محسن میردامادی فعال سیاسی اصلاح طلب به روزنامه آرمان گفت:
** در انتخابات رياستجمهوري سال۹۲ گزينه اول جريان اصلاحات رئيس دولت اصلاحات و پس از ايشان آيتا...هاشمي بودند كه هردو به دلايلي موفق نشدند در انتخابات حضور پيدا كنند.
** در نتيجه جريان اصلاحات به ناچار از آقاي روحاني به عنوان بهترين گزينه موجود حمايت كرد. اين در حالي است كه در انتخابات رياستجمهوري سال۹۶ اصلاحطلبان به دليل عملكرد قابل قبول آقاي روحاني در چهار سال اول با رغبت واشتياق از ايشان حمايت خواهند كرد و آقاي روحاني كانديداي مطلوب جريان اصلاحات خواهد بود. با اين وجود كابينه آقاي روحاني داراي نقاط ضعف جدي است كه ايشان هرچه سريعتر و پيش از اينكه اين نقاط ضعف به همه دولت سرايت كند بايد به فكر ترميم جدي و اساسي آن باشد.
** اين در حالي است كه با روي كار آمدن مجلس دهم كه مجلس متعادلي نسبت به مجالس گذشته است آقاي روحاني ميتواند از كمك جريان اصلاحات و حاميان دولت در مجلس نيز بهره ببرد. از سوي ديگر پايگاه راي آقاي روحاني هم دچار رويش شده و هم در برخي مسائل با ريزش آرا مواجه شده است.
** مردم از آقاي روحاني انتظار داشتند در مسائل اقتصادي و معيشتي عملكرد بهتري داشته باشند و بتوانند مشكلات مردم را حل كنند. اين در حالي است كه تبليغاتي كه درباره برجام صورت گرفت نيز به اين انتظارات دامن زد و انتظارات اقتصادي را از دولت آقاي روحاني بالاتر برد.
**با اين وجود مردم از وضعيت معيشتي و اقتصادي خود در طول سه سال و چند ماه گذشته رضايت ندارند و همين مساله ميتواند باعث ريزش پايگاه راي آقاي روحاني در انتخابات سال۹۶ شود. از سوي ديگر عقلانيت و تدبيري كه آقاي روحاني در مديريت كشور از خود نشان داده باعث شده كه برخي از عقلاي جريان اصولگرايي به سمت ايشان گرايش پيدا كنند و به همين دليل پايگاه راي ايشان در اين زمينه نسبت به انتخابات رياستجمهوري سال۹۲ رويش خواهد داشت.
** اين در حالي است كه برخي افراد كه در انتخابات كمتر شركت ميكنند نيز با توجه به فشارهايي كه به دولت آقاي روحاني از سوي مخالفان وارد ميشود ممكن است در پاي صندوقهاي راي حاضر شوند و از آقاي روحاني حمايت كنند.
** گفتمان اعتدال آقاي روحاني رويكرد متفاوتي نسبت به جريان اصلاحات نبوده، بلكه يك روش اصلاحطلبانه است.
** اصلاحطلبان از سال۷۶ تاكنون در فراز و نشيبهاي زيادي حضور داشتهاند و اين مساله باعث شده كه اصلاحطلبان با تجربهتر از گذشته رفتار كنند و در برخورد با پديدههاي سياسي عجله و شتاب را كنار بگذارند و با واقعيتهاي جامعه روبه رو شوند.
** بدون شك واقعيتهاي جامعه باعث شده كه اصلاحطلبان تلاش كنند مشكلات پيش رو را به صورت گام و به گام و آهسته آهسته حل كنند و از اقدامات دفعي و زود بازده پرهيز كنند. اين در حالي است كه در ابتداي تشكيل دولت اصلاحات در سال۷۶ و همچنين تشكيل مجلس ششم اصلاحطلبان گمان ميكردند شرايط به گونهاي است كه ميتوانند موانع پيش رو را به سرعت از سر راه بردارند و به اهداف از پيش تعيين شده خود دست پيدا كنند.
** آقاي روحاني نيز به خوبي در اين مسير حركت كردند و موفق شدند رضايت اصلاحطلبان را به دست بياورند. به عنوان مثال آقاي روحاني در زمينه سياست خارجي و خارج كردن ايران از انزواي بينالمللي اصلاحطلبانه رفتار كرده وموفق شده شرايط ايران را در فضاي بينالمللي بهبود ببخشد. در زمينه مسائل داخلي نيز اين اتفاق رخ داده و آقاي روحاني با نگاهي اصلاحطلبانه با مسائل برخورد كرده است.
