اگرچه برخی نمایندگان مجلس در ماجرای برجام و توافق هستهای و سنگاندازی سر راه تیم هستهای سنگتمام گذاشتند، اما با وجود این، نمیتوان از موانعی که بر سر راه وزیران دولت یازدهم به جز ظریف گذاشتند، چشمپوشی کرد.
حالا چندوقتی است که توافق هستهای یا همان «برجامِ خوشسرانجام» با همه بالاوپایینها و سنگاندازیهای دلواپسان، با رأی اکثریت قابل توجه در مجلس تصویب شده و تنشهای علنی میان مخالفان و دولت به لایههای پایینتر رفته است، هرچند این اتفاق و سایر رفتارهای مشابه تندروها نشان داد شانس این دولت هم مانند دولت اصلاحات در نوع برخورد مخالفان و کارشکنی آنان چندان درخشان نیست و انصاف مخالفان نقطه گمشده درهر دو مقطع است. گرچه این دو دولت تفاوتی باهم داشتند که آن یکی بعد از دولت سازندگی بود و این یکی بعد از دولت مهرورز که همهچیز باید از نو بازسازی و تعریف شود.
مذاکرات هستهای و دلواپسان؛ از خیابان تا مجلس
«بخت» دولت تدبیر و امید از همان ابتدا در میان اصولگرایان به خواب رفته بود هرچند در ابتدای امر شاید بهنوعی مخالفان حضور دولت یازدهم، بهدنبال ارزیابی شرایط بودند و کمتر با دولتیان سر ناسازگاری میگذاشتند، اما با تمرکز دولت بر حل مسئله هستهای، لایهای از اصولگرایان که خود را عضو جبهه پایداری میخوانند، سر ناسازگاری را گذاشتند و «دلواپس» شدند. همایش برگزار کرده و با مقدمات توافق هستهای مخالفت کردند. شعار مرگ بر سازشکار سردادند و سعید جلیلی را که رقیب ناکام روحانی در انتخابات ریاستجمهوری بود، قهرمان هستهای خواندند. اما این همه ماجرا نبود. آنها علاوه بر این کارها، بیکار ننشستند و دست به تخریب روحانی هم زدند. انتشار فیلم «من روحانی هستم» یکی از اولین اقدامات آنان بود؛ فیلمی که به زندگی سیاسی حسن روحانی در پنج دهه فعالیت سیاسی، از خرداد ۱۳۴۲ تا شروع دوران ریاستجمهوری وی میپرداخت و نقش حسن روحانی در رویدادهایی از قبیل ماجرای مکفارلین، شورای نظارت بر صداوسیما در دهه ۶۰، مخالفتهای نمایندگان دوره دوم مجلس شورای اسلامی با انتخاب میرحسین موسوی، بهعنوان نخستوزیر دولت سوم جمهوری اسلامی ایران، حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸ تیر ۱۳۷۸) و برنامه هستهای ایران را بررسی میکرد. تدوینکنندگان مجهول این مجموعه مدعی شده بودند حسن روحانی در خرداد ۱۳۶۵، به نمایندگی از سوی هاشمیرفسنجانی، با رابرت مکفارلین مذاکره کرده است و ماجرای «ایرانگیت» با رئیسجمهور فعلی ایران ارتباط دارد؛ ادعایی که از سوی آگاهان آن ماجرا رد شد و طرفین، تهدید به افشاگری کردند. این تازه آغاز راه مخالفان دولت یازدهم بود که با هر گام مذاکره و درحالیکه به گفته مسئولان وزارت خارجه، جزئیات مذاکرات با اطلاع بزرگان نظام پیش میرفت، تجمعات سراسری علیه مذاکرات برگزار میشد و سرمقالههای تند و آتشین و توهینآمیز علیه محمدجواد ظریف نگاشته میشد و حتی در برخی تریبونهای رسمی هم وزیر خارجه مورد شماتت قرار میگرفت. با هر سفر ظریف برای ادامه مذاکرات، بلافاصله سناریو احضار وی، عراقچی و صالحی به مجلس و بازخواستهای مکررشان کلید میخورد و گاه چنان اعضای جبهه پایداری کار را به جاهای باریک میرساندند که ظریف با قهر، کمیسیون امنیت ملی، کمیسیون برجام یا صحن علنی مجلس را ترک میکرد.
