کد خبر: ۳۲۶۱۳
تاریخ انتشار: ۱۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۶
ارسال به دوستان
ذخیره
گزارش گفتارنو از نمایشگاه نقاشی کودکان کار
در دید اول شبیه یک دیو و یا جن بود، اما خوب که نگاه می‌کردی اسکلتی میدیدی که به آن اعضایی همچون گوش و شاخ اضافه شده بود. بیش از هر نقاشی دیگر این نقاشی توجه ام را به خود جلب کرد، شاید باورتان نشود که نگارنده این نقاشی یک پسر بچه دبستانی است. علی، هنگام صحبت به چشم هایم نگاه نمی‌کرد، نگاهش به کاردستی بود که به همراه سایر بچه‌ها در حال درست کردنش بودند، یک سر نوشابه که روی یک کاغذ مقوا چسبانده شده بود، نمی‌دانم چطور، اما قرار بود به یک ماهی تبدیل شود.
گفتارنو: مرضیه قاضی زاده:
زباله گردی بسیار زیاد است/ بچه های ایرانی به دلیل فقر و اعتیاد پدر کار می کنند/کودکی را داشتیم که  اگر هر شب ۵۰ هزار تومان به خانه نمی برد، پدرش به خانه راهش نمی داد/

در نگاه اول شبیه یک دیو و یا جن بود، اما خوب که نگاه می‌کردی اسکلتی می‌دیدی که به آن اعضایی همچون گوش و شاخ اضافه شده بود.

بیش از هر نقاشی دیگر این نقاشی توجه‌ام را به خود جلب کرد، شاید باورتان نشود که نگارنده این نقاشی یک پسر بچه دبستانی است. علی، هنگام صحبت به چشم‌هایم نگاه نمی‌کرد، نگاهش به کاردستی بود که به همراه سایر بچه‌ها در حال درست کردنش بودند، یک سر نوشابه که روی یک کاغذ مقوا چسبانده شده بود، نمی‌دانم چطور، اما قرار بود به یک ماهی تبدیل شود.

سعی کردم تا  هر طور شده باب صحبت را با او باز کنم، از نقاشی‌اش پرسیدم، از حال و روزش، اما کماکان پاسخم سکوت بود.

انگار تجسم فکری نقاشی‌هایش راهی به روی صورتش نیز باز کرده بود، برخلاف سایر کودکان که روی صورت‌هایشان نقش گونه‌هایی از گوزن، آهو و یا پروانه بود صورت علی ته مایه‌هایی از یکی از پربیننده‌ترین فیلم‌های ترسناک امروزی داشت.

دو طرف لب هایش را با خطوطی پررنگ و کج و معوج ادامه داده بودند تا شاید به نوعی لبخندش را بزرگتر جلوه دهند؛ زیر چشمانش را هم با سایه تیره کرده بودند. تیرگی چشم راستش به همراه خطوط قرمز دورآن به نوعی طراحی شده بود که انگار چشمش به شدت آسیب دیده است.

با برگزارکننده نمایشگاه که صحبت کردم، می‌گفت این اولین بار است که چنین نمایشگاهی برگزار کرده است.

مهبد دریب، جوان ۳۲ ساله‌ای که پیش از این حمایت‌هایش به صورت خرید پوشاک و لوازم التحریر بوده است، اما آشنایی‌اش با یک مربی نقاشی منجر به ایده برگزاری این نمایشگاه شده است.

از او در خصوص نحوه آشنایی‌اش با کودکان کار می‌پرسم. می‌گوید همیشه به صورت متفرقه برای این کودکان کار می‌کرده است، اما ده سال پیش یک تبلیغ در مورد کودکان کار دیده است و همان شده است، سرآغاز فعالیت‌های مستمرش.

از ۲۰ سالگی به طرق مختلف همراه و همیار این کودکان بوده است، می‌گوید: وقتی کودکان را سر چهارراه می‌بینم تا چند روز حال بدی پیدا می‌کنم، احساس می‌کنم که اگر هر کدام از ما احساس مسئولیتی نسبت به این بچه‌ها داشته باشیم شاید آینده این بچه‌ها فرق کند.

"پول دادن به این بچه‌ها اصلا کار خوبی نیست" ابروهایش گره می‌خورد هنگامی که این جمله را بیان می‌کند. ادامه می‌دهد: باید این بچه‌ها را ساماندهی کنیم و به نحوی هدفمند این همیاری‌ها را پیش ببریم.

از او در خصوص تعداد کودکان این نماشگاه می‌پرسم، می‌گوید حدود ۳۰ الی ۴۰ کودک برای کلاس‌های نقاشی و این نمایشگاه شرکت کردند، اما به طور کلی کودک کار وقتی وارد یک مرکز می‌شود، کلاسش خیلی ریزش دارد، می‌آیند و می‌روند.

دلیلش را که می‌پرسم، پاسخ می‌دهد: این بچه ها، بچه‌های مستمری نیستند و باید خیلی ساپورت شوند تا بتوانند به این کلاس‌ها بیایند.

