«خیکیها» برای یک فعالیت استارتآپی اسم جذابی میتواند باشد. اپ خیکیها به ارزیابی رستورانها و فروشگاههایی که در زمینهی عرضهی غذا در کرمان فعالیت دارند، میپردازد. کاربران هم این امکان را دارند که نظراتشان را منعکس کنند.
میگوید:« برای حفظ کیفیت فعالیت استارتآپ خیکیها، لازم نیست که تمام بنیانگذاران آن شناخته شوند.» از میان هیئت مؤسس، تنها مهدی ایرانمنش بهعنوان سخنگو و طرف قرارداد رستورانها از این گروه خودش را معرفی میکند. میگوید:« چنانچه فاندرهای ما شناسایی شوند توسط رستورانها، ممکن است بر کم و کیف خدماتی که به آن ها در رستوران ها و ... ارایه میشود، تبعیض مثبت صورت گیرد و باعث خطا در داوری و ارزیابی واقعی شود». بدین جهت عکس ایرانمنش هم در این گفتوگو منتشر نمیشود. برای خواندن این گفتوگو با ما همراه شوید:
«خیکیها» در کرمان چقدر کاربردی بوده؟ استقبال از آن مطلوب بود؟
استارتآپ خیکیها در شکل فعلی، حدود دو سال است که رسماً کار خود را آغاز کرده است. قبل از آن، به شکلهای دیگری در فیسبوک و شبکههای اجتماعی دیگر فعالیت میکرد. ما در سال 94 در اینستاگرام کار خود را شروع کردیم و بعد از افزایش فالوورها و استقبال مشتریان، تصمیم گرفتیم که استارتآپ خود را به شکل استارتآپیتری ادامه دهیم. با یکسری برنامهریزیها و همفکریها، حدود شش ماه روی بحث زیرساختها کارکردیم تا اسفند سال قبل که سایت خود را معرفی کردیم. اگر این سایت را دیده باشید، اطلاعات پانصد رستوران بهطور تقریبی در آن موجود است که قصد داریم این تعداد را بهزودی افزایش دهیم، همچنان رستورانهای جدید به سایت ما وارد میشوند. در اردیبهشتماه امسال، نسخهی اندروید خود را رونمایی کردیم و در مردادماه نسخهی IOS نرمافزار خیکیها راهاندازی شد و در دسترس قرار گرفت. نسخهی جدید نرمافزار هم امیدواریم همین روزها در اختیار عموم قرار گیرد.
ما یک سری خدمات را بهصورت رایگان ارائه میکنیم و در مورد این خدمات، روزانه سه تا چهار هزار بازدید سایت و نرمافزار را داریم که باوجوداستقبال بیشتر مشتریان از نرمافزار، سایت هم سهم خود را از بازدیدکنندگان دارد. اعضای گروه ما سه هزارنفر هستند و 15 هزار نفر فالوورهای اینستاگرام ما را تشکیل میدهند. فعلاً با این تعداد پیش میرویم و امیدواریم در فاز بعدی که تبلیغاتمان محیطیتر و فیزیکیتر شود، تعداد بازدیدکنندگانمان هم افزایش یابد. یک سری برنامهها هم داریم که انشالله بهزودی خواهید دید چه برنامههای خوب و بزرگی هستند و امیدواریم نتیجهی مدنظر ما حاصل شود.
نحوهی فعالیت شما در مشارکت با رستورانها چگونه است؟ هنوز هم بهصورت رایگان تبلیغات را انجام میدهید؟
ببینید، کار ما تبلیغات نیست. یک بازهی زمانی بود که ما به سراغ تبلیغات رفتیم اما آنچنان انتظاراتمان برآورده نشد. اتفاقاً در مواردی خیلی هم ضرر داشت. چراکه وقتی برای جایی تبلیغ میکردیم، خیلیها در برابر آن جبهه میگرفتند. به همین دلی ما در برنامهی جاری خود در نظر داریم که بحث تبلیغات را کلاً لغو کنیم و به شکلهای دیگری بحث درآمدزایی را از این سیستم داشته باشیم. قبلاً هم معرفی رستورانها و نقدنویسی ما کاملاً رایگان بود و هنوز هم به همین شکل است. از همان اول فعالیتمان اگر برای جایی تبلیغ میکردیم، مشخص بود که تبلیغ است. مثل اعلام درصد تخفیف غذاها در رستورانها. اما اینکه از سیستم زیرپوستی استفاده کنیم و اینکه پول بگیریم تا جای مشخصی را مشهور کنیم، هرگز چنین اتفاقی رخ نداد؛ چراکه ما اینکار را غیراخلاقی میدانیم و از همان اول با این شیوه مخالف بودیم. هنوز هم اگر از جایی نقد مینویسیم، آن نقد منصفانه است. یعنی اگر نکتهی مثبتی باشد، منعکس میکنیم و اگر ایرادی هم وجود داشته باشد، مطرح میکنیم.
