گفتارنو/محبوبه فیروزآبادی : «لطفا خودکشی نکنید» گمان کردم آمار خودکشی بالا رفته و مدیران فرهنگی شهرداری پا پیش گذاشته اند برای سامان دادن به این وضع. وسط تیغی که روی بنر قرار داشت، طرح یک قلیان نقش بسته شده بود. این را در دقت بیشتر می شد کشف کرد. به هر روی این بنرها در قالب پویش شهروندی کرمون گردون توسط معاونت فرهنگی شهرداری کرمان با هدف پیشگیری از قلیان بود.
با دکتر علی سوند رومی دکترای جامعه شناسی در خصوص این شیوه پیشگیری و چالشهایش به گفتوگو نشستم که میخوانید.
آقای دکتر! برخی می گویند آن چیزی که در ایران بهعنوان کمپین شناخته میشود، کارکرد کاملاً لوکس و فانتزی پیداکرده و در حد پز اجتماعی است و در زندگی امروز عملاً کاربردی ندارد. شما این نگاه را تایید میکنید؟
اگر اسم کمپین را یک بسته هوشمند تبلیغاتی بگذاریم که از ابزارهای مختلف یا به قول یکی از دوستان از سپرکهای مختلف برای انتقال یک پیام استفاده میکند ، اگر محتوای پیام قوی باشد و کارکرد داشته باشد و برای جامعه تأثیرگذار باشد، خب این پیام انتقال پیدا میکند و مسیر خودش را طی میکند.
حالا اگر ما بخواهیم نمونه آن را اشاره کنیم؛ دوران جنگ یک کمپین خیلی بزرگی در تبلیغات در مورد جنگ داشتیم. خب؛ کاملاً کارکرد داشت. بهاصطلاح از ابزار و امکانات خاص خودش استفاده میکرد. صدا سیما همراهش بود. مثلاً فضای بیرونی مثلاً تبلیغات خیابانی را ما داشتیم. تابلو داشتیم. بنر داشتیم و چیزهای دیگر که آن پیامی که باید منتقل بشود بهخوبی انتقال میداد و تأثیرگذار هم بود.
اما اگر کمپین محتوا نداشته باشد، یا هدف روشن و تأثیرگذاری نداشته باشد مطمئناً چون کمپین تبلیغاتی هزینه بالایی میبرد و نتیجه آنچنانی از داخلش درنمیآید، مبهم هست و برای مردم کارکرد ندارد.
از نظر شما کمپینی که برای «انصراف از دریافت یارانهها» راهاندازی شده بود، فاقد ویژگیهای یک کمپین تبلیغاتی بود ؟
آن کمپین متناسب با نیاز مردم یا تصور مردم نبود. یک کمپینی به دنبال هدفی هست که این هدف با نیاز مردم سازگار و مردم هم احساسش میکنند، خب جواب میگیرد. یکزمانی این کمپین با نیاز مردم سازگار هست اما مردم هیچ احساس نیازی به آن ندارند. خب این موفق نیست.
با توضیحاتی که دادید میتوانم اینطور برداشت کنم که اساساً کمپینهای آموزشی و یا کمپینهایی که هدفشان تغییر یک فرهنگ یا یک رفتار است محکوم به شکست هستند ؟
خیر اینطور نمیشود، باید هوشمندانه باشد .
