گفتارنو/مرضیه قاضی زاده: خواستههای دختر امروزی چیست؟ این سوالی است که هر دختری متناسب با شرایط و زاویه دید خود پاسخ متناسبی به آن میدهد.
برخی بر برابری حقوق زن و مرد تاکید دارند، برخی دیگر اشتغال را به عنوان مهمترین خواسته دختر امروزی معرفی میکنند و برخی دیگر بر طبل موضوعات اجتماعی میکوبند.
اما نکته جالب این است که ریشه تمامی این خواسته ها در یک موضوع خلاصه میشود، تمایل به استقلال و خودکفایی و فاعل بودن است. به عبارت دیگر دختر امروزی میخواهد تا خودش منحصرا در زندگی خود تصمیم گیری کند و یا حداقل درجات بالایی از سرنوشت و تصمیمات رندگیش دست خودش باشد نه پدرش و دیگر اعضای مرد خانواده .
استقلالی که خصوصا جامعه سنتی و مرد سالار آن را بر نمی تابد و در هر یک سطوح موانع و مشکلاتی را در جهت رسیدن به آن ایجاد میکنند، احتمالا از این جاست که تنشهای میان دختر و پدر و دختر و برادران شروع میشود و هر بیرون رفتن، معاشرت با دوستان و غیره و غیره به یک بحث و جدل میان اعضای خانواده ختم میشود، چرا که بنای این تفکر مردسالارانه بر کنترل گرایی و نظارت بر دخترانشان میچرخد.
یک جامعه شناس برای ریشه یابی مشکلات و چالش های دختران امروزی یک فلش بک به گذشته میزند و با اشاره به شرایط زندگی دختران در دهه ۴۰ شمسی میگوید: در کشور ما از دهه چهل امکان تحصیل برای دخترها در مناطق شهری و روستایی به شکلی گستره فراهم شد. تحصیل دخترها سبب شد که عدهای از آنها برای ادامه تحصیل و دریافت مدارک بالاتر اقدام کنند؛ بنابراین دختر آن دوره میتوانسته تحصیل کند، مدرک تحصیلی بگیرد و حتی با مدرک ششم ابتدایی، سیکل و دیپلم شغل داشته باشد و همین اشتغال و حضور خارج از خانه حتی زمینه ازدواج های بیرون از محیط خویشاوندی را هم فراهم میکرده است.
سیامک زند رضوی با بیان اینکه ما در حال حاضر با دخترهایی مواجهیم که چنانکه اشاره شد در شصت سال اخیر مادرها و حتی، مادربزرگهایشان تجربه فاعل بودن و به درجهای سکاندار زندگی خویش بودن را دارند، میگوید: وقتی که شما تحصیل کرده و شاغل هستید، دستمزد دارید و همسرت را خودت خارج از مناسبات خویشاوندی انتخاب کردهاید، استقلال دارید و به نوعی خودت فاعل زندگی خودت هستی، این دقیقاً همان تصور، خواسته و آرزویی است که تقریبا همه دختران امروز ما دارند.
آنچه این جامعه شناس برآن تاکید دارد عدم وجود برخی شرایط استقلال و فاعل بودن برای دختران امروزی است. به گفته او چالش دختران امروزی از جایی شروع میشود که قوانین کشور در طی این 40 ساله متناسب با درخواستهای سه نسل از جامعه تغییر نکرده و ثابت مانده است، در کنار آن پدران نیز متناسب با رشد فرهنگ عمومی جامعه زنان تغییر نکرده و این استقلال را به درجات متفاوتی برنمیتابند. از غر زدن ساده شروع میشود و درموارد محدودی به قتل دختر ختم میشود.
زندرضوی در این رابطه میافزاید: ممکن است خانوادهای در منطقه روستایی باشد اما دختر به دانشگاه پیامنور رفته و مدرک دانشگاهی دارد، این دختر ممکن است که هم اکنون شاغل نباشد اما آرزوی داشتن شغل را دارد و انتظاراتش را هم متناسب با آن تنظیم کرده است؛ لذا از همین جاست که چالشها شروع میشود و احتمالا در زمینه انتخاب دوستان، گذراندن وقت با آنها و ساعات خروج از منزل دچار چالشهای فرسایشی با پدر میشود که بنا به سنت پدرسالاری به "حرف" دیگران حساس است.
این جامعه شناس در تشریح چالش فرهنگی بین مردان خانوداه (پدر، برادر، عمو،دایی، شوهر خواهر) و دختران خانواده میگوید: با عمومی شدن تلفنهای هوشمند که احساس استقلال و امنیت بیشتری به دخترها میدهد، مراودات اجتماعی بیشتر شده است؛ به گونهای که حتی در یک روستا نیز دختران با استفاده از همین ابزارها و دسترسی به اطلاعات و تجربیات دیگران، به ایده جهانی برابری حقوقی زن و مرد رسیدهاند.
زند رضوی با اشاره به شیوه زندگی گذشته و اشتراک محیط کاری با محیط زندگی و پدر سالاری خانوادهها، میگوید: در این هم پوشانی محیط کار با محیط تولید مرد خانه، حرف اول را میزد؛ اما در این ۶۰ سال اتفاق دیگری افتاده و کاملاً محیط زندگی از محیط کار جدا شده است و پدرها آن قدرتی که پدران و پدربزرگهایشان داشتند، ندارند.
به گفته او شاید دختران امروزی بیکار باشند؛ اما این بیکاری و خانه نشینی را قبول نکرده و به دنبال اشتغال و استقلالاند. در صورتیکه پدرانشان هنوز این نسل از دختران خانه نشین شده از سراجبار را، نمیفهمند.
تاکید اصلی این جامعه شناس بر ایجاد شرایطی برای گفتوگوی دختران و پدران است تا صدای دختران شنیده شود. زندرضوی دراین رابطه میگوید: دخترها در درجه اول برابری حقوقی با برادران خود را در خانه وبیرون از خانه میخواهند. خواستهای که عملاً دو نسل پشت سر آن ها، این را تجربه کرده است.
او در ادامه میافزاید: حتی اگر مادر و یا مادربزرگ دختری این تجربه را مستقیماً نداشته، در اطراف این خانواده افرادی بودهاند که این موقعیت را داشتهاند؛ و امروزه ادبیات این موضوع در سطح جهانی کاملاً گسترده و در اختیار همه قرار گرفته است.
این جامعه شناس گفتوگو(دیالوگ) را مهمترین اسلحه کسانی میداند که در موقعیت ضعیفتر قرار گرفتند، اسلحهای که بر خلاف سایر اسلحهها، طرف ضعیفتر آرزو دارد طرف قویتر هم به رموز آن آگاه باشد. نیاز به شناخت این اسلحه زندگی بخش(گفتوگو) از هر دو طرف پدرها و دختران وجود دارد.
او یکی از سادهترین رموز استفاده از این اسلحه را شنیدن قبل از سخن گفتن میداند و در این رابطه میگوید: معنی گفتوگو این است که قبل از هر گونه نصیحت، خوب بشنویم و بعد از آن پدران سعی کنند که با دخترانشان همدلی داشته باشند و خودشان را جای دخترانشان قرار دهند و با دید نسل آنها دنیا را نگاه کنند.
توصیه این جامعه شناس بر عدم هر گونه برچسب زدن و تاخیر در قضاوت است.
این خبر در ساعت 20:35 دقیقه سوم تیرماه مورد ویرایش قرار گرفته است.