فرشید فلاح مدیرکل سابق ارشاد در مهر ماه گذشته در گفتوگویی با ماهنامه عصرانه از دوران حضور خود در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان گفت.
به گزارش گفتارنو این گفتوگو در پی میآید:
به علاقه خودتان از اداره کل ارشاد میروید؟
من خودم علاقهمند به عرصه فرهنگم. اگر به انتخاب خودم بود در ارشاد میماندم. مخصوصا که معتقدم جابجایی هر قدر هم که مثبت باشد خسارتهایی را به همراه دارد. ولی اکنون در شرایطی هستم که مرد نازنین و سخت کوشی که ایثارگرانه کار میکند، از من درخواست کمک کرده. آقای رزم حسینی تا لحظهای نفس دارد کار میکند، بی جیره و مواجب. دور از انصاف بود که من این درخواست استاندار را اجابت نکنم. علیرغم اینکه هم خودم ارشاد را بیشتر دوست دارم و هم معتقدم در جایگاه جدید به اندازهای که میتوانم در ارشاد خدمت کنم مفید نیستم و اختیاراتم محدود میشود، ولی من به هوش و ذکاوت آقای رزم حسینی اعتماد دارم، ایشان هر حرفی را که به من گفته و مخالف دیدگاهم بوده بعد از مدتی فهمیدم آن حرف درست بود.
یعنی معتقدید باهوشی آقای رزم حسینی موجب شده شما را به اداره کل حوزه استاندار ببرد؟
اگر بگویم بله که از خودم تعریف کردهام. مثل این است که بگویم همسرم در انتخاب همسرش خیلی عالی عمل کرده است. این حرف تعریف از خود است و زیاد جالب نیست. احتمال میدهم به این دلیل به من اعتماد کرده که دیده بنده زیاد به چپ و به راست نغلتیدهام و از این نظر شبیه او هستم. به خود آقای رزم حسینی هم گفتهام که شما فرمانده جنگ من بودید، اکنون هم رابطه ما همان رابطه فرمانده و بسیجی است و ایشان گفت اگر این حرفت از سر اعتقاد است بیا استانداری.
سمت جدید شما اداره کل حوزه در استانداری است. تجربه نشان داده صندلی مدیرکل حوزه در چند سال گذشته صندلی لرزانی بوده است. فکر میکنید حضور شما در این سمت پردوام خواهد بود؟
من تلاش میکنم موثر باشم.
اگر همکاری شما با استاندار کرمان به پایان رسید مقصد بعدی شما کجاست؟
من از کجا بدانم. چند روز دیگر زندهام؟ چو فردا شود فکر فردا کنیم. مهم این است که هیچ گاه حقوق و مزایا برایم اهمیت ندارم. همین حالا واقعا اطلاع ندارم در استانداری حقوقم بیشتر میشود یا کمتر. مهم این است که من سلسله مراتب نظام را بر دلم ترجیح دادم.
قرار است شما در چه بخشی به کمک استاندار بروید که فقط از شما برمیآمد؟
این سوال شاید زودهنگام باشد چرا که هنوز ابلاغم صادر نشده. آدم داشتهایم ابلاغ گرفته اما پشت میز نرفته! (خنده بلند) اما من اراده کردم با اولویت بندی و تقسیم بندی کارهای استاندار 20 درصد وقت آقای رزم حسینی را برای فکر کردن آزاد کنم. من احساس میکنم آقای رزم حسینی دارد بخشی از بار سایر سیستمها را هم فردی به دوش میکشد. و جدا از این دوست دارم کاری کنم سهم فرهنگی مدیریت استان بیشتر از حال حاضر شود.
