کد خبر: ۴۴۳۴۸
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۸
ارسال به دوستان
ذخیره
زن جوان گفت: تلفن شوهرم را چک کردم و وقتی متوجه شدم که او همه مسائل خصوصی زندگی‌مان را به مادر و خواهرش می‌گوید آنقدر عصبانی شدم که احساس کردم در خانه ما حریمی وجود ندارد.

زن جوان گفت: تلفن شوهرم را چک کردم و وقتی متوجه شدم که او همه مسائل خصوصی زندگی‌مان را به مادر و خواهرش می‌گوید آنقدر عصبانی شدم که احساس کردم در خانه ما حریمی وجود ندارد.
صدای هق هق گریه زنی جوان حدوداً 24 ساله در انتهای سالن، فضای راهروی طبقه سوم دادگاه خانواده را پر کرده بود طوری که توجه اغلب حاضران را به خود جلب کرده بود.
به گزارش ایران با فاصله چند متری مرد جوانی که به نظر می‌رسید 3 – 4 سالی از همسرش بزرگتر است در کنار او ایستاده بود و به راحتی می‌شد ناراحتی و کلافگی را در چهره‌اش دید که آهسته می‌گفت: ناهید جان من اشتباه کردم. معذرت می‌خواهم و زن جوان هم بی‌توجه به حرف‌های همسرش اشک‌هایش را پاک می‌کرد.
دقایقی بعد منشی دادگاه با صدا کردن زوج جوان آنها را به داخل شعبه فراخواند، اما شهرام قصد داشت تا با ایستادن در جلوی ناهید مانع ورود او به شعبه شود که او با دست همسرش را کنار زد و گفت: شهرام زندگی‌ام را نابود کردی. دیگه از دستت خسته شدم و به هیچ عنوان کوتاه نمیام.
قاضی با موهای تقریباً سفید شده در حال مطالعه پرونده بود، پس از اتمام مطالعه پرونده، کت آبی رنگ خود را درآورد و رو به دختر جوان کرد و گفت: دخترم مگر این رازی که همسرت فاش کرده چه بوده که حاضر شدی دادخواست طلاق بدهی؟
ناهید نفس عمیقی کشید و گفت: حاج آقا من و همسرم از اقوام دور هم هستیم و در یک مجلس عروسی با هم آشنا شدیم. اغلب فامیل می‌گفتند شهرام پسر خوبی است و من هم چون موردی از او ندیده و نشنیده بودم به پیشنهادش جواب مثبت دادم، مدتی زیر نظر خانواده‌ها باهم در ارتباط بودیم و در نهایت بعد از ۳ ماه آشنایی وجه اشتراک‌های زیادی پیدا کردیم و تصمیم گرفتیم عقد کنیم و الان هم نزدیک به یکسالی که ازدواج کرده‌ایم.
ناهید با دستمال گوشه چشمش را پاک کرد و ادامه داد: اوایل زندگی خوبی داشتیم تا اینکه کم کم دخالت‌های بیجای خانواده شهرام شروع شد. خواهر و مادرش یک سری از مسائل شخصی مرا به رویم می‌آوردند که من از خجالت آب می‌شدم و همش برایم سؤال بود که نکند اینا در خانه ما میکروفن کار گذاشتن و از همسرم هم که سؤال می‌کردم می‌گفت من نمی‌دانم شاید خودت گفتی و حواست نبوده اما حرف‌های خواهرش که از تمام جزئیات زندگی ما خبر داشت منو خیلی شوکه می‌کرد.
در این لحظه شهرام حرف‌های همسرش را قطع کرد و گفت: خودت گفتی باز هم میگم من چیزی نگفتم.
همان موقع ناهید برگه‌ای را از داخل کیفش درآورد و روی میز قاضی گذاشت و گفت: این پرینت پیامک‌های شهرام با خانواده‌اش است که گرفته‌ام. شهرام آنقدر به من گفته بود که خودت مسائل خصوصی را به خانواده‌ام می‌گویی که داشت باورم می‌شد تا اینکه یک روز که او به حمام رفته بود تلفنش را چک کردم و وقتی متوجه شدم که او همه مسائل خصوصی زندگی‌مان را به مادر و خواهرش می‌گوید آنقدر عصبانی شدم که احساس کردم در خانه ما حریمی وجود ندارد.
این حرف ناهید باعث ناراحتی و عصبانیت شهرام شد به گونه‌ای که با لحن تندی گفت: اصلاً خوب کاری کردم که گفتم آنها خانواده من هستند باید همه مسائل زندگی‌ام را بدانند. تو اگر مشکلی نداشته باشی که نباید از گفتن واقعیت‌ها نگران و عصبانی شوی. آقای قاضی وقتی همسرم بلد نیست غذا درست کند خصوصی است؟! من به مادرم گفتم که به ناهید آشپزی یاد بده.
ناهید با ناراحتی گفت: مطمئنی که فقط موضوع غذا درست کردن را گفتی؟ که شهرام به یکباره سکوت کرد و سرش را پایین انداخت.
ناهید ادامه داد: جناب قاضی مگر همسر نباید در همه مسائل رازدار شریک زندگی‌اش باشد. اگر من مدتی درگیر افسردگی بودم چرا باید خواهرش در جریان باشد. ضمناً مدام در خانه در حال مقایسه با خواهر و مادرش هستم و به جای تعریف از من همیشه در حال تعریف کردن از چهره خواهرش است. تا در مورد مسأله‌ای اظهارنظر می‌کنم با این جمله که تو هنوز بچه‌ای و نیاز به کمک‌ داری سرکوبم می‌کند. آقای قاضی من جرأت نمی‌کنم حرفی بهش بزنم الان من چند روزه که میرم به بیمارستان چون حالم بده اما جرأت نکردم بهش بگم چون می‌دونم اگر بهش بگم مادر و خواهرش خبردار می‌شوند و برایم حرف درست می‌کنند.
این حرف ناهید باعث شد شهرام به حرف‌های ناهید اعتراض کرد و گفت: هر چی می‌کشم از دست توست همیشه به همه چیز معترضی. تو اصلاً لیاقت من را نداری. اصلاً خوب کاری می‌کنم که همه مسائل را به خانواده‌ام می‌گویم. زندگی خودم است و برای آن نباید از کسی اجازه بگیرم. من دیگر اشتیاقی به زندگی کردن با تو ندارم. این حرف‌ها باعث شد تنش و جدل بین زوج جوان شدت بگیرد که به یکباره قاضی با ورود به بحث هر دو را ساکت کرد.
در ادامه قاضی رو به زوج جوان کرد و گفت: دست از لجبازی‌های کودکانه بردارید و زندگی‌تان را بر سر مسائل کوچک خراب نکنید. باید حداقل دو ماه مداوم و مستمر به واحد مشاوره بروید اگر نظر کارشناس حوزه خانواده هم جدایی بود آن موقع حکم طلاق را صادر می‌کنم. فعلاً باید این صورت جلسه را امضا کنید.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار

