کد خبر: ۱۹۵۹
تاریخ انتشار: ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۸
ارسال به دوستان
ذخیره
یادداشتی از امید طاهری
اگر تعارف را کنار بگذاریم، مجبوریم لقب استاد و فرهیخته و گرانقدر را از بسیاری افراد پس بگیریم. اما خب، خلق‌و خوی ایرانی اجازه نمی‌دهد چنین کنیم. این تعریف گریزی لفظ هنرمند در جامعه ما، باعث مشکلات بسیاری شده که در این مقطع و درست زمانی که قرار است تشکلی با نام خانه هنرمندان ایجاد شود، تمام آن مشکلات به ناگهان چهره می‌نمایند و باعث کندی حرکت می‌شوند.
 امید طاهریساماندهی جامعه‌ی هنری، نه با هدف کنترل و نظارت، نه با هدف تولید آثار سفارشی و نه با هدف حلقه پروری و کلونی سازی، بلکه با آرمان رسیدن به تشکلی با تعریف صنف و احقاق حقوق اولیه‌ی زیست اهالی هنر، حرکت ارزشمندی است که اگر تشکیل خانه هنرمندان کرمان بر پایه‌های چنین تعریفی استوار شود، مانایی و کارایی‌اش تضمین شده‌است. و اگر جز این باشد، در واقع ویرانه‌ای نوساز علم کرده‌ایم.

به شخصه نمی‌دانم آینده‌ی این خانه چه خواهد شد. اما نمی توانم انکار کنم که اهالی هنر به چنین خانه‌ای نیازمنداند.

جامعه‌ی هنری نه فقط در کرمان، بلکه در هر نقطه از این کشور، بیماری‌های فراوانی دارد. اولین و بزرگترین بیماری، تقدس‌مآبی برخی از ساکنین این جامعه است. اگر تعارف را کنار بگذاریم، مجبوریم لقب استاد و فرهیخته و گرانقدر را از بسیاری افراد پس بگیریم. اما خب، خلق‌و خوی ایرانی اجازه نمی‌دهد چنین کنیم. این تعریف گریزی لفظ هنرمند در جامعه ما، باعث مشکلات بسیاری شده که در این مقطع و درست زمانی که قرار است تشکلی با نام خانه هنرمندان ایجاد شود، تمام آن مشکلات به ناگهان چهره می‌نمایند و باعث کندی حرکت می‌شوند. این را همه می‌دانیم و ناچاریم بپذیریم که لقب هنرمند را در این کشور، مانند القاب دوران ناصری، کیلو کیلو تقسیم می کنند. نه، تقسیم هم نمی‌کنند، گذاشته‌اند سر میدان و هر که از راه می‌رسد، این نشان را بر پیشانی خود نقش می‌زند. خب این اتفاق البته آسیبی بر پیکر هنر و هنرمند واقعی وارد نخواهد کرد. چرا که هنر در گذر ایام پیکر خویش را پالایش می‌کند و هنرمند هم اساسا سر به کار خویش دارد. اما این نهاد متولی است که در ارتباطش با هنر و هنرمند، از اختلال بدل‌ها و اصل‌ها، از درهم آمیختگی آهن و طلا، از این آشفته بازار، دچار سوء برداشت، سوء تعریف و گاه حتی سوء استفاده می شود. می‌خواهم به این جمله‌ی دردناک برسم که جامعه هنری ما، به خاطر عدم خلوص و بیماری‌های داخلی، دچار وضعیتی شده که حتی اگر خیرخواه ترین دولت‌ها بخواهند به سامانش بیاندیشند، باز هم از داخل دچار فروپاشی خواهد شد. مگر اینکه نسبت به وضع موجود به هشیاری برسیم و با آگاهی از گردنه‌ها و گدارهای این راه پر خم و پیچ، به سلامت عبور کنیم. چنین امیدی ایجاد نخواهد شد مگر اینکه سرشاخه‌های این جریان، از میان خیرخواه‌ترین‌ها، آگاه‌ترین‌ها و واقعی‌ترین‌ها انتخاب شوند، و در ادامه کار، دیگر به چیزی جز ایجاد صنف برای هنرمندان نیاندیشند.

