استقامت نوشت:
پنجشنبه ۹ دی ماه، کتاب فروشی شهر فرهنگ میزبان گروس عبدالملکیان؛ شاعر و دبیر بخش شعر نشر چشمه بود. در این جلسه که با حضور تعدادی از هنرمندان و علاقهمندان به شعر برگزار شد، فهمیه امیری؛ مدیر کتاب فروشی شهر فرهنگ و مجید رفعتی؛ شاعر و استاد رشته معماری دانشگاه آزاد کرمان گروس عبدالملکیان را همراهی کردند.
گروس یک اتفاق است
در ابتدای جلسه مدیر کتاب فروشی شهر فرهنگ ضمن تشکر از گروس عبدالملکیان و حاضرین در جلسه از مجید رفعتی خواست که به معرفی گروس عبدالملکیان و شعر او بپردازد.
مجید رفعتی؛ در ابتدای صحبتهایش با اشاره به اینکه معرفی کردن گروس عبدالملکیان خیلی ضرورتی ندارد چون او شاعری شناختهشده است به معرفی مختصر او پرداخت.
او در ادامه با اظهار این نکته که عبدالملکیان علیرغم جوان بودن رزومهی پرباری دارد، ابتدا به مجموعه شعر "پرندهی پنهانِ” او اشاره کرد که جایزه کارنامه را به خودش اختصاص دادهاست و سپس از دیگر مجموعه شعرهایش نام برد.
شاعر "دوئل دو صندلی خالی” با اشاره به ترجمهی کتابهای گروس به زبانهای عربی، کردی، فرانسوی و سوئدی او را شخصیت کاملا شناختهشدهای دانست و اظهار امیدواری کرد که ترجمه انگلیسی کارهای او نیز به زودی منتشر شود.
رفعتی با بیان اینکه گروس یک اتفاق است، گفت: «باید مجموعهای از پارامترهای درونی و بیرونی دست به دست هم دهند که چنین اتفاقی بیافتد و یک استثنایی در قاعدهی شعر امروز ایران به وجود آید.»
او در بخش دیگری از صحبتهایش با بیان این نکته که فرصت کافی برای بحث تکنیکی در مورد شعرهای عبدالملکیان را ندارد، تلاش کرد تا به اختصار به برخی ویژگیهای شعر او اشاره کند.
شعر گروس شعر فضا است
مجید رفعتی در برشمردن برخی ویژگیهای عبدالملکیان گفت: «به نظر من شعر گروس شعر فضا است؛ فضامندی و ساخت فضا در شعر گروس در شعر معاصر امروزِ ما، یک شروع و سرنمون است؛ فضایی که زبان را تجربهپذیر میکند.»
او ادامه داد: «من فکر میکنم کاری که گروس با زبان میکند سه بعدی کردنِ زبان؛ یعنی ابژکتیو کردنِ زبان است. کاری میکند که زبان خوانده نمیشود، بلکه جا باز میکند برای حضور ما داخل خودش و ما میتوانیم داخل زبان راه برویم، بدویم، گریه کنیم، بنشینیم و دست بکشیم روی زبان و گروس از یک مهارتِ استثنایی در تجربهپذیر کردن زبان برخودار است.» رفعتی با بیان اینکه از همه شاعران آموختهاست و خصوصا از گروس تصریح کرد:« فضامندی در شعرِ او به عنوان یک مشخصه مرا تحتتاثیر قرار میدهد.»
این استاد رشته معماری با اشاره به اینکه فضا یک مقولهی معمارانه است و از معماری به شعر میآید به تشریح معماری بازار کرمان پرداخت و گفت: « وارد بازار که میشوید تاریکیِ بازار و گشایشی که وقتی به میدان میرسی رخ میدهد و بعد دوباره فضا تاریک میشود و آن سراها و تیمچهها که از بازار جدا میشوند در واقع یک ساختارِ فضاییِ متباین و در عین حال پیوسته است» او ادامه داد: « این متباین بودن و پیوسته بودن چیزی است که در شعر به سادگی به وجود نمیآید.»