کلاهبرداري با ترفند ارتباط با نيروي ماورايي از شهروند سيرجاني

کاهش قیمت‌ها در بازار طلا و سکه

نظارت دامپزشکی کرمان بر کشتار بیش از ۴۱ هزار دام

نگرانی‌ها از کمبود پزشک فوق تخصص در آینده نزدیک در کشور

آخرین مهلت انتخاب رشته کنکوری‌ها فردا پایان می یابد

صدور هشدار سطح زرد هواشناسی برای گرد و خاک در مناطقی از کرمان

دادخدا سالاری به عنوان بازرس کل استان کرمان معرفی شد

اسامی فرآورده های آرایشی غیرمجاز اعلام شد

بزرگ‌ترین گلدان‌های طبیعی جهان در فهرج

یک مقام قضایی: با ترک فعل دستگاههای متولی برخورد می‌شود  

پربازدید ها

یک مقام قضایی: با ترک فعل دستگاههای متولی برخورد می‌شود  

قاتل کشاورز کهنوجی دستگیر شد

وزیر کشور: ساماندهی اتباع به‌زودی آغاز می‌شود

کرمان خنک‌ترین نقطه کشور

کتاب‌های درسی از ۲۴ شهریور به دست دانش‌آموزان می‌رسد

کلاهبرداري با ترفند ارتباط با نيروي ماورايي از شهروند سيرجاني

صدور هشدار سطح زرد هواشناسی برای گرد و خاک در مناطقی از کرمان

عوارض مصرف نوشابه های رژیمی

دادخدا سالاری به عنوان بازرس کل استان کرمان معرفی شد

آخرین مهلت انتخاب رشته کنکوری‌ها فردا پایان می یابد

پر بحث

10 روستای استان کرمان به عنوان روستای هدف گردشگری انتخاب شدند   (۲۴ نظر)

پیش بینی وضعیت آب و هوای کرمان   (۲ نظر)

امام جمعه سابق راور درگذشت   (۲ نظر)

پایان زندگی جوان 35 ساله کرمانی بر اثر سقوط در چاه   (۲ نظر)

صدور هشدار زرد هواشناسی؛ ورود سامانه بارشی نسبتا قوی به کرمان   (۱ نظر)

دو روستا و یک شهر استان کرمان به اینترنت پرسرعت متصل شدند   (۱ نظر)

پاییز بی‌باران و خشک در کرمان همچنان ادامه دارد   (۱ نظر)

چرا دلایل رد صلاحیت را با مردم در میان نمی‌گذارید؟ / آنان که دست به رد صلاحیت زده‌اند، صلاحیت تعیین مصالح کشور و سلب صلاحیت از افراد را ندارند / اینک حجت تمام شد   (۱ نظر)

پیش بینی هواشناسی کرمان از وضعیت جوی استان   (۱ نظر)

نتایج انتخابات هیأت مدیره و بازرسان خانه مطبوعات استان کرمان اعلام شد   (۱ نظر)