لازم اتفاق نیافتاده است.
به صورت انبوه بهرهبرداری نمیکنیم. ولی در این زمینه میتوانیم موفق باشیم؛ ضمن اینکه کشورهای همسایهی ما نظیر کشور عراق در حال ساختوساز است، سوریه به زودی به سمت ساختوساز میرود، کشورهای افغانستان و پاکستان، وحاشیهی خلیجفارس و کشورهای CIF کشورهایی هستند که در آینده با توجه به آنچه که در سالهای اخیر اتفاق افتاده و خرابیهایی که در بسیاری از اینها بوده نیاز به ساختوساز مجدد دارند.
ما امروز در سنگهای تزیینی، و مصالح ساختمانی میتوانیم کار کنیم. در معادن ما ظرفیتهای مناسبی داریم. میدانید که ما در استان به عنوان استان اول معدنی در کشور و حتی در منطقه هستیم. بیش از ۴۰ نوع سنگ معدنی داریم. کارهای خوبی هم انجام شده است. حلقهی اول این زنجیرهها عمدتا اتفاق افتاده است. صنایع جنبی مس، خاتونآباد، گلگهر و مجموعههای میدکو کارهای بزرگی کردهاند. حلقههای بعدی را باید به آنها وصل کرد و نهایتا بازاری را باید برای اینها پیدا کرد.
آقای جلالپور اولین موردی که شما به آن اشاره کردید، فولادها بودند. اما در مورد گسترش فولادها برخی انتقاد میکنند و میگویند که شرایط توسعه در استان برای فولاد وجود ندارد؛ از جمله به کمبود آب و مساله انرژی اشاره میکنند. شما چه نظری دارید؟
ببینید در مورد کل صنایع ایران؛ (بحث کرمان و فولاد هم نیست. نه جغرافیایی و نه موضوعی) ما باید این را بپذیریم، که در شرایط در حال توسعه هستیم. از طرفی اقتصاد ما اقتصادِ رقابتی و اقتصادِ با مزیتهای واقعی نیست. همین امروز مساله قیمتهای حاملهای انرژی در کشور ما نسبت به کشورهای همسایه بسیار متفاوت است و ما بخشی از این صادرات تولیدیمان عملا یارانهای است. یعنی اگر همین امروز، یارانهی حاملهای انرژی را بردارند، نه فولاد و نه سیمان؛ بسیاری از صنایع ما رقابتپذیر نخواهند بود.
آنهایی که این مطلب را میگویند کاملا درست میگویند؛ ولی با این دیدگاه میگویند که به هرحال کشور به سمت یک اقتصادِ طبیعی، واقعی و بدونِ دستور و تهدید و بدون یارانه و بدون هیچگونه سوبسیدی پیش برود. بله در این صورت خیلی از مجموعهی صنایعِ ما، رقابتپذیر نیستند. ولی ما پایه را بر این میگذاریم که بالاخره بر این مبنا کشور برنامهریزی کردهاست. کسانی که در دهههای گذشته تولید ۵۵ میلیون تن فولاد را در کشور پیشبینی کردند حتما میدانستند که این ۵۵ میلیون تن فولاد را اگر بنا باشد به قیمتِ واقعیِ گاز، به قیمتِ واقعیِ برق، به قیمتِ واقعیِ سوخت و با شرایط آب کشور تولید پیدا کند، امکانپذیر نیست.
حتما محاسباتِ کشور بر این بوده که این شرایط ادامه پیدا کند. به سوال شما به طور خلاصه اینطور جواب دهم که اگر شما بر مبنای یک اقتصادِ کاملا رقابتی، بدونِ یارانه و با رقابتِ با کشورهای همسایه بخواهید جلو بروید و با شرایطی که در دنیا اتفاق میافتد در بستر کشورها، بله. ما درصدی از محصولات از جمله فولاد را نمیتوانیم خیلی مزیتی داشته باشیم.
ضمن اینکه در مسائل زیستمحیطی و در مساله آب هم که دیگر اصلیترین مسائل امروزِ کشور هست ما چنین مشکلاتی داریم. ولی اگر با فضای امروزِ اقتصادی کشور با تعریفی که از شرایط اقتصادیِ کشور در برنامهها و در برنامهریزیها آمده، و شرایطی که سالها در کشور جاری و ساری بوده، با این شرایط از وضعیتِ امروز میتوانیم به عنوان وضعیتی که میتواند شرایطِ تولید و صادرات را برای کشور و استان فراهم کند، نام ببریم.