بارها برای استفاده از پیک به ما پیشنهادشده، اما چنین برنامهای نداریم. چون یک زیرساخت قوی میخواهد که تأمین آن برایمان سخت است. ما اگر 30 رستوران را برای پیک در نظر بگیریم، در بدترین حالت به 30 پیک نیاز داریم که مدیریت و هماهنگی این تعداد پیک، سختیهای خودش را دارد. از طرفی، یک سیستم دیگر این فعالیت را در کرمان انجام میدهد که یکی از دوستان ماست. بنابراین نمیخواهیم که همعرض شویم و با آنها در این زمینه رقابت کنیم. ما کار خودمان را انجام میدهیم و آنها هم همینطور. اگر هرکدام از ما به کمک نیاز داشته باشد، دیگری به آن کمک میکند و میخواهیم یک سیستم مکمل باشیم.
چه ریسکهایی را برای این فعالیت پذیرفتهاید و چقدر سرمایهگذاری کردید؟
ازنظر ریالی که صحیح نیست در این موردمشخصاً توضیح دهم، اما این را به شما میگویم که رقم سرمایهگذاری ما، پایین نبوده. بالاخره همان صفحهی اینستاگرام را که در نظر بگیرید، به ازای هر نقدی که از یک رستوران انجام میدهیم، 9 دفعه غذای آن رستوران تست میشود و به یکبار امتحان کردن غذای آن، قناعت نمیکنیم.
پس اگر در مورد رستورانی بحث میشود، لااقل 9 دفعه غذای آن تستشده و این فرایند طی یک ماه و نیم تا دو ماه اتفاق میافتد. ما خواستیم با سایر شرکتهایی که مشابه ما فعالیت میکنند، تفاوت داشته باشیم و بنابراین با این روش تست گرفتن از کیفیت یک رستوران، برآیند و میانگینی به دست میآوریم. همچنین با این شیوه، یک کلیتی از وضعیت رستوران، همچون برخورد کارکنان، تمیزی فضا، کیفیت مواد و پخت آنها و... به یک برآیند کلی میرسیم و بر اساس آن، نقد را انجام میدهیم و امتیاز میدهیم. البته ما جدیتر از سایر رقبا وارد عرصه شدیم و هزینههای بیشتری برای زیرساختهای فعالیتمان صرف کردیم و زمان بیشتری صرف برنامهریزی کردیم.
این هم تفاوت دیگری هست که با سایر فعالان مشابه زمینهی کاری خود داریم. البته با همگی آنان دوست هستیم و اصلاً چنین نیست که دشمنی وجود داشته باشد، چون در مورد شرکتها با زمینههای مختلف، گاهی این مسائل پیش میآید. وقتی دو نفر در یک شهر مثل کرمان کار یکسانی انجام میدهند، همه فکر میکنند که آن دو نفر باهم دشمنی دارند درصورتیکه اصلاً چنین چیزی حداقل در مورد ما درست نیست. ما با گروههای دیگر فعالیتهای همعرض و دوستانه داریم و گاهی در مواردی باهم همکاری داریم تا نتیجهی درستی از کاری که انجام میدهیم، گرفته شود.