** به نظر من مقتضيات زمان اصلاحطلبان را نسبي گراتر و نتيجه گراتر از گذشته كرده است. به عنوان مثال اگر در انتخابات رياستجمهوري سال۹۲ اصلاحطلبان به صورت آرماني به انتخابات نگاه ميكردند و از آقاي عارف نميخواستند كه از انتخابات كنارهگيري كند، بدون شك يكي از اصولگرايان به رياستجمهوري دست پيدا ميكرد.
** به همين دليل نتيجه گرا بودن اصلاحطلبان در اين مقطع زماني باعث شد كه آقاي روحاني كه قرابت بيشتري با اصلاحطلبان داشت به پيروزي برسد. اين وضعيت در انتخابات مجلس شوراي اسلامي در سال۹۴ نيز وجود داشت.
** هنگامي كه اصلاحطلبان با رد صلاحيت چهرههاي درجه اول و دوم خود مواجه شدند با نگاهي صحيح و منطقي از كساني در ليست خود استفاده كردند كه قرابت بيشتري با اصلاحطلبان داشتند. در نتيجه مجلسي شكل گرفت كه ازتعادل و عقلانيت قابل قبولي برخوردار است و در آن از رفتارهاي راديكال گذشته خبري نيست.
**اگر اصلاحطلبان هنگامي كه با ردصلاحيتهاي گسترده مواجه شدند دچار سردگمي ميشدند و به بيراهه ميرفتند و دچار سياست ورزي اشتباه ميشدند ما هيچگاه نميتوانستيم انتظار داشته باشيم يك مجلس معتدل و پويا شكل بگيرد.
** اصول سياست ورزي بيانگر اين مساله است كه بايد در بزنگاههاي سياسي بهترين تصميمات اتخاذ شود. به نظر من در انتخابات مجلس شوراي اسلامي در سال۹۴ اصلاحطلبان بهترين تصميم ممكن را اتخاذ كردند.
** به نظر من در مجموع شرايط براي آقاي روحاني سختتر از دولت اصلاحات است و فشارهايي كه به دولت آقاي روحاني وارد ميشود از دولت اصلاحات بيشتر است.
** پيروزي رئيس دولت اصلاحات در سال۷۶ به اندازهاي براي جريان مقابل غيرمنتظره و غير طبيعي بود كه اين جريان تا مدتها در «كما» بود.
به همين دليل دولت اصلاحات در سالهاي ابتدايي خود بدون هيچ مزاحم جدي برنامههاي خود را دنبال ميكند. از سوي ديگر پس از مدتي مجلس ششم با اكثريت اصلاحطلبان و همسو با دولت تشكيل شد كه زمينه را براي فعاليت دولت اصلاحات بيش از پيش هموار ميكرد.
**دولت اصلاحات تنها در سالهاي پاياني خود با مخالفتها و كارشكنيهايی جدي مواجه شد. اين در حالي است كه دولت آقاي روحاني از ابتداي شكلگيري تاكنون با يك جريان سازمان يافته راديكال مواجه بوده است. اين جريان سازمان يافته راديكال نيز ريشه در دولت احمدينژاد دارد و ربطي به دولت اصلاحات ندارد.
**رئيس دولت اصلاحات داراي روحيه تقابل و تخاصم نبود و بيشتر به دنبال حل و فصل مسائل بود. اين در حالي است كه آقاي روحاني به دليل اينكه سالهاي زيادي در فضاي سياسي ايران حضور داشته به صورت قاطعتري با مخالفان برخورد ميكند و به نوعي برخوردي تندتر نسبت به رئيس دولت اصلاحات با مخالفان دارد. به نظر من آقاي روحاني بيشتر از رئيس دولت اصلاحات اهل درگيريهاي سياسي است.
** به نظر من مهمترين مسالهاي كه باعث شد چنين اتفاقي[برآمدن احمدی نژاد پس از دولت اصلاحات] رخ بدهد بيتوجهي اصلاحطلبان به سازمان دهي يك تشكيلات فراگير براي پوشش همه طيفهاي اصلاحطلبي بود.
** در دوران اصلاحات برخي گمان ميكردند همين كه دولت و اكثريت مجلس را در اختيار گرفتهاند ميتوانند مسير پيش رو را به سرعت و بدون هيچ مانع و مزاحمتي طي كنند. اين در حالي بود كه مسير پيش رو به هيچ عنوان راحت و ساده نبود و با چالشهاي بسيار جدي مواجه بود.
**اگر اصلاحطلبان يك تشكيلات فراگير تشكيل ميدادند به هيچ عنوان در سال۸۴ با چند كانديدا در انتخابات شركت نميكردند. در چنين شرايطي اصلاحطلبان تنها يك گزينه معرفي ميكردند و همه طيفهاي اصلاحطلب از آن گزينه حمايت ميكردند. در نتيجه فرصتي براي بروز و ظهور احمدينژاد در فضاي سياسي ايران مهيا نميشد.