یک کارشناس مسائل سیاسی گفت: قبل از اینکه اسرائیل به عنوان دشمن برای ما قابل تعریف باشد، ایران برای اسرائیل به عنوان دشمن تعریف شده بود، چه قبل از انقلاب و چه پس از آن با این تفاوت که قبل از انقلاب روابط خوبی بین ایران و اسرائیل بود اما نگاه اسراییل به ایران نگاهی بر پایه دشمنی بود و تلاش میکرد تا ساز و کار ایران را در دست خودش داشته باشد. ایران و موقعیت سوق الجیشی آن در منطقه و قدرت ایران در منطقه مورد پذیرش اسرائیل نبود و اسرائیل همواره تلاش میکرد تا مانع رشد این قدرت در منطقه شود، بنابراین برای اسرائیل حذف ایران و یا ضعیف شدن آن از اهمیت ویژهایی برخوردار بود.
محمدمهدی عربنژاد در نشستی با موضوع فلسطین و چرایی مقاومت که در دفتر جمعیت توسعه و آزادی استان کرمان برگزار شد به مساله فلسطین و مسائل پیرامون آن اشاره کرد و بیان داشت: امروز ما وقتی فلسطین یا اسراییل نگاه میکنیم داستانش با نگاه جهان به فلسطین در آغاز و یا سالهای 1948 میلادی و یا 1967 خیلی فرق میکند.
وی با بیان اینکه در تقسیم بندی فلسطین امروزی یکسری مرزبندیهایی تعریف شده که میگوید منطقه 1967 یا منطقهی 1948 افزود: در حقیقت تاریخ اسراییل و فلسطین به وقایعی که در زمان های قبل، بین و بعد از سالهایی بر میگردد که به آن اشاره شد. در واقع سرزمین فلسطین تا قبل از جنگ جهانی اول جزو ایالتهای عثمانیها بود و پس از شکست عثمانیها این منطقه به متفقین سپرده شد و از آن زمان مستعمره انگلستان شد. بیشتر ساکنان فلسطین عرب زبان و دین آنها نیز مسلمان، مسیحی و یهودی بودند.
وی افزود: بحث هایی که امروز در بسیاری از محافل می شنویم متفاوت هست، خیلی ساده میگویند که یهودیان زمینهایی را در گذشته های دور، از اعراب ساکن فلسطین خریدهاند و امروز هم از حق خودشان که همان سرزمینهای خریداری شده است دفاع میکنند و اعراب و مسلمانان قصد دارند زمینهایی که در گذشتههای دور توسط اجدادشان به یهودیان فروخته شده را پس بگیرند.
کارشناس مسایل سیاسی گفت: اراضی که امروز توسط یهودیان در سرزمین فلسطین اشغال شده و مدعی مالکیت آنها هستند به هیچ عنوان خریداری نشده اند بلکه تصرف شدهاند در واقع یهودیان مردم بی سرزمینی بودند که در سراسر دنیا و پراکنده زندگی میکردند، آمریکا، اروپا، آسیا و حتی آفریقا اما به دلایل مختلف وجود آنها نه تنها هیچ وقت مورد رضایت سایر ملل و مردم و دولتها نبوده بلکه همواره موجبات نارضایتی و نفرت را نیز ایجاد میکردند و بارزترین شکل نفرت را میتوان توسط آلمانها در کشتار یهودیان دید.
وی افزود: سران غرب به دلیل نارضایتی از قوم یهود تصمیم گرفتند تا یهودیان را از اقسا نقاط جهان به یک نقطه کوچ دهند، بنابراین با حمایت دولت انگلیس از سال 1917 و با واسطه افراد تحت نفوذی همچون سید ضیاطباطبائی که هم مسلمان بود و هم ایرانی و همچنین چندین فرد عرب، بخشهایی از اراضی کشاورزی را در طول چند سال از مالکان فلسطینی خریداری و سپس به یهودیان واگذار شد.
عربنژاد خاطرنشان ساخت: در سال 1948 سازمان ملل با فشار دولت انگلیس قطعنامهایی صادر کردند و در آن قطعنامه 55 درصد از سرزمین فلسطین را به یهودیانی اختصاص دادند که تا قبل از آن تنها مالک 6 درصد از اراضی بودند که خریداری شده بود و 45 درصد اراضی را به مسلمانان و مسیحیان دادند. بنابراین آن بخش از سرزمین که در سال 1948 به یهودیان واگذار شد اراضی 1948 نامیدند. در ادامه این تقسیم بندی مورد پذیرش ساکنان فلسطین قرار نگرفت و نه آنها قطعنامه سازمان ملل را پذیرفتند و نه کشورهای عرب همسایه. پس از این اتفاق یهودیان رسما سرزمین فلسطین را به اسرائیل تغییر نام دادند که در تاریخ فلسطین به روز نکبت شهرت یافت. آنها برای دولت جدید اسرائیل ارتش تشکیل دادند.
وی یادآور شد: این جنگ زمانی بود که اسرائیل به طور پیشگیرانه به مصر، سوریه و اردن حمله کرد و مناطقی همچون نوار غزه و صحرای سینا از مصر، کرانه باختری و شهر قدس (بیت المقدس) بلندی های جولان و مزارع شبعا از سوریه را تصرف کرد که این مناطق به «اراضی اشغالی ۱۹۶۷» شهرت یافته اند.
