کد خبر: ۲۲۲۲۳
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۱
ارسال به دوستان
ذخیره
ایران نوشت:دختری که دل به یک مرد جوان سپرده بود با وعده‌های فریبنده این جوان، حاضر شد در سرقت مسلحانه‌ای از یک طلافروشی با باند دزدان همکاری کند. اما هنگام محاکمه‌اش در دادگاه، فرشته عدالت با شرح ماجرای غم‌انگیز این دختر، به یاری‌اش آمد و صاحب طلافروشی (شاکی‌پرونده) از شکایتش نسبت به او گذشت.

 قضات دادگاه نیز با توجه به همکاری او با پلیس در شناسایی اعضای باند دزدان طلافروش، وقتی پی‌بردند این دختر، تنها به‌خاطر دلدادگی، ساده دلانه تن به همکاری به دزدان داده و هیچ سهمی هم از طلاهای به سرقت رفته نبرده است، به بی گناهی‌اش گواهی دادند و از مجازاتش گذشتند.


دختر جوان پس از تبرئه به گفت‌وگو  نشست تا ماجرای زندگی‌اش را بازگو کند و شرح دهد که چگونه در دام حادثه گرفتار شده است.

چند سال داری؟

بیست و دو سال.

به چه اتهامی محاکمه شدی؟

به‌اتهام مشارکت در سرقت مسلحانه از طلافروشی.

چگونه با اعضای این باند سرقت آشنا شدی و به همکاری با آنها پرداختی؟

یکی از افراد باند، جوانی بود که با وعده ازدواج من را وابسته خودش کرده بود. چند ماه پیش با هم آشنا شده بودیم.

باور کنید رفتارش چنان مهربان و عاشقانه بود که احساس می‌کردم تمام خلأهای زندگی‌ام را پر کرده است. بدون اینکه بفهمم دلبسته‌اش شدم. تا قبل از آشنایی با او مردی در زندگی‌ام نبود به همین خاطر حس می‌کردم می‌تواند بهترین حامی من در زندگی باشد.

از خانواده‌ات بگو

از دوران کودکی هیچ‌وقت گرمای وجود پدرم را حس نکرده‌ام و از محبت‌اش محروم بوده‌ام. تنها خاطره‌ای که از او در خاطرم مانده کتک‌های بی‌امانی است که نثار مادر بی‌پناهم می‌کرد. وقتی با تمام وجود احساس کردم به سایه پدر نیاز دارم او ما را ترک کرد و من و مادرم را تنها و بی‌سرپرست باقی گذاشت. هرچند حالا پی برده‌ام حتی داشتن پدر بی‌رحم و خشن بهتر از آن‌است که از وجودش محروم باشم.

با رفتن پدر، مادرم به تنهایی نان‌آور خانه شد و با سختی و مرارت من و برادر کوچکم را بزرگ کرد و ما را به مدرسه فرستاد. تا اینکه من را به سن بیست سالگی رساند. پس از دوندگی‌های بسیار در یک بانک به‌عنوان اپراتور مشغول کار شدم و توانستم در زندگی کمک حالش باشم.

وقتی با پیمان آشنا شدم رؤیاهای شیرین زندگی در وجودم شکل گرفت. او بود که با مهربانی‌هایش، وعده آینده‌ای روشن و دلنشین را به من می‌داد.

پیمان چگونه تو را به همکاری در سرقت از طلافروشی وادار کرد؟

یک روز صبح در بانک سرگرم کار بودم که با من تماس گرفت و قرار گذاشتیم در پایان کار، در قهوه‌خانه‌ای به دیدنش بروم. آنجا همراه با دوستش منتظرم بودند که ضمن صحبت پرسید:اگر چیزی از تو بخواهم برایم انجام می‌دهی؟من که پیمان را عاشقانه دوست‌داشتم جواب دادم هر کاری که بخواهی انجام می‌دهم.

او گفت: با دوستانم قرار گذاشته‌ایم تو اول به‌عنوان مشتری وارد یک طلافروشی بشوی بعد هم من و دوستانم وارد می‌شویم و با ترساندن صاحب مغازه مقداری طلا و جواهر را بر می‌داریم و فرار می‌کنیم. اما در این قضیه به تو اتهامی وارد نمی‌شود.

با شنیدن این پیشنهاد پیمان بشدت مخالفت کردم و از او خواستم حالا که تصمیم داریم ازدواج کنیم، با این سرقت آینده‌مان را تباه نکند.

اما پیمان گفت: با سهمی که از فروش طلاها نصیبش می‌شود هم می‌تواند عروسی‌مان را راه بیندازد و هم پول دیه مردی را که مدت‌ها پیش در جریان یک درگیری کشته است پرداخت کند و دیگر روانه زندان نمی‌شود.

