استقامت نوشت:
پوریا حسین نژاد، مرشد جوانی است که در دههی سوم زندگی خود به سر میبرد. سرپرست گروه "سماع” میباشد و متولد ۱۳۶۳ کرمان است. پدرش هم مجید حسین نژاد است که سالهای زیادی را در زورخانهی متعدد کرمان در کسوت مرشدی ضرب نواخته است. پوریا حسین نژاد در چند سال اخیر همواره در مسابقات فدراسیون ورزش پهلوانی به عنوان مرشد برتر در کشور انتخاب شده است. گروه سماع نیز صاحب افتخارات متعددی است از جمله در جشنواره حماسهخوانی فردوسی در تهران از برگزیدگان بوده است و در جشنواره خلیج فارس هم برترین نوازنده شده است.
پوریا از ۴ سالگی ضرب زورخانه را به تاسی از پدر به دست گرفته و بعدها با علاقهی شخصی آن را به شکل جدی دنبال کرده است. او نزد عطاالله مشرف زاده، درس تنبک را هم فراگرفته و سعی نموده از طریق آموزش تنبک با نت و جنبهی علمی موسیقی هم آشنا شود. دف هم مینوازد اما به گفتهی خودش، همهی اینها را فرا گرفته تا به خدمت آواها و موسیقی زورخانهای درآورد و این هنر اصیل ایرانی را تعالی بخشد. خودش میگوید:همهی آرزویش این است که مردم "ضرب زورخانه” را نه تنها به عنوان یک ساز محصور و محدود در زورخانه، بلکه به عنوان ساز مستقل در عرصهی موسیقی اصیل ایرانی بشناسند و بتوانند از شنیدن آن به شکل مستقل هم لذت ببرند. حسین نژاد همراه با گروهش تا کنون در کشورهای مختلف جهان هم اجرا داشته که به گمان خودش از آن میان اجراهایش در کشور اتریش و ژاپن از بهترینها بوده است و مورد استقبال واقع گردیده.
اینجانب اولین بار با نغمات ساز این مرشد جوان در جشنوارهی آوای موسیقی کویر در شهر مس سرچشمه آشنا شدم و شیفتهی اجرایش گردیدم.از آن روز به بعد به دنبال فرصتی بودم تا این هنرمند قابل و خوش قریحه را به جامعهی فرهنگی و هنری کرمان معرفی کنم که مناسبت فرهنگ پهلوانی این فرصت را به من بخشید تا با او گفت و گو کنم.
آیا از سابقهی موسیقی زورخانهای و نحوهی آموزش این هنر اصیل ایرانی، در کرمان اطلاعی داری؟
شخصا اطلاع دقیق و مفصلی ندارم. اما آنچه مسلم است این است که هر کجا زورخانه بوده مرشد هم بوده و ضرب زورخانه هم نواخته میشده است و بنابراین چون کرمان در فرهنگ پهلوانی سابقهی قابل توجهی داشته پس میتوانیم مطمئن باشیم که مرشدهای صاحب نامیهم بودهاند، کما اینکه پیشوستان و اهل اطلاع نام و نشان بسیاری از آنان را هم میدانند و از تاریخ آن هم آگاهند. دربارهی نحوهی آموزش هم باز تا آنجا که من میدانم مثل همهجای ایران به شیوهی سینه به سینه صورت میگرفته است. درست همانطور که اولین آموزگار و مشوق من دراین هنر پدرم بودهاند که خود از مرشدان شناخته شدهی کرمان بوده و هستند.
آیا موسیقی زورخانهای با دیگر دستگاهها و گوشههای موسیقی سنتی ایرانی ارتباطی دارد؟
همانطور که خیلیها به آن آگاهند به طور کلی و به یک تعبیر،هر آوای موسیقیای به هر حال در دل یکی از گوشهها یا دستگاههای موسیقی ایرانی جای میگیرد و با این حساب طبعا آواها و ریتمهای پهلوانی دیگر جای خود را دارند. یعنی بسیاری از آواها و ریتمهای پهلوانی و زورخانهای در یکی از گوشههای هفت دستگاه موسیقی ایرانی اجرا میشود. به عنوان مثال بسیاری از نغمههای دستگاه "همایون” در موسیقی زورخانه استفاده میشود.
تا آنجا که میدانم شما سرپرست گروه "سماع" هستی، اگر ممکن است دربارهی گروهتان به ما توضیح دهید؟
گروه سماع یک گروه سازهای کوبهای است که من سرپرستی آن را بر عهده دارم و آقایان: ناصر کهنوجی، احسان و امین قربانی،امیر حسین بنشادی نژاد، اتابک نظری، احسان رحمانی نژاد، علیرضا زرنگی پور و رضا بهارستانی دوستان من در آن گروه هستند.دربارهی این گروهمان باید این توضیح را بدهم که ما علاوه بر نواختن سازهای کوبهای اجرای آوازی هم داریم و هدف کلی این گروه هم شناختن آواهای پهلوانی و زورخانهای است؟
یعنی هدف شما صرفا بازنوازی ریتمها و نواهایی است که در زورخانهها نواخته میشود؟
این هدف را داریم اما علاوه بر این ما معتقدیم که میتوان در این حوزه دست به خلاقیت و نوآوری هم زد. من فکر میکنم پتانسیل کار در این حوزه بسیار بالا است و اگر دقت کنید میبینید که حتی استادان موسیقی سنتی اخیرا در تجربههای خود، نغمههای پهلوانی را در آثار خود بهکار گرفتهاند. مثلا استاد شهرام ناظری یا همایون شجریان؛ اینها همه دال بر نکتهای است که خدمتتان عرض کردم.