شما گفتید مردم ممکن است یک کمپین نیازشان باشد ولی خودشان علاقه نداشته باشند یا احساس نیاز نکنند. بهعنوانمثال پویش شهروندی کرمان گردون که زیر نظر معاونت اجتماعی شهرداری کرمان است و به دنبال نه به قلیان است. ممکن است طرفداران قلیان احساس نیازی به محتوای پیامش نداشته باشند. این کمپین فکر میکنید محکوم به شکست است ؟
ما اگر بیاییم از یک امکان تبلیغاتی مثلاً بیلبورد یا روزنامه یا از رسانههای دیگر به صورت تلگرام یا خیلی چیزهای دیگر در مسیر خاصی حرکت کنیم که نتواند روی آن احساس نیاز دست بگذارد، بله؛ محکومبه شکست است. هرچند که پیام کارکردی داشته باشد. ما اگر هزینه برای بهداشت و درمان یا سلامت را یک هزینه پایدار و درازمدت ببینیم و همچنین فرهنگسازی را درازمدت ببینیم، ممکن است در ذهن نسل جدیدی که ما با او سروکار داریم نقش ببندد و تأثیرگذار باشد. گاهی اوقات با تبلیغات نامناسب همان نسل را حساس میکنیم و اتفاقاً بهعکس هدف کمپین میرسیم. یعنی الزاماً هر چیزی را که ما روی آن متمرکز بشویم، اگر پیامهای ساده اندیشانهای ارائه کنیم، ممکن است جواب عکس بگیریم.
برای پیامهایی که میخواهیم ارسال کنیم به چه الزاماتی باید توجه کنیم ؟
یک بخش این است که واقعاً خود مخاطب پیام را کشف کند. یعنی کمپین به این صورت باید باشد که مخاطب خودش درک و حس کند پیامی که از آن میگیرد پیام خودش است و متناسب با احساس نیاز خودش. ولی اگر ما بخواهیم این را القا کنیم و جنبه القایی داشته باشد، مطمئناً تأثیر منفی خواهد گذاشت؛ یعنی بهنوعی مخاطب حس میکند دارد به شعورش اهانت میشود .
پس پیامها باید غیرمستقیم باشد ؟
بله؛ غیرمستقیم و قابلبازسازی در ذهن باید باشد. خیلی از پیامها غیرمستقیم هستند ولی قابلیت بازسازی و بهاصطلاح تأثیرگذاری ذهنی ندارند.
منظورتان از بازسازی، رمزگشایی از آن پیام است؟
به نوعی؛ بله که مخاطب بتواند برای خودش درونی کند. یعنی همان چیزی که من فکر میکردم، پیام هم همان را میگوید.
بنری که در واقع به نحوی نکوهش استفاده از قلیان بود در کرمان بیلبورد شد. این بنر که حاوی یک پیام تصویری بود را چگونه ارزیابی میکنید ؟
ببینید نمونه این کار قبلا در اصفهان، بخش معاون فرهنگی شهرداری اصفهان انجام داد. البته انها چند سال هم درگیر این طرح هستند و کمپینهای تبلیغاتی متناسب با اصول شهروندی را اجرا و دنبال میکنند که به نسبت هم موفق بوده است. این بنری که نشان دادید؛ یکی از آن بنرهایی هست که حدود بیست تا بیست پنج تا بنر نه به قلیان در اصفهان کار شد.
یعنی تصویرها کاملا تکراری و کپی هستند؟
بله؛ این بنرها کاملا در اصفهان کار شدهاند. بیست تا بیست وپنج تا طرح که پیام مختلف داشت. ترکیب اینها را در شهر وقتی یک راننده حرکت میکند سر چهارراههای مختلف میایستد، یا عابری که رد میشود، ترکیب آنها میتواند پیام مورد نظر را بدهد.
ولی خب؛ واقعیت این است که ما به تنهایی با کار تبلیغاتی نمیتوانیم موفق باشیم. یعنی فرهنگ سازی، لایههای بالا دستی و پایین دستی هم دارد. فقط با یک جنبش هوشمند خیابانی و تبلیغات خیابانی نمیتوانیم جواب بگیریم، ولی میتوانیم در درازمدت با ترکیب اینکه این فرهنگ در خانه برود و خود اعضای خانواده به عنوان یک واقعیت بپذیرند و به عنوان یک خطر تلقی بشود، خود فرزندان حس کنند که نباید سراغ آن بروند و یکسری موارد دیگر دست به دست هم بدهند و در کنار تبلیغات باشد. یعنی این نیست که تبلیغات را حذف کنیم و بگوییم تبلیغات تاثیرگذار نیست. ولی چرا باید از ان استفاده کنیم؟ لااقل به عنوان یاد اوری از آن استفاده کنیم تا ان ذهنیت یا ایده اولیه در ذهن مخاطب ایجاد بکند،هر چند میتواند برای جامعه هزینهبر هم باشد.
