چندی پیش ماهنامه عصرانه با محمدعلی کریمی استاندار کرمان در زمان زلزله بم گفتوگویی انجام داده بود که در بخشهایی از این گفتوگو پیرامون ان حادثه تلخ بحث شده بود. آنچه در پی میآید گزیدهای از آن گفتوگو است:
**حادثه به اندازه کافی تلخ بود و به نظرم نیازی نباشد که بخواهیم آن را مرور دوباره کنیم. اما مختصر اینکه با تکانهای شدید زلزله از جای برخاستم. بدون فوت وقت با کشیک دفترم در استانداری تماس گرفتم و خواستم که اعضا ستاد بحران را مطلع کرده و از فرمانداران نیز کسب خبر کند. خودم نیز شروع به تماس گرفتن کردم چند تماس گرفتم خاطرم هست که فرماندار وقت جیرفت گفت که در آن شهرستان اتفاقی نیفتاده، تماسهایم با بم برقرارنمیشد. فهمیدم که احتمالا حادثه در آن حوزه باشد. سریع نماز خواندم و بدلیل نزدیکی منزلم به استانداری پیاده تا دفتر کارم دویدم.
** ساعت 6 بود دوستان دیگری را که فرا خوانده بودم آمدند ستاد بحران شکل گرفته بود و کلیه دستگاههای اجرایی فعال شده بودند. اولین تماسم با بم تماسی بود که فرمانده انتظامی بم با یک تلفن ماهوارهای گرفت و گفت بدادمان برسید وضعمان خیلی خراب است. حدود ساعت هفت بود که این تماس برقرار شد و معلوم شد که مرکز زلزله بم بوده و ما متوجه ابعاد حادثه شدیم. این زمان، زمان زیادی است و دلیلش عدم وجود امکانات ارتباطی مناسب است تا در شرایط بحران که زیرساختها تخریب میشوند، کار کنند. در این وضعیت معمولا دو حس همزمان سراغمان میآید یکی غم ناشی از درد و رنج مردم و دیگری بار مسوولیتی که برای کاهش دردها و جلوگیری از افزایش آن بر دوشمان سنگینی میکند طبیعتا به عنوان مسوول ستاد بحران میبایست از حس اول سریع عبور کنم که سعی کردم اینگونه عمل نمایم.
**ساعت حدود 3 عصر روز زلزله به اتفاق آقای مقیمی که معاون عمرانی وزیر کشور بودند با یک پرواز 30-130 به بم رفتیم. از صبح و اولین دقایق بعد از زلزله، در استانداری درگیر مسائل بم و کارهای ستادی بودیم و بالاخره عصر فرصت شد که به بم برویم. دیدن بم از بالا بسیار دلخراش بود اما دلخراشتر از آن، صحنه فرود ما در فرودگاه بم بود. هواپیما وقتی فرود آمد به سختی آن هم با فشار نیروهای نظامی و انتظامی توانست جایی برای پارک کردن پیدا کند. نیروها مردم را از باند و مسیر حرکت هواپیما دورکردند تا امکان پارک فراهم شود. تقریبا همه پارکینگ فرودگاه، سالنهای ورودی و خروجی و مسیر فرود هواپیما و حتی خارج از فرودگاه مملو از مردمی بود که یا مجروح بودند و یا به دنبال عزیزانشان میگشتند و یا همراه مجروحانشان بودند. این صحنه را هیچگاه فراموش نمی کنم.
**فکر کنم آخرین باری که به بم رفتم دو سال پیش بود. نقدهای زیادی به کار ما و بعد از ما وارد است. اما در مجموع فکر میکنم مجموعه موفق عمل کرد به ویژه در همان روزهای اول و در مرحله امداد و نجات و اسکان از عملکرد دولت و خودمان بشدت دفاع میکنم. نه استان و نه کشور هیچ کدام آمادگی چنین حادثه بزرگی را نداشت و ما به گونهای مدیریت بحران را با سعی و خطا یاد گرفتیم. من و مدیران استانی و دولت و وزرا هر آنچه که داشتند صادقانه و سخاوتمندانه به میدان آوردند تا بتوانیم شرایط را مدیریت کنیم.
**یادم است در کمپ سازمان ملل که هماهنگ کننده همه گروههای کمک رسان خارجی بود پیرمردی حضور داشت که مسوول کمپ بود و مشخص بود سالهای سال در این امور تجربه دارد. وقتی از او نظرش را درباره اقدامات پس از زلزله پرسیدم گفت آخرین زلزلهای که حضور داشتم زلزله ازمیر ترکیه بوده و عنوان کرد که شما خیلی بهتر از آن عمل کردید و علت را از نظر خودش تجربیات بدست آمده در جنگ تحمیلی هشت ساله و بحرانهای تابع آن میدانست. قضاوتهایی که از سوی سازمانهای جهانی بود همه اینگونه بود. تصور میکنم مراجعه به اسناد و مدارک و بازخوانی بخشی از اعداد و ارقام موید این واقعیت است. البته شاید عدهای این صحبت را به این تعبیر کنند که کریمی میگوید مشکلی نبوده، قطعا کار در آن سطح بی اشکال نبوده است؛ قطعا مشکلاتی بوده که بیشترینش فکر میکنم به گردن خود من است و بابت همه قصورها نیز عذرخواهی می کنم.
**من تصور اینکه اینقدر دوران سختی را در اداره استان پشت سر بگذارم اصلا نداشتم. آن زمان به این دلیل که معاون سیاسی بودم و از معاونت سیاسی به استانداری رسیده بودم، چالشهای اصلی را در بحث امنیت میدیدم. آن زمان استان درگیر مسایل ناامنی به خصوص در بحث مواد مخدر بود، تصور میکردم مهمترین مساله برایم تامین امنیت باشد. واقعیت این است اگر شما 5 وظیفه حاکمیتی برای یک حکومت بشمارید مهمترینش حفظ امنیت مردم است. اما زلزله غافلگیرمان کرد.