از دوره مدیریتتان بگویید، در این مدت یک سال و نیم چه اقداماتی انجام دادهاید؟
از آنجایی که من مجری سیاستهای فرهنگی دولت یازدهم هستم، برداشت من از اندیشههای فرهنگی دولت یازدهم این بود که ما باید نخبگان را دریابیم. در هر طیف و در هر رشته کاری. مهمترین رویکرد من این بود که مثلا اگر برنامهای برای شعر برگزار میشود، باید خود شعرا و نخبگانی که در این عرصهاند تصمیم بگیرند نه من، من به عنوان مدیرکل فقط هماهنگ کننده هستم. نقش دولت در عرصه فرهنگ تسهیل است نه هدایتگری! هدایتگری وظیفه نخبگان است. این دیدگاه با دیدگاه دولت قبل که میگفت ما میخواهیم ارشاد کنیم و هنرمندان را راه بیاوریم، متفاوت است. میتوانم ادعا کنم در این یک سال و نیم در ارشاد برنامهای برگزار نشده مگر اینکه شورای سیاست گذاری نداشته باشد.
یعنی معتقدید که باید بخش خصوصی فرهنگ را تقویت کرد؟
بله، به خصوص در عرصه فکری. معتقدم برای اصلاح فرهنگ باید خود مردم و نخبگان به عرصه بیایند. یک تذکری هم اینجا بدهم که برخی اسم مردم را لقلقه زبان میکنند. اما به اسم «مردم» به مردم خیانت میکنند. به اسم مردم حزب را، روزنامهها و تشکلهای مردمی را میبندند و میگویند خواست مردم بوده. این کارها دروغگویی است. چون اراده مردم در تشکلهای مردمی ظهور پیدا میکند. شما نمیتوانید نشریهای که زبان مردم است را ببندید و بگویید به خاطر مردم این کار را کردهام. در این یک سال و نیم گذشته بنده چندین پرونده دادگاهی مطبوعاتی را بستم. با کمال افتخار میگویم در دوره من پرونده دادگاهی علیه مطبوعات از طریق سایر دستگاهها هم شکل نگرفت. نه اینکه خطایی اتفاق نیفتاد، هم ریشسفیدیهایی صورت گرفت و هم مطبوعات با هم همدلانه رفتار کردند. چرا که خیلی از پروندههای دادگاهی مطبوعاتی را خود اعضای صنف مطبوعات علیه دیگر رسانهها درست میکردند. که این فضا در فضایی که دولت یازدهم ساخت از بین رفت.
فکر میکنید در این یک سال و نیم ایدهها و اهدافتان به ثمر نشست؟ یک سال و نیم برای جا انداختن یک رویه فرهنگی در مدیریت ارشاد استان، زمان کمی نیست؟!
اهداف فرهنگی یک راه است نه یک قله برای رسیدن. راهی بی انتهاست. وقتی میگویید میخواهم ارزشی را در جامعه باب کنم هرگز نمیتوانید به نقطهای برسید که بگویید من به این هدف رسیدم و دیگر تمام شد. این یک مسیر است برای رفتن. در این گونه برنامهها اولین قدمها مهمترین قدمهاست چرا که وقتی شما اولین قدم را برمیدارید مسیرتان مشخص میشود که شما دارید به تهران میروید یا مثلا زاهدان.
حوزه فرهنگی یکی از حوزههایی است که بیشتر از سایر حوزهها مورد حمله مخالفان دولت قرار میگیرد. شما در دوره مدیریتتان با این مخالفتها چه طور روبهرو میشدید؟
مخالفین دولت آقای روحانی افراطیون هر دو طرف هستند. اتفاقا آن قدری که من را افراطیون اصلاحطلب آزار دادند، افراطیون اصولگرا آزار ندادند. منظورم از افراطیون کسانی است که تمامیت خواهند و خودشان را برتر از قانون میدانند و برای اهدافشان این آمادگی را دارند آبروی آدمها را به بازی بگیرند.
