عبدالله ناصری یکی از چهرههای درجه دو جبهه اصلاحات پیشنهاد انحلال شورایعالی اصلاحات را داده است. پیشنهادی که البته قابل تأمل است اما نکتهی مهم آن است که آقای ناصری از سوی چه جبهه یا جریانی سخن میگوید؟ این یک پیشنهاد فردی است یا نظری است که در بنیاد باران مطرح شده است؟
شورایعالی اصلاحطلبان که ریاست آن برعهدهی محمدرضا عارف است، در واقع بیش از آنکه یک حزب یا جریان سیاسی باشد، یک ستاد سیاسی بود. ستادی که مهمترین اعضای آن نمایندگان احزابی بودند که در این شورا حضور داشتند. اما مسئله از جایی شروع شد که این ستاد انتخاباتی، کارکرد اصلی خود را فراموش کرد و تبدیل به پایگاه سیاسی و حزب آقای عارف شد. ستادی که مهمترین کارکردش بحث شرکت در انتخابات و ارائه لیست واحد بود، ناگهان در شب انتخابات از مهمترین وظیفه خود شانه خالی کرد و احزاب را مخیر به آن کرد که میتوانند در انتخابات شرکت بکنند یا نکنند، لیست بدهند یا ندهند. همین موضوع خود به محل اختلاف جدیدی تبدیل شد اگرچه با اعلام چنین موضعی، شورایعالی رسما تیر خلاص را به پیکره ساختار فعلی خود شلیک کرد تا از آن پس چهرههای سیاسی از پایان آن سخن بگویند و اعلام کنند باید این تشکیلات بازسازی شود و ریاستش را فردی که مقید به کار اجرایی است برعهده گیرد.
کارگزاران سازندگی از ابتدای آغاز پروسههای رسمی انتخاباتی مبنی بر ثبتنامها از شورایعالی و ریاست آن انتقاد کرد که چرا در ترغیب و تشویق چهرههای اصلاحطلب که شانس عبور از ردصلاحیتها را داشتند، کوتاهی کرد. در همان زمان محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در مطلبی نوشت که آقای عارف چون خودشان در انتخابات ثبتنام نکردهاند تصور کردهاند که لازم نیست در مقام رئیس شورایعالی دیگران را نیز تشویق به ثبتنام کنند.
همچنین نحوه حضور و فعالیت احزاب اقماری در شورایعالی مسئله مورد نقد همیشگی بود. موضوعی که در طرح سرا بیش از پیش خود را نشان میداد و به همین دلیل نیز کارگزاران از ابتدای طرح بحث سرا اعلام کرد که این طرح توفیقی نخواهد داشت. طرحی که پیش از آغاز به اجرا زیر سایه تصمیم پا پس کشیدن شورایعالی برای حضور و ارائه لیست انتخاباتی مسکوت ماند.
پیشنهاد انحلال
عبدالله ناصری در توضیح پیشنهاد انحلال شورایعالی میگوید «اکنون عملا مواضع احزابی مثل اتحاد، توسعه ملی و انجمن اسلامی جامعه پزشکی یا جامعه اسلامی مدرسان عملا خیلی با مواضع کارگزاران و مردمسالاری متفاوت شده است. به نظر من اگر بعد از این هر دو جریان بخواهند بر اصول و دیدگاههای خود باقی بمانند یعنی یکی صرفا قدرت محور و یکی در عین حال متولی جامعه مدنی باشد، دیگر نمیتوانند دور یک میز بشینند و تصمیم بگیرند. این دوگانگی در انتخابات ۲ اسفند فرصت بسیار خوبی برای این است که شورای سیاستگذاری منحل شود و عملا یک نهاد دیگری شکل بگیرد.»
