کد خبر: ۲۲۹۰۵
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۹
ارسال به دوستان
ذخیره
گزاش از مراسم تشییع شهدای حادثه تروریستی تهران و گفت‌وگو با خانواده‌های تعدادی از شهدا
زير آفتاب داغ براي بدرقه آمده بودند؛ خیلی‌ها با زبان روزه. بعد از دو روز تلخ و غمگین، تهرانی‌ها دیروز باز هم به خیابان آمدند و البته این بار برای آنچه سال‌ها بود دور هم جمعشان نکرده بود: تشییع شهدای تروریسم.
شهروند/ محمد باقرزاده، نیره خادمی| زير آفتاب داغ براي بدرقه آمده بودند؛ خیلی‌ها با زبان روزه. بعد از دو روز تلخ و غمگین، تهرانی‌ها دیروز باز هم به خیابان آمدند و البته این بار برای آنچه سال‌ها بود دور هم جمعشان نکرده بود: تشییع شهدای تروریسم. حادثه تروریستی روز چهارشنبه تهران که ١٧ نفر را شهید کرد، ایرانی‌ها را غمگین‌تر از آن کرد که بتوانند جلوی خودشان را برای آمدن به تشییع‌شان بگیرند؛ برای همین هم بود که آنها باز هم آمدند، هم برای تسلای دل خانواده‌های شهدا و هم ریختن اشک‌های عزادارشان در خیابان.

دستِ دختر ٧-٦ساله‌اش را گرفته،‌ حواسش به شعارهایی است که از بلندگوها پخش می‌شود و مثل بسیاری از مردم با دست مشت‌شده‌اش جواب می‌دهد. بطری آب‌معدنی را مدام روی پیشانی‌اش می‌گذارد یا این‌که مقداری از آب خنک‌اش را روی سر خالی می‌کند. «مریم» زنی حدودا ٣٥ساله، متولد کرمان ولی افغان است. شوهر او یکی از مدافعان حرم بود که حدود یک‌سال پیش در خان‌طومان سوریه به شهادت رسید ولی این داغ برای او همچنان زنده و تازه است: «انگار همین دیروز بود که برایم پیام فرستاد و از محاصره خودش و هم‌رزمانش گفت؛ نفهمیدم آن شب چطور صبح شد. دایم پیام می‌داد و می‌گفت مواظب خودت و دخترمان باش؛ می‌گفت من دیگر برنمی‌گردم. از ساعت ۵ صبح به بعد دیگه جواب پیام‌ها را نداد که ساعت ۸ و ۹ خبر شهادتش به ما رسید.»

 او می‌گوید، بسیاری از جان و خانواده خود گذشتند تا داعش نتواند علیه اسلام واقعی‌کاری انجام دهد و معتقد است که این گروهک به روزهای آخر عمر خود رسیده‌ است: «اینها از همان ‌سال اول هدفشون نابودی ایران و شیعیان بود ولی هیچ غلطی نتوانستند انجام دهند و حالا با این اقدام تروریستی، گور خود را کندند.» او می گوید که جامعه مهاجران افغان در کنار ایرانیان ایستاده‌اند: «من در کرمان متولد شدم ولی خانواده‌ام متولد هرات‌اند. مردم افغانستان کنار مردم ایران هستند و ما خود را همدل و همراه خانواده این شهدا مي‌دانیم. منم درد و طعم شهادت عزیزی را چشیدم ولی افتخار می‌کنم که همسرم در دفاع از حرم و انسانیت جان خود را از دست داد.»  