منیت و خودخواهی، بزرگترین مانع شکل گیری یک جریان گروهی است. این درس اولیه و به ظاهر ساده، وقتی در آخرین مراحل ایجاد خانه هنرمندان، هنوز از سوی بسیاری دوستان پاس نشده، چگونه می‌توان به فردا امیدوار بود. از کجا معلوم عده‌ای از همین من‌ها، فردا روز درهای این خانه را جز به روی خود و همنشینان خود باز نکردند. یا اینکه درها را باز کردند اما در خانه پستویی نهان کردند، شاه نشینی برای شب‌های چله. مهمانخانه‌ای برای نورچشمی‌ها. می‌بینید؛ این افکار، زاده‌ی وضعیت موجود ماست و هر کس بگوید بعید است چنین شود، ساده‌لوحانه سخن رانده است. متاسفانه این حاصل تربیت دوران ماست. همان جمله های سنگینی که برخی پدران و مادران بر سر ما کوبیدند که: « زرنگ باش، حق خودت را بگیر، بزن توی صف، سبقت بگیر، گور باباش، باید کار را از مردم بقاپی. تو چی کمتر از اون داری، خاک بر سرت ازش خوردی، می‌زدی که بلند نشه.!!!» به نظر می‌رسد این فرهنگ در نهاد بسیاری از ما رسوخ کرده و هر چه تلاش کنیم نمی‌توانیم نادیده‌اش بگیریم. همیشه برای خودمان کار می‌کنیم. همیشه فقط خودمان؛ فقط من. اما شکل گیری خانه‌ای برای هنرمندان، با این طرز فکرها به سامان نخواهد رسید. این خانه ساخته شدنش جز با عبور از منیت‌ها امکان پذیر نیست. این خانه پایه‌هایش بر ما بنا خواهد شد و در آینده سقفی می‌شود برای همه‌ی من‌ها.

مدیران در اداره‌ی کل فرهنگ و ارشاد استان کرمان، به عنوان شخصیت‌های حقوقی، بیشتر از هنرمندان میل به شکل‌گیری یک نهاد صنفی برای جامعه‌ی هنری دارند و این یک واقعیت دردناک است. این میل شدید مشهود است. مدت هشت سال دوران دولت قبلی، کی و کجا از هنرمندان دعوت شد که برای بهبود وضع صنفی خودشان، به دیالوگ و بحث با بخش دولتی بنشینند. همین که طی یک سال گذشته، معاونت هنری اداره‌ی کل، بارها و بارها در جمع هنرمندان حاضر شده، و از سوی دیگر دفتر کارش، قلعه‌ای نفوذ ناپذیر نبوده، جای قدردانی و سپاس دارد. نمی‌توان اینها را ندید و تنها زمانی که یک نا اهل را منصوب کردند به کنجی خزید و نالید. اگر قدر این تعامل را ندانیم، خیلی زود دوباره به دوران قحطی دیالوگ خواهیم رسید.

منتشر شده در هفته‌نامه استقامت

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار

تعطیلی «پنجشنبه‌ها» تصویب نشد

نظارت چندانی بر عملکرد باشگاه‌ها وجود ندارد

آغاز ثبت‌نام آزمون ورودی مدارس فرهنگ در کرمان از امروز

واکسیناسیون دام‌های استان کرمان علیه طاعون نشخوارکنندگان

محکومیت‌ وزیر سابق کشاورزی در دولت رئیسی به سه سال حبس

بهره‌مندی 800 واحد مسکونی بردسیر از نعمت آب شرب سالم و پایدار

جدیدترین قیمت طلا و انواع سکه در بازار

افراد مبتلا به کبد چرب لیمو را این طور مصرف کنند

به مناسبت روز دختر برگزار می شود؛ همایش پیاده‌روی خانوادگی در کرمان

نجات کودک هشت ساله از چنگال آدم ربایان

پر بحث

10 روستای استان کرمان به عنوان روستای هدف گردشگری انتخاب شدند   (۲۴ نظر)

عیدوک بامری که بود و چه رابطه‌ای با حاج قاسم داشت/ احمد یوسف زاده توضیح داد   (۶ نظر)

مشکل تامین زمین در کرمان برای ساخت واحدهای نهضت ملی مسکن  وجود ندارد   (۴ نظر)

پیش بینی وضعیت آب و هوای کرمان   (۲ نظر)

ببینید| فیلم کامل سخنان سید حسین مرعشی در شبکه افق   (۲ نظر)

ببینید| گزارش تصویری گفتارنو از مراسم عزاداری منزل حاج ماشاءالله خدادادپور در کرمان   (۲ نظر)

امام جمعه سابق راور درگذشت   (۲ نظر)

صدور هشدار زرد هواشناسی؛ ورود سامانه بارشی نسبتا قوی به کرمان   (۱ نظر)

دو روستا و یک شهر استان کرمان به اینترنت پرسرعت متصل شدند   (۱ نظر)

بشنوید| نوحه خون گلوی حسین با صدای مداح کرمانی   (۱ نظر)