آقای جلالپور، شما به توسعه در بخش معدن اشاره کردید. اما الان بعضیها روی ظرفیتهای گردشگریِ استان خیلی تاکید دارند و معتقدند گردشگری میتواند برای استان ارزآوری داشته باشد. ثبتِ جهانیِ هفت اثر در سال های اخیر را نیز مد نظر قرار میدهند و میگویند اینها نشاندهنده جاذبه بسیار قوی استان در صنعت گردشگری است. اینکه عدهای تاکید دارند که سرمایهها را به این سمت باید سوق دهیم، در قیاس با سایر ظرفیتهای استان، چقدر میتواند واقعبینانه باشد؟
این هم تاکید درستی است. در زمینهی گردشگری، دو زمینه را باید دید. هم گردشگریِ داخلی و هم گردشگریِ خارجی. ما حتی در زمینهی گردشگریِ داخلی فعالیت چندانی نکردیم. شما ببینید همین الان استانی مثل یزد در این زمینه از ما جلوتر است؛ در حالیکه ما میتوانستیم یک حداقلهایی را مثل استان یزد داشته باشیم. حال در زمینهی گردشگرهای خارجی که بحث صادرات و بحث ارزآوری است، میخواهم بگویم که کشور باید گام بلندی در این زمینه بردارد. هنوز ما از چند جهت در این زمینه حرکت اساسی نکردیم.
مهمترینِ آن فرهنگِ جذب گردشگر است که باید در این زمینه شرایط را به سمت و سویی ببریم که در مردمِ ما، پذیرش آنچه که در جذب گردشگر خارجی هست اتفاق بیافتد. بالاخره شما میدانید ما محدودیتهایی به جهت شئونات و شرعیات و مسائل اسلامی داریم، ونمیتوانیم گردشگری تفریحی را در اینجا ترویج کنیم. ما گردشگریِ طبیعی و تاریخی را بایستی داشته باشیم. برای این نوع گردشگری، گردشگرانی که حضور پیدا میکنند عمدتا در سنین بالا هستند و در یک شرایط مساعد و آرام میخواهند حضور پیدا کنند. این شرایط نیازهایی دارد از جمله آنکه مردمِ ما، فرهنگِ پذیرش اینگونه توریستها را داشته باشند. هتلها و وسایل نقلیهی عمومی و مجموعهی فضاهای عمومی شهری ما چنین امکانی را داشته باشد.
میخواهید بگویید که این تاکید برصنعت گردشگری یک مقداری رویاپردازی است وچون خیلی محدودیت داریم اجرایی نیست؟
من عرض میکنم در بعضی از این گردشگریها مثل گردشگریِ تفریحی، بله. رویاپردازی است. شما عملا وقتی به کشورهای همسایه نگاه میکنید، چه از نظرِ هوا و آب و چه از نظر امکانات دریایی، زمینی، اسکی، گرمایی، سرمایی و چه از نظر ییلاقی و قشلاقی؛ چه از نظر ظرفیتهای هتلینگ، نیز ظرفیتهای بسیار بهتری از ما دارند. ولی از نظرِ تاریخ و طبیعت، ایرانِ ما وضعیتِ بسیار مناسبی دارد. بسیاری از نقاط و مکانهای تاریخی ایران در دنیا مثالزدنی است در زمینهی طبیعت ما موقعیت خوبی داریم.
کوهستانها، و مجموعههایی که در بین شهرهای مختلف با اختلاف دمای زیاد در یک فاصله ۲۰ کیلومتری شما میبینید عملا یکی از ظرفیتها و پتانسیلهای خدادادی است. خب شرایط خوبی است و این شرایط نیز، نوعِ خاصِ توریست را مطالبه میکند. این نوع خاص توریست، اولا توریستِ سن بالا است، ثانیا رفاهیات و آسایش و آرامش و ریلکسیشن برای او از همهچیز مهمتر است. اینها را باید در پایهگذاری دقتِ بیشتر بکنیم.
نمیشود ما توقع داشته باشیم که این گروه در واقع حضور داشته باشد، اما در اماکن عمومیِ امکانِ رفتوآمدِ اینها یا هتلینگ ورفاهیات اینها را نبینیم. شما در کشورهای دیگر که حضور پیدا میکنید، برای سنبالاها و برای کسانی که به صورتِ طبیعی راه رفتن برایشان سخت است، همهی امکاناتِ حملونقل، رفتوآمد ، هواپیمایی و امکانات متعددِ مورد نیاز آنها فراهم است.
