رضا شمسی در فردای کرمان نوشت: تئاتر را در سال ۶۷ با بازی در "تلواسه” شروع کرد. متعاقب آن با چند نفر از دوستانش گروه شعله را تشکیل دادند که همکاری با آن گروه را تا هم اکنون ادامه داده است. محسن ایرانمنش در سالهای اخیر "آن شب که ترو زندانی بود” و "باغ آل ِبالو” را یکبار دیگر با گروه شعله بازتولید کرده است و اکنون "مرد مرده” را بر اساس نمایشنامه "جان گابریل بورکمن” نوشته ایبسن، دراماتورژی و کارگردانی نموده که تا ۲۲ اسفند ماه در پلاتوی موج نو اجرا خواهد داشت. با محسن ایرانمنش که عضویت در شورای نظارت و بازبینی آثار نمایشی کرمان نیز از سوابق و تجربههای او میباشد، به مناسبت اجرای مرد مرده” گفت و گو کردهام.
آقای ایرانمنش اگر ممکن است قبل از هرچیز برایم دربارهی گروه شعله بگویید؟
گروه شعله همزمان با همان کار تلواسه در سال ۶۷ شکل گرفت که وحید طلوعی آن را کارگردانی کرد. اعضای این گروه آقایان وحید طلوعی، عبدالرضا قراری، محسن کریمی، رضا قادر و خود من بودیم و نام شعله را هم به این دلیل برگزیدیم چونکه وحید طلوعی در حوزهی شعر هم فعالیت داشت و از نام شعری شعله استفاده میکرد. بعد از چند سال کار کردن، آقای قادر و طلوعی از ایران مهاجرت کردند. اما گروه شعله همچنان به کار خود ادامه داد و به مرور، البته اعضای جدیدی هم به آن اضافه شد اما خوشبختانه همچنان فعالیت میکند.
کنجکاوم بدانم در حال حاضر چرا کار "جان گابریل بورکمن" را ابرای اجرا انتخاب کردید؟
این نمایش را ایبسن در سال ۱۸۹۶ نوشتهاست. یعنی درست صد یا صد و یکسال قبل؛ حال آنکه مسائلی را که او در این نمایشنامه عنوان میکند، همان مسایلی است که در سال ۲۰۱۷ در کرمان به عنوان چالشهای زندگی و اجتماعی مطرح است و دغدغهی بسیاری از شهروندان کرمان است. مسایلی مثل عشق، خیانت، مهاجرت فرزندان از خانهی پدری که در آن زندگی میکنند. از همگسیختگی خانوادهها و نسلها از هم.
این درونمایههای نمایشنامهای است که ما انتخاب کردهایم و احساس کردیم امروز هم میتواند برای مخاطب ما در شهر خودمان دغدغه و چالش باشد و حرفی برای گفتن داشتهباشد. لذا سعی کردیم این نمایشنامه را به اجرا برسانیم.
به طور کلی دوست دارم بدانم هر بار که نمایشنامهای را انتخاب میکنید با چه معیارها و اهدافی سراغ آن میروید و آن را انتخاب میکنید؟
دلایلی که داریم یکی این است که آیا این متن امروزه هم حرفی برای انسان معاصر خود دارد یا نه، این دلیل اول.
دوم اینکه آیا این نمایشنامه این امکان را به ما میدهد که ما بتوانیم یک اجرای بومی و محلی از آن متن به عنوان یک متن خارجی داشتهباشیم. و سوم اینکه این متنها، متون شاخصی هستند که در همه جای دنیا مورد وثوق هستند و از آنها با اجراهای متعدد میشود و استقبال از آنها هم زیاد است. اینها عواملی هست که سعی میکنیم در انتخاب متن مورد نظر قرار دهیم.
وقتی کارهای شما را مرور میکنم اگرچه بعضا نمایشنامههایی را هم که خودتان نوشتهاید، کارگردانی کردهاید، اما عموما و بیشتر سراغ متون شاخص و جهانی تئاتر رفتهاید؛ دوست دارم بدانم چرا بیشتر سراغ متنهایی از این دست میروید؟
دلیل آنکه به سمت متنهای شاخص میروم یکی این است که تاریخ زیادی از نوشتهشدن این متنها گذشته و می دانید که اگر بیش از ۳۰ سال از نوشتهشدن یک متن بگذرد، بحث کپی رایت در مورد آن بسیار سادهتر و راحتتر میشود و از آنجا که ما به این قانون احترام میگذاریم، بنابراین سراغ آنها میروم. اگر بخواهم از متنهایی که نویسندگان امروزه نوشتهاند، استفاده کنم مسائلی از قبیل اجازه گرفتن از مولف و ناشر پیش میآید که لااقل کار را برای ما دشوارتر میکند. مخصوصا اگر بخواهیم متن را با شرایط زمانی و مکانی خود آداپته کنیم و به سلیقهی خود بازنویسی کنیم. لذا بیشتر به سمت متنهایی میروم که مناقشهی کمتری داشته باشند.