اقای دکتر! با برخی از فعالان عرصه مبارزه با مواد مخدری که صحبت میکردم میگفتند با توجه به شیوع مصرف مواد صنعتی مثل شیشه، حتی استفاده از تریاک نباید خیلی مذمت شود. این نگرش در حالی وجود دارد که تفکر دیگری میخواهد با استفاده از قلیان مبارزه کند. فکر نمیکنید این تضاد خودش باعث شده که چندان نتوانیم در برچیدن بساط قلیانها موفق باشیم ؟
در موضوع پیشگیری باید بگویم مطمئن باشید افرادی که سراغ تفریحات خاص که قلیان یک مدل ان است، میروند زمینه برای شیفت کردن به مواد دیگر هم پیدا میکنند. اگر پیشگیری درست پیش برود، به اصطلاح سنتی افراد نعشه دوست نشوند، محفلی نشوند، شیفت کردن به مواد بالا دستی هم جلوی ان گرفته میشود، یا اینکه یکی از راهای ان بسته میشود.
اما مقوله دیگر این است که فردی درگیر مواد مخدر صنعتی یا اعتیاد سفید هست،شیفت داده شود به سمت مواد سیاه مثل تریاک؛ این یک استراتژی هست. یعنی استراتژی عبور از یک مواد مخدر اسیب زننده به یک مواد دست پایینتر که آسیب کمتری هم دارد.
پس نباید این مساله توجیهی باشد برای پیشگیری از مصرف قلیان؟
بله دقیقا، ولی زمان خاص خودش را میخواهد. یعنی اینکه مثلا ما سناریویی برای بستن قهوه خانهها و جمع کردن یک دفعه قلیانها نداشته باشیم، مطمئنا میرود به لایههای پنهان تر، به خانهها یا جاهای دیگر میرود، به محلههای خصوصی وارد میشود و در انجا میتواند شیفت کند به سمت مواد اعتیادآور خطرناک.
اقای دکتر! قلیان در محافل خانوادگی به رسمیت شناخته شده و به عنوان یک تفریح، قبح چندانی ندارد. قبول دارید این میتواند در اینکه نمیتوانیم قلیانها را جمع کنیم موثر باشد؟
قلیان که قدمت تاریخی دارد. در فرهنگ ما مثلا از انجایی که خودم یادم هست در محافل زنانه که دور هم جمع میشدند قلیان به عنوان یک تفریح خاصی بود که خانمها استفاده میکردند؛ نه به صورت همیشگی ولی یک بخشی از محافل انها بود و به اصطلاح این سرگرمی را ایجاد میکردند.
خب؛ این آنچنان این مزمت هم نمیشد و انچنان به عنوان مواد خطرناک تلقی نمیشد. قلیان کشیدن بخشی از فرهنگ ما بوده الان هم هست. افراد در خانوادهها خطراتی را که دارد متوجه نیستند، قلیان بار فرهنگی منفی خیلی بالایی در جامعه ما نداشت، البته این دلیل نمیشود کاری انجام ندهیم. یعنی باید خطرات را گوشزد کرد.
