شورای عالی امنیت ملی خنثی سازی فعالیتهای سیاسی و اطلاعاتی اسرائیل و عربستان را نزد تیم احتمالی بایدن در دستور کار خود قرار دهد
جاوید قرباناوغلی دیپلمات بازنشسته در سرمقاله امروز روزنامه شرق نوشت: ...ترامپ با بیاعتنایی و دهنکجی به قواعد بینالمللی و قطعنامههای سازمان ملل و حتی اسلاف خود، بیتالمقدس را بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت و سفارت آمریکا را به این شهر منتقل کرد، انضمام جولان و بخشی از کرانه باختری به سرزمین اشغالی را تأیید کرد و مبتکر و واضع توسعه قرارداد ننگین کمپدیوید و عادیسازی روابط دیگر دولتهای عربی با اسرائیل شد و به بیان صریحتر رژیم صهیونیستی را به مرزهای ایران آورد.
روشن است که نادیدهانگاشتن برکناری چنین کسی از رأس هرم قدرت در آمریکا و مشابهتسازی «ترامپ-بایدن» چیزی جز سادهانگاری سیاسی نیست. بایدن مانند سلف دموکراتش باراک اوباما که مبتکر برجام بود، اعلام کرده که به این توافق باز خواهد گشت. این رویداد در صورت تحقق میتواند مهمترین دستاورد انتخابات آمریکا برای ایران باشد؛ هرچند به نظر میرسد با توجه به تغییرات وضعیت اقتصادی و سیاسی در ایران با افتوخیزهایی روبهرو خواهد شد. اینکه این مهم چه زمانی و چگونه به منصه ظهور برسد، تا حد زیادی به عواملی نظیر اجماع سیاسی در کشور برای قبول و مدیریت این مهم نیاز دارد.
چنانچه ملاحظه میشود دلواپسان و مخالفان کمر همت برای مانعتراشی و عدم تحقق این امر بستهاند. در کنار کنشگران داخلی، مخالفان برجام از اسرائیل گرفته تا عربستان و امارات نگرانی خود از این تحول را به صراحت بیان کردهاند. پادشاه عربستان در دومین خطابه علنی و رسمی خود جهان را به اتحاد در مقابل ایران فراخوانده و رژیم صهیونیستی پا را از این فراتر گذاشته و از جنگ با ایران در صورت بازگشت آمریکا به برجام سخن گفته است. در کنار این موارد علنی به سهولت میتوان به میزان فعالیتهای سیاسی و اطلاعاتی توسط لابیهای این کشورها نزد تیم احتمالی بایدن پی برد. از این رو لازم است ایران خنثیسازی این فعالیتهای دیپلماتیک و اطلاعاتی را جدی گرفته و شورای عالی امنیت ملی بهعنوان بالاترین مرجع تصمیمسازی در کشور این موضوع را در دستور کار قرار دهد.
نکته آخر اینکه مهمترین تفاوت ترامپ و بایدن علاوه بر نوع نگرش این دو به توافق هستهای، رویکرد آنها در ایجاد اجماع جهانی علیه ایران است. اگر ترامپ به دلایلی که در صدر این مطلب ذکر آن رفت، بیتوجه به نظر مخالف متحدان اروپایی آمریکا از برجام خارج شد و باعث تفرقه در بین کشورهای جهان حول محور ایران شد، بایدن مانند اوباما میتواند اجماع جهانی علیه ایران را سازمان داده و در صورت بیتوجهی، ایران را حتی در اجرای برجام نیز با چالشهای جدی روبهرو کند. ازاینرو بررسی دقیق رویکردهای بایدن و بهخصوص سند 2020 حزب دموکرات آمریکا از ضرورتهای مدیریت چالشهای پیشروی ایران در مدیریت مراحل آتی مذاکرات احتمالی با نمایندگان آمریکا درباره برجام خواهد بود.
در همین راستا موضوعاتی مانند تحولات منطقه، توان و برد موشکی، وضعیت بازداشتشدگان دوتابعیتی و حقوق بشر که وجه مشترک اروپا و رئیسجمهور جدید آمریکاست، از گسلهای جدی در مدیریت مذاکرات است.