در مقایسه با رقبای خود در سطح کشور، "خیکیها" را در چه جایگاهی میبینید؟
ببینید، ما یکی از اهدافی که از همان اول داشتیم، این بود که بهصورت محلی کارکنیم. به این معنی که اصلاً خود را درگیر کسی که مثلاً در تهران کار میکند، نکنیم. البته الآن یک گروه از تهران به کرمان آمده و هم هزینه صرف میکند و هم درزمینهی تبلیغات فعال است. اما شکل کاری این شرکت، آنقدر با کار ما متفاوت است که در حقیقت ما اصلاً نگرانی در این خصوص نداریم. اگر کاری با شکل مشابه ارائهی خدمات ما در کرمان بود، این احساس نگرانی طبیعی بود و رقابت به وجود میآمد که البته این رقابت بسیار هم خوب است. اما بههرحال در مورد آن شرکت که از تهران آمده، متأسفانه یا خوشبختانه رقیب ما نیست و اصلاً نمیتوان بهوضوح در مورد خوب یا بد بودن آن، اظهارنظر کرد، مگر آنکه در موقعیت رقابت قرار بگیریم.
در اصل، ما بهعنوان یک مرجع وارد داستان شدهایم. اطلاعاتی که ارائه میدهیم، سعی میکنیم بهروز باشند و جامعیت داشته باشند. اگر بخواهید مکانی مناسب برای برگزاری جشن تولد بیابید، یا یک کباب و یا خورشت باکیفیت میل کنید، اطلاعات ما شمارا به هدفتان میرساند اما اگر بخواهید یک شبکه اجتماعی داشته باشید، در آن دوستیابی کنید، فالوور جمع کنید و... سیستمهای دیگرمناسبتر هستند. هرچند ما هم بدمان نمیآید که یک روز آنقدر بازدیدکننده داشته باشیم که بتوانیم شبکهی اجتماعی داشته باشیم ولی فعلاً در برنامهی ما نیست.
چه چالشها و مشکلاتی پیش روی فعالیت استارتآپی شماست؟
مشکلات و چالشهای ما، فراوان است. اما کلیترین آن، بحث تبلیغات است. ما یک حوزهی تبلیغات در دنیای مجازی داریم و یک حوزه در دنیای حقیقی. تبلیغات در فضای حقیقی، هزینهها و ریسکهای خیلی بالاتری دارد. در فضای مجازی هم که تبلیغات خود را پیش میبریم، مشتریان خوبی داریم و وضعیتمان مساعد است، اما امیدواریم در دنیای واقعی هم بتوانیم درزمینهٔ تبلیغات فعالیت داشته باشیم و خودمان را بهتر معرفی کنیم.
مورد بعد هم یک بیاعتمادی شدید بود که رستوراندارها نسبت به کار ما داشتند. این موضوع در اوایل فعالیت ما شدید بود و الآن اوضاع خیلی بهتر شده. این پروسهی معرفی رستوران و قراردادن اطلاعات رستوران در سایت رایگان بود، اما مواردی مشاهده میشد که نیروی ما بعضاً مورد توهین و رفتارهای تند قرار میگرفتند. بااینحال در همان زمان، بسیاری از صاحب رستورانها بسیار محترمانه و مؤدبانه اطلاعاتشان را در اختیار ما قرار میدادند.
البته مواردی هم داشتیم که بعد از ثبت اطلاعاتشان، به ما میگفتند که از شما شکایت میکنیم و از این قبیل بحثها. بههرحال فعلاً این مشکلات وجود دارد اما پوست ما کلفتتر از آن است که از این مسائل برنجیم. سعی میکنیم که محکم سر جای خود بایستیم، کارمان را جلوتر ببریم و سیستممان را قویتر کنیم. ادامه میدهیم تا به هدف روشن خود برسیم، به این معنا که جدا از بحث درآمد و چیزی که از این فعالیت بهعنوان بنیانگذار عاید ما خواهد شد، میخواهیم یک فرهنگ در شهرمان نهادینه شود. اگر دقت کنید، از وقتیکه گروههای غذایی در کرمان فعالتر شدهاند، کیفیت غذاها خیلی بهتر شده است. این چیزی است که همه میبینند و به آن ایماندارند. اگر این جریان ادامه یابد، بهترین نتیجهای خواهد بود که میتوانیم بگیریم.