استفاده از ادبیات سیمانی و تهدید
در بر همین پاشنه میچرخید ولی کار وقتی بالا گرفت که توافق هستهای انجام شد و مجلس خواست این توافق را تصویب کند؛ کاری که دولت با آن مخالف بود و آن را با قانون همخوان نمیدانست. برهمین مبنا هم بود که رفتوآمدهای تیم مذاکرهکننده هستهای به مجلس قوت گرفت و درنهایت روز تصمیمگیری مجلس بود که روحالله حسینیان، علیاکبر صالحی را تهدید کرد اگر برجام به فرجام برسد، «سیمان رویش میریزیم و در قلب رآکتور دفنش میکنیم». چنین بود که صالحی اعلام کرد حسینیان تهدیدش کرده، وقت دفاع ظریف را از او گرفت پشت تریبون مجلس رفت و هر آنچه از حسینیان و دیگر مخالفان دلواپس شنیده بود، بر زبان راند و گفت: مذاکرات در چارچوب انجام شده و بنده تا امروز سکوت کردم اما چند روز پیش برای من در تلویزیون آرزوی مرگ کردند. آقایی در تلویزیون گفت ١٠ سال برنامه داریم این در حالی است که من ٦٦ سال دارم و متوسط عمر ٧٢ سال است. یعنی برای من آرزوی مرگ کردند. وی همچنین گفت: برادر عزیزی در مجلس اینجا آمد و خیلی عجیب با قسم جلاله میگوید سیمان روی تو میریزیم و تو را میکشیم. آیا این نحوه صحبت برای کسانی است که میخواهند خدمت به نظام کنند و بگویند سیمان روی شما میریزیم و در قلب رآکتور اراک دفنتان میکنیم؟ و اینگونه بود که دیگر دلواپسان مجلس هم شروع به تهدید کردند و بعد از حسینیان برخی از نمایندگان بهویژه نبویان و زارعزاده با تجمع جلو تریبون فریاد کشیدند و تهدید کردند. هرچند فرجام برجام در مجلس درخشان بود اصولگرایان میانهرو آینده کشور را بر منافع حزبی ترجیح دادند و برجام تصویب شد.
مجلس و سر ناسازگاری با وزرا
اگرچه برخی نمایندگان مجلس در ماجرای برجام و توافق هستهای و سنگاندازی سر راه تیم هستهای سنگتمام گذاشتند، اما با وجود این، نمیتوان از موانعی که بر سر راه وزیران دولت یازدهم به جز ظریف گذاشتند، چشمپوشی کرد.
بهاینترتیب شاید بتوان گفت بر سر انتخاب وزیران و ازجمله وزیر علوم، دولت دشوارترین روزها را گذراند. افشای بورسیههای غیرقانونی در دولت احمدینژاد که میان آنها نام برخی نمایندگان مجلس هم به چشم میخورد، عرصه را چنان برای دولت تنگ کرد که ابتدا فرجیدانا استیضاح و برکنار شد و پس از آن، سه بار وزیران پیشنهادی حسن روحانی رد شدند. مجلس نهم که در دولت دهم بیشترین همراهیها را با دولت احمدینژاد داشت و با وجود بسیاری از اقدامات غیرقانونی، حریف رئیس دولت نمیشد، حالا مدام وزرای دولت روحانی را به هر بهانه واهی احضار میکرد؛ بهانههایی که به گواه برخی منابع، بعضی از آنها حتی جنبه شخصی هم دارد. برهمیناساس بسیاری از وزیران دولت در همین مدت کوتاه کارت زرد گرفتهاند، آنهم در شرایطی که عملکردشان واقعا با وزرای دولت قبل قیاسشدنی نبوده و تقریبا در اکثر حوزهها رشدی چشمگیر را نسبت به دو سال قبل شاهد بودهایم و آخرین نمونه این نوع رفتار هم استیضاح آخوندی، وزیر راه و شهرسازی بود. سؤال از وی در شرایطی به صحن مجلس رسید که امضاهای کمی را پشتسر خود داشت و در پشت پرده آن عواملی مثل تغییر یک مدیرکل استانی نزدیک به نماینده آن استان مطرح میشد. دلواپسان مجلس نیز که از هیچ فرصتی برای اعلام مخالفت با دولت یازدهم نمیگذرند به این استیضاح پیوستند. با این حال و با همه تلاشی که از سوی استیضاحکنندگان وزیر راه در مجلس انجام شد، آخوندی نه تنها از این استیضاح عبور کرد، که رأیی بالاتر از رأی اعتماد اولیه مجلس به خود را کسب کرد. اما بااینحال به نظر میرسد اگرچه تا پایان عمر مجلس چند ماهی بیشتر باقی نمانده، اما سیل دلواپسان را سر بازایستادن نیست و بازیهای سیاسی ادامه دارد.
