کد خبر: ۲۰۷۲۲
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۱:۱۸
ارسال به دوستان
ذخیره
گفتارنو گزارش می دهد
گفتارنو/ مهدیه هاشمی: از دیدن آن‌ها تعجب کرد اولش فکر ‌کرد خانواده‌اش پی به رابطه‌شان برده‌اند و مجبورش کردند او را فریب دهد اما یکی از دو مرد با خنده گفت عزیزم من نازنین هستم از دیدنت خوشحالم.

گفتارنو/ مهدیه هاشمی: چند روزی می شد که از طریق فضای مجازی با دختری آشنا شده بود. خودش را نازنین 18 ساله معرفی کرده بود.
اوایل با هم به وسیله چت در فضای مجازی و صحبت های معمولی در ارتباط بودند، اما کم کم به هم ابراز علاقه کردند.

حمید به شدت وابسته اش شده بود. آن قدر که اگر یک روز با هم در ارتباط نبودند، عصبی می شد. دلش می خواست صدایش را بشنود. چند بار که تماس گرفته بود نازنین گفت برادرانم در خانه هستند و من نمی توانم صحبت کنم تا اینکه یک روز راضی شد که با هم صحبت کنند.
حمید خوشحال و سرخوش تا وقت تعیین‌شده سر از پا نمی‌شناخت.

نازنین صدای ظریف و قشنگی داشت. حمید تصمیم گرفته بود پدر و مادرش را راضی کند و به خواستگاری نازنین برود.
بعدازآن روز رابطه شان هر روز صمیمی‌تر می شد. سه چهار ماهی  بود که  باهم در ارتباط بودند. یک روز نازنین تماس گرفت و گفت خانواده‌اش برای کاری به مسافرت رفته‌اند و در خانه تنها است و می‌خواهد حمید را از نزدیک ببیند. 

حمید برای نازنین گردنبند طلا خرید  گل رزی هم خرید و  راه افتاد. نازنین دریکی از شهرستان‌های اطراف کرمان زندگی می‌کرد . 
هنوز چندان از کرمان دور نشده بود که نازنین به حمید پیامک داد و نوشت همسایه‌های فضولی دارند. برای همین وقتی رسید، فقط دو بار زنگ در را پشت سر هم‌ فشار دهد. گفت که نمی‌تواند به استقبالش بیاید چون ممکن است یکی از همسایه‌ها آن ها را باهم ببیند و این‌طوری اگر کسی هم مرا با تو دید فکر می‌کند دوست برادرم هستی.

حمید همان طور که نازنین از او  خواسته بود عمل کرد و وارد خانه شد. در را پشت سرم بست و تا وسط سالن پیش رفت ناگهان  دو نفر به او حمله کردند.
 از دیدن آن‌ها تعجب کرد اولش فکر ‌کرد خانواده‌اش پی به رابطه‌شان برده‌اند و مجبورش کردند او را فریب دهد اما یکی از دو مرد با خنده گفت عزیزم من نازنین هستم از دیدنت خوشحالم.

 ترس همه وجودش را فرگرفت. آن‌ها شروع به درآوردن لباس‌هایش کردند و هر چه التماس می کرد فایده نداشت. 
زندگی‌اش را تباه‌شده می‌دید اما  در کمال ناباوری متوجه شد آن‌ها با او کاری ندارند و در عوض از او در حال فیلمبرداری و عکاسی هستند. 
بعد از اتمام کارشان لباس هایش را دادند و او را از خانه بیرون کردند.

با همه سرعتی که می توانست به کرمان برگشت. به اتاقش رفت  تا می توانست  گریه کرد  کاملا سرخورده شده بود  اما خدا را شکر می کرد  که اتفاقی برایم نیفتاده بود.

چند روزی از این ماجرا گذشت و حال روحی اش رو به بهبودی می رفت که یک روز عصر تلفن همراهش زنگ زد. شماره ناشناس بود، جواب داد  همان پسری بود که از او عکس می گرفت گفت چند تا عکس و فیلم ارسال کرده که باید آنها را ببیند. با ترس و لرز پوشه را باز کرد فیلم عکس های خودش بود سریع آنها را پاک کرد .
دوباره تماس گرفتند و 3 میلیون پول درخواست کردند و تهدید کردند اگر این پول را به آنها ندهد فیلم هایش را پخش می کنند.

از ترس آبرویش قبول کرد . با خودش می گفت چرا همان موقع که داشتند فیلمبرداری می کردند خودش به این موضوع شک نکرده بود.
وضع مالی پدرش خوب بود سه میلیون را تهیه کرد  و به آنها داد  و خواست  که عکس هایش را پس بدهند آنها هم عکس و فیلم ها را پس دادند.

