محمدرضا باهنر گفت: عدهای هم هستند که پیروزی خودشان را در حضور کمرنگ مردم میبینند و میگویند مشارکت خوب است، اما مشارکت را در حدی قبول دارند که خودشان انتخاب شوند و این جفاست. مخصوصا آنهایی که مثلا ادعا دارند خیلی حزب اللهی یا ولایی هستند باید به مطالبه رسمی و قانونی و دارای منطق مقام معظم رهبری که خواهان مشارکت بالا هستند واکنش نشان دهند.
به گزارش گفتارنو خلاصه مصاحبه دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین با خبرآنلاین در پی می آید:
- متاسفانه باید بگویم که مجلس و دولت مستقر و موجود به قول عزیزان هواشناسی پس از انقلاب رکورد کمینه را دارند، یعنی رئیس جمهور با ۴۹ درصد مشارکت انتخاب شده و مجلس یازدهم هم با ۴۲ درصد مشارکت. البته این درصدها در بسیاری از کشورهای جهان معمول و متداول است و ۳۰ درصد و ۴۰ درصد و ۵۰ درصد انتخابات را قبول میکنند، اما بالاخره در طول این حدود ۴۶ سال عموما حضور مردم ضمن اینکه در انتخابات شرکت میکنند، یک رای اعتماد مجدد به کلیت نظام است.
- حتی بعضیها میزان مشارکت را به میزان مشروعیت تفسیر میکنند. البته من این تفسیر را ندارم، اما میخواهم بگویم که ارتباط سخت و تنگاتنگی باهم دارند. با این تفاسیر بحث مشارکت برای ما مهم است.
- مقام معظم رهبری هم شاید برخلاف عرف این بار یک سال مانده به انتخابات این مقوله را مطرح و مشارکت، رقابت، سلامت و امنیت انتخابات را از دست اندرکاران این موضوع مطالبه کردند.
- اینکه بگویند آقا فرمودند و خوب است و مردم بیایید مشارکت کنید این تبلیغ خوبی است، اما یک سری عوامل داریم که بازدارنده از مشارکت و یک سری عوامل تحریک کننده برای مشارکت است. اینها را باید احصاء کرد و به هرکدام وزن داد و در موردشان کار علمی و پژوهشی و پایش میدانی انجام داد و داستان را راه انداخت.
- اما در پاسخ به سوال شما، بله عدهای هم هستند که پیروزی خودشان را در حضور کمرنگ مردم میبینند و میگویند مشارکت خوب است، اما مشارکت را در حدی قبول دارند که خودشان انتخاب شوند و این جفاست. مخصوصا آنهایی که مثلا ادعا دارند خیلی حزب اللهی یا ولایی هستند باید به مطالبه رسمی و قانونی و دارای منطق مقام معظم رهبری که خواهان مشارکت بالا هستند واکنش نشان دهند.
- من در مصاحبههای مختلف گفته ام که بله برای من هم مشارکت مهم است و هم نوع انتخاب. اما اگر بخواهم اولویت بندی کنم اول مشارکت مهم است بعد نوع انتخاب؛ یعنی باید تلاش کنیم که مشارکت بالا رود.
- اما عوامل مانع از مشارکت چه چیزهایی است؟ این شاید یکی از کارهای منطقی است که مراکز پژوهشی و رسانهها باید ببینند که در دوره گذشته که ۴۲ درصد مردم شرکت کردند، به چه دلایلی بوده. این عوامل را شناسایی کنید و البته به هریک از عوامل باید یک وزن مناسب داد.
- اگر از بعضی سوال کنید مثلا میگویند که دوره گذشته کرونا بود و مردم ترسیدند و به پای صندوقهای رای نیامدند. حتما کرونا موثر بود و اگر یادتان باشد در دوره انتخابات مجلس گذشته چند روز قبل از انتخابات مسئله کرونا مطرح شد و تعدادی فوتی در قم و جاهای دیگر داشتیم. ابتدا شایعه بود و یک دفعه منفجر شد. بله این موثر بود. اما اگر بخواهیم بگوییم علت تامه پایین بودن مشارکت کرونا بوده، این ناعادلانه تحلیل کردن است.
- قطعا عملکرد دولت و مجلس موثر بود؛ مشقتهای مردم، زندگی هایشان و مسائل اقتصادی شان موثر بود. نگرانی شان از اشتغال فرزندانشان موثر بود. عوامل متنوع و متعددی را میتوان شمرد. کار عالمانه و عادلانه این است که این عوامل را شناسایی کنند و به هر کدام وزن مناسب دهند.