اما چرا حاضر شده بودی با مردی که یک نفر را کشته و فراری است ازدواج کنی؟

نمی‌دانم شاید یک عشق کورکورانه باعث شد که تن به ازدواج با یک قاتل فراری بدهم و حالا می‌فهمم که اشتباه می‌کردم.

دختر جوان همان‌طور که اشک‌هایش را پاک می‌کرد ادامه داد: 9 ماه از جوانی‌ام را به پای کسی تلف کردم که نمی‌توانست خوشبختم کند و حتی مرا به همکاری با خود و دیگر اعضای باند سرقت وادار کرد.

طبق قراری که پیمان با من گذاشته بود، روز سرقت مسلحانه از طلافروشی، به‌عنوان مشتری وارد شدم، بعد هم افراد باند هجوم آوردند و پس از سرقت پا به فرار گذاشتند اما من دستگیر شدم!

از مادرت بگو، الان چه می‌کند و برادرت کجاست؟

مادرم با کارکردن در خانه مردم هزینه زندگیمان را تأمین می‌کند و برادرم متأسفانه به‌خاطر مصرف مواد از پیش ما رفته. اگر برادرم از ما حمایت می‌کرد چرخ زندگیمان را می‌چرخاند گرفتار چنین سرنوشتی نمی‌شدم.البته قبول دارم که مادرم را فراموش کرده بودم. مادری که تمام جوانی و سلامتی‌اش را به‌خاطر من فدا کرده و این اشتباه بزرگ من در زندگی بود.اما امیدوارم حالا که آزاد شده‌ام بتوانم گوشه‌ای از زحمات مادرم را جبران کنم.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار

انسداد 10 راه روستایی در بم و آبگرفتگی برخی از منازل روستایی

جدیدترین قیمت طلا، سکه و ارز در بازار

کشف مواد مخدر و سلاح جنگي از قاچاقچیان مواد مخدر در ریگان

روستای چاه‌غلامعلی زرند مسدود شد  

رفع ۱۶ نقطه حادثه‌خیز و اجرای پل عابر پیاده در پنج نقطه حادثه‌خیز شهر کرمان

پیش‌بینی هواشناسی از وضعیت هوای کرمان طی امروز و فردا / روند افزایش دما از روز یکشنبه

نتایج اولیه کنکور ۱۴۰۳ نیمه مرداد اعلام می‌شود

سیل و بارندگی  ۱۳۳ میلیارد تومان به بخش کشاورزی عنبرآباد خسارت وارد کرد

باند سازمان يافته قاچاق سوخت در کرمان منهدم شد

رقابت بیش از ۱۲ هزار داوطلب کرمانی در نوبت اول کنکور

پربازدید ها

پیش بینی هواشناسی از رعد و برق و بارش باران در مناطقی از کرمان

روستای چاه‌غلامعلی زرند مسدود شد  

نجات دو کودک گرفتار در سیلاب زرند

پیش‌بینی هواشناسی از وضعیت هوای کرمان طی امروز و فردا / روند افزایش دما از روز یکشنبه

کشف مواد مخدر و سلاح جنگي از قاچاقچیان مواد مخدر در ریگان

عدم توجه به جلو علت 53 درصد از تصادفات برون شهری

مدارس شهرستان زرند در روز چهارشنبه تعطیل شد / نیروهای شهرداری در آماده‌باش

افزایش خطر ابتلا به سرطان با تغذیه بد

مدیر شبکه بهداشت رودبار جنوب: اجرای طرح واکسیناسیون نوبت صفر الزامی است

تصمیمات مدیران نباید عرضه سوخت را برای مردم سخت کند / کمبود و شلوغی جایگاه‌های عرضه سوخت گاز به هیچ وجه قابل قبول نیست

پر بحث

10 روستای استان کرمان به عنوان روستای هدف گردشگری انتخاب شدند   (۲۴ نظر)

عیدوک بامری که بود و چه رابطه‌ای با حاج قاسم داشت/ احمد یوسف زاده توضیح داد   (۶ نظر)

مشکل تامین زمین در کرمان برای ساخت واحدهای نهضت ملی مسکن  وجود ندارد   (۴ نظر)

پیش بینی وضعیت آب و هوای کرمان   (۲ نظر)

ببینید| فیلم کامل سخنان سید حسین مرعشی در شبکه افق   (۲ نظر)

ببینید| گزارش تصویری گفتارنو از مراسم عزاداری منزل حاج ماشاءالله خدادادپور در کرمان   (۲ نظر)

امام جمعه سابق راور درگذشت   (۲ نظر)

صدور هشدار زرد هواشناسی؛ ورود سامانه بارشی نسبتا قوی به کرمان   (۱ نظر)

ناصر فرشید به عنوان فرمانده انتظامی استان کرمان منصوب شد   (۱ نظر)

دو روستا و یک شهر استان کرمان به اینترنت پرسرعت متصل شدند   (۱ نظر)