درکنار تدابیر شدید امنیتی از میدان انقلاب تا چهارراه کالج، خیابان حافظ هم کاملا تحت کنترل نیروهای امنیتی است و مردم در گوشه و کنار این خیابان به انتظار ورود پیکر شهدا نشسته‌اند؛ کسانی که نتوانستند خود را به دانشگاه تهران و نماز جمعه برسانند اما سعی کردند به هرشکل ممکن در این مراسم شرکت کنند. حدود ١٠٠متر پایین‌تر از تقاطع این خیابان با جمهوری، محدوده‌ای که وسط آن یک پراید سفید قرار گرفته، از دسترس مردم خارج شده و امکان ورود به آن وجود ندارد. مردم از مشکوک‌بودن این پراید و امکان بمب‌گذاری سخن می‌گویند که لحظاتی بعد و پس از بررسی‌های امنیتی، شرایط به حالت عادی برمی‌گردد.
یک زن خانه دار می‌گوید که کشور ما اقتدار و توان مقابله با هر دشمنی را دارد و داعش یا هر دشمن دیگری نمی‌تواند کاری در این کشور از پیش ببرد: «هیچ‌کس نمی‌تواند جلوی ایران بایستد مگر این‌که خود مردم به خواب بروند؛ ما این تاریخ را داشتیم و اول انقلاب هم بوده است. هر وقت مردم هوشیار و در صحنه بودند، دشمن هیچ غلطی نکرده، چه آمریکا و اسراییل و چه داعش امروزی. من خانه‌دار ولی فعلا اجتماعی هستم، همسرم هم کار آزاد دارد، هیچ مسئولیت و حقوقی از این نظام نمی‌گیریم ولی چون می‌دانم این نظام زمینه‌ساز ظهور است، همه وجود خود را برای آن گذاشتم.»
 چند متر جلوتر، اما دو دختر با پوششی متفاوت و شاخه‌ای گلایل در دست نشسته‌اند. آنها بارها در این مراسم با تذکرات روبه‌رو شدند وآن‌طور که خودشان می‌گویند، از قبل هم این موضوع برایشان قابل‌ پیش‌بینی بود ولی به واسطه علاقه به شهدا در این مراسم حاضر شدند: «اینها عقاید خودشان را دارند و حرف بدی هم نمی‌زنند.»
یکی از آنها مدیرفروش یک شرکت خصوصی است و می‌گوید، در اکثر راهپیمایی‌ها شرکت می‌کند: «همیشه در مراسمات این‌شکلی، تذکرات هم هست، روز قدس یا ۲۲ بهمن و...ولی من خودمم، خودِ خودم و شهدا را دوست دارم، رهبرم را دوست دارم و به همین خاطر همیشه
شرکت می‌کنم.»

بعضي‌ها با پلاكاردهايي كه روي آن شعار نوشته شده راه مي‌روند، بعضي هم كنار جدول نشسته‌اند و از گرما خود را باد مي‌زنند. خودرو‌هاي حمل شهدا از مقابل دانشگاه تهران با سلام و صلوات به سمت خيابان حافظ در حركتند و از همانجاست كه شلوغي جمعيت عزادار زياد مي‌شود. همه با هم با هر رنگ و لباسي آمده‌اند؛
سينه مي‌زنند، گاه گريه مي‌كنند و براي آمريكا و اسرائيل خط و نشان مي‌كشند. در ميان تمام اشك‌ها و آه‌هاي مردم، بعضي‌ها به بدحجاب‌ها تذكر مي‌دهند و عده‌اي ديگر هم نامه‌اي را كه عليه سند ٢٠٣٠ نوشته‌اند، به مردم نشان مي‌دهند تا امضا بگيرند. پيرمرد دستانش را مشت مي‌كند و اينطور حرف مي‌زند:  «اين ترقه‌بازي‌ها ما را نمي‌ترساند، بروند خودشان را بترسانند.» زن ميانسال هم خود را  در گوشه چادرش پنهان مي‌كند و مي‌گويد: «به احترام اين مردم آمده‌ايم. داعش و آمريكا فكر نكنند كه ما از آنها ترسيده‌ايم. ما از اين بازي‌ها نمي‌ترسيم. داعش هم اين را بداند ما به آنها اجازه نمي‌دهيم تا ما را تضعيف كنند؛ اما از اين به بعد كار نيروهاي امنيتي و پليس بيشتر مي‌شود.»
نيروهاي امنيتي در دو طرف خيابان انقلاب قدم به قدم ايستاده‌اند، با بيسيم، لباس‌هاي رسمي يا لباس شخصي. ماموران به هر كسي كه ساك، كيسه مشكي يا كيف بزرگي دارد، شك مي‌كنند؛ جلو مي‌روند و خيلي جزيي ساك‌ها را بررسي مي‌كنند بعد هم با معذرت‌خواهي طرف را راهي مي‌كنند: «خوب مي‌كنند بايد همه را بگردند. خوشم آمد آنجا هم از يك خبرنگار كه فيلمبرداري مي‌كرد، كارت خواستند، كيف كردم بايد هم اينطور باشد تا اين نفوذي‌ها معلوم شوند.» كمي جلوتر يك مرد ميانسالي همان‌طور كه از جلوي جمعيت رد می‌شود، تذكري هم مي‌‌دهد: «خانم حجابت را رعايت كن.» دختر جوان كه از اين حرف بر آشفته شده خيلي آرام زمزمه مي‌كند: «براي شهدا آمده‌ام براي شما كه نيامده‌ام.» صداي جمعيت بالا مي‌رود، شعار مي‌دهند و الله‌اكبر مي‌گويند: «قسم به خون شهدا داعش تو را مي‌كشم.»