این افراطیون چند نفرند؟ تعدادشان زیاد است؟
نه زیاد نیستند. خوشبختانه افراطیون در کشور ما تعدادشان زیاد نیست. اما سر و صدایشان بلند است. چون آبروبری جلب توجه میکند. اگر کسی در میان شهر بایستد و عربده بکشد همه صدایش را میشنوند. دولت روحانی دولت وحدت ملی است. ایدهای که آقای هاشمی رفسنجانی دو سال قبل از انتخابات مطرح کرد که باید دولت وحدت ملی داشته باشیم و با انتقادات زیادی مواجه شد، دولت روحانی همان دولت وحدت ملی است. یعنی دولتی متشکل از عقلای هر دو طیف. اما متاسفانه کسانی این حرف را نمیفهمند. وقتی مثلا از مدیر متمایل به اصلاحات استفاده میکنم میگویند آقا حواستان باشد اینها اصلاح طلبند! و همین طور وقتی از مدیر اصولگرایی استفاده میکنم همین طور! توقع دارند من اصلاحطلبانه یا اصولگرایانه عمل کنم در صورتی که خود رییس جمهور هم این کار را نمیکند. مشی دولت هم این نیست. از همه آدمها میشود استفاده کرد. مثلا بنده از تمام نمایندگان مجلس تشکر میکنم چرا که انصافا بعضی به من خیلی کمک کردند. بعضی در بحث بودجه سررشته داشته و رابطه خوبی با صنایع دارند در آن حوزه به کمک ارشاد آمدهاند. هنوز اتفاق نیفتاده من از نمایندهای طلب کمک کنم و دست رد به سینهام بزند. همه نمایندگان استان که با من در تماس بودند از ایجاد روحیه شادابی و نشاط در جامعه حمایت میکنند. چرا من با گارد سیاسی در مقابل کسی بایستم که میخواهد مرا در ایجاد محیط شاداب و پرنشاط کمک کند؟! جامعه از من میخواهد مثلا با برگزاری کنسرتهای موسیقی به ایجاد محیط پرنشاط کمک کنم، وقتی نمایندگان در این زمینه با من همکاری دارند چرا نباید با آنها همکاری کنم؟!
مثلا در مورد همین کنسرتهای موسیقی بعضا ملموس بود که فشارهایی هم به ارشاد وارد میشود، شما این فشارها را چهطور مدیریت میکردید؟
این فشارها از سمت همین افراطیون است که گفتم. اینها خودشان را فراتر از قانون میدانند و فضا را برنمیتابند. در مورد کنسرت موسیقی ما جرات عمل به فتواهای مقام معظم رهبری را هم نداریم. این قدر فتواهای مقام معظم رهبری آزاد اندیشانه و مترقی است که واقعا در فضای فعلی جامعه قابل اجرا نیست.
برگزاری کنسرتهای موسیقی در کرمان خیلی سر و صدا به پا کرد. آقای استاندار در صحبتهایشان عددی ارائه داد مبنی بر اینکه 53 کنسرت موسیقی در کرمان برگزار شده که این نشان از نجابت علماست. بلافاصله تعدادی از طلاب کرمانی حوزه علمیه بیانیه دادند که ما در مقابل این روند سکوت کردیم. از طرف دیگر این قدر این مساله داغ شد که آقای روانبخش از چهرههای نزدیک به پایداری مصاحبه کرد و گفت این چه نوع نشاطی است که برایش باید 53 کنسرت برگزار شود؟ چرا برخی فکر میکنند چون ما در کشورمان مشکلاتی داریم، در اولین اقدام باید کنسرتهای موسیقی را تعطیل کنیم؟
ما هم اعتقادمان این است که موسیقی تنها راه ایجاد نشاط در جامعه نیست. هر کس هم این حرف را بزند که موسیقی در نظام اسلامی هدف است، راه را غلط رفته. اما واقعیتی هست که ما در کشور پارک میخواهیم، شهربازی میخواهیم، کتابخانه میخواهیم، پیست موتور سواری میخواهیم، در کنارش کنسرت موسیقی هم میخواهیم. کنسرت هدف نیست راهی است برای رسیدن به نشاط و شادابی. شما گفتید 53 من میگویم تا به امروز این تعداد از 60 عبور کرده. در تمام این کنسرتها سالنها پر شده و علاقه مندان حداقل برای استفاده از آن برنامه 40 هزار تومان پرداخت کرده. اما اگر یک سالنی انتخاب شود و بگویند مخالفان کنسرتهای موسیقی باید هر کدام 10 هزار تومان بدهند و وارد سالن شوند، ببینید چند نفر در این شهر مخالف پیدا میکنیم. البته این به آن معنا نیست که ما به قشر مذهبی جامعه بی اعتنا باشیم، قشر مذهبی سرمایه انقلاب ماست. ولی مردم کرمان تا سید جلیل القدری مثل سید یحیی جعفری را دارند، افراط در استان ریشهای ندارد. و هر جا ما بخواهیم تند برویم ایشان تذکر میدهد.