وی ادامه داده است که «شورا که نحوه شکلگیری آن از بدنه احزاب و اصلاحات شروع شود و موقعیت انتصابی آن کمتر از ماهیت انتخاباتی باشد اما من از این مسئله گذشته و معتقدم که شرایط کشور بهگونهای است که احزاب اصلاحطلب برای حفظ هویت خودشان دیگر نمیتوانند ائتلاف فراگیر داشته باشند. چون بحث، فقط بحث انتخابات نیست. احزاب اصلاحطلب مثل توسعه ملی و اتحاد باید در ارتباط با حادثه آبان و هواپیمای اوکراین موضعگیری کنند که البته اینها کردند. اما حزب اسلامی کار یا مردمسالاری یا انجمن اسلامی معلمان ماهیتا احزابی نیستند که در نقاط عطف تحرکات سیاسی و اجتماعی موضعگیری کنند. بنابراین حرف اصلی و پایانی من این است که ما منطقا و عملا نمیتوانیم شورایی را شکل دهیم که هم احزاب اتحاد ملت و توسعه ملی در آن باشند و هم حزب اسلامی کار و مردمسالاری.»
بازبینی بله؛ انحلال خیر
یدالله طاهرنژاد، نایب رییس شورای مركزی و نماینده حزب کارگزاران در شورای هماهنگی درباره اظهارات عبدالله ناصری به سازندگی میگوید: وقتی جریانی سیاسی به مشکل برخورد میکند و با شکست مواجه میشود، برخی از عناصر داخل جریان که مقداری حساستر هستند و صبر کمتری دارند، بیحوصله میشوند و اظهارنظرهایی میکنند که ممکن است با گذر زمان چندان نظرات پیشین خود را تایید نکنند.طاهرنژاد درباره پیشنهاد انحلال شورایعالی توسط عبدالله ناصری در این برهه زمانی نیز میگوید که در شرایط فعلی دامن زدن به مسائل داخلی جبهه اصلاحات نهتنها هیچ کمکی به این جبهه نمیکند بلکه روحیه تضعیف شده بعد از انتخابات اسفندماه را ضعیفتر میکند.وی در اینباره ادامه میدهد: باید در این شرایط با همدلی و وحدت عالمانه و کار کارشناسانه برای آسیبشناسی حرکت کنیم و ببینیم اشکال کارمان در کجا بوده است. اشکالات را برطرف کنیم تا دوباره اقبال مردم متوجه اصلاحطلبان شود.
نتیجه انتخابات قابل پیشبینی بود
طاهرنژاد معتقد است بهرغم نقدهایی که به عملکرد شورایعالی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم وارد است اما اینکه تصور کنیم که اگر شورایعالی تصمیم دیگری درباره ارائه لیست و مشارکت در انتخابات میگرفت حتما اتفاق دیگری رخ میداد، نشان میدهد ارزیابی درستی از فضا نداریم.
وی در اینباره میگوید: «بهصورت روشن ارزیابیها قبل از انتخابات نشان میداد که اقبالی متوجه اصلاحطلبان نیست. بنده چندماه ماه پیش مصاحبه کردم و در آن مصاحبه گفتم که مجلس آتی اکثریت اصولگرا دارد و اقلیت اصلاحطلب بسیار قلیلی از حوزههای انتخابیه کوچک دارد که تاثیرگذاری زیادی در فرآیند مسائل پارلمان ندارند. تصور میکنم مطلب روشن بود و اتفاق عجیب و غربیی در این روند رخ نداده که برخی دوستان را به صرافت این بیاندازد که راهکار برای انحلال شورایعالی ارائه بدهند. متاسفانه آقای ناصری پیش از این نیز اظهارنظرهای اختلافانگیزی کردهاند، آن هم در حالی که نه عضو شورایعالی اصلاحطلبان و نه عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحطلبان هستند یا حداقل بنده تا به حال ایشان را در شورای هماهنگی ندیدهام.»
نقدها درباره انتصابی بودن شورایعالی وارد است
علاوه بر تمامی موارد مطرح شده، ناصری به موردی اشاره کرده است که به گفته طاهرنژاد، کارگزاران سازندگی اصلیترین منتقد موضوع بوده است.