بالاخره باید اینها را دید. در حالیکه ما امروز کاری که برای توریستها میکنیم این است که فکر میکنیم همه مثل آدمهای ۴۰، ۵۰ سالهای هستند که همه کار را خودشان میتوانند انجام دهند. این آدمها معمولا در این دوره سنی، کمتر برای نگاه و تاریخ و تمدن حضور پیدا میکنند. ما عمدتا توریستها بالای ۶۰، ۷۰ سال را در استان و کشور میبینیم. برای اینها همگون با نیازها و علایقشان باید کارهایی را که باید انجام بدهیم را انجام ندادیم.
آقای جلالپور، شما به ۹۳ درصد پسته اشاره کردید، همانطور که در مصاحبههای قبلی هم در مورد وضعیت پسته توضیح دادید، این محصول یک ظرفیتِ رو به افول و ناپایداری است، از طرفی فعالیت در حوزههایی نظیر معدن را توصیه کردید، فکر میکنید نگاه به معدن میتواند مشکل را حل کند؟
بحث معدن و صنایع معدنی میتواند تاثیر زیادی داشته باشد. در کنارِ آن، صنعتی که به اینها ارتباط داشته باشد و به این مزیت وصل باشد، یعنی اینکه صنعت و معدن را به هم وصل کند؛ خصوصا صنایعی که میتواند با ظرفیتهای معدنی ایجاد شود.
دوم در بحثِ اقتصاد دانشبنیان و شرکتها و هایتک، و مجموعهی ظرفیتهای مجازی و ظرفیتهایی که در دنیای امروز به عنوان ظرفیتهای جدیدِ کاری وجود دارد مثل همین بحث آیتی، اپلیکیشنها، اینها در شرایطی که امروز ما میتوانیم در کشور با مغزها و استعدادهایی که داریم حرکات بسیار خوبی انجام دهیم که عملا بدون هیچگونه هزینه و ارزبری، ارزآوری خوبی دارند. از جمله بحث اقتصاد هنر، بخشهایی از چیزی که فیلمهای سینمایی، مجموعههایی از ظرفیتهای هنری میتوان ایجاد کرد و بحث سوم در بحث جذب تولید با نگاه جدی به آنچه که واقعیتهای کشور ما و استان ما است.
این اقداماتی که شما اشاره کردید در واقع به نوعی تغییرِ ریل یا تغییرِ استراتژیِ کلیِ استان نیست؟
ببینید این اتفاقات در گذشته نیز افتاده است. شما اگر به چهار، پنج نسل گذشتهی ما برگردید؛ میبینید که پنبه و محصولات کشاورزی از این قبیل، همچنین فرش و شال و پته و …، صنعت و کشاورزیِ استان را تشکیل میداد. در یک مقطعی جمعبندی این شد که کشت پنبه در استان کرمان مقرون به صرفه نیست، و ما یک دفعه به پسته شیفت دادیم. یعنی این اتفاقها در همهی دنیا و حتی در خود استان و در کشور کاملا اتفاقاتِ طبیعی است. یعنی نباید بر ظرفیتهایی پافشاری کنیم که کمکم به افول میرود.
شما در مورد این تغییرات فکر کردهاید که برای تحقق آنها با چه میزان چالشها و موانع روبهرو میشویم و چه هزینهی سنگینی باید بپردازیم؟
مشکل اصلی ما این است که ما، آنچه که باید حاکمیت انجام بدهد و آنچه که باید مردم انجام دهند، در هم ممزوج شدهاند و اصلا تفکیکی بین اینها قائل نیستیم. مثلا در بحث سیب و پیاز جیرفت، در سالهایی که این محصولات زیاد است، از حاکمیت و دولت میخواهیم به صورت تضمینی خرید کنیم، و یا در زمان کمبود وارد کنیم؛ اما این اصلا وظیفهی دولت نیست.
حاکمیت یک قدم جلوتر از این باید انجام بدهد؛ یعنی بایستی قبل از اینکه کشتی اتفاق بیافتد بایستی تصمیمگیری شود که در منطقه چه میزان زیر کشت برود. بر اساس نقشههای جغرافیایی و بر اساس ظرفیتهای فراوانی که در همان سیستم سادهی گوگل میشود جستوجو کرد و عملا فضاها را مشخص کرد و ترتیبی داد که به میزانِ کافی در کشور کشت هر محصولی اتفاق بیافتد و کشاورز را راهنمایی کند و سیاستگذاریِ را انجام دهد.
