سایت منیبان نوشت: انتخاب آذرمنصوری به عنوان رئیس جبهه اصلاحات شاید با سکوت و برخی حمایتهای شل اصلاحطلبان در فضای بیرونی مواجه شده باشد اما واقعیت اینست که باعث ایجاد شکافی جدی در جبهه اصلاحات شده است.
اعضای جبهه اصلاحات در پی استعفای بهزاد نبوی از ریاست، آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد را به عنوان رئیس این جبهه انتخاب کردند، انتخابی که شاید در فضای بیرونی سکوت یا نهایتا برخی حمایتهای شل را ایجاد کرد اما در محافل درون فعالان سیاسی اصلاحطلب، انتقادات تندی را به دنبال داشت.
آن چیزی که از این انتخابات مشخص است یک حزب به صورت کامل رای منفی به ریاست آذر منصوری داده و هشت عضو جبهه اصلاحات هم حاضر نشدهاند رای موافق دهند و رای سفید به صندوق انداختهاند اما نکته اینجاست که مخالفان آذرمنصوری به نظر میرسد احزاب قدرتمند جبهه اصلاحات هستند. در واقع تکلیف اصلاحطلبان را احزابی مشخص کردهاند که اساسا خیلی فعالیتی ندارند و نهایتا چند نفره هستند و حاضر هم نمیشوند درون احزاب بزرگتر وارد شوند و تعداد احزاب را کاهش دهند. این احزاب به هر دلیلی دنبال رو یک حزب هستند و از تصمیمات آن تبعیت می کنند.
رفتن بهزاد نبوی البته شائبههایی داشت که شاید در آینده بتوان بهتر در مورد آن قضاوت کرد ولی تغییر ریاست جبهه اصلاحات اتفاق بدی نبود، آنچه در این میان ناامید کننده به نظر میآید تسلط یکی از احزاب بزرگ بر احزاب کوچکتر است که باعث میشود سایر احزاب بزرگتر را از جبهه اصلاحات دور کند. آذر منصوری خارج از تواناییهای قابل تحسینی که دارد اما مورد اجماع همه افراد موثر جبهه اصلاحات نبوده، حداقل سه عضو بزرگ اصلاحات معتقدند افراد دیگری بودند که میتوانستند کارکرد بهتری نسبت به آذر منصوری در راس جبهه اصلاحات داشته باشند ولی ظاهرا اصرار یک حزب بزرگ و گردن نهادن احزاب کوچک به این اصرار باعث اختلاف اساسی داخل جبهه اصلاحات شده است و در نتیجه به نظر میرسد این جبهه را عملا به انتهای دوران حیات ائتلافیش نزدیک کرده است. اگر این اتفاق رخ دهد و سه حزب بزرگ حضورشان در جبهه اصلاحات را کم رنگتر کنند (اگر نگوئیم از این جبهه خارج شوند) و یک ائتلاف پشت پرده جدید تشکیل دهند میتواند جبهه اصلاحات را دچار زیانهای غیرقابل جبرانی کند.