طاهرنژاد در اینباره میگوید: «یکی از احزاب منتقد این وضعیت حزب کارگزاران بود که از اول معتقد بود که باید وزن افراد انتصابی خیلی کم شود و بعدها با گذر زمان اثبات شد که اعضاء انتصابی کارایی زیادی نیز ندارند و این نقد وارد است اما این نقد در کنار مسائل دیگری که ایشان مطرح کردهاند و موضعگیری که درباره دوگانگی و انحلال در شورایعالی داشتهاند، قرابتی با هم ندارند. اینکه به شاکله شورایعالی نقد داریم یک بحث است و اینکه دودستگی در این شورا را القاء کنیم، بحثی کاملا متفاوت.»
طاهرنژاد به بخشهایی از اظهارات ناصری درباره اینکه احزابی مثل کارگزاران و مردمسالاری نمیتوانند در کنار اتحاد و توسعه ادامه فعالیت دهند اشاره میکند و میگوید: «شورایعالی به هر حال در برههای موفق بوده است و اینکه امروز بگوییم هیچ کارکردی نداشته است چندان منطقی نیست. اینکه القا شود که کارگزاران لیست ارائه داده و یکی دیگر نداده پس کارگزاران از مسیر شورایعالی منحرف شده است و در پی اثبات موضع دوگانه در شورایعالی با توجه به عدم ارائه لیست یا عدم ارائه آن باشند، نشان از بیاطلاعی ایشان از مفهوم بیانیه شورا است چرا که اگر یکبار مصوبه شورایعالی را به دقت میخواندند متوجه میشدند کارگزاران دقیقا بر اساس مصوبه شورایعالی مبنی بر اینکه احزاب به صورت مستقل لیست بدهند عمل کرده است، کارگزاران بهرغم تمامی انتقادهایی که مسائل مختلف در شورایعالی دارد اما در چهارچوب توصیه شده شورا عمل کرد و در قالب یک ائتلاف جدید به سراغ ارائه لیست نرفت و این چیزی بود که شورایعالی در مصوبه خود تاکید کرده و توصیه به ارائه لیست کرده بود.»
وی همچنین تاکید میکند که عدم ارائه لیست تصمیم شورایعالی بوده و در اینباره شخص عارف به تنهایی تصمیمگیری نداشت. طاهرنژاد همچنین میگوید: «این تصمیم شورایعالی بود و تصمیم شخصی آقای عارف نبود البته ممکن است نقدهایی به عملکرد آقای عارف در شورایعالی وارد باشد اما در این خصوص این تصمیم، تصمیم شورایعالی بوده است». وی میگوید: «من تصور میکنم برای اینکه بتوانیم ایرادات فعلی را برطرف کنیم باید با واقعبینی رفتار کنیم. نقد آقای عارف باید در جای خود مطرح شود نه در جایی که نقد قرابتی با عملکرد ایشان ندارد.»
ناصری فکر میکند صاحب اصلاحات است
محسن رهامی نیز درباره مواضع اخیر عبدالله ناصری، مشاور رئیس دولت اصلاحات مبنی بر اینکه انتخابات دوم اسفند فرصتی بود برای انحلال شورای سیاستگذاری و احزاب اصلاحطلب دیگر نمیتوانند ائتلاف فراگیر داشتهباشند، به ایرناپلاس گفت: تجربه مجلس یازدهم نشان داد دپو کردن اشخاص حقیقی در شورایعالی اصلاحات و حضور کمرنگ احزاب، نتیجهبخش نیست و نتیجه آن وضعیت فعلی است. پس ما باید به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات برگردیم و احزاب را تقویت کنیم. افراد حقیقی هم که میخواهند حضور داشته باشند یا وارد احزاب شوند و یا حزب تشکیل دهند. البته موضع آقای ناصری شخصی است و ایشان فکر میکنند صاحب اصلاحات هستند. اما مسئله شورای سیاستگذاری این بود که پاسخگو نبود. یعنی شورای سیاستگذاری لیست ارائه میکرد و بعد از انتخابات به خانه میرفت و کسی درباره کاندیدایی که به مجلس رفتند مسئولیت نداشت. ما باید به سمت شورای هماهنگی برگردیم. البته احزابی مثل کارگزاران در این انتخابات که لیست دادند به وظیفه خود عمل کردند چون احزاب باید در انتخاباتها فعال باشند و اتفاقاً فعالیت آنها در چارچوب حزبی و مصوبات شورایعالی بود.