اجازه بده به طنز بپرسم: فکر نمیکنید استادان موسیقی اگر به این سمت بیایند، میدان را از دست مرشدها میگیرند؟
دیگران را نمیدانم چگونه فکر میکنند اما من بهشخصا آرزویم این است که مثلا استاد شهرام ناظری مرشد باشد و جدا معتقد هستم که اگر ایشان مرشد بود به دلیل آگاهی و ظرفیت صدایش در این حوزه میتوانست تحول زیادی را در گونهی موسیقی زورخانهای ایجاد کند. و اصلا هم شوخی نمیکنم چون معتقد هستم که تعامل بین این دو حوزهی موسیقی به تعامل هر دو گونه و در کل به تعالی موسیقی ایرانی میانجامد. به هر شکل میخواهم به تاکید، تکرار کنم که ظرفیت در این میدان بسیار بالا است و اتفاقا دانش و خلاقیت و تجربههای متعدد، هرچه این میدان را وسیعتر کند؛ کما اینکه خودمان هم این کار را کردهایم یعنی در این محدوده تجربههای خلاقانهای ارائه دادهایم که اتفاقا بسیار هم مورد استقبال قرار گرفته است.
اتفاقا من هم میخواستم از استقبال مردم و مخصوصا از استقبال مردم کرمان از کارهای گروه شما سوال کنم؟
تا آنجا که ما تجربهی اجرا داشتهایم استقبال مردم از کارهای ما بسیار خوب و حتی در حد عالی بوده است. چه در کشور و چه خارج از کشور. در کرمان هم هرگاه اجرا داشتهایم، تشویق مرد در حد بوده که اصلا انتظار نداشتهایم مثلا همین چند ماه قبل در مراسمی که به مناسبت هزاره فردوسی گرفتند و گروه ما اجرا داشت کل سالن که بخش زیادی از آنها هم از فرهیختگان و استادان دانشگاه سراسر کشور بودند به مدت زیادی ما را تشویق نمودند که واقعا برای گروه ما انرژی بخش بود. اما ما به غیر از اجرای عمومی تجربهی دیگری مثل ظبط سیدی یا اجرای تلویزیونی نداشتیم که بتوانیم ارزیابی دیگری داشته باشیم.
شما میگویی استقبال در اجرای عموم بد نیست پس چرا دست به تجربههای دیگری مثل ضبط سیدی یا اجرا در صدا و سیما نداشتهاید؟
برای ضبط سیدی که ما توانایی مالی نداریم و اسپانسر هم نداریم و در مورد صدا و سیما هم که باید از مسوولان همانجا پرسید
الان که ظاهرا شرایط جذب اسپانسر برای ضبط آبومهای موسیقی بد نیست؛ اینطور نیست؟
نمیدانم چه بگویم، اینکه شما میگویید وضعیت بد نیست عموما دربارهی موسیقی پاپ است. البته موسیقی پاپ هم در جایگاه خود مخصوصا نوع با کیفیتش عالی است اما من هم در عجبم که چرا مردم ما و اسپانسرها موسیقی پهلوانی و زورخانهای را که یکی از اصیلترین گونههای ملی و فرهنگی ما است نادیده میگیرند و در پی حفظ آن نیستند.
آیا خود مرشدها دغدغهی حفظ اصالت نغمهها را دارند؟
به نکتهی بسیار مهمی اشاره کردید. بسیاری از مرشدها و مخصوصا گروههای جوانی که در این حوزه فعالیت میکنند خوب کار میکنند اما از طرفی هم ضمن احترام به همهی پیشکسوتها متاسفانه تعدادی از روی ناآگاهی به اصالت آواهای این حوزه لطمه زده و میزنند.
کمی بیشتر توضیح میدهی؟
ببینید، مهمترین عاملی که در این بحث مهم است، معلومات و دانشی است که یک نوازندهی ضرب زورخانه یا اصطلاحا همان مرشد باید داشته باشد، باید به ادبیات حماسی وارد باشد، تفاوت بین نغمهها و اشعار و لحنی که در حوزهی حماسی به کار میرود با مثلا نغمهها و اشعار به کار رفته در حوزه ی مداحی را بشناسد. یا مثلا اجرای خود را از روی ناآگاهی از لحن ترانهها و تصنیفهای پاپ تاثیر نگیرد و مسائلی از این قبیل که آسیبشناسی مفصل و دقیقی را میطلبد.