شاعر مجموعه "همه چیز عادیست با بیان اینکه در اشعار گروس فضاها به طور ارگانیک با هم رابطه دارند، میگوید: «من فکر میکنم این ارگانیک بودن اتصال در زبان گروس خیلی مشخص است.»
او سپس با تعریف ارگانیزم یا موجود زنده گفت: «موجودی است که همهی اجزای آن، فرمشان از عملکردشان تبعیت میکند. یعنی شکل، فرم، اندازه و کارکردِ هر فضا تابع یک منطق درونی است ضمن اینکه همهی آنها به طور طبیعی به هم پیوسته است و اگر یک عضو از یک موجود زنده را بگیری، موجود زنده دیگر موجود زنده نیست و میمیرد. و به نظر من ویژگی زبان گروس این است که طبیعی است به این معنا که ارگانیک است.»
مجید رفعتی در پایان فرمِ کلیِ آثار گروس را به بیانی تمثیلی، یک فرم سینمایی دانست و ادامه داد: « در آثار گروس ما با مجموعهای از فضاهای کاملا دکوپاژ شده، و کاملا کنترل شده مواجهیم که در عین حال ناخودآگاه خودشان را از دست ندادهاند و این پارادوکس خودآگاهی و ناخودآگاهی، به شکل بسیار پیشرفتهای، محقق شدهاست. همهی این توالیِ فضاهای تجربهپذیر را بگذارید، از شعر گروس عبور کنید، و بعد برسید به پایانبندیهای درخشانی که مثل فیلمهای سینمایی آدم را غافلگیر میکند.»
بعد از توضیحات مجید رفعتی جلسهی پرسش و پاسخ آغاز شد که گزیدهای از آن در ادامه آمدهاست:
شاعر مثل قناری در معدن ذغال سنگ است
در ابتدا خانم امیری پرسش و پاسخ را با طرح این سوال آغاز کرد: «از دیدگاه شما رسالت شاعر در جهان هستی چیست؟ اصولا شعر چه تاثیر بر روند زندگی میتواند داشته باشد؟»
گروس عبدالملکیان در پاسخ به پرسش او با بیان این نکته که بحث رسالت شاعر در جهان بحث مفصلی است که در طول تاریخ ادبیات ایران و جهان از مناظر متنوعی به آن پرداخته شده؛ گفت: «من از این جا شروع میکنم که ببینیم کار شاعر چیست؛ یک فیلسوف یک جامعه شناس یا یک روانشناس مقولهای را پیدا میکنند تا به شما نشان دهند، اما یک شاعر به گمان من یک چیزی را پیدا میکند که پنهانش کند.»
او ادامه داد: «ممکن است این پرسش پیش بیاید که پس چه چیزی باقی میماند؟ دقیقا همین است؛ یک پیدای پنهان شده! انگار شاعر گنجی را پیدا میکند و بعد زیر خاکی از تخیلات، استعارهها، تشبیهات، مجازها، موسیقی، فرمها و ساختارها پنهانش میکند و زیبایی ماجرا در این است که مخاطب وقتی شروع میکند به خواندن شعر، خاک را کنار میزند و خیلی اوقات به گنجی بیشتر از آنچه شاعر پنهان کرده میرسد و شاید به چیزی متفاوت از آنچه پنهان شده و این همان خاصیت تاویل پذیری شعر است.»
شاعر "رنگهای رفته دنیا” سپس برای تشریح رسالت شاعر در جهان هستی از دیدگاه خودش عنوان "قناری در معدن ذغال سنگ” از کورت ونه گات را وام گرفت و گفت: «نقش شاعر مثل نقش "قناری در معدن ذغال سنگ” است؛ قناری زودتر از بقیه به داخل معدن ذغال سنگ میرود و اگر آواز خوش خواند بقیه هم دنبالش میروند اما اگر دیگر صدای آوازش نیامد به این معناست که معدن قابل پیشروی نیست.»
او اظهار کرد که شاعر شاخکهای حساستری نسبت به روح اتفاقات دارد و شعر واقعی میتواند شاخکهای حساستری را در مخاطب ایجاد میکند تا مخاطب با هر جهانبینیای که دارد بتواند وضعیتهایی را که با آن مواجه میشود، با حساسیت بالاتری داوری کند و در پایان گفت: «گاهی اوقات شاعر مثل همان قناری در معدن ذغال سنگ تاوانش را هم پرداخت میکند.»