اگر آمريکا و غرب به برجام برگردند و تکليف کرونا هم مشخص شود، حتما اقتصاد ايران با يک هجوم سرمايهگذاري هم در داخل و هم خارج مواجه خواهد شد
هادی حقشناس در سرمقاله امروز روزنامه آرمان نوشت: ... اگر آمريکا و غرب به برجام برگردند و تکليف کرونا هم مشخص شود، حتما اقتصاد ايران با يک هجوم سرمايهگذاري هم در داخل و هم خارج مواجه خواهد شد. اين يک موضوع بديهي است همچنان که در دور اول انعقاد تفاهمنامه برجام، هتلهاي تهران با کمبود جا مواجه شدند، مطمئنا اينبار ترافيک سرمايهگذاري در ايران بيشتر خواهد بود. چون با برگشت به برجام اينبار ميتوان از مزاياي آن برخوردار بود. هم اروپا در اين خروج از برجام آسيب ديد و هم کشورهاي آسياي جنوبشرقي و هم طبيعتا ما آسيب ديديم. براي جبران اين آسيبها بهخصوص در زيرساختهاي کشور يک فرصت جديدي ايجاد خواهد شد اما طبيعتا اين دفعه بايد در بخشهايي به جذب سرمايه بپردازيم که منجر به ايجاد زيرساختهاي جديد بدون وابستگي جديد باشد.
ما در خصوص خودرو در هر دو مقطع تحريم آسيبهاي جدي ديديم و همچنين برخي از صنايع ديگر اما آسيبي که در بخش بنزين در دور اول ديديم، در دور دوم نديديم يا برخي از محصولات فلزي ديگر يا حتي فرآوردههاي نفتي و پتروشيمي. لذا به نظر ميرسد همچنان که «اگر کنفرانسي در آذرماه با حمايت اتحاديه اروپا درباره جلب سرمايهگذاري در ايران برگزار ميشود تا در صورت لغو مجدد تحريمها از اين فرصت استفاده کنند»، چنين اتفاقي بايد در ايران هم بيفتد تا با يک نقشهراه بهدنبال جذب سرمايههاي داخلي و خارجي باشيم و طبيعتا نگاه به سرمايههاي ايراني براي کشور تضمين بيشتري دارد تا صرفا نگاه به جذب سرمايه خارجي ولي در هر حال اينبار بايد طوري با طرفهاي سرمايهگذار قراردادهايي منعقد بشود ...
تعطیلی فراگیر این بود؟
روزنامه وطن امروز در سرمقاله خود نوشت: دیشب بعد از جلسه فوقالعاده ستاد ملی مقابله با کرونا که «جلسه بررسی نهایی دستورالعملهای طرح جامع اعمال محدودیتهای پویا در مقابله با کرونا» نامیده شد، سخنگوی ستاد، مصداق محدودیتهای شدید را اعلام کرد. مهمترین موضوعی که مشخص شد این است که در واقعیت قرار نیست اصلا تعطیلیای را شاهد باشیم. طبق اعلام سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا، مشاغل سطح یک که مشاغل ضروری هستند مانند نانواییها، کادر پزشکی، آتشنشانیها و فروشگاهها میتوانند فعالیت کنند و در کنار آنها کارمندان هم باید بر سر کار حاضر شوند (در شهرهای قرمز یکسوم کارمندان). حتی بانکها به فعالیت خود ادامه میدهند و بورس نیز فعال است. رستورانها هم میتوانند به صورت غذای بیرونبر خدمات بدهند و کارخانهها نیز همچنان کار میکنند(!) آیا این بود تعطیلی؟! تعطیلی فراگیر این بود؟! واقعا دولت با ما شوخی میکند یا معنی تعطیلی را نمیداند؟ البته یک احتمال قریب به یقین هم وجود دارد و آن اینکه بعد از انتقادات و اعتراضات متخصصان و مسؤولان وزارت بهداشت درباره عدم تعطیلی و هشدار درباره تبعات بیتوجهی به این موضوع دولتیها تصمیم گرفتهاند کلمه «تعطیلی» را لوث کنند. اگر این احتمال حقیقت داشته باشد باید به حال آن مشاوران آشنا و غیرآشنا تأسف خورد، چرا که وارونه جلوه دادن تعطیلی و خلط مبحث با موضوع محدودیتهای جدید میتواند بیش از پیش اعتماد مردم را از بین ببرد.