گروه فرهنگ/ عماد محسنی تکلو: زیر زمین حوزه هنری کرمان و پلاتوی نمایش، جای بزرگی نیست و سقف بلندی هم ندارد و بر خلاف معمول پلاتوهای نمایش، در و دیوارش سیاه نیست. یک سمتش آینهای نصب است و نمایش مکبث به کارگردانی بابک دقیقی دارد توی آن مهیا میشود. همه نشستهاند و متن میخوانند و بابک دقیقی قدم میزند. مونا فارسی، مریم زنگیآبادی و عدنان محمدیپور دور یک میزند و مینا اخوان، امیر کارگران و حسین محمدآبادی دور میز دیگر. تمرین بدن و بیان تمام شده و نوبت خواندن متن است. متن نمایشنامه مکبث که دقیقی آن را دراماتورژی کرده.
یک صحنه از نمایش خوانده میشود و در تمام مدت خوانش، بابک دقیقی همین طور که سرش را از زمین بر نمیدارد دور تا دور پلاتو قدم میزند و دست بر چانهاش میکشد. کلامی حرف نمیزند. و بازیگران یکی یکی دیالوگهایشان را میخوانند. حدود 45 دقیقه به همین منوال میگذرد تا اینکه وقتی به جایی از خوانش که میرسند دقیقی میایستد و میگوید کافیست، یک بار دیگر همین صحنه را بخوانیم. عدنان میپرسد: اتودهای حرکتیمان روی دیالوگها را هم تمرین کنیم؟ کارگردان پاسخ میدهد: نیاز نیست. میخواهیم ارتباطات میان شخصیتها را درآوریم. حضورشان در متن و اینکه چه رابطهای با هم دارند. و دوباره از ابتدای صحنه شروع میشود. این بار اما هر دیالوگ لااقل سه یا چهار بار تکرار میشود. سختگیری دقیقی در ادای درست دیالوگها حوصله سر بر است. تک تک دیالوگها را خودش بازی میکند و تا آن چیزی که میخواهد در نیاید ول کن معامله نیست. درآخر هم نمیگوید: آفرین خوب است. میگوید: بهتر شد!
در این صحنه بیشتر تمرکز روی دیالوگهای بین امیرکارگران و حسین محمدآبادی است. از قرار معلوم کارکتر آن دو در نمایش در این صحنه با هم جدلی دارند، دقیقی لحظاتی دیالوگ گویی امیر کارگران را متوقف کرده و توضیح میدهد: او با تو دعوا ندارد، حمله نمیکند. میخواهد دلسوزانه بفهمد چه شده. و تو از ترس لو رفتن ماجرا، داری راه ورود او را به ماجرا میبندی. علی رغم اینکه کارگردان گفته بود نیازی به انجام اتودهای حرکتی نیست اما امیر کارگران روی صندلی بند نمیشود. بلند میشود، راه میرود، دستانش را تکان میدهد، و آنجا که قرار است در نقشش عصبانی شود طوری لگد زیر چهارپایه میزند که آدم از ترس قالب تهی میکند.
بر خلاف او حسین محمد آبادی پر تحرک نیست. اما تمرکز زیادی روی دیالوگها میگذارد. وقتی کارگردان از دیالوگش راضی نیست، چشمانش را میبندد، چند نفس عمیق میکشد و بعد دوباره شروع میکند. مونا فارسی هم در حال قدم زدن و از حفظ دیالوگ میگوید. عدنان محمدی پور و مریم زنگیآبادی اما در تمام مدت پشت همان میز نشستهاند. دیالوگهایشان هم در این صحنه از نمایش کمتر از دیگر بازیگران است. جای علی نفیسی و مهدی خسروی اما در تمرین روز شنبه خالیست. که اگر بودند اجتماع نامهای بزرگ تئاتر کرمان در کنار هم کاملتر میشد. به جای نفیسی و خسروی، دو نفر دیگر که سمت دیگر پلاتو نشستهاند، دیالوگهایشان را میخوانند.
کم نیستند کسانی که معتقدند نقش بانو مکبث یکی از سخت ترین نقشهایی است که برای بازیگران تئاتر نوشته شده است. و بابک دقیقی که کارنامه قابل دفاعی در کارگردانی تئاتر دارد، این بار دست روی یکی از متنهای کلاسیک و دشوار شکسپیر گذاشته است. کاری که 2 سال پیش هم دقیقی با روی صحنه بردن نمایش «رقص مادیانها» که محمد چرم شیر آن را بر اساس نمایشنامه یرما نوشته بود، انجام داد و نشان داد میتواند فصلی را در اجرای نمایشنامههای کلاسیک در کرمان باز کند. دقیقی پیش از رقص مادیانها اغلب رو به تئاترهای حرکتی داشت که شاید مهمترین آنها، گاهی بخند دراکولا و وسوسهای برای نیلوفران آبی باشد.
بابک دقیقی که سال گذشته نمایش روایت عاشقانه از مرگ در ماه اردیبهشت را پس از اجرای عموم به جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی ایران برد، در خصوص زمان اجرای نمایش مکبث به گفتار نو میگوید: « قصدمان این بود در انتهای امسال و در اسفندماه اجرای عموم داشته باشیم که به احتمال فراوان به این زمان نرسیم و اجرایمان به ابتدای اردیبهشت سال آتی موکول شود.» قرار است نمایش مکبث از موسیقی انتخابی و ضبط شده استفاده کند و با بازی بازیگران نام آشنایی چون: علی نفیسی، امیر کارگران، مهدی خسروی، مینا اخوان و حسین محمد آبادی در کرمان روی صحنه رود.