هیچ گاه به شما هم تذکر دادند؟
بله به من هم تذکر داد، خیلی پدرانه!
امکان دارد بگویید در چه مورد تذکر گرفتید؟
بله. بعد از اتمام اختتامیه جشنواره تئاتر، من روی سن ایستادم و گفتم کسانی که جایزه گرفتند بیایند عکس یادگاری بگیرند. چند نفر از برگزیدگان با خودشان خانمهایشان را هم وارد عکس کردند که حجاب چندان مناسبی نداشتند. من هم از آنجایی که بالای سن بودم پایین سن را به خوبی نمیدیدم و شرایط خوبی هم برای تذکر نداشتم. عکسی گرفته شد که در آن عکس دو خانم شرایط حجابی خوبی نداشتند. و آن عکس در روزنامه چاپ شد و پس از چاپ آن عکس حضرت آیتالله با من تماس گرفت و پدرانه به من این طور تذکر داد که: «برخی از بی حجابها به دنبال آن هستند که بروند و در کنار مسوولان عکس بگیرند. آنها نه به حرف تو چارقد سر میکنند و نه به حرف تو چارقدشان را درمیآورند. اما وقتی تو میخواهی در مراسم رسمی عکس بگیری باید دقت کنی!» این تذکر برای من بسیار شیرین بود. و اگر ایشان در کنار من حضور داشت برای این تذکر مشفقانه حاضر بودم دست آیتالله جعفری را هم ببوسم. ایشان هم چنین تذکراتی را به من میدهد و هم به کسانی که رفته بودند سراغ ایشان و گفته بودند کنسرتهای موسیقی را تعطیل کنید در پاسخ گفته بودند مگر کنسرت موسیقی حرام است؟ مگر رهبری اطلاع ندارد در کشور کنسرت موسیقی برگزار میشود؟ یعنی رهبری راضی است در کشور حرام بین اتفاق بیفتد؟ معتقدم عرصه فرهنگ عرصه حریم شکنی و عرصه حرکت ضربانی نیست، باید آرام حرکت کرد. مثلا یک بار به سیروان خسروی در کرمان مجوز دادم و خودم هم در کنسرتش شرکت کردم اما برای دفعات بعد که برای گرفتن مجوز به من مراجعه شد گفتم هنوز برای کرمان زود است.
فکر میکنید پس از رفتن شما همچنان این رویه در ارشاد استان باقی بماند؟
این بخش از حرف منتقدان من به طور استثنا درست است که میگویند گشایش در فضای فرهنگی متاثر از فضای کشور است. شرایط کشور به سمت بهبود میرود و کرمان هم جدا از فضای کلی کشور نیست و مسیر هم ادامه دارد. اتفاقا کسی که بعد از من قرار است معرفی شود از من قویتر است و از این بابت بسیار خوشحالم چون میدانم آبرویم حفظ میشود.
چند سوال ویژه هم از شما دارم، چون به احتمال فراوان این آخرین مصاحبه با شما در سمت مدیرکلی ارشاد باشد. آخرین پیامکی برایتان رسیده چه بود؟
دیشب ساعت 2 بامداد همسرم پیامک داد که کرمان رسیدی؟
یک روز کاری شما چگونه سپری میشود؟
برنامههای من این طور است که از ابتدای صبح تا ساعت 9 وقتم متعلق به خودم است، مکاتبات را پیگیری میکنم و قرارهای شخصی را میگذارم. از 9 به بعد درگیر جلسات هستم. اداره کل ارشاد اسلامی در 15 کارگروه عضو است به همین دلیل جلسات زیادی را باید شرکت کنم. اضافه بر آن ملاقاتها و درخواستهای مردمی هم هست و معمولا تا ساعت 3 عصر در دفتر کار میکنم. بعد میروم منزل ناهار میخورم و حدود 5:30 یا 6 برمیگردم و معمولا عصرها برای تماشای تئاتر یا کنسرت موسیقی به سطح شهر میروم. یا اگر نمایشگاهی برقرار باشد.