- مسئله دیگر مسئله بررسی صلاحیت هاست. در بررسی صلاحیتها البته اتفاقات بعضا غیرقابل پیش بینی است. درباره این دوره که من بحث دیگر و مفصلی دارم، اما دوره گذشته ۱۵ هزار نفر ثبت نام کردند. حالا شماها جوان هستید و خیلی از مخاطبین ما شاید ۸۰ درصدشان هم این خاطرهای که میخواهم بگویم اصلا نبودند. ولی این خاطرهای واقعی است که اتفاق افتاد.
- من فکر میکنم بررسی عملکرد دولت یا مجلس واقعا نیاز به گفتگویی مستقل دارد یعنی اینجا اگر بخواهم عادلانه تحلیل کنم بالاخره دولتها یک سری کارهای مثبت انجام میدهند و ممکن است اشتباهات و ضعفهایی هم داشته باشند.
- من همیشه بحثم با بعضی از دوستان تندرو چه این جناح و چه آن جناح این بود که اگر ما یک طومار بلندبالایی از خدماتی که نظام جمهوری اسلامی در طول این ۴۰ سال ارائه کرده، داریم حاصل عملکرد چندین دولت است. از دولت آقای مهندس موسوی بوده تا دولت آقای هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد و آقای روحانی و رئیسی. این خدمات را مجموعا اینها انجام داده اند و اگر اشکالاتی هم وجود دارد بعضی تلنبار اشتباهات دولتهای گذشته است و اشکالاتی که اصولا در ساختار نظام وجود داشت.
- همچنین موضوع ارز و قیمت ها؛ در یک سال اول دولت آقای رئیسی خیلی تورم سنگین بود. اما الان ۷ یا ۸ ماه است که قیمت ارز در یک محدوده درصدی بالا و پایین میشود. حتی قیمت ارز در این داستان اخیر غزه که یک عده میخواستند غوغا راه بیندازند که جنگ و بلوا شده، ۲ یا ۳ روز ۲ هزار تومان بالا رفت و ۵۲ هزار تومان شد و الان دوباره به جای اول بازگشته است.
- من از هر فعال اقتصادی سوال میکنم که با همه پارامترهای موجود در منطقه و کشور و تحریمهایی که داریم آیا کنترل کردن ارز در طول ۷ یا ۸ ماه در حد ۲ یا ۳ درصد تلورانس چگونه است؟ میگویند کار بسیار مهم و خوبی است.
- به شما و فعالان اقتصادی هم یک خبر خوب دارم و با اطلاع میگویم اگر ان شاالله اتفاق غیرمترقبهای نیفتد تا پایان اسفند ۱۴۰۲ قیمت ارز خارجی حداکثر ۲ تا ۳ درصد بالا و پایین میشود یعنی اصلا کسی منتظر جهش ۱۰ و ۱۵ درصدی یا ۲۰ درصدی نباشد و این موضوع کنترل میشود.
- اینها کارهای مفیدی است که انجام شده؛ اما از طرف دیگر اشکالاتی هم هست که اگر من بخواهم دو یا سه مورد بگویم؛ مثلا تصمیمات دولت اقتضایی است و این تصمیمات برخی مواقع خطرناک است. مثلا اعلام میکنند واردات خودرو آزاد میشود. بعضی خودروها گران میشود بعضی خودروها در گمرک مانده یا بعضیها میروند خرید میکنند، بعضیها میفروشند از ترس اینها. یک دفعه میآیند میگویند نه آزاد نمیشود. همین چند وقت پیش خبر رسید که خودروها در مناطق آزاد اجازه پیدا میکنند بیایند در سرزمین اصلی و نمره گذاری و گمرک میشوند تا به داخل کشور بیایند.
- بعد از این خبر یک شبه قیمت دو برابر شد. یعنی یک میلیارد دیروز امروز ۲میلیارد تومان شد. ۵ روز گذشت باز گفتند نمیشود؛ بنابراین بین کسانی که خریده و فروخته بودند؛ چند میلیارد پول بالا پایین میشود و یک سری از خانوادهها زمین میخورند و یک سری از اقتصادها رشد بیخودی میکند با یک خبر اقتضایی که اصلا سر و تهش معلوم نیست.
- این اتفاقها در حاکمیت بد است. متاسفانه ما بعضا دیدیم که دولت از این تصمیمات میگیرد؛ بنابراین در مجموع من الان نمیتوانم قضاوت کنم که آیا مردم از عملکرد دولت در مجموع راضی هستند یا نه. معمولا این صفر و صدی نیست و باید پویش میدانی کرد تا دید که چند درصد از مردم راضی هستند یا راضی نیستند. من اصلا قضاوت روشنی ندارم.