خودروهاي آتش‌نشاني در سرتاسر خيابان حافظ هر از چندگاهي روي سر مردم آب مي‌ريزند تا آن گرماي سوزان آفتاب كمتر شود اما قطره‌هاي ريز آب به زمين نرسيده، بخار مي‌شود. كنار خيابان ايستاده زن جوان، آرام سينه مي‌زند و ناله مي‌کند:  «براي احترام به مردم آمده‌ام. جز اينكه كاري از دست ما بر نمي‌آيد، شايد اينطوري خانواده‌هاي داغدار دل‌شان لحظه‌اي آرام شود و گرنه چطور مي‌شود جواب آن بچه‌اي كه مادرش به خانه برنگشته را داد؟» بعد هم مقصران اين حادثه را نفرين مي‌كند:  «الهي كه خدا جواب‌شان را بدهد كه باز هم مردم را عزادار كردند اما همه آنها بدانند كه از اين به بعد نمي‌توانند به كشور ما چپ نگاه كنند.» زير پل حافظ تك‌صندلي گذاشته‌اند و پيرزني همانجا نشسته. دو دستش را به عصا تكيه داده و با دقت خيابان را نگاه مي‌كند. اشك‌ها از پشت عينكش قل مي‌خورد و روي گونه‌اش خشك مي‌شود:  «از چهارشنبه اشكم بند نمي‌آيد، بيچاره جوان‌هاي مردم.» بعد دوباره اشك مي‌ريزد: «به‌خاطر شهدا آمده‌ام. به پسرم گفتم حتما بايد من را ببري. خيلي ناراحتم. آخر داماد خودم هم با دو برادرش شهيد شده‌اند، دو تايشان در زمان جنگ و در عمليات كربلاي ٥ و يكي ديگر هم كه مدافع حرم بود و‌سال قبل شهيد شد.» دوباره تكرار مي‌كند: «خيلي ناراحتم مادر. آخر اين از خدا بي‌خبرها با لباس زنانه وارد حرم امام شده‌اند و به مردم حمله كرده‌اند. قبلا در شهرهاي مرزي مثل سيستان‌و‌بلوچستان اين گرفتاري را داشتيم، خيال‌مان راحت بود كه نتوانسته‌اند به پايتخت بيايند اما حالا به تهران آمدند و ما را داغدار كردند.»