حاکمیت به جای اینکه خرید تضمینیِ سیب و پیاز را انجام بدهد، یا به جای اینکه جلسه بگذارد بگوید سیب اضافه آمده، پیاز کم آوردیم، گوجه روی دست باغدار مانده و مرکبات اینطور شده، به جای اینها باید اعلام کند که در کدام مناطق چه کشتی باید اتفاق بیافتد. حال در زمینههای مختلفی هم که شما میگویید همین است. امروز اصلا شرایط ما نباید به این سمت باشد که سازمان تجارت و حاکمیت دنبال این باشد که کار صادراتی کند و یا زیر بغل صادرکننده را بگیرد.
آنها باید سیاستگذاری درست انجام بدهند. بقیهاش را باید بازار خودش مشخص کند، رقابت باید مشخص کند، عرضه و تقاضا باید مشخص کند. چیزی که از حاکمیت توقع میرود این است که همین مسائل و چالشهای پیش رو را ببیند و بر اساس همین چالشها، سیاستگذاریِ درست کند. مثلا در بحث گردشگری، شما تا به امروز چقدر از سازمان گردشگری که ۱۰، ۱۵ سال سابقه دارد؛ از اواخر دولت آقای خاتمی شکل گرفته، به عنوان معاونت رییسجمهور، دیدهاید که یک ساز و کار و یک راهکار را و یک استراتژی را برای توسعه گردشگری در استانهای مختلف مشخص کند که استان کرمان شما باید با داشتن مثلا ارگ بم، کلوتهای شهداد، و … در این زمینه با این کشورها، با این ظرفیتها، با این نوع پذیرش، با این پروازها، و با این شرایطی که میتوانید خودتان را با دنیا بسنجید سرمایهگذاری کنید. همهی ما وقتی میخواهیم کاری را در گردشگری انجام دهیم، به سازمان مراجعه میکنیم که آقا وام و تسهیلات بدهید که بعد هم امروز و فردا بشود.
آقای جلالپور شما با همه انتقادهایی که از وضعیت موجود داشتید و تغییراتی که لازم هست را بیان کردید؛ با این وصف، فکر نمیکنید ما احتیاج داریم که یک استراتژی جدیدی برای آینده استان تدوین کنیم؟ و چه کسی باید آن را تدوین نماید؟
این کار، کارِ حاکمیت است. ولی متاسفانه حاکمیت ما آنقدر درگیر مسائل و چالشهای روزمره است و آنقدر در مسائلی که نباید ورود کند، ورود کرده که فرصتی برایش نمانده است.
اتاق بازرگانی در این زمینه چه وظیفهای دارد؟
امید من این است که اتاق بازرگانی مشروط بر اینکه مورد پذیرش واقع شود انجام بدهد. در بحث آب ما دیدیم که این کار لازمهی استان است و سرمایه گذاشتیم. حتی به عدهای که در آن جلسه بودند، اعلام کردیم که مبلغی را میگذاریم که پولِ بودجهی تدوین استراتژیِ آب استان را تعدیل کنیم. ولی مشکلی که وجود دارد این است که حاکمیت، اعتماد لازم را به بخش خصوصی ندارد. همان موقع که ما مراجعه کردیم، به ما گفتند که چه بسا که شما با این تحقیقات و این اطلاعاتی که میخواهید در سازمانهای دولتی و از مجموعههای استان جمعآوری کنید، برای انتفاع خودتان جاهایی که آب زیاد است چاه بخرید، جاهایی که آب کم است، چاه بفروشید؛ و جاهایی که میشود سرمایهگذاری کرد بروید شخصی سرمایهگذاری کنید.
بنابراین این کار، کارِ شما نیست و این وظیفهی حاکمیتی است که باید مخفی و در فضای امنی این کار را دنبال کند. بنابراین این اعتماد وجود ندارد که کار به بخش خصوصی سپرده شود. شما همین بحث استراتژی توسعه استان را میگویید؛ اگر الان بخش خصوصی بیاید و ورود کند، فردا هرچیز که در بیاید میگویند اینها بر اساس منافع خودشان و بر اساس اینکه خودشان در چه زمینههایی میتوانند سرمایهگذاری کنند، یا چه درآمدهایی میتوانند کسب کنند و یا بر اساس اطلاعات خودشان در فلان منطقه، فلان صنعت و در فلان مورد، سرمایهگذاری کردند. بخشی ازاین نگرانی و دغدغه، بهجاست و بخشی از آن نیز بهجا نیست. آن بخشیاش بهجاست که بله البته اگر دولت و حاکمیت مثل بقیهی دنیا این کارها را انجام میدادند، توقعی نبود؛
ولی آن بخشی که بهجا نیست آن است که نه خود کنی نه کس دهی. در واقع حاکمیت نه خود این کار را انجام میدهد و نه حتی میگذارد بخش خصوصی انجام دهد. گیرم که اگر حاکمیت انجام نمیدهد، بخش خصوصی انجام دهد و برای بخش خصوصی نیز از قبل این فعالیت درآمد و انتفاعی هم برایش ایجاد شود و حتی بعضی اطلاعات و بعضی مطالب باعث شود که یک عدهای هم این سرمایهگذاریها را بکنند. چه اشکالی وجود دارد؟ اینکه اصلا نه خود حاکمیت این کار را بکند، و نه به بخش خصوصی واگذار کند، همین میشود که امروز شما در گوشه و کنارِ این استان میبینید که سرمایهگذاریهایی دارد انجام میشود یا انجام شده که عملا نتیجهای ندارد.
