گفتارنو/ گروه اقتصاد:
یک دکترای اقتصاد دانشگاه شهید باهنر کرمان در گفتگو با گفتارنو، رشد اقتصادی کشور، توسعهی مالی، اندازه دولت و تورم را جزو متغیرهای ایجاد کننده فاصله طبقاتی میداند.
به گزارش گفتارنو، حسین اکبریفرد منطقی کردن اندازه دولت، اصلاح نظام بانکی و پولی کشور، جدا شدن بودجه دولت از نفت، تغیر سیستمهای آموزشی و دانشگاهها و رفتن آنها به سمت تربیت کارآفرین را از جمله راهکارهای موثر در کاهش فاصله طبقاتی عنوان میکند.
اکبری فرد با اشاره به جدا شدن بودجه دولت از نفت، میگوید: سیاستهای اقتصاد مقاومتی در همین راستا است، اما هنوز نهادینه نشده اند و فقط به عنوان یک سیاست طراحی شدند و آیین نامه آنها هنوز اجرا نشده است. به هر حال در راستای اقتصاد مقاومتی بخش خصوصی باید بتواند خودش را توانمند کند و نگاهش همیشه به دولت نباشد.
او در توضیح تغییر سیستمهای آموزشی، میگوید: دانشگاهها در کشور ما گاهی دکترا هم تولید میکنند، اما این فرد نمیتواند کارآفرین باشد و دانشگاههای ما باید به سمت تربیت کارآفرین بروند. اکنون دانشجوهای ما تا زمانی که کسی آنها را سرکار نبرد بیکار میمانند. اما هدف باید این باشد اکه این افراد به آمار بیکاران اضافه نشوند لذا تغییر نگاه آموزشی و رفتن دانشگاهها به سمت تربیت کارآفرین میتواند موثر شود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه متاسفانه در طی سالهایی که رکود و تورم بیشتر شده فاصله طبقاتی نیز زیاد شده است، میگوید: قطعا افراد با درآمد ثابت شاغل در بخشهای دولتی و دیگر واحدهای اقتصادی و همینطور کسانی که در صنایع تبدیلی و صنایع دستی فعالیت داشتند میتوانند در دهکهای پایین جامعه قرار گیرند.
او همچنین اضافه میکند: افراد ساکن در مناطق شهری، کشاورزان کوچک در مناطق روستایی و کسانی که بخاطر بدتر شدن وضعیت اقتصادی شان به حاشیه شهرها مهاجرت کردند و همینطور افراد شاغل در بخشهای از مشاغل خدماتی بیشترین افرادی هستند که در دهکهای پایین قرار میگیرند.
استاد اقتصاد دانشگاه باهنر ادامه میدهد: شاید کسانی که در بخش خصوصی از گذشته فعالیت و سرمایه گذاری داشتند جزو افراد موجود در دهکهای پایین قرار نگیرند.
اکبری فرد در پاسخ به سوال گفتارنو، مبنی بر اینکه سیاستهای حمایتی دولت یعنی سهام عدالت، هدفمند کردن یارانه ها، مسکن مهر و بستههای حمایتی را چقدر در کاهش فاصله طبقاتی موثر میدانید؟ میگوید: در کنار سایستهای حمایتی دولت دو مسئله رکود و تورم رخ داد که عملا سیاست های حمایتی دولت را خنثی کرد.
او سیاستهای حمایتی دولتها را متفاوت میخواند و میافزاید:، یک دولت به این سیاستها اعتقاد دارد و آنها را با جدیت جلو میبرد و دولت دیگراعتقادی ندارد؛ لذا اگر بر اساس چشم انداز توسعه برنامههایی را طراحی کنیم که این سیاستها با جابجایی دولتها تغیر نکند در این صورت شاید بتوانیم بگوییم موثر خواهد بود، اما دراقتصاد ما خیلی این برنامهها تاثیر نداشته است چرا که سلیقهای اعمال شده اند.
اکبری فرد میافزاید: خصوصی سازی ها، سهام عدالت، بستههای حمایتی و یارانهها سلیقهای بود، اما اگر خوب اجرا میشد و اقتصاد در این دوره دچار رکود نبود شاید میتوانستند موثر واقع شوند.
به اعتقاد این استاد اقصاد دانشگاه باهنر سیاست های حمایتی باید کوتاه مدت باشد یعنی بعد از مدتی اگر از یک عده حمایت شد آنها بتوانند روی پای خود بایستند اگر نتوانستند این افراد وبال گردن میشوند و نمیشود مادام العمر ازآنها حمایت کرد. به عنوان مثال اگر در یک مقطعی یک کشاورز دچار مشکل شد میشود یکی دوسال از او حمایت کرد تا دوباره به چرخه تولید بازگردد و بحران پیش آمده را پشت سر بگذارد، اما نمیشود حمایتها را همیشگی انجام داد.
او میگوید: سیاستهای حمایتی باید بربنای چشم انداز بلند مدت تری طراحی شود تا با تغییر دولتها تغییر نگاه به آنها نشود.
استاد اقتصاد دانشگاه باهنر کرمان در پایان اذعان میدارد: همه میدانند مسئله چیست اماهیچ کس پاسخ و راهکاری برای آن ندارد و اکر هم وجود داشته باشد عزم و اراده قوی برای حل آن موجود نیست.