حالا ساعت حدود ۴ عصر است و خیابان‌هایی که لحظاتی قبل سرشار از صدای فریاد، شعار و دعای چندین‌ هزار نفر از مردم تهران بود، به حالت عادی خود نزدیک می‌شوند؛ خانواده شهدا و تشییع‌کنندگانِ جوان‌تر سوار بر اتوبوس‌های ردیف‌شده در چهار‌راه کالج به سمت بهشت‌ زهرا می‌روند تا فرصتی برای تنفس زنان و مردان سالخورده‌ای فراهم آید که احتمالا گرمای هوای، تشنگی ماه رمضان یا شاید غم شهادت مردان و زنان حادثه دو روز پیش تهران، نشستن‌ آنها در سایه ساختمان‌های خیابان انقلاب و حافظ را طولانی‌تر کرده است.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار

جمعه ۲۱ اردیبهشت آخرین مهلت استفاده از کالابرگ الکترونیکی

۳۱۰ هزار متر مربع از اراضی ملی شهرستان سیرجان رفع تصرف شد

پیام تسلیت سیدحسین مرعشی به مناسبت درگذشت محمدعلی علومی

جدیدترین قیمت طلا و سکه در بازار

پاسخ پژوهشگران به یک پرسش: دقیقا چند ساعت در شبانه‌روز بشینیم، بایستیم و بخوابیم؟

بررسی علت فوت کارگر معدن کوهبنان در دستور کار قضایی قرار گرفت

درخشش دختران کرمانی در مسابقات وزنه‌برداری قهرمانی نوجوانان ایران

هواشناسی برای کرمان هشدار زرد صادر کرد

دستگیری اعضای باند فرا استانی سرقت از بانوان مسن در کرمان

محمدعلی علومی طنزپرداز و شاهنامه‌پژوه بمی درگذشت

پربازدید ها

پیش بینی شرایط جوی نسبتا پایدار در آسمان کرمان

امام جمعه شهر بلوک جیرفت در سانحه تصادف درگذشت

هواشناسی برای کرمان هشدار زرد صادر کرد

وزارت بهداشت: تمام هزینه‌های درمان سرپایی و بستری کودکان زیر 7 سال رایگان است

 رئیس کل دادگستری استان کرمان: با سهل انگاری دستگاهای متولی در بازتوانی معتادین متجاهر برخورد می‌شود

ضربه سربازان گمنام امام زمان به چندین تیم تروریستی در کرمان

رئیس پلیس راهور استان کرمان: بیشترین آمار جانباختگان مربوط به عابرین پیاده است

زمان اعلام نتایج آزمون استخدام مشاور و معلم ورزش مشخص شد

نجات جوان کوهنورد از لبه یک پرتگاه در کوه صاحب الزمان کرمان

شهریه برخی مدارس غیردولتی کاهش می‌یابد / امکان عودت شهریه در صورت انصراف

پر بحث

10 روستای استان کرمان به عنوان روستای هدف گردشگری انتخاب شدند   (۲۴ نظر)

عیدوک بامری که بود و چه رابطه‌ای با حاج قاسم داشت/ احمد یوسف زاده توضیح داد   (۶ نظر)

مشکل تامین زمین در کرمان برای ساخت واحدهای نهضت ملی مسکن  وجود ندارد   (۴ نظر)

پیش بینی وضعیت آب و هوای کرمان   (۲ نظر)

ببینید| فیلم کامل سخنان سید حسین مرعشی در شبکه افق   (۲ نظر)

ببینید| گزارش تصویری گفتارنو از مراسم عزاداری منزل حاج ماشاءالله خدادادپور در کرمان   (۲ نظر)

امام جمعه سابق راور درگذشت   (۲ نظر)

صدور هشدار زرد هواشناسی؛ ورود سامانه بارشی نسبتا قوی به کرمان   (۱ نظر)

دو روستا و یک شهر استان کرمان به اینترنت پرسرعت متصل شدند   (۱ نظر)

بشنوید| نوحه خون گلوی حسین با صدای مداح کرمانی   (۱ نظر)