- در آن موقع حرفهای تندی زده بودند. تعدادی از نمایندهها گفته بودند که اگر FATF تصویب شود یعنی باید حاج قاسم را کت بسته تحویل صهیونیستها دهیم. البته نه مستدل بود نه منطقی. اصلا افای تی اف برخی جاهایش ربطی به تحریم ندارد و یک سری روابط بین بانکی است.
- من هنوز شخصا معتقدم که افای تی اف اگر تصویب شود یک سری از مشکلات را حل میکند؛ همین کسانی که رئیس افای تی اف هستند هم دارند بزرگترین پولشوییها را در دنیا انجام میدهند، ولی قانون را دور میزنند و برایشان مشکلی ندارد.
- یک سری ایران یکپارچه را قبول ندارند؛ پس اینها صلاحیت ورود به مراکز حکومتی را ندارند. اما در اصلاح طلبان خودم کامل شناسایی کردم، یک عده میگویند میخواهیم در انتخابات شرکت کنیم ما اگر میخواهیم وارد قدرت شویم باید پای صندوقهای رای بیاییم. یک عده هم دنبال تحریم هستند و میگویند تحریم میکنیم، رای نمیدهیم و شرکت نمیکنیم. من میگویم باید میان این دو گروه تفاوت قائل شد. آن کس که میخواهد تحریم کند، برانداز باشد و فتنه گر باشد بحث دیگری است.
- همان زمان سال ۸۸ ما هفته بعد انتخابات پیش مهندس موسوی رفتیم، چند نفر بودیم آقای عسگر اولادی هم بود. به او گفتیم در انتخابات شرکت کردی و ۱۳ میلیون رای خوب آوردی. من به او گفتم شما رقیب احزاب شوید، و اگر بتوانید درست مدیریت کنید دوره آینده حتما رئیس جمهور میشوید، اما اگر بخواهید رقیب نظام شوی آن موقع مسائل دیگری پیدا میشود.
- رقیب احزاب شدن با رقیب نظام شدن فرق دارد. هیچ حکومتی قبول نمیکند کسی رقیب نظام شود. قاطعانه و مستدل میگویم همین الان لیبرالترین و دموکراتیکترین کشورهای دنیا رقیب حکومت را برنمی تابند. فردا در آمریکا مثلا در انتخابات ریاست جمهوری از حزب دموکرات، از حزب جمهوری خواه هم میآیند. فرض کنید یک نفر هم ثبت نام کند بگوید من مرامم کمونیستی است، شما فکر میکنید برایش فرش قرمز پهن میکنند؟ ممکن است صلاحیت پیدا کند، اما برایش پرونده مالیاتی تشکیل میدهند و هفت جد و آبادش را به باد میدهند.
- هیچ کشوری شوخی ندارد. اصلاح طلبهایی مانند تیپ کارگزاران که میگویند در انتخابات شرکت میکنیم و رای هم میآوریم یا مثلا حزب اعتدال و توسعه که حتی تعدادی از آنها ثبت نام کردند. من واقعا معتقدم که شورای نگهبان باید به اینها اجازه دهد. اگر کسی پرونده قضایی دارد یا محکومیت اخلاقی یا مالی یا جاسوسی دارد که هیچ نظامی آنها را تحمل نمیکند ما هم نباید قبول کنیم. اما آنهایی که اسمشان اصلاح طلب است و نظام را قبول دارند، اما ممکن است مثلا باهنر را قبول نداشته باشد و رقیب باهنر شود خب باشند و بیایند.
- عرض کردم چهرههایی که میآیند باید سفید باشند نه کسی ثبت نام میکند که زندان بوده و محکومیت قضایی داشت. حالا محکومیتهای قضایی هم متفاوت است طرف محکوم میشود که چند سال از حقوق اجتماعی محروم است این حکم صادر میشود بله نمیتواند اصلا صراحت قانون است که اینها نمیتوانند باشند.
- اصولا کشورهایی که حکومتشان مبتنی بر رای مردم است و ما میگوییم مردم سالاری یکی میگوید دموکراسی یا هر چیز دیگر؛ حکومتهایی که مبتنی بر رای مردم میخواهند حاکم باشند لازمه ابزار این حکومتها ۳ یا ۴ تا حزب قدر و قدرتمند است. ما متاسفانه ۲۰۰ حزب در کشور داریم، ولی هیچکدام از اینها یک حزب فراگیر قدرتمند و قوی نیست. کادر سازی و نیروسازی در احزاب رخ میدهد. در نیروهای مسلح اگر یک کسی بخواهد سردار شود باید اول ستوان شو، بعد سروان، بعد سرگرد و سرهنگ شود و اگر خوش درخشید سردار میشود.