حرف هایش باعث تعجبم می‌شود. می‌پرسم مگر این کودکان از سمت جایی حمایت نمی‌شوند؛ یعنی این کودکان هنوز در خیابان‌ها مشغول کارند؟ با تکان دادن سر حرفم را تایید می‌کند.

می‌گوید هر روز نه، ولی به دلیل شرایط جامعه و اقتصاد، تعداد این کودکان خیابانی روز به روز بیشتر می‌شود.

سوال بعدی‌ام در خصوص خانواده داشتن این کوکان است، می‌گوید: اگر این‌ها خانواده هم داشته باشند، متأسفانه خانواده‌های آنها یا درگیر اعتیادند و یا اینکه مهاجر‌های افغانی هستند که نمی‌توانند بچه هایشان را ساپورت کنند.

ادامه می‌دهد: به هر حال این بچه‌ها، بچه‌هایی هستند که بالاجبار کار می‌کنند.

آن گونه که از شواهد امر پیداست مقطع سنی کودکان مراجعه کننده به این مرکز از سه سال تا ۱۲ سال است، فهمیدن این امر که حتی کودکان خرد سال هم به کار گرفته می‌شوند خاطرم را مکدر می‌کند.

از مهبد می‌خواهم تا بیشتر در خصوص این کودکان صحبت کند و اطلاعات بیشتری به من بدهد و او مسئول روابط عمومی این مرکز را به من معرفی می‌کند.

فاطمه حسینی، خانم جا افتاده و میانسالی که با آرامش به سوالاتم پاسخ می‌دهد.

شروع صحبت هایش در خصوص معرفی مرکز و نوع خدمات ارائه شده به این کودکان و خانواده هایشان است.

می‌گوید: سه ساله پیش، زمانی که برای شناسایی بچه‌ها می‌رفتیم معمولا بچه‌های ما افاغنه بودند چرا که افاغنه نوع شخصیت و بزرگ شدنشان به صورتی است که بچه‌ها باید از بچگی کار کنند.

در ادامه جملاتش با افسوس می‌گوید: متاسفانه با توجه به شرایط اقتصادی فعلی، الان مواردی که ما شناسایی می‌کنیم علاوه بر بچه‌های افاغنه بچه‌های ایرانی هم هستند.

تاکید می‌کند که هیچ تفاوتی بین کودکان ایرانی و افغانی در بحث دریافت خدمات و آموزش‌ها وجود ندارد، اما در بحث ارزاق اولویت با خانواده‌های ایرانی است، دلیلش، اما مشخص است؛ شدت فقر در خانواده‌های ایرانی بالاست.

«زباله گرد بسیار زیاد شده و بچه‌های کار هم بسیار زیادند» این جملات را همراه با بغص ادا می‌کند و ادامه می‌دهد: اگر بچه‌های افاغنه کار می‌کنند به دلیل فرهنگشان است، ولی بچه‌های ایرانی به دلیل فقر و اعتیاد پدران.

در تشریح جملاتش می‌گوید: پدران فقیرند و اعتیاد دارند و اکثریت خانواده را رها کرده اند، این بچه‌ها مجبورند تا کار کنند تا امرار معاش کنند و خرج خودشان را در بیاورند.

گویی در میان خاطراتش گم می‌شود، صدایش که می‌زنم؛ می‌گوید کودکی را داشتیم که اگر هر شب ۵۰ هزار تومان به خانه نمی‌برد، پدرش به خانه راهش نمی‌داد و این بچه ایرانی بود.

نمی‌دانم در واکنش به این جمله چه بگویم، سرم را بر می‌گردانم و به کودکانی نگاه می‌کنم که سرگرم درست کردن همان کاردستی ماهی اند.

روح لطیفشان از پشت صورت‌های نقاشی شده‌شان پیداست، به هر کسی که به نمایشگاه مراجعه می‌کند سلام می‌کنند و یک لبخند میهمانش می‌کنند.

لحن صحبت کردنشان برخلاف تصورم خشن و یا آغشته به حرف‌های رکیک نیست.

انگار به نحوی علت تعجبم را می‌خواند، می‌گوید: این بچه‌ها اعتماد به نفس دارند، ولی عزت نفس ندارند.

چشمانم خیره این کودکان شیرین زبان است، باورم نمی‌شود! نگاهم را به سمت خانم حسینی بر می‌گردانم می‌پرسم چگونه به این راحتی ارتباط برقرار می‌کنند و صحبت می‌کنند.

در پاسخ به من می‌گوید: ما در این یکسال آموزشی گذشته، خیلی روی نوع تربیت، آداب معاشرت و مهارت اموزی این بچه‌ها تلاش کردیم.

ادامه می‌دهد: شما روز اول که به این مرکز می‌آیید با بچه‌هایی مواجه می‌شوید که گویی این بچه‌ها نیستند، به هر حال این‌ها بچه‌هایی هستند که از صبح تا شب در خیابان هستند و با یک آداب دیگر بزرگ شده اند.