ولی انچه که میخواهم به زبان دیگر بگویم ما مشکلمان در استفاده از قلیان، مواد مخدر، یا چیزهای دیگر در این نیست که ایراد در فرهنگ ما باشد یا مذمت بشود یا خیر، مشکل در نوع تربیت فرزندان است. ما هرچه نسلی را نسل هیجانی با هوش پایینتر واکنشی احساسی تربیت کنیم، این افراد در مقابل استفاده از مواد مخدر توانایی مقاومت کمتری دارند، مشکل در نوع تربیت ماست. یعنی اگر تربیت به سمت افرادی باهوش هیجانی بالا برود، و روی ان کار کنیم. مطمئنا آسیب مواد مخدر به شدت پایین میاید و پیشگیری آن به شدت راحت میشود. شاید من با قدرت بتوانم بگویم که 70تا80 درصد گرایش به مواد مخدر کمتر میشود.
آقای دکتر! اخیراً شورای شهر کرمان مصوبهای دربارهی جمعکردن قلیانها داشت و این باعث شد که اگرچه رسماً قلیان عرضه نمیشد اما در فضاهای غیررسمیتر مثلاً مثل زیرزمین همان ساختمان یا جاهای مشابه قلیان عرضه میشد...
خب؛ من گفتم جمعکردن قلیان شاید بهعنوان یک راهکار کوتاه در نظر گرفته بشود، اما میتواند زمینهی شیفت کردن به مواد دیگر را فراهم کند.
پس شما جمعکردن قلیان را تائید نمیکنید؟
ببینید اگر بخواهیم این مسئله را حل کنیم باید یک نگاه راهبردی و یا یک استراتژی داشته باشیم. تنها جمعکردن جواب نمیدهد باید راهکارهای دیگری جستجو کنیم. این یک تصمیم بین نسلی است که مثلاً باید یک برنامهی۱۵/۲۰ساله داشته باشیم. من دارم روی هوش هیجانی کار میکنم. بهقول معروف پیشگیری و بالابردن توان افراد وتربیت انسان های متعادلتر. ازانطرف هم باید فضای عرضه رامحدود کنیم. یعنی یک دورهی۱۰/۱۵ساله برنامه ریزی بشود و باعوض شدن اقایx وامدن یک گروه دیگر و تغییر مسئولین یک استان برنامه فراموش نشود. اما باید برنامه ریزی درازمدت باشد که یک ارگان مانند بهزیستی یا یک تیم اجرایی متولی باشد واجرایش کند.
اقای دکتر! به نظرمن این بنرمیتواند تبعاتی داشته باشد. کسی که در زندگیش به بحرانی خورده ومستعدخودکشی است اگرپیام این بنررا دریافت نکند، ایا به شکل غیرمستقیم این بنر گزینه خودکشی را روی میزش نمیگذارد؟
ببینید نمیشود بگویم نه تاثیرنمیگذارد اماعوامل موثربراقدام به خودکشی خیلی درحوزهی تبلیغات نیست. بله؛ ما میتوانیم بگوییم یک بخشی از تظاهربه خودکشی که یک بخشش یادگیری اجتماعی است موثر باشد. یاحتی در انتخاب نوع خودکشی.
ولی در اصل خودکشی کردنش تاثیرندارد؟
اقدام به خودکشی مسئله اش فرق میکند.
شما مصارف همین تریا ک و فراوری هایش در صنعت داروسازی را ببیینید و از طرفی مضرات آن را با این همه داروی مسکن و ارام بخش مصرفی جامعه مقایسه کنید . چرا هیچ حساسیتی در این داروهای شیمیائی با این همه عوارض نیست . از طرفی این همه مبارزه فیزیکی تا حد اعدام چه نتایجی تا کنون داشته است ؟ افزایش اعتیاد و تنوع بخشی به مواد شیمیائی ، کاهش سن مصرف ، تلفات بالای انسانی ، بی خانمانی وبه دنبال آن افزایش مشکلات اجتماعی و ..... چرا ما نباید ارزیابی صحیحی از پدیده ها داشته باشیم و گرفتار ادامه و تکرار روش های غیراصولی یا تغییر روش های مشابه بی حاصل باشیم .