مشکل دیگر ما که متأسفانه در کرمان وجود دارد، که نه سواد و نه دانش میتوانم نام آن را بگذارم، این است که مردم ما کمی با تکنولوژی غریبه هستند. من عامهی مردم را میگویم. این مشکل هم بهزودی برطرف و یا لااقل کمتر خواهد شد، اما اکنون برای کار ما، بسیاری از افرادی که در تلگرام هستند و با فضای مجازی و اینترنت آشنایی دارند، باوجود معرفی قابلیتهایمان، درک چندانی از اینکه سیستم ما چگونه عمل میکند، ندارند. یعنی تمام استفاده آنها از فضای مجازی، در همان حد ردوبدل کردن پیام در تلگرام است. فعلاًمتأسفانه دانش جمعی ما نسبت به اینترنت و فعالیتهای مجازی پایین است.
با توجه به موردی که اشاره کردید، این آشتی میان تکنولوژی و عامهی مردم چگونه محقق میشود؟
ببینید، یک مقدمات فرهنگی لازم است. با توجه به اینکه فعالیت ما در حوزهی غذا است، من مثالی برای شما میزنم. اگر حتی بهترین غذا را هم بخواهید تبلیغ کنید، مشتری تا وقتی یکمرتبه از آن نخورد، نه طعم و نه خاصیت آن رانمیتواند درک کند. تکنولوژی هم به همین صورت است. هرچقدر شما تبلیغ و فرهنگسازی کنید، اولین مرتبه را خود فرد باید اقدام کند که تحقق یافتن این امر برای کسی که فضای ذهنی او از تکنولوژی دورمانده، سخت است.
یک اصل هم هست که من نام آن را همافزایی مینامم، نمیدانم این انتخاب اسم درست است یا نه. همافزایی، یعنی شما اگر یک نفر را جذب یک رستوران کنید و آن یک نفر بگوید که غذا خوب بوده، دو نفر دیگر میروند و دو نفر از خوب بودن غذا تعریف میکنند. بعد چهار نفر و الیآخر. کار بهجایی میکشد که مثلاً در یک گروه تلگرامی، نصف اعضا در مورد آن رستوران حرف میزنند. این، یک اتفاقی است که زمان میطلبد اما بالاخره اتفاق میافتد. اگر یک رستوران همیشه کارش خوب باشد، یعنی یک استانداردهایی را دائماً رعایت کرده است.
مثلاً وقتی یک ساندویچی در ابعاد کوچک که ظرفیت محدودی برای تهیهی ساندویچ دارد، با استقبال زیاد مشتریانش روبهرو میشود. این فقط به دلیل همافزایی بوده است. در بحث تکنولوژی هم اگر این اتفاق بیفتد، بسیار عالی است. اگر من نوعی از این قابلیت استفاده کنم و مثلاً از یک تاکسی آنلاین استفاده کنم و از خدمات آن راضی باشم، اگر یکی از آشنایان من بخواهد از آژانس استفاده کند، من به او تاکسی آنلاین را پیشنهاد میدهم. همین اتفاق برای اسنپ و شرکتهای مشابه او رخ داد. در ابتدایی که شروع به کار کردند، مشتریان کمی داشتند. این درست است که بحث تبلیغات تأثیر فراوانی دارد، اما مزایای همان تعداد کم آنقدر دهانبهدهان چرخید که آژانسهای تلفنی تهران با مشکل مواجه شدند و رانندگان آن آژانسها، به شرکتهای تاکسی اینترنتی روی آوردند.
البته کرمانیها هم در این زمینه که بخواهند خوبی چیزی را به دیگران منتقل کنند، کمی کاهلاند اما بههرحال این اتفاق میافتد و پروسهی آن زمانبر است که همه مردم بدانند گوشی تلفن همراه، غیر از تماس و پیامک، امکانات دیگری هم دارد که زندگی آنها را تسهیل کند و حتی غیر از تلگرام استفادههای بیشتری هم از اینترنت هست. در چند سالی که این زمان باید طی شود، شرکتهایی که در بحث تکنولوژی کار میکنند، ناچارند هزینه کنند و زحمت بکشند تا این فرهنگ جا بیفتد. وقتی هم جا افتاد، وضعیت به همان شکلی که باید باشد، مطلوب خواهد بود.