"حدود ۹۰ تا ۱۱۰ کودک را در سال گذشته شناسایی کردیم و مجدد این کودکان را به درس و مدرسه بازگرداندیم" برق نگاهش هنگام گفتن این جمله کاملا پیداست، می‌گوید: این کودکان را با کمک بهزیستی از صفر تا صد حمایت کردیم، از روپوش و لوازم التحریر گرفته تا کتاب و غیره.

از خانواده‌های این کوکان می‌پرسم. او نیز خانواده داشتن این کودکان را تایید می‌کند و می‌افزاید: بچه‌های خانواده‌های ایرانی، اکثریت بچه‌هایی هستند که پدر ندارند، پدر به خاطر اعتیاد خانواده را رها کرده و جدا شده است و یا اینکه کلا رفته است.

می‌گوید: اکثر این کودکان پدر و مادر دارند، کودکانی هم که پدر مادر ندارند به اورژانس اجتماعی معرفی می‌شوند و سپس به خانه‌های امن و شبه خانواده فرستاده می‌شوند.

آنقدر غرق صحبت با مربیان و کودکان این مرکز می‌شوم که ساعت را از یاد می‌برم، با عجله چند عکس سرسری از بچه‌ها و نمایشگاه می‌گیرم و راهم را پیش می‌گیرم. این تجربه را برای کسانی نوشتم که شاید دوست داشته باشند تا ساعتی به دیدن این کودکان رفته و غرق شعف شوند.
 
شایان ذکر است که این نمایشگاه جزء پروژه های حمایت فرهنگی است که با مجری گری و حمایت نگارخانه هومهر به اجرا درآمده است.
 
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار

کدام مواد غذایی را نباید با معده خالی خورد؟

قیمت طلا و سکه کاهشی شد

رگبار باران، رعد و برق و تندبادهای لحظه‌ای استان کرمان را فرا می گیرد

کشف 30 میلیارد لوازم خانگی قاچاق در کرمان

موارد ابتلا به سرخک در رفسنجان در حال افزایش است؛ هشدار مرکز بهداشت به خانواده‌ها برای تزریق واکسن

صعود قیمت خودروهای داخلی و خارجی در بازار

کارمندان دولت حق دریافت هدیه را ندارند

درخشش ورزشکاران کرمانی با 3 عنوان قهرمانی لیگ برتر در سال جدید

عامل قدرت نمایی با سلاح سرد در رفسنجان دستگیر شد

کرمان جزو استان‌های با بیشترین فوتی در حوادث رانندگی

پربازدید ها

اصل واگذاری شرکت ذغالسنگ به عنوان بخشی از بدهی‌های صندوق بازنشستگی فولاد کار علمی نبود / واگذاری شرکت ذغالسنگ مشکلات را بیشتر کرده است

هواشناسی کرمان هشدار سطح نارنجی صادر کرد

تمام مناطق استان کرمان تحت تاثیر سامانه بارشی؛ هواشناسی نسبت به وقوع سیل و طغیان رودخانه‌ها هشدار داد

آمار افزایشی مبتلایان به مالاریا در کشور

خطر تکرار فاجعه‌ای مشابه بم در بافت‌های فرسوده کشور

سارقین تاسیسات مخابرات رودبار جنوب دستگیر شدند

افزایش طول عمر با بالا و پایین رفتن از پله

7500 دانش‌آموز ترک تحصیل کرده کرمان را مرکز آمار اعلام کرده / این آمار را قبول نداریم

خدمات به اتباع خارجی صرفا با کارت شناسایی جدید و مدارک معتبر انجام می‌شود

پلمب 2 واحد تولید بلوک سقفی غیراستاندارد در شهر کرمان

پر بحث

10 روستای استان کرمان به عنوان روستای هدف گردشگری انتخاب شدند   (۲۴ نظر)

عیدوک بامری که بود و چه رابطه‌ای با حاج قاسم داشت/ احمد یوسف زاده توضیح داد   (۶ نظر)

مشکل تامین زمین در کرمان برای ساخت واحدهای نهضت ملی مسکن  وجود ندارد   (۴ نظر)

پیش بینی وضعیت آب و هوای کرمان   (۲ نظر)

ببینید| فیلم کامل سخنان سید حسین مرعشی در شبکه افق   (۲ نظر)

ببینید| گزارش تصویری گفتارنو از مراسم عزاداری منزل حاج ماشاءالله خدادادپور در کرمان   (۲ نظر)

امام جمعه سابق راور درگذشت   (۲ نظر)

صدور هشدار زرد هواشناسی؛ ورود سامانه بارشی نسبتا قوی به کرمان   (۱ نظر)

دو روستا و یک شهر استان کرمان به اینترنت پرسرعت متصل شدند   (۱ نظر)

بشنوید| نوحه خون گلوی حسین با صدای مداح کرمانی   (۱ نظر)