خیلیها متنها را استفاده میکنند، تغییر میدهند و به قانون کپی رایت هم وفادار نیستند؟
به خودشان مربوط است من احترام میگذارم و به خودم اجازهی تخطی نمیدهم.
آنها که در چند روز اخیر نمایش "مرد مرده" را دیدهاند، میدانند از ۸ نفر بازیگر این نمایش ۵ نفرشان، بازیگر زن هستند؛ شاید خیلیها بخواهند بدانند آیا جامعهی بازیگران زن استان کرمان این پتانسیل را دارد که سهم زیادتری از صحنه را به دست بگیرد؟
من قبل از پاسخ دادن به شما یک سوال برای خودم پیش میآید و آن اینکه آیا بازیگر جنسیت میشناسد؟ وقتی ما بازیگری را به بازیگر زن و بازیگر مرد تفکیک میکنیم، آیا میتوانیم بگوییم بازیگران مرد از بازیگران زن قویتر هستند، یا برعکس؟ آیا میتوانیم بگوییم رانندگان مرد یا خلبانان مرد از رانندگان یا خلبانان زن بهتر هستند؟ اگر بخواهیم جنسیتی به این مساله نگاه کنیم، خوب بعضیها جنس مرد را در مواردی بهتر و قویتر میدانند و بعضیها در مواردی جنس زن را بهتر و قویتر میدانند. اما نگاه من به بازیگری جنسیتی نیست. از نظر من یک سری انسان فارغ از جنسیت، متناسب با موقعیت و تواناییهای خود و با توجه به متن برای بعضی از نقشها انتخاب شدند و من هم به عنوان کارگردان برای اجرا با آنها کار میکنم و با هم یک نمایشنامه را تمرین میکنیم؛ همین.
جناب ایرانمنش! نگاه من هم بدون تردید جنسیتی نیست؛ در واقع به نوعی به موانع و محدودیتهای اجتماعی که بر سر راه زنهای جامعهی ما قرار دارد، اشاره داشتم و میخواستم بپرسم: آیا تئاتر در کرمان تا این حد توسعه پیدا کردهاست که جامعهی بازیگران زن آن بتواند در یک اجرا، سهم بالایی را به خود اختصاص دهد؟
در این مورد که بله، درست میگویید و با شما موافقم ما در سالهای آخر دههی ۶۰ که کار خود را شروع کردهبودیم، در کل کرمان برای یک اجرا واقعا به تعداد انگشتان یک دست بازیگر زن نداشتیم و نمیتوانستیم پیدا کنیم. اما اکنون خدا را شکر، با توجه به مراکز آموزشی، خروجیهای دانشگاهها، آموزشگاههایی مثل فرهنگ گستر و تعدادی دیگر که بازیگر پرروش دادهاند، میتوانم بگویم که در حال حاضر زمینه خیلی مساعد است و بچههای فعال، علاقهمند، و مستعد خیلی خوبی در بین اینها تربیت شدهاست.
میخواستم در این فرصت بپرسم که شما حد فاصل بین سالهای ۸۲ تا ۸۸ چند سالی را دور از اجرا بودید و در صحنه دیدهنشدید؛ چرا؟
درست میگویید در این شش سال به عنوان کارگردان یا بازیگر حضور نداشتهام اما به عنوان عوامل صحنه با بچهها همکاری داشتم که دلایل آن جدای از عوامل شخصی و شغلی، کمی هم به این برمی”گردد که آدمی در بعضی مواقع نیاز به بازنگری در خود و مطالعه و شناخت بیشتر دربارهی خود دارد و شاید من هم مدتی را به این نوع خودنگری نیاز داشتم.