چه فرصتهایی درزمینهٔ توسعهی فعالیت خود در کرمان میبینید؟
ببینید؛ کرمان شهر خوبی است، چراکه هنوز خام است و این فرصتی است که هر فعالیتی در آن بتواند جواب بدهد. اما همین خام بودن کار را کمی سخت میکند. یکی از مشکلاتی که من در کرمان میبینم، این است که بحث خلاقیت در آن کمی ضعیف است. این را به عموم نسبت نمیدهم اما بسیاری از افراد هستند که منتظرند ببینند بقیه چه میکنند تا آنها هم همان کار را انجام دهند. مثلاً در شهری همچون کرمان با جمعیتی حدود هفتصد تا هشتصد هزار نفر، چند تاکسی آنلاین باید وجود داشته باشد؟ الآن فکر میکنم چهار یا پنجتا فعالیت میکنند. در تهران به آن عظمت، فقط سه تاکسی اینترنتی فعالاند.
اما در کرمان همچنان به تعدادشان افزوده میشود و تبلیغات میکنند. به نظر من، این افراد انرژی خود را هدر میدهند. من نه ادعای کارآفرینی و نه ادعای باسوادی دارم، اما به نظر یک آدم معمولی که تجربهی مختصری در این زمینهها دارد، معتقدم که این مسئلهی تعدد تاکسیهای اینترنتی در کرمان، یک چالش است. اگر کمی جنبهی خلاقیت بیشتر شود و مسائل و مشکلات بیشتر دیده شود و برای آن مسائل فکر شود، مطمئناً نتایج خیلی بهتری گرفته خواهد شد. ولی در اوایل کار، فعالین و کسانی که کار میکنند یک مقدار تا این تجربههای تلخ را بچشند، طول میکشد. اما بعد ازآن امیدواریم که تا یک یا دو سال دیگر شاهد باشیم که استارتآپهایی که شکل میگیرند و افرادی که در این حوزه فعالیت میکنند، کار جدیدی انجام میدهند که مفید باشد. نباید رؤیاپردازی کنند، بلکه باید واقعبین باشند و بدانند که در شهرشان چه خبر است و کمی بهتر جامعه را ببینند.
و کلام آخر؟
برای کسی که این متن را میخواند، میگویم که تنها چیزی که استارتآپها نیاز دارند، این است که شناخته شوند. اینکه استفاده شوند. یعنی مثلاً در مورد کسبوکار ما نرمافزارمان نصب شود، اگر کسی منوی غذای جایی راببیند، از طریق این نرمافزار این امکان برایش فراهم باشد. اگر افراد ببینند و بدانند که چه استفادهای میتوانند از این سیستم بکنند، به دیگران هم معرفی خواهند کرد. در مورد بقیهی نرمافزارها و استارتآپهای دیگر کرمان هم همین مسئله صدق میکند. ما باید هوای همدیگر را داشته باشیم. اگر از نرمافزاری استفاده میکنیم، خوبی یا بدی آن را در کمال صداقت با دیگران مطرح کنیم.
افراد زیادی در کرمان درزمینهی استارتآپ مشغول فعالیت هستند که اتفاقاً کارشان خوب و تمیز است، ایدهها و هدفهای خوبی هم دارند اما متأسفانهشناختهشده نیستند. طول میکشد و زمان میبرد تا به درآمد برسند و خود را نجات دهند که در این راه، بسیاری هم نابود میشوند و زمین میخورند و این اتفاق دوستداشتنی نیست. اینکه من نوعی بهعنوان فاندر استارتآپ ببینم که نرمافزارش دوهزار یا سه هزار نصب داشته، بیشتر من را دلگرم و امیدوار به طی راه میکند تا اینکه ببینم سایت من در یک روز حتی هزار بازدیدکننده داشته. اگر استقبال لازم نباشد، آدم میبرد و خسته میشود. این قضیه برای تمام استارتآپها صادق است. استارتآپها هیچکدام پشتیبانی آنچنانی در بحث مالی ندارند و بیاییم این امید را از آنها نگیریم.
من از نزدیک شاهد فعالیت اقای ایرانمنش هستم
خدا قوت انشالله این مسیری که توش موفق هستید
ادامه داشته باشه.