شهردار کرمان در گفتوگوی مفصل با نشریه فردای کرمان در خصوص استعفایش توضیحاتی ارائه داد.
به گزارش گفتارنو خلاصه این گفتوگو در پی میآید:
× من استعفایم را پس نگرفتم، بلکه شورای شهر با استعفایم مخالفت کرد.
× برنامهی کاری خودم این بود که چون شش سال در دورهی شورای قبل و دو سال در این دوره در خدمت مردم کرمان بودم، به این جمعبندی رسیدم که بایستی یک فرد جدید به شهرداری بیاید و برنامههای جدیدی برای شهرداری پیاده کند.
× یک دلیل آن، وضعیت سلامت و مشکلات جسمی است که دارم؛ بخشی از آن مربوط به دورهی جنگ است و بخشی به خاطر کار طاقتفرسای شهرداری است. این تصور را هم داشتم که ممکن است دوستان شورای شهر از رفتن من استقبال کنند.
× برداشت خودم این بود که در دو سال کاری من با این شورا به خاطر برداشتهایی که از کار داریم، اختلاف نظرات موجود و آنچه در سال گذشته، در مقطعی به عنوان سوال از شهردار از سوی یکی از اعضای محترم شورا مطرح شد و سایر بحثها، میطلبد دست شورا را باز بگذارم تا شورا حالا با فراغت بال در مورد شهرداری تصمیم بگیرد.
× آنچه در شورا مطرح شد چیز خاصی نبود. دوستان شورا بزرگواری کردند، تک تک اعضا صحبت کردند و تاکید داشتند رفتن من در این مقطع، ممکن است به پروژهها لطمه بزند و برخی اعضا میگفتند که باید شش ماه قبل به ما میگفتید که قصد رفتن دارید تا ما بتوانیم فکری برای شهرداری بکنیم.
× دوستان شورای شهر، اظهار محبت کردند که بمانیم. یکی از اعضای شورا هم تاکید داشتند که ماندن من تا پایان دورهی شورای چهارم باشد و میگفتند که نکند شش ماه یا یک سال دیگر باز قصد رفتن بکنید!
× مطلبی که یکی از اعضای محترم شورا مطرح کردند که سیفالهی در برابر این درخواست شورا سکوت کرده، در همین رابطه بوده است؛ سکوت من به معنای این است که این ماجرا دو طرفه است. همانطور که شورا میتواند شهردار را استیضاح کند، شهردار هم میتواند استعفا بدهد؛ اگر من باید بمانم، شورا هم باید حمایت و پشتیبانی بکند.
× اتفاقا همین بحث همان شب در شورا مطرح شد که اعلام کنید شهردار استعفایش را پس گرفته است؛ من همانجا تاکید کردم که استعفایم را پس نگرفتهام، دست همهی شما را میبوسم و خواهشم این است که با استعفای من موافقت کنید، یا اگر میخواهید بمانم، با استعفایم مخالفت کنید؛ به خاطر کسالتی که دارم، حجت شرعی برای خودم میخواستم که بر مبنای آن کارم را ادامه بدهم. نظر نهایی را هم آقای مویدی اعلام کردند که مبنا همان است. قانون هم میگوید شورا یا با استعفا موافقت یا مخالفت میکند. شورای شهر هم به اتفاق آرا با استعفای من مخالفت کرد. گرچه از نظر لفظی خیلی مهم نیست اما اگر من میخواستم استعفایم را پس بگیرم، اصلا استعفا نمیدادم!
× من واقعا میخواستم از شهرداری بروم. اما این مقطع را انتخاب کردم که برداشت دیگری از رفتن من نشود؛ گفتم؛ میگویند سیفالهی برای انتخابات مجلس استعفا داده است ولی وقتی میدیدند من نامنویسی نکرده و نمیکنم حرف و حدیثها تمام میشود.
× من اگر برای رفتن به مجلس تصمیم قطعی داشتم، نیازی به موافقت یا مخالفت شورا نداشت. وقتی شهردار استعفا میدهد برای اینکه از شهرداری کنار برود، شورا باید آن را بپذیرد یا رد کند. وقتی شهردار استعفا بدهد، کافی است یک هفته در محل کارش حاضر نشود، عزل شده و مساله تمام میشود.