باید سیاستگذاری در کلانِ کشور اتفاق بیافتد. که آقا در این زمینه کشور به این نیاز دارد من این را حتی در کشاورزی عرض میکنم، باید سیاستگذاری نهایی در کشاورزی که کجاها باید چه میزان کشت انجام شود اتفاق بیافتد که کشاورز بر اساس آن نقشه، نقشهی راه بیاید و کار خودش را انجام دهد و خودش در بازار رقابت کند. یعنی قبل از اینکه ما تولید کنیم قبل از اینکه برویم سرمایهگذاری کنیم و هزینه کنیم باید یک نقشه راه داشته باشیم و این نقشه راه لازم است و این در طول دهههای گذشته نه حاکمیت انجام داده و نه در بعضی استانها که البته کار استانیِ آن هم نقص دارد یعنی اینکه ما اگر در استان کرمان هم بیاییم و این کار را انجام دهیم، عملا نمیدانیم در استان فارس یا یزد چه اتفاقی دارد میافتد.
این را باید حاکمیت نه تنها در نگاه به استان بکند، بلکه حاکمیت باید با نگاه به کشورهای منطقه بکند؛ با نگاه به دنیا بکند. من در یکی از سفرها که با استاندار وقت آقای نجار به کشور قطر رفتیم، دوستان ما که در این هیات بودند اظهار علاقه کردند که محصولات جنوب استان را به کشور قطر صادر کنند، یک صبح زود ساعتهای چهار، پنج به اتفاق دوستان به میدان بارفروشیِ قطر رفتیم که ببینیم چه محصولاتی دارند. باور میفرمایید که پیازِ آمریکایی از آمریکا به قطر میرفت و ارزانتر از پیازِ ایرانی برای آنها در میآمد. میگفتیم چرا از ایران نمیآورید؟
میگفتند آقا ببینید این پیاز سفید با این بستهبندی با تولید آمریکا داریم میآوریم با این قیمت، شما پیاز ایران را میتوانید با این قیمت بدهید؟ این یعنی چه؟ یعنی اینکه وقتی ما میخواهیم در کشور تولید پیاز کنیم باید منطقه، دنیا، تولید و جمعیت، آینده و همهی اینها را محاسبه کنیم اصلا کار حاکمیت این است. بله یک نقشهای بدهیم که آقا در تولید محصولات کشاورزی این اتفاق باید بیافتد، در محصولات صنعتی این اتفاق باید بیافتد، در محصولات معدنی این اتفاق باید بیافتد.
بر اساس آن بخش خصوصیِ هم دیگر توقعی از دولت برای یارانه و کمک نقدی و این حرف و حدیثهایی که این روزها به عنوان دست دراز بخش خصوصی شما میبینید نبایست باشد. برعکس، بایستی فقط از مجموعه کشور اطلاعات، سیاستگذاری، نقشه راه خواسته شود و بقیه راه بر عهدهی بخش خصوصی باشد.
اما ما برعکس عمل میکنیم ما صبح تا شب بر اساس سیاستهای نبوده و یا غلط و یا پیشبینیهای نادرست یا نشده، در سیاستگذاریهایی که اتفاق نیافتاده سرمایهگذاری میکنیم، بعد که گرفتار میشویم؛ دستمان را دراز میکنیم تا دولت کمک کند. مگر در دنیا، دارند به صنعتشان یارانه هدفمندی میدهند که ما چنین توقعی داریم؟
این اشکال اصلیاش از اینجاست که از ابتدا، آن کارِ درستی که باید انجام بشود مثل کاری که در کشورهای صنعتی انجام شده اتفاق نیافتاده است و بر اساس آن مسیر نادرست و نامشخص و تاریکی که وجود داشته سرمایهگذاریهایی اتفاق افتاده است که امروز لاعلاج از آنهستند که از دولت و حاکمیت مطالبه کنند که سرپا بمانند!