از این جریان چند روزی گذشت که دوباره تماس گرفتند و مثل دفعه قبل تهدید کردند و دوباره مبلغی پول خواستند.
چند دفعه دیگر هم به همین صورت از حمید اخاذی کردند. خانواده حمید داشتند شک می کردند که چه اتفاقی افتاده که هر چند وقت یکبار از آنها پول می گیرد.

تا اینکه یک روز از حمید ماشینش را به عنوان اخاذی مطالبه کردند. دیگر از این تهدیدهایشان خسته شد. قبلا در خصوص اتاق های مشاوره شنیده بود برای همین تصمیم گرفت نزد مشاور برود و مشکلش را بدون اینکه آبرویش برود حل کند.

به پیشنهاد مشاور بعد از طرح شکایتی قرار شد تا با آن دو مرد تماس بگیرد و آدرس جایی که قرار بود ماشین را به آنها تحویل دهد بپرسد.

سر قرار حاضر شد. پسری که از حمید اخاذی می کرد جلو آمد و وقتی که سوییچ را از او گرفت ماموران جلو آمدند و دستگیرشان کردند. مامور در ابتدا از آنها خواست تا فیلم ها و عکس هایی که از او  گرفته بودند را تحویل دهند.

حمید فیلم ها و عکس هایش را گرفت  ومعدوم کرد  و بعد از آن همه صفحات مجازیش را حذف کرد و تصمیم گرفت مدتی بدون اینترنت و فضاهای مجازی زندگی کند.
    

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار

عامل شرارت و تيراندازي در عنبرآباد زمين گير شد

عوارض تزریق نوروبیون چیست؟

نوسان شدید قیمتی در بازار خودرو امروز 20 اردیبهشت1403

اجلاس پیرغلامان فرصتی برای تکریم جایگاه ذاکران امام حسین

وزش باد و گرد و خاک مهمترین پدیده جوی در کرمان

هیچ مبلغ غیرمجازی هنگام ثبت نام نباید از اولیاء دریافت شود؛ دریافت پول صرفا برای کتاب، بیمه و فرم مدرسه

انبار کارخانه خودروسازی بم در آتش سوخت

سن دریافت گواهینامه موتورسیکلت تغییر کرد

ارائه خدمات شرکت آب منطقه‌ای به کشاورزان، صرفا با سند مالکیت تک‌برگ

توضیح شهرداری کرمان در خصوص انسداد یک هفته‌ای تقاطع غیرهمسطح شهید بادپا

پربازدید ها

پیش‌بینی هواشناسی از وضعیت آب و هوای کرمان

تشکیل کمیته جلوگیری از طغیان سرخک در رفسنجان با مشاهده سومین مبتلا به این بیماری

رهایی جوان کهنوجی از چنگال آدم ربایان

انبار کارخانه خودروسازی بم در آتش سوخت

زنگ خطر بروز کبد چرب در جامعه؛ داروی فیبرینوژن بیماران پیوند کبد موجود نیست

توقیف73 خودروی شوتی حامل سوخت قاچاق در کرمان

توضیح شهرداری کرمان در خصوص انسداد یک هفته‌ای تقاطع غیرهمسطح شهید بادپا

عوارض تزریق نوروبیون چیست؟

آغاز ثبت‌نام الکترونیکیِ کلاس‌اولی‌ها از امروز / ثبت‌نام هفتم و دهمی‌ها بعد از اعلام نتایج امتحانی انجام می‌شود

عامل شرارت و تيراندازي در عنبرآباد زمين گير شد

پر بحث

10 روستای استان کرمان به عنوان روستای هدف گردشگری انتخاب شدند   (۲۴ نظر)

عیدوک بامری که بود و چه رابطه‌ای با حاج قاسم داشت/ احمد یوسف زاده توضیح داد   (۶ نظر)

مشکل تامین زمین در کرمان برای ساخت واحدهای نهضت ملی مسکن  وجود ندارد   (۴ نظر)

پیش بینی وضعیت آب و هوای کرمان   (۲ نظر)

ببینید| فیلم کامل سخنان سید حسین مرعشی در شبکه افق   (۲ نظر)

ببینید| گزارش تصویری گفتارنو از مراسم عزاداری منزل حاج ماشاءالله خدادادپور در کرمان   (۲ نظر)

امام جمعه سابق راور درگذشت   (۲ نظر)

صدور هشدار زرد هواشناسی؛ ورود سامانه بارشی نسبتا قوی به کرمان   (۱ نظر)

دو روستا و یک شهر استان کرمان به اینترنت پرسرعت متصل شدند   (۱ نظر)

بشنوید| نوحه خون گلوی حسین با صدای مداح کرمانی   (۱ نظر)