- معتقدم مجلس ما جای ۲۹۰ سردار خوب است، اما متاسفانه، چون حزب نداریم هرچند دوستانی که به مجلس میروند آدمهای خوبی هستند چه اصلاح طلب و چه اصولگرا، ولی بیشتر ستوان و سرگروهبان هستند. اینها آدمهایی نیستند که در حزب شکل گرفته باشند. یک مشکل دیگر همان دادگاه و قانون اساسی که در خیلی از کشورها این کارها را حزب قبلا انجام میدهد یعنی اشخاصی را معرفی میکند که دادگاه و قانون اساسی استدلالی علیه شان نداشته باشد.
- اگر بگوید این اشخاص در فتنه بودند، جنگ هم کردند، آتش هم زدند، زندان هم رفتند اکنون میخواهند نماینده مجلس شوند، هیچ حکومتی اجازه نمیدهد.
- معتقدم که تعداد زیادی از اصلاح طلبانی که ثبت نام کردند، سفید هستند و سابقه ندارند و جرمشان این است که طایفهای به نام اصولگراها مثل من را قبول ندارند. این اصلا گناه نیست و حتما باید توسط شورای نگهبان تایید شوند.
- در دوران ثبت نام موقت با تعداد زیادی از اصلاح طلبان هم تلفنی تماس گرفتم و گفتم که بیایند ثبت نام کنند. من با برخی مثل آقایان نوبخت، واعظی، مرعشی و جهانگیری تماس گرفتم.
- آقای جهانگیری گفتند که حوصله مجلس رفتن ندارد. یک تعدادی هم ثبت نام کردند مثل آقای نوبخت و جمشید انصاری و دارند لیست جمع میکنند و من کاملا موافقم هرچند در حزبشان نمیروم یا حتما در لیست آنها قرار نمیگیرم، اما حق قانونی شان است و این کمک به ماست که بیایند به میدان و رقابت را سنگین کنند.
- در جریان اصلاح طلب و اعتدالیون افرادی مانند آقایان ظریف و لاریجانی میتوانند پدرخوانده بعضی لیستها شوند، اما بعید میدانم فردی مثل آقای ظریف این کار را انجام دهد، چون به هرحال محافظه کاری خاصی هم دارد. اما آقای لاریجانی نمایندگان ادوار مجلس را ساماندهی میکند.
- یک عده از عزیزان که تند و رادیکال هستند رقبای خود را به رسمیت نمیشناسند. آقای ناطق نوری در سال ۷۶ رقیب آقای خاتمی در انتخابات بودند. بنده هم رئیس کل ستاد انتخابات آقای ناطق بودم. آقای خاتمی که برنده شد، صبح شنبه ساعت ۸ آقای ناطق پیام تبریک خود را به آقای خاتمی فرستاد.
- عرض کردم آنها ممکن است همین فردا اعلام کنند که باهنر از دیدشان صلاحیت ندارد. این به همان دلیل است که رقیب خود را به رسمیت نمیشناسند.
- یک ضرب المثلی هست که میگوید دیرآمدند و زود میخواهند بروند. شما یک سنگی را در کوه منفجر میکنید. این سنگ تیزیهای زیادی دارد. این تیزیها در روزهای اول هست، اما موقعی که چندسال کف رودخانه ماندند بهم ساییده شده و نرم میشوند.
- {درباره جبهه پایداری} میگویند بچهای قهر کرده بود میگفت من شام نمیخواهم، ولی سرش را از زیر پتو بیرون میآورد و میگوید من که نمیخورم، اما آن را برای هرکسی کشیدید، کم است. البته بعضیها هم این بچه را خیلی لوس کردند.
- {درباره احتمال ردصلاحیت} من البته تسلیمم و یک شوخی هم کردم، با خود آقایان شورای نگهبان هم شوخی کردم و گفتم من قرار نیست کاندیدا شوم که بخواهید من را رد صلاحیت یا تایید صلاحیت کنید. قرار من این است، ولی ممکن است فشارهایی باشد و انگهایی بچسبانند. البته با این پیش ثبت نامهایی که انجام شده الان شورای نگهبان به اندازه کافی وقت داشته است.
- ما دوره گذشته گفتیم ظرف بیست روز ۱۵ هزار نفر را باید بررسی میکردند. اما الان دو سه ماه وقت داشتند؛ بنابراین خیلیها رسیدگی کردند و من امیدوارم و احساس هم میکنم که انشالله شورای نگهبان یک وسعت نظر بهتری را انشالله داشته باشد.
- من جایی نیستم که حذفم کنند نه پستی دارم نه مقامی دارم. اما فعال سیاسی هستم دوستان هم محبت دارند. از نظر کاندیداتوری هم خیلیها را تشویق میکردم که ثبت نام کنند بعضیها میگفتند خودت چرا ثبت نام نمیکنی؟ من برای اینکه آنها را قانع کنم ثبت نام کردم.