هنگام سرایش شعر به مخاطب نمیاندیشم
یکی از حاضرین در جلسه از گروس عبدالملکیان پرسید: «اینکه شما شاعر شناخته شدهای هستید و شعرتان مخاطبان زیادی دارد؛ چه تاثیری در روند سرایش شعر شما دارد؟»
عبدالملکیان در ابتدا با پذیرفتن اینکه مخاطب هم کیفی و هم کمی میتواند برای او و هر هنرمند دیگری انرژی بخش و مهم باشد، گفت: «حتی اگر بخواهیم خیلی حرفهای به آن نگاه کنیم این مساله مخصوصا از این جهت مهم است که هر چقدر مخاطب بیشتری داشته باشید منتقد بیشتری هم دارید یعنی شعر هر شاعری و من هم همین طور مدیون نقدهای مثبت یا انتقادی است که از مخاطبینش دریافت کرده و شاعر اگر هوشمند باشد از همهی آنها بهره میبرد.»
او در ادامه جملهای از نیما یوشیج را نقل به مضمون کرد که باید دو گوش داشت؛ با یکی حرفهای جدی را شنید و نگه داشت و با دیگری هرچه سریعتر برخی از نگاههای غرض ورزانه را دور ریخت.
شاعر مجموعهی ” سطرها در تاریکی جا عوض میکنند” تصریح کرد: «با همهی احترامی که برای مخاطب قائلم اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم که موقع نوشتن شعر فقط به شعر فکر میکنم و به مخاطب فکر نمیکنم.» او اضافه کرد: «شعر حسودترین معشوقهی دنیاست؛ یعنی اگر احساس کند شما آن را به خاطر هرچیز دیگری خواستهاید خداحافظی میکند و میرود.»
عبدالملکیان با بیان اینکه شعر بدون مخاطب شعر نیست چون باید خوانده شود؛ گفت: «خوشبختانه شعر خیلی باهوش است و خودش میداند چه کند اگر ما نسبت به مخاطب نگرشهای فایده گرایانه داشته باشیم مثل معروفیت، کسب درآمد و …. کار شعر تمام است.»
او با تکرار این نکته که در هنگام سرایش تنها به شعر فکر میکند، بیان داشت: « من به شعرم فکر میکنم و در واقع مدام در حال کند و کاو هستم که چه چیزهایی را از مجموعههای گذشته نگه دارم و چه چیزهایی را کنار بگذارم.»
دبیر بخش شعر نشر چشمه با بیان این اعتقاد که برخی شاعران اهل انقلاب هستند و برخی شاعران اهل اصلاحات؛ شاملو را به عنوان مثالی از گروه اول نام برد و خودش را شاعری اهل اصلاحات دانست که در هر مجموعه سعی میکند چیزهایی از مجموعههای قبلی را حفظ و یا پررنگتر کند و چیزهایی را حذف کند.
فضای شعر از اصالت عاری شدهاست
گروس عبدالملکیان در بخش دیگری از صحبتهایش به بیان وضعیت امروز شعر فارسی به خصوص با توجه به گسترش گرایش به فضاهای مجازی پرداخت و در ابتدا با بیان نظر خود بر این مبنا که فضای مجازی، بیش از تاثیر مثبت بر شعر، تاثیر منفی داشتهاست، دلیل عمدهی این مساله را در تقابل نادرست با این پدیده دانست و گفت: «فضای مجازی شاید بیشتر فضایی برای تبلیغات است که البته ایرادی هم ندارد که ما از آن برای معرفی فضای جدیِ شعرمان استفاده کنیم.»
او اظهار کرد: «به جای اینکه ما مال فضای مجازی شویم، باید فضای مجازی را مالِ خود کنیم. متاسفانه بعضیها به خاطر اینکه مثلا شعرشان بیشتر خوانده شود، خیلی کوتاه مینویسند و سعی میکنند طوری بنویسند که حتما همهفهم باشد. حتی بعضیها را دیدهام که کاغذ و دفترشان اینستاگرام است و بدون هیچ تامل و اندیشهای به صورت بداهه در آنجا شعر مینویسند. اینها به نظر من وحشتناک است.»