هواداران هم در امان نماندند
دولت یازدهم اما فارغ از مسائل هستهایاش در حوزه اجتماعی و سیاسی هم با سنگاندازی مواجه بوده است؛ مثلا بهندرت پیش آمده که یکی از هواداران بتواند بدون مانع در مراسمی به سخنرانی بپردازد و مشکلی پیش نیاید. از سخنرانی علی مطهری نماینده مجلس در شیراز گرفته که به زدوخورد جدی انجامید تا نامه انصار حزبالله گلستان درخصوص احتمال سخنرانی حجتالاسلام ناطقنوری و سیدحسن خمینی در یادواره سقوط هواپیمای «یاک ٤٠» و تهدید به احتمال تکرار واقعه شیراز در حمله به علی مطهری. البته ناگفته نباید گذاشت که قبلتر نوبت الهه کولایی بود و بعد مجید انصاری و بعد فاطمه راکعی و بعد حسین مرعشی و بعد مصطفی ملکیان و...، واین برهمزدنها تنها مسئله نبود که در حوزه فرهنگی هم این مسئله را شاهد بودهایم. سال ٩٣ بسیاری از کنسرتهای خوانندگان و هنرمندانی که همگی مجوز داشتند در بسیاری از شهرها، آن هم به دلیل همراهینکردن استانداران و اعتراض چند دلواپس بههم خورد و لغو شد و اینگونه بود که علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در برابر پرسش بسیاری از خبرنگاران با اشاره به لغو برخی کنسرتها در کشور، یادآوری کرد: «ما هم با نیروی انتظامی و هم با وزیر کشور در این مورد صحبت کردهایم. ما به آنها گفتهایم چون خودمان کاملا حدود شرعی را رعایت میکنیم، از مواردی که مجوز داده میشود استانداران، فرمانداران و نیروی انتظامی باید حمایت کنند و نگذارند افرادی خودسر باعث شوند کنسرتها لغو شود که آنها گفتهاند از این تصمیم حمایت میکنیم». بااینحال، در بر همان پاشنه چرخید و کار به جایی رسید که جمعی از فعالان حوزه موسیقی اواخر سال قبل در مقابل خانه موسیقی تجمع کردند و نسبت به لغو کنسرتها و ایجاد محدودیت برای برخی نوازندگان اعتراض کردند. بهتازگی هم سناریوی تکخوان زن برای اپرای عاشورا به پیش کشیده شد که علی جنتی را از کوره به در برد و به تندی نسبت به حاشیهسازان واکنش نشان داد. این فقط حوزه موسیقی نبود که پرچالش است که در حوزه فیلم هم دولت با انتقادات و تجمعاتی روبهرو شد که گاه تا لغوشدن نمایش فیلمها مثل فیلم «رستاخیز» پیش رفت.
اصولگرایان منصف در خط دفاع
هجمهها گاه به دولت و روحانی چنان بالا بوده است که حتی اصولگرایان منصف هم وارد شدند و از دولت حمایت کردند. برهمین اساس هم بود که چندی قبل وقتی روحانی را انگلیسی خواندند حجتالاسلام سیدمهدی طباطبایی در مورد زیرسؤالبردن سوابق انقلابی روحانی گفت: «اینکه بحث مبارزات انقلابی را پیش میکشند، باید بگویم سابقه انقلابی آقای روحانی خیلی جلوتر از این بزرگواران است. مسائل مربوط به قبل از انقلاب احتیاجی به گفتن توسط من ندارد. اعلامیههای قبل انقلاب همگی منتشر شده که اعلامیه سال ٤٢ توسط بسیاری از آقایان امضاشده بود و امضای هرکس روی آن باشد، طبیعتا او انقلابیتر است». ناطق نوری هم دیگر اصولگرای حامی بود وقتی در دفاع از دولت یازدهم اظهار کرد: «همه گروهها ضرورت دارد همه مردم، گروهها و افرادی که دلشان برای انقلاب میسوزد باید با وحدت کلمه از آقای روحانی حمایت کنند تا آقای روحانی بتواند مشکلات کشور را حل کند».
و داستان ادامه دارد
آنچه گفته شد بخش کوچکی از حکایت دولتی است که یکسالواندی از عمرش باقی مانده است. آن هم در حالی که در شرایط بسیار سخت در همه حوزهها از اقتصاد و سیاست خارجی گرفته تا فرهنگ و سیاست، کشور را تحویل گرفت. اگرچه نمیتوان نمره کامل به دولتمردان یازدهم داد اما با نگاهی به جمیع شرایط و خزانه خالی، خوب عمل کرده است. هرچند با این سرعتی که دلواپسان و رسانههای پرتعدادشان به پاستورنشینان میتازند و صداوسیما هم صریحتر این کار را ادامه میدهد باید منتظر اتفاقات تازه بود. داستان هر چند روز یک بحران، داستان همه دولتهایی است که میخواهند در این سرزمین طرحی نو برای آبادانی و سربلندی ملک و مملکت دراندازند، اما حکایت همچنان باقی است.
منبع: شرق