گفتارنو/ عماد محسنی تکلو:
آن شبهای ساز و آواز و شر و شور کجا و این اندوه تکثیر شده کجا، روزگاری ورود به کمپ کویری توام بود با دیدار انسان و آسمان. گوشهای عدهای تلسکوپ هوا کرده، خیره به راه شیری، گوشهای دیگر جمعی پنجه بر ساز و گوش بر آواز. کسانی هم که از شلوغی و نور خسته بودند راه بیابان میگرفتند و در پشت تپههای کمپ به سکوت کویر گوش میدادند. اما این روزها کمپ کویری یک بیابان متروک و خرابه بیشتر نیست. افسوس است و افسوس...
مصیبت از همان جاده منتهی به کمپ شروع میشود. زیرسازی تقریبا تمام طول جاده طوری خراب شده که همه جای آسفالت آن موج دار است. جلوترها و نزدیک به کمپ سیل آمده و قسمت زیادی از جاده را برده و دیگر جاده آسفالته نیست. باید به خاکی زد. وارد کمپ که میشوی هیچ نشانی از آبادی نیست. کمپ کویری دیگر برق ندارد، آب هم نیست. دیگر سیم کشی برقی هم وجود ندارد. همه سیمها از جا درآمده و کلیدها، پریزها و سرپیچهای لامپ شکسته شدهاند.
جای شگفتی و افسون شبهای کویری تا دلتان بخواهد اندوه دارد و ترس و جای ساز و آواز و رصد آسمان، بُهت و افسوس. ساختمانی که زمانی محل استراحت سرایدار و نگهبان کمپ بود این روزها خالی از سکنه و چیزی شبیه به خرابه است. شیشههایش شکسته، در و پنجرههایش باز، دیوارهایش تکیده شده. باد که میآید درها و پنجرههایش بر هم میخورند و باران که میبارد توی ساختمان آب میرود. وضعیت ساختمان سرایداری به نسبت وضعیت ساختمان سرویسها ان قدرها هم بد نیست. در سرویسهای بهداشتی خبری از در و پنجره و آب و چاه نیست. باد شیشههایش را تکانده و داخلش را پر از شنهای روان کرده. زباله و آلودگی هم بیداد میکند. نه فقط در اطراف سرویسهای بهداشتی در تمام پهنه کمپ. بسیاری از آلاچیقها کاملا ویران شده و آنها که هنوز سرپا هستند زیاد از عمرشان باقی نیست.
راهنمای تور: 2 سال است کسی را به کمپ نمیبریم
جلال مهدی زاده یکی از راهنماهای تور در کرمان است که 15 سال سابقه راهنمایی تور دارد و میگوید 2 سال است دیگر گردشگران را برای استراحت شبانه به کمپ نمی برد.
مهدی زاده درباره علت عدم استفاده تورهای گردشگری از کمپ به گفتار نو میگوید: « به دلیل عدم وجود امکانات، دیگر بردن مسافران به کمپ کویری توجیه ندارد. کمپ اخیرا بسیار هم کثیف است.» مسالهای که محمد جهانشاهی معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کرمان هم آن را تایید کرده و زیاد هم از آن ناراضی نیست. جهانشاهی میگوید: « اصلیترین مشکل کمپ دولتی بودن آن است، اگر در اختیار بخش خصوصی بود شانس بیشتری برای نجات داشت و اکنون از اینکه کمپ خدمات نمیدهد راضی هستیم. بنا داریم کار را به بخش خصوصی بسپاریم.»
میراث فرهنگی: برای اقامت به روستای شفیع آباد بروید
این رها کردن کمپ از سوی سازمان میراث فرهنگی باعث شد تا گروههای توریستی یکی پس از دیگری عطای کمپ را به لقایش بخشیده و برای اسکان مسافران راه روستاهای اطراف را بگیرند. مسالهای که نه برای تورهای گردشگری جای نگرانی گذاشته و نه برای سازمان بی مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری کرمان.
جهانشاهی میگوید: « کمپ در حالت سابق به جز اشتغال چند نفر از اهالی روستاهای اطراف منافعی را برای جوامع محلی نداشت. ما مردم را به سمت روستاهای محلی هدایت کرده و اقامتگاههایی را در منطقه دایر کردیم. روستای شفیع آباد اکنون محل اسکان مسافران است و روستای امیرآباد هم کم کم دارد خدمات دهی را شروع میکند.» مسالهای که مهدی زاده راهنمای تور هم آن را تایید کرده و از وقوع آن ناراضی نیست. اما روستاهای اطراف تنها خوابگاه شبانه تورهای گردشگری نیستند. برخی از تورها مسافرانشان را شبها به میان کلوتها میبرند. کلوت هایی که همچنان در مورد امنیت آنها تردید وجود دارد.
«علی» یکی از مسافران همیشگی کویر است که اغلب با خودروی شخصی کویر میرود. او میگوید در آخرین سفرش وقتی با وضعیت غیر قابل سکونت کمپ مواجه شد مورد را به نیروی انتظامی شهداد اطلاع داد و در مورد امنیت کلوتها سوال پرسید که نیروی انتظامی شهداد توصیه کرده به دلایل امنیتی بهتر است شب را در بین کلوتها نماند. مسالهای که مهدیزاده آن را رد کرده و میگوید: «کلوتها به لحاظ امنیتی مشکلی ندارند و کاملا فضا در آنجا امن است.»
تمام شواهد گواه آن است که وضعیت به گونهایست که نابودی کمپ نه برای میراث فرهنگی دغدغه است و نه برای تورهای گردشگری. این در حالی است که بازسازی کمپ به حالت قبل هزینه زیادی را میطلبد. مخصوصا که جاده دسترسی به آن اختصاصی است و اداره راه و شهرسازی برای ترمیمش ورود نمیکند.
معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی در پاسخ به این سوال که وقتی میشد با صرف هزینهای اندک از نابودی کمپ جلوگیری کرد، چرا این کار انجام نشد؟ میگوید: «نگهداری از کمپ به مدیریت دولت از همان ابتدا هم کار اشتباهی بود چرا که نباید این امکانات دولتی باشد. سالهایی که دستمان میرسیده در حد توان از کمپ مراقبت کردیم اما اکنون دستمان نمیرسد.»