شعر خیلی دوست دارید درست است؟
خیلی زیاد
آخرین کتاب شعری خواندید چه بود؟
آخرین کتاب شعری که دیدم همین دیروز در تهران کتاب شعر خانم نرگس رجایی بود. و آخرین شعری که خواندم از همین کتاب بود با این مضمون که زمین مال تو نیست من بر مدار خودم میچرخم. خیلی خوشم آمد.
مطلع یک غزل که خیلی دوست دارید؟
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو، پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو (تا انتهای شعر ادامه میدهد)
برای متن سخنرانیهایتان در اجلاسهای مهم چه قدر وقت میگذارید؟
بسته به اهمیت اجلاس دارد. مثلا اگر خیلی طول بکشد دو ساعت وقت میگذارم و متنی که خودم مینویسم را هم از سایر متنها بیشتر قبول دارم. چون به زبان خودم نوشته میشود. متنهایی که دیگران مینویسند معمولا ادیبانه است. وقتی آقای صفار هرندی وزیر ارشاد شد، یکی از کسانی که برایش پیشنویس برنامه کاری نوشت من بودم. همین طور برای آقای حسینی و آقای جنتی وقتی وزیر ارشاد شدند.
چرا شما؟
اینها وقتی به وزیری انتخاب میشوند به بدنه ارشاد مراجعه میکنند و میگویند برنامههایتان را پیشنهاد دهید. کسانی که من را میشناسند میدانند که من برنامه مینویسم. بنابراین وزرا به هر کسی که سفارش میدهند آن شخص سراغ من میآید. مثلا کلمه دیپلماسی فرهنگی را من به آقای جنتی پیشنهاد دادم. ممکن است ایشان این کلمه را از جای دیگری گرفته باشد اما قبل از اینکه ایشان این واژه را مطرح کند، من پیشنهاد داده بودم.
همسرتان با انتقال شما به استانداری موافق است؟
نه همسرم همیشه مخالف بود. با اینکه کرمان بیایم مخالف بود با اینکه مدیر کل شوم مخالف بود و این بار هم با انتقالم به استانداری مخالف است.
یک سوال ویژه، توی جیبهایتان چیست؟
[دست توی جیب بغل کتش کرده و تعدادی کارت بانکی و بلیت هواپیما و دو سکه بیرون میآورد.] بلیتهای سفر تهرانم را که با هزینه شخصی خریدهام آوردم تا پولش را از اداره بگیرم. به علاوه این سکهها هدایای خادمان فرهنگ عمومی است که تهران به من تحویل دادهاند با خود بیاورم.
نظر شما درباره این افراد چیست؟
سید جواد جعفری:
مدیونم به او
سید محمود توحیدی:
اوج غزل ایران
هادی خانیکی:
استاد راهنمای پایان نامه ام
علی جنتی:
دیپلمات (این کلمه را محکم ادا میکند.)
دکتر ظریف:
(مکث میکند)
سخت شد؟
نه سخت نشد، قهرمان!
به طور متوسط در هر ماه یک کنسرت برگزار میشه شاید هم بیشتر آیا دلیلی داره که مردم کرمان همه مثل مردم شهر بندرعباس از این کنسرت ها بهره ببرند
چرا هیچ جای کشور مثل کرمان مردم مظلوم نیستند
چرا؟؟؟؟
چرا یه عده آدم دوست ندارند مردم کرمان شاد باشند؟؟؟؟
چرا میخواهند مردم دلمرده باشند؟؟؟؟؟
از ماست که بر ماست.
کاش یه روزی برسه مردم از حق و حقوق خودشون آگاه بشن و مسئولین بی لیاقت رو نخوان