شاعر "حفرهها” در ادامه با بیان این نکته که راههایی برای استفاده از فضای مجازی برای تبلیغ شعر وجود دارد، گفت: «مثلا میشود بخشی از یک شعر بلند را گذاشت و آدرسش را داد تا اگر کسی علاقهمند است بقیه آن را در کتاب یا هر جای دیگری بخواند. و به این شکل مخاطب علاقهمند با آن کتاب هم آشنا میشود.»
او بعد از بیان این نکته که تا حدودی، صداهای متنوع در شعر امروز وجود دارد و شعر با صداهای متنوعاش زنده است؛ اظهار کرد: «اما ما یک مساله داریم، متاسفانه تا حدود زیادی با خیل عظیمی از کسانی مواجهیم که بدون اینکه تجربهای داشته باشند یا خیلی شعر خوانده باشند، کارگاهی رفته باشند یا خیلی در جلسهای شرکت کرده باشند، چیزهایی مینویسند و ابتذالاتی به اسم شعر را در فضای مجازی منتشر میکنند.»
عبدالملکیان وجود فضاهای تقلبی را از آسیبهایی دانست که حتی دامن شاعرانی که شاعریشان هم شکل گرفته، را گرفتهاست. او تصریح کرد: «در شعر امروز فضای اصیل خیلی کم است. فضای اصیل یعنی اینکه شاعر سعی کند که صدای خودش و تجربهی خودش را داشته باشد و زبان و تخیل و خودش را در شعرش به کار گیرد.»
دبیر بخش شعر نشر چشمه با اظهار تاسف از اینکه کپیکاری خیلی زیاد شده و شاعران زیادی دنباله رو دو یا سه شاعر جریان ساز هستند، گفت: «برای شروع راه، داشتن الگو بد نیست ولی کمکم باید شاعر صدای خودش را پیدا کند.»
او با بیان اینکه فضا، فضای تقلب، ریا و دروغ شدهاست، بیان داشت: «صادقانه و غمگینانه باید بگویم که این مولفهی بدِ اخلاقی، در جامعهی ما خیلی پررنگ شده و خودمان میدانیم که هزار مصیبتِ دیگر در پی آن میآید. این معضل در حقیقت آسیبِ عظیمی به جامعه ایرانی میزند و دامن شعرمان را هم گرفتهاست.»
به اعتقاد او این دروغگویی به فضای نشر هم راه پیدا کرده و شاعران زیادی هستند از برخی نشریات تازه کار، نالان هستند چون آنها را دروغگو میدانند.
عبدالملکیان سپس به برخی نشرهای نسبتا تازه کاری اشاره کرد که به عنوان مثال کتابی را که باید در شمارگان هزار چاپ کنند، در شمارگان ۵۰ چاپ میکنند تا کتاب به چاپ دوم برسد و ادامه داد: «این ناشر شاعر دروغگو هم تحویل میدهد؛ شاعر برای معروف شدن سطری از یک کتاب و سطری از کتاب دیگر برمیدارد و در نتیجه کارش، کلاژی میشود که هیچچیز هم ندارد و پوچ و خالی است!»
از فضای کرمان لذت ببرید
صاحب مجموعهی "هیچ چیز مثل مرگ تازه نیست” در پایان با بیان اینکه فضای تهران خیلی تاریک شدهاست، و اعتماد خیلی کمرنگ شده گفت: «این مساله، دارد به یک بیماری تبدیل میشود. هر حرفی که میشنویم با تردید به سراغش میرویم که شاید دروغ باشد. طبیعی است که این تردید به شعرمان هم راه پیدا کردهاست. امروز مخاطب با تردید به سراغ کتاب شعر میرود چون میداند که از ۱۰۰ درصد شاعران، ۹۰ درصدِ شاعران دروغگو هستند!»
او اضافه کرد: «واقعا از فضای کرمان لذت ببرید. من، حس میکنم اصالت در شهرستانها بیشتر حفظ شده است.»