وی گفت: قبل از سال 1948 اصلاً کشوری به نام اسراییل وجود نداشت و آنها تنها یهودیهایی بودند که در سراسر دنیا زندگی میکردند آنها در طول تاریخ همواره مورد هجمه قرار میگرفتند و این هجمهها ریشه در رفتارهای ناسازگار آنها با سایر ملل و سرزمین ها داشته، بیشتر یهودیان بگونهایی زندگی میکردند که مورد نفرت سایر ملل قرار میگرفتند، یا شرارت داشتند یا مخل سیستمهای سیاسی و یا اقتصادی و همچنین نظم اجتماعی بودند اروپاییان همواره برای خلاصی از مزاحمتهای این قوم در جستجوی راهکاری بودند به علاوه مسائل دیگری هم بود که ذهن جهان غرب را به خود معطوف کرده بود و آن هم منابع انرژی بود که در خاورمیانه وجود داشت و جهان غرب قصد داشت بر این منابع تسلط داشته باشد. در حقیقت ادغام این دو دغدغه میتوانست راهگشا باشد، ایجاد و استقرار دولت یهود در سرزمین فلسطین بعنوان ژاندارم در خاورمیانه میتوانست هم مزاحمتهای یهود در دنیای غرب را پایان بخشد و هم عامل کنترلی باشد بر کشورهای خاورمیانه و منابع نفت و انرژی.
وی به واژه صهیون اشاره کرد و یادآور شد: صهیون نام کوهی در اورشلیم است و به معنای آرمان و آرزوی ملت یهود برای بازگشت به سرزمین اسرائیل و تجدید دولت یهود اشاره دارد. این جنبش سیاسی و ملی گرای یهودی در اواخر سده ۱۹ میلادی شکل گرفت. عمدهترین هدف جنبش صهیونیسم، تشکیل میهنی برای یهودیان بود صهیونیسم باور دارد که یهود، یک ملت است که حق دارد به سرزمین وعده شده خدا (صهیون) بازگردد و یک دولت مستقل و آزاد برای خود داشته باشند.
این فرد مطلع به مساِئل فلسطین اظهار داشت: در پایان 1967 و جنگ شش روزه که تمام ارتشهای عرب در مقابل اسراییل بیش از شش روز دوام نیاورد و خیانت انورسادات هم مزید بر علت شد و در نهایت کشورهای عرب با اسرائیل سازش کردند.
وی در بخشی از سخنان خود در خصوص چگونگی شکل گرفتن حزبالله گفت: خردادماه سال 1361 بود که اسراییل به لبنان حمله کرد حافظ اسد رئیس جمهور سوریه با رزمندگان ایرانی در لبنان و سوریه همکاری خوبی داشت، در آن زمان حزب امل تنها گروه مبارزی بود که با اسرائیلی ها مبارزه می کرد، حزب امل ترکیبی بود از مبارزین فلسطینی، لبنانی اعم از سنی و شیعه که البته اکثریت آنها سنی بودند اما حزب امل هم در مقابل هجمه اسرائیل تاب نیاورد و خیلی زود از ادامه رویارویی منصرف شد. فرماندهان سپاه مستقر در لبنان و سوریه موفق شدند افراد شیعی مذهب حزب امل را جدا کرده و جریان مبارز جدیدی با نام حزب امل اسلامی ایجاد کنند که بعدها به حزب الله تغییر نام پیدا داده شد.
عربنژاد با اشاره به سرباز زدن اسرائیل از صلح عنوان داشت: از سال 2017 زمینه هر نوع گفتگویی از بین رفت و دیگر دولت اسراییل هر نوع باب گفتگو با حماس را بست و فشارهای مختلفی چه در درون کشور فلسطین و چه در بیرون آن را افزایش داد لذا وقتی باب گفتگو بسته شد دیگر تنها بابی که باز میشود باب جنگ است حزب الله در لبنان و گروه های مقاومت در فلسطین از ابتکار عمل های خوبی برخوردار بودند.
کارشناس مسائل سیاسی در خصوص این که چرا ایران به موضوع اسراییل و مبارزه با آن ورود کرده؟ چه ربطی به ما دارد؟ ما که این طرف خاورمیانه هستیم و آنها آن طرف! گفت: قبل از اینکه اسرائیل به عنوان دشمن برای ما قابل تعریف باشد، ایران برای اسرائیل به عنوان دشمن تعریف شده بود، چه قبل از انقلاب و چه پس از آن با این تفاوت که قبل از انقلاب روابط خوبی بین ایران و اسرائیل بود اما نگاه اسراییل به ایران نگاهی بر پایه دشمنی بود و تلاش میکرد تا ساز و کار ایران را در دست خودش داشته باشد. ایران و موقعیت سوق الجیشی آن در منطقه و قدرت ایران در منطقه مورد پذیرش اسرائیل نبود و اسرائیل همواره تلاش میکرد تا مانع رشد این قدرت در منطقه شود، بنابراین برای اسرائیل حذف ایران و یا ضعیف شدن آن از اهمیت ویژهایی برخوردار بود.
وی افزود: در تقابل ایران و اسرائیل بهتر است به سه مزیت ایران و محور مقاومت اشاره کرد وجود حماس، حزبالله و سایر نیروهای مقاومت، دوم در تقایل با اسرائیل این است که ایران در مرز اسرائیل یک پیاده نظام قدرتمند و اما نقطه قوتی که اسراییل دارد تجهیزات است مدرنترین و پیچیدهترین قدرتمندترین بمبها و موشکهای دنیا در اختیارش است اگرچه اسرائیل ادعا دارد دومین ارتش دنیا در جنگهای کوتاه مدت است اما تاب آوری آن زیاد نبوده و نخواهد بود.