آقای ایرانمنش! شما را در کنار تعداد دیگری از دوستان به عنوان عضوی از شورای نظارت و بازبینی، چندسالی این امکان را داشتهاید که تعداد زیادی از آثار بچههای استان را ببینید و رصد کنید؛ اگر توصیهی خاصی در این باره دارید، خوشحال میشوم بشنوم؟
هنوز هم عضو شورای بازیبینی شهر کرمان هستم، اما در شوراهای استانی اگر شرکت کردهام، یا به عنوان داور جشنواره و یا به عنوان هیات بازبین برای حضور در جشنواره بودهاست که کارها را دیدهام. بر این مساله از این بابت تاکید میکنم که مشخص باشد، فعلا چیزی به عنوان شورای نظارت بر استان نداریم، بلکه همهی شوراها، شهرستانی هستند.
در خصوص سوالی که پرسیدید، مطلبی که به نظرم میرسد بگویم این است که دوستانی که تئاتر کار می کنند حالا چه به عنوان کارگردان، چه به عنوان یک گروه اجرایی، باید متنی را انتخاب کنند که در ابتدا آن متن را خودشان درونی و از لحاظ ذهنی درک کرده باشند، و بعد از اینکه خودشان آن را به درستی درونی کردند، سعی کنند با توجه به جامعهای که در آن زندگی میکنند، آن متن را دوباره بازتولید کنند. من اگر امروز بخواهم یک متن را از فلان نویسنده کار بکنم، در صورتی که مخاطب من معنای تعداد زیادی از کلمات و اصطلاحات و تعابیری که در آن متن به کار رفته را نفهمد و نداند، چگونه می توانم انتظار داشتهباشم که مخاطب با آن کار ارتباط برقرار کند؟ بنابراین یکی از مشکلات اصلی به نظر من این است که متنها را درست نمیخوانیم، درست نمیفهمیم و از دورنمایههای آن شناخت درستی نداریم و وقتی که یک متن را نفهیمم چگونه میتوانیم انتظار داشتهباشیم که آن متن ِ نفهیمده را دیگران بفهمند و درک کنند و از آن استقبال کنند؟ خیلی از کارهای ما از این بابت رنج میبرند.
و اما؛ همانطور که میدانید در حال حاضر در کرمان بیش از سه پلاتوی اجرای نمایش وجود دارد. با این حساب میخواهم بدانم آیا میتوان از یک گروه پرسید: چرا فلان یا بهمان سالن را برای اجرا انتخاب کردهاید؟ مثلا خود شما برای اجرای "مرد مرده" چرا پلاتوی موج نو را انتخاب کردید؟ یعنی در نهایت میخواهم بپرسم که یک گروه برای انتخاب یک سالن چه معیارهایی را باید مد نظر قرار دهد؟
گروههای نمایشی در کرمان برای انتخاب سالن هنوز حق انتخاب ندارند. ما حق انتخاب سالن نداریم. واقعیت امر این است که اگر ما موج نو را انتخاب کردهایم به این خاطر بوده که دست به نقدترین مکان برای اجرای ما بودهاست. و البته؛ موج نو سالن شناختهشدهای هم هست، به خاطر اجراهایی که در آن شدهاست و البته ناگفته نماند همکاری گرم و صمیمانهی مهدی بذرافشان به عنوان مدیر آن پلاتو نیز از عوامل اصلی است.
اما شاید آرزوی ما مثل هر گروه دیگری این است که بتوانیم، در همهی سالنهای شهر اجرا داشتهباشیم. اما در کل گروهها حق انتخاب سالن را در شرایط فعلی ندارند. قضیه به این صورت است که چون در زمان مورد نیاز ما فلان سالن خالی است، میتواند قرارداد ببند و با شرایط ما همخوانی دارد یا کنار میآید. یعنی کسی به ما نمیگوید موج نو هست، سالن صنعتی هست، پلاتوی کانون هنر هست، سالن علی کهن هست و شما میتوانید از بین هرکدام از اینها که می خواهید یکی را انتخاب کنید! شرایط از این لحاظ مطلوب نیست، تعداد پلاتوها به نسبت جمعیت کرمان کم است، در جمعیت یک میلیون نفری کرمان، تنها جایی که میتواند ۱۲۰ نفر تماشاگر را بپذیرد سالن صنعتی است که در مقایسه با این جمعیت و نیازهای آن بسیار کم است.
و اگر حرفی مانده که من نپرسیدهام؟
به خاطر این مصاحبه از شما تشکر میکنم، از نگهبانی کانون هنر که در زمان تمرین صبورانه ما را تحمل کرد و حداکثر همکاری را با ما داشت، متشکرم و در آخر از تمام بازیگران و عوامل این نمایشنامه که با بزرگواری و صبر توانستند این کار را به اجر برسانند، سپاسگذارم.